1

«نگار»⇔چرا رامبد بیخیال فیلمنامه شد و همّ و غمش را بر اجرا گذاشت؟ احتمالا برای ساختارشکنی تمام و کمال از شمایل «طلا و مس»ی همسرش!

سینماروزان: رامبد جوان شاید یک بازیگر خوب برای نقشهایی در دامنه متفاوت از جدی ترین آنها در «گناهکاران» تا مفرح ترین در «مومیایی3» باشد اما رامبد نویسنده نیست!

رامبد جوان شاید کارگردانی باشد که اجرایی بی نقص از اصول کلاسیک کارگردانی در تمامی ساخته هایش از «پسر آدم دختر حوا» تا «ورود آقایان ممنوع» و همین «نگار» ارائه داده اما رامبد نویسنده نیست!

رامبد شاید حتی به واسطه تکیه بر فن بازیگری توانسته باشد مجری خوبی به نظر برسد که بخش عمده موفقیت «خندوانه» را به پای او بنویسند اما رامبد نویسنده نیست.

موفق ترین تجربه کارگردانی سینمایی رامبد در یک کمدی به نام «ورود آقایان ممنوع» رقم خورد؛ فیلمی که یک سناریست کارکشته ژانر طنز به نام پیمان قاسم خانی را داشت و همان فیلمنامه شسته رفته و منطبق بر منطق دراماتیک داستان پردازی کمدی بود که اسباب موفقیت فیلم در گیشه و جشنواره را رقم زد.

«نگار» به لحاظ کارگردانی اوج تواناییهای تکنیکی رامبد جوان است. طراحی و اجرای درست نماهای اکشن «نگار» در کنار ایجاد  فضای بصری مناسب برای فانتزی هایی که گاه و بیگاه ذهن کاراکتر اصلی یا همان «نگار» را آلوده می کند موجب شده این فیلم را در زمره یکی از به روزترین مظاهر پیشرفت تکنیکی سینمای ایران باشد.

مشکل فیلم اما درامی است که درست و حسابی شکل نمی گیرد و در فضایی مابین داستانگویی کلاسیک و خرده پیرنگ دست و پا می زند.

رامبد یک شروع عالی برای فیلمش ایجاد کرده با مونولوگ یک بازپرس جنایی با بازی علیرضا آقاخانی که در حال شرح ماجرای قتل یک مرد میانسال است. مونولوگ آقاخانی در این افتتاحیه یادآوری مونولوگهای آتیلا پسیانی در نقش افسر راهنمایی و رانندگی «مسافران» بیضایی است اما این گرته برداری چون منطبق با ساختار وهم آلود فیلم است آزاردهنده به نظر نمی رسد.

این افتتاحیه خیلی سریع و با فاش شدن شک و شبهه ای که دختر مرد میانسال درباره به قتل رسیدن پدرش دارد امتداد یافته و نوید تماشای یک درام معمایی اصیل را می دهد اما مشکل آنجاست که از یک سو همان فانتزی هایی که گاه و بیگاه ذهن کاراکتر اصلی را آغشته می کند و فراوانی شان ماهیت جدی فیلم را به کمدی بدل می کند و از طرف دیگر ضعف فراوان در داستان پردازی جنایی  «نگار» را به محصولی بدل کرده که نیاز مخاطب علاقمند به سینمای قصه گو را برآورده نمی کند.

رامبد جوان که خودش در یکی از بهترین درامهای جنایی سالیان اخیر با نام «گناهکاران» در کنار فرامرز قریبیان که از کارکشته های این ژانر است ایفای نقش کرده می توانست با اعطای بازنویسی فیلمنامه به نویسنده ای که این ژانر را بشناسد محصولی قابل تأمل تر خلق کند اما آنچه احسان گودرزی برای رامبد نوشته فقط و فقط یک ربع زمان فیلم را به خود اختصاص می دهد و مابقی تصویرسازی است و بس.

رامبد جوان نویسنده نیست و این کمبود در «نگار» که نویسنده ای آشنا به اصول ژانر کنار او نبوده به شدت خود را نشان داده! فقط کافیست دقت کنیم بر جعبه سیاه قتل مرد میانسال که کیفی حاوی اسناد و مدارک است و به خوبی می توانست زمینه ای باشد برای خلق داستانکهایی کاملا به روز در جهت افشای اهمیت این کیف اما رامبد و سناریستش آن قدر ساده از کنار همین جعبه سیاه گذشته اند که نظیر ندارد.

