1

داریوش مهرجویی: هیچ کدام از کارهای من، اقتباس نیست!!!

سینماروزان: داریوش مهرجویی که فيلم‌هايي نظیر “گاو”، “مهمان مامان”، “درخت گلابی”، “سارا” و “پری” را با تأثیرپذیری از آثار غلامحسین ساعدی، هوشنگ مرادی کرمانی، گلی ترقی، هنریک ایبسن و جروم دیوید سالینجر ساخته است در یک برنامه رادیویی، مدعی شد هیچ کدام از کارهایش را اقتباسی نمی‌داند!

به گزارش سینماروزان داریوش مهرجویی در  برنامه رادیویی “پرانتز باز” گفت: در حال حاضر ۹۹ درصد فیلم‌هایی که در دنیا ساخته می‌شود بر اساس یک رمان، قصه و مواردی از این دست است. این یک مساله عمومی است و یک چیز خاصی نیست، چرا که همه وقتی با من صحبت می‌کنند مدام می‌گویند که شما اقتباس کرده‌اید اما به این کار اقتباس نمی‌گویند و نام آن اقتباس نیست. اقتباس این است که ماجرا را مو به مو در تصویر تکرار کنی.

او در ادامه درباره سبک کاری خود در “گاو”، “لیلا”، “پری” و… عنوان کرد: به این کار اپروپریشن می‌گویند؛ این یک اصطلاح جدید است که تمام بزرگان سینما از گدار گرفته تا فلینی، حتی برگمان، بونوئل، هیچکاک، جان فورد و … داستان را از یک جایی گرفته که کارگردان یا آن سناریو را نوشته و یا اینکه آن را درست کرده‌است. من هم یکی از آن آدم‌هایی هستم که این کار را می‌کنم.

مهرجویی ادامه داد: همان طور که گفتم به این کار اقتباس نمی‌گویند و نام آن تصرف یا اپروپریشن است. یعنی تو از اثری خیلی خوشت می‌آید و می‌فهمی برای خودت است، آن را تصرف می‌کنی و هر طور که دلت بخواهد و به یک شکل دیگر در می‌آوری. در آثار من معمولاً آن قصه‌هایی که از کسان دیگر گرفته‌ام، تبدیل به یک داستان دیگر، یک فلسفه و یک فکر دیگر شده، این مسائل مهم است که شما ببینید چطور می‌شود این کار را کرد و این دو را با هم تلفیق کرد.

مهرجویی با اشاره به فیلم “پری” که برداشتی از دو داستان سلینجر است، گفت: برای مثال سلینجر می‌توانسته این ۲ قصه را ترکیب کند و یک رمان از آن درآورد، من هم ۲ قصه را گرفته‌ام و در یک فضای دیگر، یک جای دیگر و یک جور دیگر، آن را تبدیل به یک اثر هنری جدید کرده‌ام. بنابراین این یک اثر دیگر است. در حال حاضر مد شده که منتقدان ما مدام از واژه اقتباس استفاده می‌کنند اما این اقتباس نیست؛ این کار من تصرف و یک کار مرسوم است.

به گزارش سینماروزان در ادامه با اشاره به اینکه مهرجویی جزو کسانی است که بیشترین استفاده از اقتباس یا به‌نوعی تصرف را داشته، این پرسش را خطاب به او مطرح شد که آیا این مساله از علاقه به ادبیات و یا از تسلط به ادبیات می‌آمده است؟

مهرجویی هم گفت: من از جوانی و نوجوانی ادبیات دنیا و کشورها را دنبال می‌کردم. رمان‌ها را از یک کتاب فروشی که سر کوچه ما بود کرایه می‌کردم و می‌خواندم. به مطالعه ادامه دادم، زمانی که در خارج از کشور بودم، به تمام رمان‌ها و کتاب‌های فلسفی که به زبان انگلیسی و فرانسه بود تسلط داشتم، همه را خوانده بودم و می‌دانستم که چه هست. بعضی داستان‌ها یک ساختار و کاراکترهایی دارند که به ایران می‌خورد. مثل «خانه عروسک» که به فیلم «سارا» تبدیل شد و یا داستان فرنی اند زوئی از سالینجر و یک داستان دیگر به نام مارماهی که من این‌ها را با هم ترکیب و تبدیل به یک داستان، فکر و موقعیت جدید به نام “پری” کردم.

مهرجویی همچنین در پاسخ به این سوال که کدامیک از این تصرف‌ها توانسته دست کم برای او راضی کننده باشد، گفت: فکر می‌کنم «پری» خیلی ورزیده است و داستان قوی و قشنگی از آن در آمده‌است. «سارا» هم همینطور بود که استقبال زیادی از آن شد، چند باری هم آن را در تلویزیون پخش کردند و یک کتاب هم راجع به آن نوشته‌ام!




