1

روی آنتن زنده و با حضور منوچهر شاهسواری و حامد مظفری مطرح شد⇐اینکه فیلمهای هنروتجربه را متعالی و فیلمهای دیگر را ضدتعالی بدانیم، درست نیست!/ هنروتجربه باید تبدیل به پاتوق میشد ولی هنوز این اتفاق نیفتاده!!/هنروتجربه را راه انداختند که فیلم پخش کنند یا مجله منتشر کنند؟؟/عجیب است که هنروتجربه برای پخش فیلم بنا شد ولی حتی یک پخش‌کننده در شورای سیاستگزاری آن وجود ندارد!!/مشکل هنروتجربه آن است که اگر بودجه دولت نباشد بلافاصله تعطیل میشود/اگر مسیر هنروتجربه درست بود باید بعد از پنج سال، لااقل نیمی از هزینه هایش را از بلیت‌فروشی تأمین میکرد!/کدام تهیه‌کننده حرفه‌ای سینماست که با وقوف به کیفیت، فیلمش را از جریان سراسری اکران محروم کند و به هنروتجربه بسنده کند؟؟/بخش عمده محصولات این گروه اصلا استاندارد سینمایی ندارند و صرفا یک سری فیلم ویدیویی یا تله‌فیلم یا تله تئاترهایی هستند که بعید است حتی در شبکه خانگی هم مشتری داشته باشند!/اینکه به‌جای بازیگر حرفه‌ای از یک فیلمبردار حاذق(!) برای ایفای نقش در فیلمشان استفاده میکنند یعنی خلاقیت هنری؟؟/اینکه سیاستمداران از رده خارج را به رونمایی آثارشان فرامیخوانند یعنی تجربه‌گرایی؟؟؟/میتوانند با یک دهم بودجه میلیاردی فعلی، یک سامانه ویدیوی درخواستی فراگیر راه بیندازند و فیلمهای هنروتجربه را همان جا بارگذاری کنند تا هم در بیت المال صرفه جویی شود و هم این همه گلایه بابت کمبود سانس شکل نگیرد!!

سینماروزان: انتشار تازه ترین ریزهزینه ای هنروتجربه از سوی سازمان سینمایی و بخصوص صرف هزینه 800 میلیونی برای پشتیبانی در این گروه یا صرف 400 میلیون برای انتشار مجله در این گروه واکنشهای مختلفی را از سوی صاحب‌نظران شکل داده.

برخی این هزینه ها را بدون ایجاد دستاورد مشهود در افزایش مخاطب برای این گروه، مصداق تلفات بودجه ای میدانند و برخی نیز این تلفات را نیاز فرهنگ و هنر میدانند!!!

“کیفیت هنروتجربه” در تازه ترین برنامه “ارغوان هنر”رادیونمایش با اجرای علی جعفری به بحث گذاشته شد و منوچهر شاهسواری مدیرعامل خانه سینما و حامد مظفری مدیرمسئول رسانه مستقل “سینماروزان” درباره این گروه نظرات خود را بیان کردند.

منوچهر شاهسواری مدیرعامل خانه سینما با نگاهی حامیانه به کارکرد هنروتجربه، میزان اقبال مخاطبان به محصولات سینمایی را ناشی از احوالات بیرونی دانست و گفت: اینکه چرا مخاطب به تماشای فیلمی میرود میتواند ناشی از احوالات اجتماعی مردم باشد و همین احوالات است که تعیین میکند که مخاطب به تماشای فیلمی برود یا نرود.

منوچهر شاهسواری درباره پراکندگی سالنهای هنروتجربه اظهار داشت: مخاطبی که دنبال محصول خاص است قطعا آن محصول را پیدا خواهد کرد. مخاطبی که میل به محصولی دارد پیدایش میکند. اساسا قرار نیست حجم سالنهای هنروتجربه به اندازه فیلمهای جریان آزاد اکران باشد!! ولی اینکه فیلمهای هنروتجربه را متعالی و فیلمهای دیگر را ضدتعالی بدانیم هم درست نیست. گروه هنروتجربه باید تبدیل به پاتوق میشد ولی هنوز این اتفاق نیفتاده.

منوچهر شاهسواری معتقد بود: وقتی درباره هنروتجربه صحبت میکنیم نباید آن نگاه کمی مبنی بر پرفروش شدن را داشته باشیم و اصلا این گروه بنا شده برای نمایش آثاری که مخاطب کثیر ندارند!!

