1

آنها که عشق بازیگری هستند این راهنمای کاربردی را از دست ندهند⇐چگونه میتوان در آمریکا و اروپا، بازیگر شد؟

سینماروزان/ کیان کاووسی: یکی از دوستانم فرصت یافت تا برای صداپیشگی در یک فیلم داستانی مشارکت داشته باشد. در لحظۀ احضار، نگران بود آیا از آمادگی لازم برای انجام چنین مسئولیتی که، می توانست سرنوشت شغلی او را بکلی دگرگون سازد، برخوردار است یا خیر. داخل اتاق، با شجاعت کافی تعابیر خود را ارائه داد و با آغوش باز از انجام اصلاحات لازم استقبال کرد. هنرنمایی که تمام شد، دیگر نمی توانست چیزی به خاطر آورد. بی نهایتی که در یک چشم برهم زدن از برابرش عبور کرده بود. چندی بعد، طی تماسی مطلع شد برای صداپیشگی برگزیده شده است؛ آن هم برای فیلمی که بعدتر نامزد دریافت 5 اسکار شد! از شنیدن خبر پذیرش بال درآورد. تلاشهای پیگیر او به ثمر نشست اما، نه یک شبه. او مسیر سخت و طولانی را طی کرده بود تا به این نقطه برسد.

سالها در انگلستان، اروپا، و آمریکا زحمت کشید و از بین 114 آژانس، تنها 2 مورد حاضر شدند در ارتباط با کار او اظهار نظر کنند. او در جستجوی فرصتهای بیشتر بود. از اینرو، اروپا را به قصد آمریکا ترک گفت. کلیپهای متعددی برای ارائۀ کار خود تهیه کرد تا بالاخره مورد توجه یکی از آژانس ها قرار گرفت.

زمانی که نامش در کنار نام برندۀ اسکار ظاهر شد، اشک ناباوری از چشمانش سرازیر گشت. ایمان راسخی که او را تشویق به ترک وطن کرده بود به ناگاه موجب گردید تا درها برویش گشوده شود و موقعیت های خاص و ممتازی را در برابرش قرار دهد.

هنرپیشه شدن مسیر آسانی نیست و غالباً با خیل عظیم مردودیت ها، تردیدها و تنش های سخت توأم است. با این حال، آرزوی نائل آمدن به شغلی پایدار و پر بازده در این زمینه چندان دور از دسترس نخواهد بود چنانچه سه عنصر اصلی “استعداد”، “تلاش پیگیر” و مقدار زیادی “شانس” دست به دست هم دهند و آیندۀ شغلی درخشانی را برای افراد رقم زنند.

برداشت از حرفۀ هنر پیشگی در آلمان و فرایند آموزشی و اجرایی این حرفه دراین کشور دارای شباهت ها و تفاوت های زیاد با دیدگاههای رایج و شیوه ها و عملکردهای مرسوم در پایتخت سینمایی جهان، یعنی ایالات متحدۀ آمریکا، است. هر چه هنرپیشه مجهزتر باشد، بهتر می تواند نظر موافق فیلمسازان و سایر عوامل تصمیم گیرنده، از جمله تهیه کنندگان و کارگردان ها، را نسبت به توان و استعداد خود در جذب و تهییج تماشاچیان جلب نماید.

    برای مطرح شدن به عنوان یک هنرپیشه در آمریکا کافیست به اختیار در یک مدرسۀ مربوطه دوره دیده باشید و متعاقباً در مصاحبات و صداگذاری ها موفق عمل کنید. در برنامۀ آموزشی مراکز برجسته در نیویورک و لس آنجلس، برگزاری کلاس های عدیده برای آماده سازی هنرجویان جهت درخشش حرفه ای در سطوح جهانی پیش بینی شده است. کلاس ها 5 تا 6 روز در هفته و به صورت 6 ساعت در روز برگزار می شود و رئوسی چون ابتکار عمل، مطالعات صحنه ای، تولید صدا، شخصیت شناسی، حرکت، موسیقی، تاریخ تأتر و سینما، نبرد در صحنه و بازیگری صدا را در بر می گیرد.