پرسشهای یک روزنامه‌نگار پیشکسوت از مدیران فارابی⇐کدام شورای فارابی بناست آثار محبوب(!) جهت اقتباس را انتخاب کند؟؟/آیا کارشناس خبره‌ای برای این کار در فارابی وجود دارد یا از آشنایان و دوستان بیرون فارابی استفاده خواهد شد بلکه ردیف بودجه‌ای باز شود؟

سینماروزان: اینکه بنیاد سینمایی فارابی در دل شیوع کرونا به جای آن که از تعطیلی جشنواره هایی مثل کودک و صرف هزینه هایش برای کمک به سینماگران خبر دهد از خرید حقوق ده اثر داستانی برای اقتباس خبر میدهد به شدت پرسش برانگیز است. اساسا وقتی تولید بحاطر کرونا تعطیل است چه معنایی دارد صرف هزینه برای خرید رایت آثاری که بناست در آینده نزدیک تولید شوند.

رضا اورنگ روزنامه نگار پیشکسوت با نگارش یادداشتی پیرامون اقدام اخیر فارابی پرسشهایی را طرح کرده است.

متن یادداشت رضا اورنگ را بخوانید:

کار بنیاد فارابی در خرید رایت اقتباس از آثار داستانی ستودنی است و باید به آن احسنت گفت، اما چه کسی یا شورایی قرار است تشخیص دهند کدام کتاب محبوب(!) ایرانی مناسب است تا به فیلم برگردانده شود؟ مهم این انتخاب است. در حقیقت کلید این قفل فقط در دست کارشناسان درجه اول است.

متاسفانه تا آنجا که می دانیم کارشناس خبره ای در این بنیاد ساکن نیست(؟) تا توانایی چنین کاری داشته باشد. اگر هم شخص خاصی را از بیرون دعوت به همکاری کنند، مطمئنا از آشنایان و دوستان خواهد بود تا ردیف بودجه جدیدی باز شود!؟

عملکرد ۲۰ سال اخیر بنیاد فارابی جز ضرر و زیان برای سینمای ایران دستاوردی در پی نداشته است. این نهاد به حیات خلوت دوستان و آشنایان تبدیل شده است تا هم از آن کسب درآمد کنند و هم در حیات دلبازش زیر درختان سایه گستر بنشینند و چای و شیرینی صرف کنند و به ریش کارشناسان و عاشقان واقعی سینما بخندند!

کتاب‌ها و رمان‌های ایرانی مانند رمان های آمریکایی و اروپایی نیستند که به راحتی بتوان آنها را تبدیل به فیلم و سریال کرد. اگر رمان های بیگانه زیاد مورد اقتباس قرار می گیرند برای ساخت فیلم و سریال، به خاطر آن است که کاملا تصویری هستند و به راحتی تبدیل به فیلم می شوند. چند کتاب ایرانی سراغ دارید که چنین خاصیتی داشته باشند؟ شاید بتوان فقط به برخی از داستان های صادق هدایت و صادق چوبک اشاره کرد که از لحاظ تصویرپردازی قوی تر از بقیه هستند برای همین بیشتر از هر نویسنده‌ای داستانهای آنان در ایران تبدیل به فیلم شده اند.

بیشتر رمان‌های ایرانی به جای تصویرپردازی حرافی فراوان دارند و برای همین قابلیت و شرایط به تصویر درآمدن را ندارند.

اگر معدود داستان‌هایی در ایران منتشر شده باشند که حداقل فاکتورها را برای اقتباس دارا باشند، باید توسط خبره های سینما و ادبیات تشخیص داده شوند. افرادی نظیر ناصر تقوایی، آیا فارابی چنین متخصصی را دارد؟!

خروجی‌های فارابی در این چند سال اخیر نشان داده است که فرد خبره ای در این نهاد که بتوان به دانش و هنر او اعتماد کرد وجود ندارد.

نمونه آن حمایت از فیلم کودک و نوجوان است که فارابی،نه تنها به این گونه فیلم ها کمکی نتوانسته بکند، بلکه به زمین گرم‌شان نیز زده است، چنان که نتوانند حتی از جای خود برخیزند!

ای کاش افراد با دانش و صاحب اندیشه ای در بنیاد فارابی بودند تا به جای ارائه طرح های سطحی و خنده دار که بودجه های کلان بیت‌المال مردم را دور می ریزند، ایده‌های نو و کارساز ارائه می دادند تا سینمای ایران را دوباره شکوفا کنند. شفاف سازی های نیم بند و صوری سازمان سینمایی گواهی تقریبا صادق است بر هرز رفتن بودجه های کلان در این بنیاد.

متاسفانه مدیر بنیاد فارابی افرادی را دور خود چیده یا برایش چیده اند که صلاحیت لازم را نداشته و ندارند. طبیعی است مدیری که خودش با  سفارش آمده باشد، فقط سفارشی ها را بپذیرد!

مطمئنا طرح خرید امتیاز کتابهای ایرانی برای اقتباس سینمایی از آنها مانند بقیه طرحها شکست خواهد خورد زیرا کارشناسی نشده ،چون کارشناسی در این نهاد وجود ندارد که کارشناسی کند! تنها سود این طرح به جیب برخی از دوستان و آشنایان و سفارش شده ها خواهد رفت. بعید می‌دانم از نویسنده قدر قدرتی حمایت شود برای خرید کپی رایت اثرش!