حامد مظفری روزنامه نگار مستقل و مدیرمسئول “سینماروزان” در واکنش به اظهارات شاهسواری بیان داشت: با هیچ پدیده ای به طور مطلق موافق نیستم پس نمیشود به طور مطلق هنروتجربه را تأیید کرد یا رد کرد ولی نه فقط گروه هنروتجربه بلکه هر محفل هنری دیگری باید براساس میزان ایجاد ارتباط با مخاطب درباره موفقیت خود و در نهایت برای امتداد حیات خود تصمیم گیری کند ولی درباره هنروتجربه چنین سنجشی صورت نگرفته چون گروهی کاملا دولتی است انگاری اینکه مخاطب به سالنهایش برود یا نرود چندان اهمیت ندارد.

این روزنامه نگار ادامه داد: اغلب نهادهایی که بودجه ثابت دارند برای ارتباط گیری با مخاطب تلاش چندانی نمیکنند، چون میدانند چه مخاطب باشد و چه نباشد همچنان بودجه دارند! هنروتجربه اگر درست اجرا میشد باید بعد از پنج سال لااقل نیمی از هزینه های فعلی خود را از طریق بلیت فروشی یا جلب مخاطب پوشش میداد ولی این اتفاق نیفتاده! چرا؟

این روزنامه نگار مستقل خاطرنشان ساخت: اگر این گروه را راه انداختند برای دیده شدن آن دسته از آثار خاص که فرصت دیده شدن در اکران رسمی را ندارند که اصلا نیازی به راه اندازی گروه هنروتجربه نبود. میتوانستند با یک دهم بودجه میلیاردی فعلی، یک سامانه ویدیوی درخواستی فراگیر راه بیندازند و فیلم های هنروتجربه را همان جا بارگذاری کنند تا هم بیت المال تلف نشود و هم این همه گلایه بابت کمبود سانس در این گروه شکل نگیرد.

حامد مظفری با انتقاد از کیفیت محصولات عرضه شده در هنروتجربه گفت: به غیر از معدودی استثنائات، بخش عمده محصولات این گروه اصلا استاندارد سینمایی ندارند و صرفا یک سری فیلم ویدیویی یا تله فیلم یا تله تئاترهایی هستند که بعید است حتی در تلویزیون یا شبکه خانگی هم مشتری داشته باشند. اینکه بجای بازیگر حرفه ای از یک فیلمبردار حاذق(!) برای ایفای نقش در فیلمشان استفاده میکنند یعنی خلاقیت هنری؟؟ اینکه سیاستمداران از رده خارج را به رونمایی آثارشان فرامیخوانند یعنی تجربه گرایی؟؟؟ کدام تهیه کننده حرفه ای سینما وجود دارد که با وقوف به کیفیت، فیلمش را از جریان سراسری اکران محروم کند و به هنروتجربه بسنده کند؟؟ اغلب همینهایی که به تعریف و تمجید از هنروتجربه و نفی جریان سراسری اکران میپردازند همانها هستند که قبل از هنروتجربه سراغ دفاتر معتبر پخش فیلم میروند و وقتی نتیجه نمیگیرند به ناچار از هنروتجربه سربرمیاورند و تازه بعد از مدتی هم به نقد هنروتجربه میپردازند که چرا سانس کافی بهشان نداده؟؟!! گویا خودشان هم حواسشان نبوده اصلا اساس هنروتجربه محدودیت اکران است.

مدیرمسئول “سینماروزان” درباره اکران آثار مستند و کوتاه در هنروتجربه بیان است: این خیلی خوب است که فیلمهای کوتاه و مستند را در هنروتجربه نمایش میدهند ولی چگونه نمایش دادن مهمتر از نمایش دادن است. اینکه هفته ای یک یا دو سانس گردشی به فلان فیلم مستند میدهند منجر به دیده شدن آن اثر میشود؟؟؟ به این شیوه فیلم را عرضه کردن بهتر است یا عرضه همین فیلمهای مستند از طریق سامانه های ویدیوی درخواستی؟؟

حامد مظفری در ادامه گفته های خویش تأکید کرد: هدف گذاری هر کاری اگر درست باشد قطعا آن کار به نتیجه میرسد. آنها که هنروتجربه را برای اکران فیلمهای پشت خط اکران مانده بنا کردند یادشان نبود اکران فیلم بدون داشتن حداقل بیست سالن درجه یک، فقط آب در هاون کوبیدن است! در سینمای ایران ده ها دفتر پخش در معرض تعطیلی هستند که میشد با تقسیم فیلمهای هنروتجربه میان این دفاتر پخش هم آنها را فعال کرد و هم اسباب اکران درست فیلمهای هنروتجربه را شکل داد.