جلسات تکنیکی از همه حائز اهمیت تر است و تابع شیوه ها و ویژگی های منحصربفرد هر مکتب  بازیگری می باشد. تکنیک “لی سترازبِرگ” یکی از شاخص ترین آنهاست و با حافظۀ حسی هنرجویان سر و کار دارد. آنان باید بتوانند با رجوع به خاطره ای در گذشته و یادآوری بوها، مزه ها، عواطف، دمای محیط و اجسام ثابت و محرک سازی شده، واقعیتی قدیمی را در زمان حال بازگو نمایند. و یا تکنیک “مایسنِر” که مبتنی بر خلق واقعیتی الهام گرفته از حقیقت بکمک رفتارهای واقعی است و طی آن هنرجویان باید با بهره جویی از برهم کنش های انسانی، و نه اجرای رُل، واقعیتی را بر اساس یک محتوای صد در صد حقیقی بیافرینند. فرایند شاخص این تکنیک عبارتست از “تمرین تکرار” که، در جریان آن، دو هنرپیشه مقابل یکدیگر قرار می گیرند و، بدون بکارگیری الفاظ رایج و پیچیده، عباراتی را در ایجاد آشنایی هر چه بیشتر و بها دادن به لحظۀ بوجود آمده، به زبان می رانند.

در بازیگری، روش های متعددی برای دگرگون سازی و تحول وجود دارد که از این بین می توان به “ستِلا اَدلِر” برای تشویق بازیگران به استفاده از قوۀ تخیل برای خلف حقیقت و یا تکنیک “یوتا هِیگِن” برای تحریک آنان به ابراز عواطف و تجربیات شخصی به جای تقلید صرف از عواطف و تجربیات شخصیت داستان جهت هرچه واقعی تر جلوه دادن صحنه ها اشاره داشت. همۀ این ابزارها و مهارت ها برای اجرای یک نقش خاطره انگیز به هنرجویان معرفی می شود.

 در آلمان، هنرپیشگان مصمم غالباً 2 یا 3 جلسه در هفته در کلاسهای بازیگری که حول آثار منتخب و به دقت موشکافی شدۀ کلاسیک، شامل نمایشنامه های دراماتیک و کمدی “میخایل چخوف”، “بِرتولد برِشت”، “ویلیام شِکسپیر” و بسیاری دیگر از این نویسندگان نامدار، شرکت می کنند تا درک عمیق تری نسبت به شخصیت های موجود در این آثار بیابند. بعد از یک جلسه تمرین تمام و کمال، صحنه هایی بکمک مدرسین خلق و به اجرا گذاشته می شود. در خلال این نمایش ها و با پرهیز از هر گونه ابتکارعمل افراطی که باعث مخدوش شدن اصالت کلی صحنه شود، بازیگران به مرور تکنیک های معرفی شده توسط شاخص ترین مکاتب بازیگری می پردازند. بازیگری باید بصورت خطی و، در عین حال، معتبر و نامتناقض باشد و از حیطۀ نمایش عدول نکند. بازیگرانی که مایل به توسعه و تعمیم مهارت های خود در سایر حیطه ها را دارند می توانند جداگانه در کلاس های خصوصی و خارج از برنامه ثبت نام کنند. بازیگرانی که علاقه مند به تغییر رشته و ورود به کار فیلمسازی و تصویربرداری هستند نیز می توانند در کارگاههای تخصصی که به اینمنظور تدارک دیده می شود شرکت نمایند. در برخی موارد، دوره های کارشناسی نیاز به حضور همزمان در برنامه های هفتگی با رئوس کارگردانی، تهیه کنندگی، رقص و موسیقی دارد تا، بطور همزمان، دروازه های جدید در دیگر زمینه های هنری بروی بازیگران گشوده شود.

