1

اسماعیل میرفخرایی مجری پیشکسوت بیان داشت⇐بعد از انقلاب مدیران تلویزیون فکر کردند باید چرخ را از نو اختراع کنند و برای همین بسیاری از نیروهای فنی ماهر به صرف فعالیت در دوران قبل از انقلاب، از کار برکنار شدند!/مرا با سه درجه تنزل از شغل خود در صداوسيما بازنشسته کردند!!!/لاریجانی مرا در آغوش گرفت ولی در تقدیر نامی از ما نبرد!!/همان گونه که خودروی ملی بی کیفیت تولید کردیم به افزایش تعداد شبکه های تلویزیون دست زدیم!/ بسياري از افراد بی ربط در اين سال‌ها به صرف اينكه فاميل شخص ديگري بودند وارد حوزه اجرا و حتي ديگر حوزه‌هاي تخصصي راديو و تلويزيون شدند!!/در حالی که من و چند تن از پيشكسوتان و از جمله اکبر عالمی مسئول انتخاب گزارشگر و مجري بوديم ولی همه افرادی كه ما انتخاب كرديم حذف شدند!!!/فردوسی پور زبانش الکن بود ولی به محتوایی که ارائه میداد تسلط داشت!

سینماروزان: اسماعيل ميرفخرايي جزو اولين‌هاي تلويزيون است. او از اولين كساني است كه همزمان با افتتاح تلويزيون در سال 45 در اين رسانه مشغول به كار شد و بعد جزو اولين‌هايي شد كه برايش حكم تهيه‌كنندگي خورد. او همچنين جزو مجريان تخصصي برنامه‌هاي علمي بوده که در سالهای اخیر چنان که باید ازش استفاده نشده.

اسماعیل میرفخرایی درباره افت کیفی تلویزیون علیرغم رشد کمی آن در سالهای اخیر به “اعتماد” گفت: مشكل اصلي همان‌طور كه گفتم در تفكر و مغز مديريتي صداوسيما است. بعد از انقلاب بسياري فكر كردند بايد چرخ را از ابتدا اختراع كنند و از تجربيات تلويزيون كه پيش از اين در غرب اختراع شده و مورد استفاده قرار گرفته بود بهره نبردند.

میرفخرایی ادامه داد: خيلي از افرادي كه در زمان شاه مشغول به كار بودند حتي اگر به عنوان عوامل فني و تکنیسینهای ماهر مثل نورپرداز و فيلمبردار در صداوسيما بودند به صرف فعالیت در دوران پیشین و بدون وابستگي به سیستم حاکمه از كار بركنار شدند و به اين ترتيب در حوزه‌هاي مختلف افراد غيرفني وارد كار شدند.

میرفخرایی درباره حذف خودش از رسانه ملی اظهار داشت: من زماني با سه درجه تنزل از شغل خود در صداوسيما بازنشسته شدم؛ البته در اين سال‌ها هميشه به عنوان مشاور و به روش‌هاي ديگر صداوسيما را همراهي مي‌كردم. يكي از گلايه‌هاي من در همه اين سال‌ها اين بوده است كه ما به اين همه شبكه نياز نداريم. بالاخره اين تعداد از شبكه هزينه دارد و براي درآوردن اين هزينه مجبوريد شبكه را دست اسپانسر بسپاريد. بنابراين انگار در اين شبكه‌ها آب قاطي كرده‌ايد و شما دستگاه دولتي را به اسپانسر سپرده‌ايد. مگر الان تعداد اتومبيل با تعداد اتوبان ما تناسب دارد اما همين‌طور دستگاه خودروهای ملی(؟!) بی کیفیت اضافه كرده‌ايم چون اين نگاه كمي همه جا حاكم بوده است. ما كمي فكر مي‌كنيم چون در اين سيكل براي ما مهم نيست بايد پيامي درست كنيم و به شكلي تاثيرگذار به مخاطب عرضه كنيم. مشكل ما طرز تفكرمان درباره راديو و تلويزيون است. مثلا فكر مي‌كنيم راديو بلندگوي مسجد است و بعد افرادي پشت ميكروفن‌هاي راديو حرف مي‌زنند يا به اجرا در تلويزيون مي‌پردازند كه در بديهيات اوليه نسبت به اداي كلمات مشكل دارند.