این روزنامه نگار خاطر نشان ساخت: پخش، حیطه تخصصی است و یک شبه که نمیشود پخش کننده شد. آقایان تجربه سالیان دفاتر پخش را یکجا فاکتور گرفتند و خودشان گروهی زدند برای پخش فیلمهای تجربه گرا!!! هنروتجربه برای پخش فیلم بنا شد ولی حتی یک پخش کننده در شورای سیاستگذاری آن وجود ندارد!! هنروتجربه بنا بود فیلم پخش کند یا مجله منتشر کند؟؟؟ در شورای سیاستگذاری هنروتجربه سردبیر یک مجله سینمایی حضور دارد ولی پخش کننده، حضور ندارد. چرا؟؟




در گفتگوی صریح مصطفی محمودی و حامد مظفری روی آنتن زنده رادیونمایش بیان شد⇐روسای سینما در تعارف با عوامل برگزارکننده جشنواره‌های بودجه‌خوار گیر کرده‌اند و نمیدانند این جشنواره‌ها را تعطیل کنند یا نه؟؟!/چرا به جای توسعه زیرساختهای سینما، بودجه‌ها باید صرف جشنواره‌هایی شود که مشتری اول و آخرش، برگزارکنندگان هستند؟؟/چرا دولت از افرادی که میخواهند به هر قیمت که شده و با بودجه میلیاردی دولت جشنواره کودک برگزار کنند نمی‌پرسد سهم برگزیدگان این جشنواره از گیشه سالانه سینماها چقدر بوده؟؟/ما هنوز یک پردیس سینمایی مختص کودکان نداریم ولی هر سال هزینه میلیاردی میکنیم برای جشنواره کودک!!/حداقل کاری که میشود کرد آن است که جشنواره کودک را یکی دو سال تعطیل کنند و بودجه اش را صرف ساخت چند سالن مختص کودکان کنند!/حسین انتظامی برای مقابله با «آفت جشنواره زدگی»، شورایی راه انداخته که اغلب اعضایش، مدیر یا کارمند جشنواره‌های بودجه‌خوار بوده‌اند! این، نقض غرض نیست؟؟؟/شاید هم انتظامی خواسته با راه‌اندازی این شورا از شرّ اعمال فشار برخی نیروهایی که مدعی مدیریت هستند ولی منصب خالی برایشان وجود ندارد رهایی پیدا کند!!؟

سینماروزان: آفت جشنواره‌زدگی که حسین انتظامی را واداشته شورایی هم برای مقابله با آن تشکیل دهد، مدتهاست در سینمای ایران وجود دارد و متأسفانه در گذر دوران به جای آن که برای حل آن چاره ای اندیشیده شود به طور مکرر بر دامنه آن افزوده شده و کار به جایی رسیده که یک سری مدیر-کارمند جشنواره ای تولید شده و از این جشنواره به جشنواره بعدی ترانسفر میشوند مبادا جیبشان خالی بماند!!

به گزارش سینماروزان برنامه اخیر «ارغوان هنر» در «رادیونمایش» تحلیلی ارائه داده بر این جشنواره زدگی و شورایی که انتظامی برای مقابله با آن فراهم کرد.

 مصطفی محمودی مجری-کارشناس برنامه با ارائه آماری کمّی از برگزاری بیش از چهل جشنواره در سال 97 و در عین حال تشکیل شورایی برای مقابله با آفت جشنواره زدگی از سوی حسین انتظامی، از حامد مظفری روزنامه نگار مستقل سینما خواست که درباره این تناقض تحلیلش را ارائه کند.

حامد مظفری با اشاره به آمار ارائه شده از سوی مصطفی محمودی گفت: در  سال 97 بیشتر از 40 جشنواره برگزار شده بود و بخش عمده اش هم تحت حمایت دولت بود؛ این معنایی ندارد جز آن که اگر دولت بخواهد می تواند جشنواره هایی که بی‌فایده هستند را تعطیل کند ولی چون دست اندرکاران این گونه جشنواره ها اغلب کارمندان مستقیم و غیرمستقیم دولت هستند پس روسای بخش دولتی سینما در تعارف با عوامل برگزارکننده این گونه جشنواره‌های بودجه‌خوار گیر کرده‌اند و نمیدانند جشنواره ها را تعطیل کنند یا نکنند؟!!