صرفنظر از استعداد بازیگری، با اتکا به حضور صرف در کلاسها و بدون تلاش و تمرین خارج از برنامه نمی توان راه به جایی برد. در آلمان، بعد از فارغ التحصیلی، نمی توان بدون انعقاد قرارداد انتظار یافتن موقعیت بازیگری داشت. بسیاری از بازیگران به سالن های تأتر در سراسر کشور مراجعه می کنند و، بعد از چند بار محک خوردن، به عضویت رپرتوار این سالن ها در میایند تا، در قبال دریافت دستمزد هفتگی، برای مدتی معین در درام های کلاسیک و نمایشنامه های خودپردازی شده با موضوعات متنوع به ایفای نقش بپردازند. یک مسیر مطلوب با حاشیۀ زمانی امن. در خلال این دوره، بازیگران می توانند به آژانس های مختلف مراجعه نموده و، درصورت پذیرفته شدن، با درج مشخصات نوشتاری و تصویری، به فهرست آنلاین دفاتر سینمایی اضافه شوند. از این مرحله به بعد، همه چیز بستگی به آژانس طرف قرارداد دارد. فرایند پذیرش در دفاتر سینمایی معمولاً شامل یک مصاحبه کوتاه و یک خلاصه خوانی است. بازیگران همچنین می توانند از طریق همکاری با استودیو ها ، ضمن افزودن بر تجربیات خویش، ، با عوامل و دست اندرکاران آشنایی پیدا کنند. بسیاری از بازیگران دارای مشاغل پاره وقت و تمام وقت جانبی هستند و، هر زمان که فرصت دست دهد، به انجام بازیگری می پردازند.

در آمریکا، جدای از این موارد، می توان با “خود تبلیغی” و “ابتکارعمل” به فرصت های درخشان در امر بازیگری نائل گشت. ابتکار عمل کلید کسب معروفیت و ورود به عرصۀ فعالیت است. بازیگران می توانند در عرصه های مختلف ورود کنند و خودشان را به کارگردان ها اثبات نمایند. آنها قادرند فضای نمایش اجاره کنند و به اجرای نمایش در حضور مردم مبادرت ورزند. آنها همچنین این فرصت را در پیش روی خود دارند، تا بعنوان مهمان، در کنار شخصیت های حرفه ای در سینما و تلویزیون حضور بهم رسانند. همچنین، با شرکت در کارگاههای کارگردانی، موقعیت آشنایی با کارگردان ها پدید میاید و بر شانس گزینش بازیگران افزوده می شود. بازیگران می توانند از همتایان خود بخواهند تا آنها را به عوامل ذیربط توصیه نمایند. همچنین، هر بازیگری می تواند با تهیه و انتشار پکج های متنوع، برای خود یک نماینده بیابد. انعقاد قرارداد با مدیران و سرپرستان حربۀ دیگری است برای دریافت بازخورد و جلب توجه عموم نسبت به شخصیت های خاص در تولیدات سینمایی و تلویزیونی. علاوه بر این، بازیگران می توانند با ارسال درخواست به مراکز آنلاین، همانند “بَک استِیج” و “اَکتورز اَکسِس” و غیره و ذالک، کلیپ هایی را از هنر نمایی خود تهیه و تدوین کنند و آنرا برای تشخیص صلاحیت در اختیار نمایندگان و آزانس ها قرار دهند. آژانس ها نیز، به نوبۀ خود، کلیپ ها را برای معرفی افراد به دست اندرکاران تهیه و تولید محصولات بزرگ سینمایی و تلویزیونی ارسال می کنند. ضمن آنکه، “اینستاگرام”، “فیسبوک” و “تویتر” ابزارهای مناسبی برای پیگیری آنلاین موقعیت و عملکرد افراد است. بازیگران همچنین می توانند با یافتن شغلی در استودیوها، از نزدیک با نحوۀ کار آشنا شوند و، در خلال حضورشان، با افراد بیشتری آشنا شوند. بازیگران می توانند به طرق مختلف موفق شوند و، در نهایت، در رشتۀ خود کسب و کاری راه بی اندازند. محصولی که هر بازیگر ارائه می کند “خودش” است. بسته به نحوۀ تبلیغ “خود”، عوامل تصمیم گیرنده با شما، استعدادهایتان، ارزشهایتان و روحیۀ حرفه ای گرایی که از آن برخوردار هستید آشنایی پیدا می کنند و، بر اساس همین ارزش و روحیه، طالب شما می شوند و شما را برای مصاحبه و همکاری دعوت می کنند.