 چرا رامبد بیخیال فیلمنامه شد و همّ و غمش را بر اجرا گذاشت؟ آیا او متوجه خلأهای فیلمنامه نشد؟ برای بازیگری که نقشها را با خواندن فیلمنامه انتخاب می کند بعید است کاستیهای مشهود سناریوی «نگار» به نظرش نیامده باشد. پس ماجرا چیست؟

آیا رامبد می خواسته با ساخت این فیلم و به کارگیری همسرش در قالبی مرموز و البته متکی بر واکنشهای فیزیکی شمایلی جدید از همسر ارائه دهد؟ شمایلی فرسنگها دورتر از قالبهای آشنای «طلا و مس» و «حوض نقاشی»؟ اگر هدف این بوده قطعا موفقیت تمام و کمال برای رامبد حاصل شده چون نگار جواهریان نشان داده به شدت مستعد ایفای نقشهای پر اکت در فضاهایی است مابین واقعیت و خیال! نمونه ای که شاید وجه فانتزی آن پیشتر در «اعترافات ذهن خطرناک من» هم تجربه شده بود اما نه به اندازه «نگار» گل درشت و با تأکید بر اکشنهایی با اجرایی دقیق و حساب شده.




ادعای یک بازیگر⇐تئاتری روی صحنه می‌برم و به ظریف نقش می‌دهم

سینماروزان: سیامک صفری بازیگر باتجربه تئاتر که در این حیطه از هنر سابقه فعالیتهای طولانی و به یادماندنی دارد اخیرا در سینما هم فعالیتهایش بیشتر شده است.

به گزارش سینماروزان “اعترافات ذهن خطرناک من” و “آخرین بار کی سحرو دیدی؟” از جمله آخرین کارهای سینمایی این بازیگر است.

صفری در تازه ترین گفتگویش که با “اعتماد” انجام شده ادعا کرده می تواند حتی از محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه دولت یازدهم هم در تئاتر بازی بگیرد.

صفری می گوید: اگر من كارگردان باشم تئاتري روي صحنه مي‌برم و به آقاي ظريف وزير امور خارجه هم يك نقش مي‌دهم. اگر من كارگردان باشم مي‌دانم آقاي ظريف را در كارم كجا بنشانم. اگر منِ كارگردان قاب را بشناسم و دركي از ميزانسن داشته باشم، مي‌توانم از هر كسي بازي بگيرم.

وی ادامه می دهد: در برخورد با بازيگر دو انديشه وجود دارد، گاهي ما با بازيگر خلاق مواجه هستيم، يك وقتي ما با بازيگران ابزار مواجه هستيم. تو مي‌تواني به شرط كارگردان بودن، از هر دو بازيگر بازي بگيري.

صفری درباره یکی از مشکلات این روزهای تئاتر بیان می دارد: وقتي كارگردان‌ها فرصت تدوين خودشان را ندارند، تجربه شكل نمي‌گيرد. در مورد نمايشنامه‌نويسي هم اين مساله صادق است نمايشنامه‌نويس زماني مي‌تواند رشد كند و پيدا شود كه تئاتر باشد. تئاتر استانيسلاوسكي وجود داشت كه چخوف كنارش رشد كرد. «مولير» شكسپير، در كنار يك تئاتر بود و به آن تكيه داد.

سیامک صفری
سیامک صفری



تهیه‌کننده‌ای که با ۶ فیلم از جشنواره حذف شده⇐دبیر جشنواره می‌گوید حق شما ضایع شد

سینماژورنال: جواد نوروزبیگی تهیه‌کننده سینما سال قبل با “من دیه گو مارادونا هستم”، “بهمن” و “اعترافات ذهن خطرناک من” در جشنواره حضور داشت؛ فیلمهایی که اغلب آنها با حمایت مالي  بانک پاسارگاد ساخته شدند.

به گزارش سینماژورنال اما هیچ کدام از این فیلمها در اکران عمومی  موفق نبودند و دو فيلم از اين مجموعه سه تايي اكران محدود “هنروتجربه” اي را تجربه كرد.