اسماعیل میرفخرایی پیرامون ورود مجریان بی ربط با اجرا به رسانه ملی گفت: در اجرا اين كيفيت ارتقا پيدا نكرد چون استانداردها رعايت نشد. بسياري در اين سال‌ها به صرف اينكه فاميل شخص ديگري بودند وارد حوزه اجرا و حتي ديگر حوزه‌هاي تخصصي راديو و تلويزيون شدند.

میرفخرایی با اشاره به تجربه خود در گزینش مجری گفت: خود من به همراه چند تن از مجريان پيشكسوت مسوول انتخاب گزارشگران و مجري بوديم و اتفاقا همه افرادي كه ما طي گزينش انتخاب كرده بوديم رد شده بودند. ما احساس كرديم مي‌خواهند ما را سر كار بگذارند چون من به همراه اكبر عالمي افراد ديگري را انتخاب كرده بوديم اما به دلايلي كه خود شما مي‌دانيد گزينش‌هاي ما را قبول نکردند. در جلسه آخر كه چند ماه پيش برگزار شد اكبر عالمي و محمود قنبري از مديران دوبلاژ و يكي از مديران سيما بودند و درباره اجراي هنرپيشه‌ها چالشي داشتيم كه باز هم درنهايت اتفاقي نيفتاد. ما در آن جلسه مطرح كرديم كه نوعي دسته‌بندي براي هنرپيشگاني كه سراغ اجرا مي‌آيند صورت بگيرد و آنها را در رده مجري- بازيگران قرار داديم اما همه اينها در راستاي همان حرف اوليه من است كه كسي نمي‌خواهد كار از اساس حل بشود به همين دليل جلساتي به صورت مقطعي برگزار مي‌شود. اينها از اساس تلويزيون را ابزاري مي‌بينند كه با نقش واقعي آن متفاوت است.

این مجری باسابقه با تعریض به ماجرای عادل فردوسی پور گفت: ممكن است فردي حتي قواعد اجرا را هم بلد نباشد اما بتواند به دليل تخصص‌هايي كه دارد برنامه‌اي به مخاطب عرضه كند كه هم از جذابيت برخوردار باشد هم بار محتوايي و آموزشي داشته باشد. فردي مثل عادل فردوسي پور به لحاظ بيان و شيوه اجرايي، مجري نيست. او از افراد نادري است كه بدون اينكه زبان و بيانش سينك باشد حرف مي‌زند و جملات را ادا مي‌كند اما چون به محتوايي كه ارايه مي‌كند وارد و حرفه‌اي است توانست نقيصه‌هاي بيان را جبران كند. فردوسي‌پور براي تلويزيون يك سرمايه بود و با تمام زبان الكن خود توانست براي تلويزيون يك سرمايه باشد درحالي كه به خاطر يك لجبازي كنار گذاشته شد!!

اسماعیل میرفخرایی با مرور ادوار مختلف سازمان اظهار داشت: با همين ترتيب كه محمد هاشمي رفت، علي لاريجاني آمد و بعد عزت‌الله ضرغامي رييس صداوسيما شد معيارهاي اجرا و تخصص‌گرايي در تلويزيون هم پايين آمد. من خاطرم هست در زمان لاريجاني برنامه‌اي به نام «با طبيعت» داشتم كه حتي او به دليل موفقيت برنامه من را در آغوش گرفت اما براي تقدير از برنامه نامي از ما آورده نشد و بيشتر آرم برنامه را برجسته كردند. در آن برنامه افرادي مثل اينانلو فعاليت داشتند كه از چهره‌هاي شناخته‌شده و قديمي بودند و سياست آنها اين بود كه آدم‌ها در كسوت مجري نبايد چندان محبوب شوند. جالب است كه الان اين سياست‌ها در حال تغيير است و افرادي را به عنوان مجري مي‌آورند كه بسيار محبوب هستند. درحالي كه زنده‌ياد اينانلو از جمله پرورش‌يافته‌هاي خود راديو و تلويزيون است. يعني ما مجريان بسيار محبوبي داشته‌ايم كه يا از دنيا رفته‌اند يا كنار گذاشته شده‌اند و حالا ادعا مي‌كنند كه چون قحط الرجال شده است سراغ بازیگران رفته اند!!!