و در انتهای کار می رسیم به عامل مهم “شانس”. بسیاری ناچارند با قبول مشاغل حاشیه ای، نظیر دربانی و گارسنی و آموزش و سگ گردانی و نظافتچی، امورات خود را بگذرانند و خرج دوره هایی را که یک بازیگر باید در ان شرکت نماید تامین نمایند. همه کم و بیش با رمز موفقیت کسانی که روزگاری در خیابانها و صفوف اغذیه فروشی ها ملاقات می کردیم آشنایی دارند. معهذا، نمی توان بخت و اقبال را در موفقیت آنان نادیده گرفت. از همه جای دنیا می توان برای موقعیت های شغلی موجود ثبت نام کرد. منتهی مراتب، در صنعت فیلم و نمایش، کسانی که در آمریکا زندگی می کنند، به علت برخورداری از خیل امکانات، از شانس بیشتری برخوردار می باشند. هر کس سرنوشت خود را رقم می زند و ماحصل کار نیز بستگی به عملکرد شخصی دارد. ولی، چطور است که تنها عدۀ معدودی در غایت موفق به قدم زدن به روی قالی قرمز “هالیوود” می شوند و عدۀ کثیری باید با یک شغل بخور و نمیر تن در دهند؟ همه چیز بستگی به میزان استعداد، پشتکار، و اقبال شخص دارد. بازیگران برای موفق شدن نیازمند یک نهاد جا افتادۀ بازیگری دارند. درست همانطور که نمی توان انتظار داشت بدون بهره مندی از استعداد و صرفاً به اتکاء شانس و اقبال، به موفقیت در زمینۀ بازیگری نائل آمد و یا، برغم فقدان ابزارهایی چون “خود تبلیغی” و “ابتکار عمل”، معروف شد و به شهرت رسید. بازیگری حرفه ای است بسیار متنوع که نیاز به شخصیتی قوی و جا افتاده دارد. بازیگر شدن کار بسیار دشواری است ولی غیر ممکن نیست. کسب مهارت های لازم و قرار گرفتن در مکان مناسب در زمان مناسب می تواند زمان را به نفع ما رقم زند.




برآمده از آمار یک مخاطب سینماروزان⇐قیمت بلیت سینما در ایران براساس الگوی آمریکایی می‌شود کمی بیشتر از هزار تومان!/ و براساس الگوی اروپایی می‌شود کمتر از ۵ هزار تومان!

سینماروزان: افزایش قیمت بلیت سینماهای کشور تا سقف 12 هزار تومان از ابتدای نوروز سبب ساز واکنشهای متفاوتی شده است. برخی از دست اندرکاران سینمای ایران این افزایش قیمت را به نسبت افزایش قیمت سالانه اقلام دیگر طبیعی می‌دانند و برخی نیز معتقدند به اینکه با تثبیت قیمت سینماست که می توان انتظار داشت مخاطب به این مدیوم به عنوان مدیومی مناسب برای ایام فراغت بنگرد و در این شرایط این سوبسید است که برای این تثبیت قیمت می بایست به سمت سینمادار بیاید.

به گزارش سینماروزان متأثر از این تفاوت دیدگاهها یکی از مخاطبان سینماروزان آماری ارائه داده از حداقل دستمزد کارگر در آمریکا و انگلیس و سپس مقایسه ای انجام داده میان نسبت این حداقل دستمزد با قیمت بلیت سینماها در آمریکا وانگلیس.

با تعمیم این نسبتها یه حداقل دستمزد کارگر در ایران و قیمت بلیت سینماهاست که خروجی قابل توجهی شکل می‌گیرد و آن هم اینکه منطبق بر الگوی آمریکایی باید قیمت بلیت سینما در ایران 1250 تومان باشد و منطبق بر الگوی اروپایی حدود 5000 تومان!!

این مقایسه را بخوانید:

۱) دستمزد کارگر در آمریکا برای هر ساعت کاری حدودا ۷ دلار است . ۷دلار *۸ ساعت کار در هر روز * ۳۰ روز کاری = ۱۶۸۰ دلار برای هر ماه = ۶۲۱۶۰۰۰ تومان(6 میلیون و خرده ای)

۲) دستمزد کارگر در انگلستان برای هر ساعت کاری حدودا ۱۰ دلار است. ۱۰ دلار * ۸ ساعت کار در طول یک روز * ۳۰ روز کاری = ۲۴۰۰ دلار = ۱۱۰۴۰۰۰۰ تومان برای یک ماه(11 میلیون و خرده ای)

۳) قیمت بلیط سینما در انگلستان ۳ دلار است یعنی یک هشتصدم دستمزد کارگر!

۴) قیمت بلیط سینما در آمریکا ۸ دلار است یعنی یک دویست و دهم دستمزد کارگر!