این یک بدبیاری بزرگ برای نوروزبیگی بود كه عليرغم تاييدات هيات داوري جشنواره سال قبل كه او در جریان تقدیر از خود در اختتامیه این جشنواره، دست رييس اين هيات را هم بوسید، تاييدات مردمي شامل حال فيلم هاي او بخصوص كمدي پر بازيگرش نشد، با این حال نوروزبیگی دست از تولید برنداشت و امسال هم 6 فیلم تولید کرد و به جشنواره ارائه داد.

ولی هیچ کدام از 6 اثر او در جشنواره پذیرفته نشدند تا پازل بدبیاریهای این تهیه کننده تکمیل شود.

تکمیل فرم برای یک فیلم بلند+4فیلم اولی+یک فیلم مستند

«ربوده شده» به کارگردانی بیژن میرباقری و همچنین چهار فیلم اولی به نام‌های «ماحی» به کارگردانی داود خیام، «جاودانگی» ساخته مهدی فردقادری، «کژال» به کارگردانی نیما صالحیان و «صداهای خاموشی» ساخته سهی بانو ذوالقدر و فیلم مستند «باتلاق وان» آثاری به تهیه کنندگی نوروزبیگی بودند که متقاضی حضور در جشنواره بودند اما هیچ کدام از آثار در جشنواره پذیرفته نشدند.

نوروزبیگی خود در گفتگویی  با “ايسنا” پیرامون این حذف از جشنواره به این نكته عجيب  اشاره کرده که چون تهیه کننده ای متعلق به بخش خصوصی است از جشنواره کنار گذاشته شده است.

همه فیلمهای دولتی انتخاب شدند اما به بخش خصوصی رحم نشد
او بدون اشاره به مصداق خاصي مي گويد: متأسفانه جایگاه بخش خصوصی را در این دوره پایین دیدم، در حالی که همه فیلم‌های بخش دولتی حتی آن‌هایی که کیفیت پایین داشتند انتخاب شدند اما رحمی به بخش خصوصی نکردند.

همينطور ادامه مي دهد: طبیعتا بخش خصوصی در این اوضاع کشور چراغ سینما را روشن نگه داشته اما این سهم در جشنواره نادیده گرفته شد و این جای سوال دارد.

مسولان سینمایی این اجحاف در بخش خصوصی را چگونه جبران می‌کنند؟/دبیر جشنواره می‌گوید حق شما ضایع شد

این تهیه‌کننده خاطر نشان مي كند: من تقریبا هر سال در جشنواره فیلم داشته‌ام و با دقتی که روی فیلمنامه‌ها می‌کنم، سعی می‌کنم کار خوب انجام دهم. با دبیر جشنواره هم صحبت کردم می‌گوید حق شما ضایع شد اما متأسفانه کار از کار گذشته و معتقدم اشتباه بزرگی رخ داده است و نمی‌دانم مسولان سینمایی این اجحاف در بخش خصوصی را چگونه جبران می‌کند.

اولین ضعف جشنواره امسال پایین آوردن بخش خصوصی است

نوروزبیگی در پايان با بیان اینکه این روند در کار حرفه‌ای تهیه‌کنندگان بخش خصوصی تأثیر منفی خواهد گذاشت نتيجه مي گيرد: عدم انتخاب فیلم‌های ما آسیب جدی به فعالیت آینده‌مان زده است و معتقدم اولین ضعف جشنواره امسال پایین آوردن بخش خصوصی است که امیدوارم جبران شود و به روال سال‌های قبل فیلم‌هایی که شایستگی دارند به جشنواره اضافه شوند.

پی‌نوشت سینماژورنال

اینکه جواد نوروزبیگی که در همه سالهای اخیر و در تولید آثار خود حمایتهای ارگانهای مختلف نظیر انجمن دفاع مقدس، حوزه هنری، بنیاد فارابی، ناجا، سيماي جمهوري اسلامي، بنياد شهيد و اخیرا هم بانک پاسارگاد را داشته آن طور که خودش می‌گوید امسال بالاخره دست به جيب شده و 6 فیلم را بالاخره در بخش خصوصی تولید کرده واقعا مایه مسرت است آن هم برای سینمایی که سالهاست به دلیل وابستگی بیش از حد به بودجه های دولتی، آسیبهای فراوانی را متحمل شده است.

سینماژورنال ضمن تبریک به نوروزبیگی که در کوران وابستگی چهره های مختلف سینما به بخشهای دولتی و شبه‌دولتی، توانسته 6 فیلم را در بخش خصوصی تهیه کند، امیدوار است ایشان درباره روشهای یافتن سرمایه گذار در بخش خصوصی هم توضیحات مبسوطی ارائه دهند تا کارگردانان جوان و مستقل سینمای ایران بتوانند از این روشها برای یافتن سرمایه تولید آثار خود بهره جویند و بدین صورت هم سینمای ایران رشد بهتری را تجربه کند و هم مدیران سینمایی از حجم بالای درخواست کمک سینماگران خلاص شوند.

البته که ایشان می‌تواند اسناد مثبته اي را كه نشان دهنده تهيه شدن اين فيلم ها با سرمايه غيردولتي است را براي يقين خاطر دوستداران بخش خصوصي ارائه دهد تا حلاوت صحبتهاي او در مورد بخش خصوصي بيشتر بر  ذائقه جانها بنشيند.




سریال‌سازی تهیه‌کننده معتمد بانک پاسارگاد برای شبکه خانگی

سینماژورنال: در سالهای اخیر شبکه نمایش خانگی بیشتر از گذشته مورد توجه سرمایه گذارانی قرار گرفته است که قصد دارند وارد فاز عملی فعالیت تصویری شوند.

به گزارش سینماژورنال شاید همین توجه بوده که باعث تولید سریالهایی چون “شاهگوش”، “ابله” و “دندون طلا” شده است.

در یک مورد تازه جواد نوروزبیگی تهیه کننده ای که در ماههای اخیر بیشتر از هر چیز به واسطه حمایت بانک پاسارگاد از یک سری تولیداتش نظیر “من دیه گو مارادونا هستم” و “بهمن” در کانون توجه قرار گرفته بود نیز قصد سریال سازی برای شبکه خانگی را دارد.

در جلسه 22 شهریور شورای پروانه نمایش خانگی که با حضور اکثر اعضا برگزار شد، با ساخت سریال “خاله سوسکه ” به تهیه کنندگی جواد نوروزبیگی و به کارگردانی نادره ترکمانی موافقت به عمل آمد.

ترکمانی پیش از این فیلمی با عنوان “خاله سوسکه” را ساخته و روانه اکران کرده بود که البته فروش چندان خوبی نداشت.

حالا باید منتظر ماند و دید سریالی که بناست براساس همین اثر سینمایی ساخته شود آن هم با حضور جواد نوروزبیگی به عنوان تهیه کننده چه عاقبتی خواهد داشت.




چرا علیرغم اعلام قبلی "قصه ها"ی بنی اعتماد در تالار حافظ شیراز به نمایش درنیامد؟

سینماژورنال: دیروز بنا بود  به مناسبت روز ملي سينما، به همت اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي فارس، با حضور دكتر حجت الله ايوبي برنامه اي جهت تقدير از دست اندركاران حوزه سينما در تالار حافظ شیراز برگزار شود و ضمنِ آن، فيلم “قصه ها” با حضور رخشان بني اعتماد، كارگردان فيلم، نمايش داده شود.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “صبح شیراز” حتي پوستر برنامه نيز با همين مشخصات از سوي اداره كلّ فرهنگ و ارشاد فارس در فضاي مجازي منتشر گرديد اما يك باره تنها يك روز مانده به روزِ برنامه، اعلام شد نمايش فيلم “قصه ها” و حضور كارگردان فيلم منتفي و به جاي آن فيلمِ “اعترافات ذهن خطرناك من” ساخته فيلمساز جوان، هومن سيدي، آن هم بدون حضور هيچ يك از عوامل توليدِ فيلم به نمايش در خواهد آمد.

هنوز علت اين تصميم به تغييرِ ناگهاني و جابجايي فيلم ها به طور واضح مشخص نيست و انتظار مي رود مسئولان اداره كلّ فرهنگ و ارشاد فارس در اين باره اعلام موضع نمايند.

با این حال آنچه روشن به نظر ميرسد آن است كه شيراز بناست همچنان از نمايش فيلم هاي سينمايي که با طبعِ حوزه هنري سازگار نيست بي نصيب بماند.




بازیگر “عصبانی نیستم” در استانبول!!!