⇓⇓⇓نتیجه

اگر بخواهیم قیمت بلیط در سینمای ایران را برمبنای انگلستان حساب کنیم، قیمت بلیط سینما در ایران با توجه به حداقل حقوق کارگر در ایران (ماهی حدودا یک میلیون تومان) می شود ۱۲۵۰ تومان

اگر بخواهیم قیمت بلیط در سینمای ایران را برمبنای آمریکا حساب کنیم قیمت بلیط سینما در ایران با توجه به حداقل حقوق کارگر در ایران (ماهی حدودا یک میلیون تومان) می شود ۴۷۶۰ تومان




نکته‌ای برآمده از تازه‌ترین گفتگوی فریدون جیرانی⇐بیضایی هم سینمای جشنواره‌ای ایران را محصول دست اروپا می‌دانست

سینماژورنال: فریدون جیرانی کارگردان سینما و مجری اسبق “هفت” که در ماههای اخیر سردبیری روزنامه “سینما” و اجرای برنامه “35” را برعهده داشته است در تازه ترین گفتگوی خود که با “وطن امروز” انجام شده به مرور تاریخچه ای از سینمای جشنواره ای ایران پرداخته است.

به گزارش سینماژورنال مهمترین وجه این تاریخ نگاری آن است که جیرانی ابتدا سینمای اروپا را در نقطه مقابل سینمای آمریکا و به ویژه هالیوود قرار می دهد و در ادامه نیز به صراحت از این می گوید که سینمای جشنواره ای ایران هم تحت تأثیر همین نگاه اروپایی ایجاد شده است.

یکی از مهمترین فرازهای این گفتگو جایی است که جیرانی به نقطه نظری از بهرام بیضایی کارگردان مولف سینمای ایران اشاره کرده و می گوید حتی بیضایی هم سینمای جشنواره ای ایران را محصول دست اروپا می دانست.

اروپا عقب افتادگی فرهنگی خود از آمریکا را با فیلمهای ضدآمریکایی جبران می کند

جیرانی با توجه به عقبه فرهنگی اروپا و به ویژه فرانسه می گوید: اروپا به طور کلی و فرانسه که خود را مهد فرهنگ و تمدن و اینها می‌داند، همیشه دلش می‌خواسته در موضوع فرهنگی از آمریکا عقب نیفتد که در یک جهاتی از نظر فرهنگی عقب افتاده و همین عقب‌افتادگی را سعی کرده با گرایش به یک نوع سینما پاسخ دهد. یعنی اینکه کن تمایل پیدا می‌کند به جنس فیلم‌های ضد داستانی آمریکایی، تمایلی است که اروپایی‌ها دارند برای پیدا کردن یک جنس سینمایی که در تقابل با هالیوود باشد.

این کارگردان ادامه می دهد: کن هم سمبل جشنواره روشنفکران بود. برلین و ونیز به خاطر تحولات زیاد سیاسی در کشورشان، هیچ وقت مانند جشنواره‌‌ای مثل کن نبودند که شده بود معبود روشنفکران در دهه 70 و اوایل دهه 80. در کن سعی کردند به کشف سینمایی روی بیاورند که علیه هالیوود باشد. کیارستمی از دل این تفکر بیرون آمد.

مدیران دهه 60 به دنبال سینمای سربلند ایرانی بودند

فریدون جیرانی درباره شکل گیری سینمای جشنواره در دوران بعد از انقلاب اسلامی بیان می دارد: بعد از انقلاب سینما به طور کلی تغییر پیدا می‌کند. یعنی سینمای پس از انقلاب قرار است شکل دیگری داشته باشد. مدیران سینمایی از سال 62 دنبال این هستند که فیلمفارسی شکل نگیرد و سینمای سربلند ایرانی ارائه شود. بدون اینکه آنها بخواهند از دل همین فضا فیلم‌هایی مثل «دونده» و «خانه دوست کجاست» بیرون می‌آید که با خط مدیران سینمایی ساخته نشده است. امیر نادری قصه‌اش را به کانون می‌دهد، کانون می‌پسندد، کیارستمی هم همینطور اما  2 فیلم می‌شوند فیلم جشنواره‌ای. «نارونی» هم همینطور.