سینماژورنال: هومن سیدی که فیلم قبلیش “اعترافات ذهن خطرناک من” در برنامه اکران قرار دارد تازه ترین فیلمش را همنام رمانی از ویلیام فاکنر یعنی “خشم و هیاهو” می سازد.

به گزارش سینماژورنال سیدی درخواست پروانه ساخت این فیلم را به تهیه کنندگی سعید سعدی به اداره نظارت ارائه داده و آن طور که “بانی فیلم” خبر داده این پروژه بلافاصله بعد از دریافت پروانه وارد پیش تولید می شود.

نوید محمدزاده بازیگر فیلم جنجالی “عصبانی نیستم” در کنار طناز طباطبایی نقشهای اصلی فیلم را بازی میکنند؛

محمدزاده در فیلم ایفاگر یک ستاره سینماست که درگیر اتفاقاتی می شود. اتفاقاتی که بخشی از آن در خارج از کشور و استانبول رخ می دهد.

سعید چنگیزیان، رضا بهبودی، بهناز جعفری، رعنا آزادی ور و بهزاد بمرانی دیگر بازیگران فیلم هستند و مدیریت فیلمبرداری کار را پیمان شادمانفر برعهده خواهد داشت.

سعید سعدی و هومن سیدی پیش از این در “سیزده” نیز همکاری داشتند.



چرا نگار جواهریان از اینکه بگوید “بچۀ فرشته است” واهمه داشت؟

سینماژورنال: قضاوت درباره آدمها به واسطه طبقه اجتماعی که به آن تعلق دارند از دیرباز در میان ایرانیان شیوع داشته است.

به گزارش سینماژورنال همواره نیز این قضاوتها باعث شده است که همه چیز را کاملا سیاه یا کاملا سفید ببینیم. اینکه تصور کنیم هر که متولد بالای شهر است فربه ای است نوکیسه و هر که زاده پایین شهر است انتهای مرام و معرفت است آموزهایی است که نه مبنای عقلی دارد و نه مبنای اخلاقی.

دردسرهای برآمده از طبقه خانوادگی نگار جواهریان

نگار جواهریان بازیگر زن سینما که در جشنواره سی و سوم هم آثاری چون “موقت” و “اعترافات ذهن خطرناک من” را داشت از جمله بازیگرانی است که در ابتدای کار به دلیل تعلق به طبقه مرفه کم اذیت نشد.

مشکل اینجا بود اغلب کارگردانان ما فکر می کردند وی به دلیل اینکه متولد یک خانواده بورژواست نخواهد توانست نقش آدمهای طبقه پایین را بازی کند اما جواهریان آن قدر سرسختی نشان داد و نقشهای دورتر از طبقه خانوادگیش ایفا کرد که همه به تواناییهایش ایمان آوردند.

این بازیگر توانا در گفتگویی با مجید اسلامی در “24” به ذکر خاطره ای تامل برانگیز از روزی پرداخته که برای بازی در سریال “زیر تیغ” محمدرضا هنرمند دعوت شده بود و برای آن که این کارگردان هم با نگاه کلیشه ای به او ننگرد درباره محل تولدش به او دروغ گفت.

بجای اینکه بگویم “فرشته” گفتم “مقصودبیک”

جواهریان در این باره می گوید: مرا صدا کردند که “زیر تیغ” را بازی کنم و این پیش فرض{درباره طبقه خانوادگیم} آن قدر زیاد بود که آقای هنرمند ازم پرسید خانه ای که در آن به دنیا آمده ای کجا بوده؟ و من چون این قضیه را می دانستم بجای اینکه بگویم خیابان فرشته گفتم “مقصودبیک”.

کسی اهل شمیران نباشد مقصودبیک را نمی شناسد

به گزارش سینماژورنال این بازیگر سینما ادامه می دهد: مقصودبیک یک محله قدیمی نشین چسبیده به فرشته است اما حسنش این است که اگر کسی اهل شمیران نبود این منطقه را نمی شناخت!

فکر میکردند من زیادی لوکس ام!

نگار جواهریان در توجیه این طور آدرس دادن بیان می دارد: دروغ نگفتم فقط یک ذره تقلب کردم. آخر میخواستند تصمیم بگیرند و فکر میکردند من زیادی لوکس ام.