سینمای جشنواره با سرمایه بخش خصوصی راه نمی افتد

جیرانی با تأیید وابسته بودن آثار جشنواره ای به بودجه های دولتی ادامه می دهد: در کشورهایی مثل ایران و حتی در اروپا سینمای غیرمتعارف با سرمایه بخش خصوصی راه نمی‌افتد. بخش دولتی هزینه می‌کند. بعد از اینکه این فیلم‌ها در اواخر دهه 60 رشد کرد، فارابی متوجه این شد که آن‌طرف (بیرون از مرزها) یک سینمایی را می‌پسندد. سمت و سویی که به این سینما داده شد، یک اختلافی را شکل داد. توازن به هم خورد. یعنی سمت و سوی مدیریت رفت به سمتی که در بخش بین‌الملل فارابی گسترش پیدا کرد و از دل این اختلافاتی به وجود آمد.

چرا بیضایی گفت تماشاچی اروپایی به ما خط می دهد

وی می افزاید: یک گروه هیات هنرمندان مسلمان که با ریل‌گذاری مدیر وقت فارابی مشکل داشتند و یک گروه دیگر مثل شهید آوینی که معتقد بودند نارونی، هامون و… سینمای ملی ایران را نابود می‌کنند. بعد از این مجادلات تغییراتی در مدیریت رخ داد، مثلا لاریجانی آمد اما سینمای جشنواره‌ای به حیات خودش ادامه داد. چون سینمای جشنواره‌ای آن‌طرف برای خودش شکل پیدا کرده بود. تماشاچی پیدا کرده بود. بیضایی مصاحبه‌ای همان موقع با نشریه «گفت‌وگو» که یک مجله روشنفکری بود، انجام داد. مصاحبه خیلی مهمی بود و در آن مصاحبه گفت: تماشاچی اروپایی به ما خط می‌دهد!

در دوره اصلاحات چهره شاخص سینمای روشنفکری دیگر کیارستمی نبود
جیرانی خاطرنشان می سازد: تا آن تاریخ سینمای جشنواره‌ای سمت و سوی فیلم‌های کیارستمی بود. من وقتی رفتم نانت، سینمای روشنفکری آسیای میانه متاثر شده بود از کیارستمی. اما از اصلاحات به بعد تغییراتی رخ داد که جنس سینمای جشنواره‌ای شکل دیگری گرفت و وارد فاز دیگری شدیم. در دوره اصلاحات چهره شاخص سینمای روشنفکری دیگر کیارستمی نبود. نسل بعد از کیارستمی آمدند، مثل جعفر پناهی و… .

دوست عزیز! ابوالفضل جلیلی هم با پول دولت فیلم ساخته

این کارگردان ادامه می دهد: اروپایی‌ها متوجه تغییر در ایران شده بودند، اصلاحات که آمد آنها تحولات ما را مطالعه کردند. جنس فیلم‌هایی که در آن دوره ساخته شد و در جشنواره‌ها رفتند، هم این را نشان داد. کما اینکه خود من هم با «شام آخر» رفتم. خیلی متعجب بودند که چنین فیلم‌هایی در ایران ساخته می‌شوند. یکی از اتفاقات جالب هم این بود، من در نانت که بودم، یکی آنجا بلند شده بود و مدام از [ابوالفضل] جلیلی تعریف می‌کرد و من به او توضیح دادم که دوست عزیز! تو اگر از جلیلی به عنوان کارگردان سینمای معترض یاد می‌کنی، جالب است بدانی که جلیلی با سرمایه دولت فیلم‌هایش را ساخته است. من به او گفتم که جلیلی همه فیلم‌هایش را با سرمایه دولتی ساخته است.

فریدون جیرانی
فریدون جیرانی



مدیرعامل سابق خانه سینما⇐شیرینی جشنواره دست از سر مسئولان برنمی‌دارد/دوست دارند جشنواره را در کُرات دیگر هم برگزار کنند

سینماژورنال: در روزهای اخیر اخباری مبنی بر اکران برخی از آثار سینمای ایران در کشورهای اروپایی و آمریکایی شنیده شده بود.

به گزارش سینماژورنال یکی از این اخبار حکایت از آن داشت که “فیلم های “متولد 65 ” ساخته مجید توکلی، “در دنیای تو ساعت چند است” ساخته صفی یزدانیان، “چند متر مکعب عشق” ساخته جمشید محمودی و فیلم”ابد و یک روز” ساخته سعید روستایی در خانه سینمای شهر رم اکران و با استقبال گسترده علاقمندان به سینمای ایران روبه رو شد.

خبر دیگر از این می گفت که فیلمهایی چون «متولد ٦٥» ساخته مجیدتوکلی، «در دنیاى تو ساعت چند است؟» به کارگردانی صفی یزدانیان و«پل خواب» به کارگردانی اکتای براهنی در سالن کاپبلانو شهر ونکوور کانادا به نمایش درآمده است.

مدتی بعد از انتشار این اخبرا دست اندرکاران “ابد و یک روز” نمایش این فیلم در رم را تکذیب کردند!!

به تازگی محمدمهدی عسکرپور تهیه کننده “متولد 65” و مدیرعامل سابق خانه سینما هم به انتقاد از نمایش فیلمش در خارج از کشور پرداخته است.

باید آگهی بزنیم و مسئول نمایش فیلم‌ها را در کشورهای دیگر پیدا کنیم!

محمد مهدی عسکرپور تهیه کننده فیلم “متولد 65” به “ایسنا” گفت:‌ واقعیت این است که چند روز است تلاش می‌کنم که مسئول این قضیه را پیدا کنم اما هنوز او را پیدا نکرده‌ام تا ببینم فیلم‌های ما چند نمایش و در چه کشورهایی داشته‌اند!

این تهیه کننده و کارگردان سینما اضافه کرد: بعد از این اتفاقات با ایرج تقی‌پور مسئول بین‌الملل صحبت کردم و ایشان توضیح داد که مسئولیتی در این زمینه ندارد. از سوی دیگر آقای حیدری دبیر جشنواره فیلم فجر نیز به نوعی سلب مسئولیت کرد، به همین دلیل فکر می‌کنم کم‌کم باید آگهی بزنیم و مسئول نمایش فیلم‌ها را در کشورهای دیگر پیدا کنیم!

این فیلمساز خاطر نشان کرد: تا زمانی که شخص مسئول پیدا نشود، نمی‌دانیم این نمایش‌ها با چه انگیزه‌ای صورت گرفته است اما به هر حال این اقدام از سوی سازمان سینمایی انجام شده است.

شیرینی جشنواره دست از سر مسئولان برنمی دارد و دوست دارند جشنواره را در کرات دیگر هم برگزار کنند

عسکرپور در پاسخ به این پرسش که آیا از نمایش فیلم‌اش در کشورهای دیگر باخبر بوده است؟ گفت: اساسا تعداد نمایش‌های فیلم با اطلاع من نبوده است. اولین نمایش فیلم به دلیل سفر آقای رئیس جمهور به فرانسه بود که به ما گفتند، فیلم‌مان یک نوبت نمایش به صورت محدود و خصوصی خواهد داشت و ما هم مشکلی نداشتیم اما به تدریج مطلع شدیم فضای نمایش فیلم گسترش پیدا کرده است و با فاصله اندکی از جشنواره فیلم فجر نوعی نمایش جشنواره البته به معنای «شو» در کشورهای دیگر راه افتاده است. گویا شیرینی‌ جشنواره فجر دست از سر مسئولان آن برنمی‌دارد و حالا محدوده‌اش را به فراتر از کشور برده‌اند و اگر بتوانند دوست دارند گستره جشنواره فجر را فراتر از کره زمین ببرند و این جشنواره را در کرات دیگر هم برگزار کنند!

کارگردان فیلم‌های «قدمگاه» و «هفت و پنج دقیقه» خاطر نشان کرد: محدوده جشنواره فیلم فجر مشخص است. قرار نیست تمام فیلم‌های آن به معرض نمایش عمومی دربیاید. پیش ا‌ز آن هم مسئولان جشنواره دوست داشتند که فیلم‌ها را در شهرهای دیگر نمایش بدهند و متوجه نمی‌شوم براساس کدام سیاست این تصمیم‌ها را می‌گیرند. اما رفتارشان در ماجرای اخیر شبیه به نمایش فیلم‌هایی است که از سوی رایزنی‌های فرهنگی اتفاق می‌افتد و بسیار غیرحرفه‌ای است.

نمی‌دانم با این وضعیت بعد از این چگونه کپی‌ فیلم‌ها را به جشنواره فجر بسپاریم

عسکرپور اضافه کرد: نمی‌دانم با این وضعیت بعد از این چگونه کپی‌ فیلم‌ها را به جشنواره فجر بسپاریم چون آن‌ها با همین کپی‌ها، فیلم‌ها را در جشنواره‌های دیگر نمایش می‌دهند و این رفتار از سوی جایی که خود باید مرجع اطمینان بخش باشد، غیر قابل گذشت است.

او با ابراز تأسف از اینکه با اکران‌های محدود و مقطعی، لطمه فراوانی به نمایش فیلم‌های جشنواره فجر برای شرکت در جشنواره‌های معتبر جهانی وارد شده است، اضافه کرد:‌ با این وضعیت، فیلم‌های ما شانس خود را از دست داده‌اند و سازمان سینمایی باید خود را بابت این ماجرا برای پرداخت خسارت جدی آماده کند، البته به محض اینکه مسئول این ماجرا معلوم شود.

عسکرپور اضافه کرد: بعد از نمایش فیلم در پاریس گفتند که فیلم در ونکوور هم اکران می‌شود اما نه قراردادی بسته شد و نه خبر دادند که بعدا در کدام کشورهای دیگر نمایش داشته است.

این دیگر بدترین اتفاق است

این تهیه‌کننده در پاسخ به این پرسش که آیا نمایش پاریس هم می‌توانست محدودیتی برای حضور این فیلم در جشنواره‌های خارجی ایجاد کند؟ تصریح کرد: با توضیحاتی که داده بودند، مشکلی ایجاد نمی‌شد چون قبلا هم این شکل از نمایش فیلم‌ها تا حدودی تجربه شده بود. زیرا معمولا همزمان با سفر ریاست جمهوری به کشورهای دیگر برنامه‌های فرهنگی هم برگزار می‌شود و بعضی فیلم‌ها اکران‌های محدود و خصوصی برای افراد خاصی دارند. اما در ماجرای اخیر به سبک رایزن‌های فرهنگی رفتار شد و فیلم‌ها نمایش‌های مختلفی در کشورهای گوناگون داشتند در حالی که با هیچ یک از ما مذاکره‌ای صورت نگرفته بود.

عسکرپور در پاسخ به این سخن که به نظر می‌رسد دبیرخانه جشنواره فجر در این زمینه تصمیم‌گیری کرده است، گفت:‌ این دیگر بدترین اتفاق است. پیش از این محدوده جشنواره فجر به چند نوبت اکران در تهران خلاصه می‌شد اما بعد به شهرستان‌ها گسترش پیدا کرد و حالا به کشورهای دیگر هم رسیده است و این بدترین شکل نمایش برای فیلم‌هاست.

دوستان جدید این ویژگی را دارند که زیاد عذرخواهی می‌کنند

او درباره پرداخت خسارت توسط سازمان سینمایی توضیح داد: خسارت معنوی که نه البته دوستان جدید این ویژگی را دارند که زیاد عذرخواهی می‌کنند اما مراقبت لازم را برای اشتباه نکردن، ندارند.

آن جشنواره خاص می‌تواند به اعتبار همان نمایش‌های محدود، از پذیرش آن اثر خودداری کند

محمدمهدی عسکرپور در پایان و در پاسخ به این پرسش که با این توصیفات آیا فیلم «متولد 65» می‌تواند در جشنواره‌های معتبر نمایش داشته باشد؟ گفت: در این زمینه ممکن است اختلاف نظر کارشناسی وجود داشته باشد. راهش این است که آیین‌نامه و رفتار سالیانه جشنواره‌های مختلف را ببینم، زیرا یکی از پارامترهای این جشنواره‌ها این است که آثار شرکت کننده اولین اکران‌ جهانی شان را در آن جشنواره بخصوص انجام بدهند و باید ببینیم براساس‌آیین‌نامه آن جشنواره، آیا این نوع اکران ها شامل حال این پارامتر می‌شود یا نه؟! البته این وضعیت زمانی پیش می‌آید که یک جشنواره معتبر به شدت در پی اکران فیلم خاصی باشد اما فیلم‌های ما کمتر این وضعیت را دارند و به همین دلیل آن جشنواره خاص می‌تواند به اعتبار همان نمایش‌های محدود، از پذیرش آن اثر خودداری کند.