حامد مظفری ادامه داد: حسین انتظامی بلافاصله بعد از اینکه حکم ریاستشان زده شده است، شورایی را راه انداخته برای مقابله با آفت جشنواره‌زدگی تا لابد تعدیل جشنواره‌های بی خاصیت از طریق این شورا صورت پذیرد! اغلب افرادی که درسالهای اخیر به عنوان مدیر یا کارمند جشنواره‌های مختلف دولتی حضور داشته‌اند، الان آمده‌اند دراین شورا و گرد هم جمع شده اند که با جشنواره زدگی مقابله کنند!!! این خودش نقض غرض است. آدمهایی که سالهای طولانی به واسطه جشنواره‌های بودجه‌خوار ارتزاق کرده‌اند چگونه میتوانند جشنواره های بی فایده را تعطیل کنند؟ 

مصطفی محمودی با انتقاد از عدم پاسخگویی اعضای شورای جدیدی که انتظامی راه انداخته بیان داشت: تلاش کردیم با تعدادی از دوستان عضو همین شورایی که نام برده شد صحبت کنیم ولی متاسفانه تلاش هایمان ثمری نداد و هیچکدام از دوستان حاضر نشدند با برنامه گفتگو کنند! این خودش جای سوال است که چرا این دوستان از پاسخ به مهمترین تناقض پیرامون این شورا که گردهمایی آدمهایی متصل به جشنواره ها برای مقابله با آفت جشنواره زدگی است(!) سرباز زدند!!  تعدادی از دوستان حاضر در این شورا در سالهای اخیر مدام به عنوان دست اندرکار جشنواره هایی بوده‌اند که به اعتقاد کارشناسان، این جشنواره ها خروجی آنچنانی ندارد! سوال اینجاست که همین افراد حاضر در شورا آن قدر جسارت دارند که جشنواره های بی فایده ای را که خودشان از آن ارتزاق داشته اند تعطیل کنند؟؟

حامد مظفری روزنامه‌نگار و مدیرمسئول رسانه مستقل «سینماروزان» در پاسخ مصطفی محمودی اظهار داشت: اگر ترکیب شورا به گونه ای بود که در کنار آدمهایی که متصل هستند به بخش دولتی سینما ، یکی دو نفر چهره صنفی مستقل و صاحب تحلیل و صاحب منطق وجود داشت ممکن بود کفه به نفع همین دیدگاه مستقل پیش برود یعنی باعث می‌شد آن دو نفر آدم مستقل و در عین حال صنفی کمک کنند حداقل چند فقره از این جشنواره های بودجه خوار تعطیل شود. ولی وقتی می‌بینیم اغلب افرادی که در این شورا قرار گرفته اند، بخش عمده دستاوردهایشان از مسیر همین جشنواره های بودجه خوار بوده، یقینا نمیتوان چشم انتظار روشنی برای خروجی این شورا متصور بود!!

این روزنامه نگار ادامه داد: ترکیب شورا طوری است که فقط یک حدس را به ذهن متبادر میکند و آن هم صدور حکم برای افرادی که مدعی مدیریت هستند ولی حداقل در شرایط فعلی، منصبی خالی برایشان وجود ندارد!! به هر حال درگیری در برگزاری جشنواره در عین سودآوری مادی، مرتبط است با فصلی خاص و برای همین دست اندرکاران این جشنواره ها اگر به واسطه آن جشنواره خاص دو ماه تمام هم سرکار باشند ده ماه دیگر سال بیکارند! بیکاری نیروهایی که در حلقه قرار دارند عمدتا توأم است با اعمال فشارهای مستقیم یا غیرمستقیم برای دریافت منصبی تازه! بر این اساس میتوان این پرسش را طرح کرد که آیا این شورا راه افتاده که نیروهای متصل بجای دو ماه در تمام سال بواسطه این شورا هم که شده سرکار باشند؟؟ شاید انتظامی خواسته با راه‌اندازی این شورا از شرّ اعمال فشار نیروهایی که مدعی مدیریت هستند ولی منصب خالی برایشان وجود ندارد رهایی پیدا کند!!؟ یعنی انتظامی خواسته با پلتیکی یک سری نیروها را سرکار بگذارد و بعد از کاهش سطح فشار اینها، به امور جدیتر سینما که یکی اش وضعیت آشفته اکران است و دیگری راه اندازی صنف یکپارچه تهیه کنندگان رسیدگی کند.

مصطفی محمودی در ادامه بحث در «ارغوان هنر» با زیر سوال بردن کارکرد جشنواره های رنگارنگی که در ایران برگزار میشوند و علیرغم بریز و بپاش حداقل کارکرد را بر توسعه سینما داشته اند بیان کرد: واقعا خیلی از جشنواره های بزرگ ما هم که بودجه هنگفتی نصیبشان میشود کارکردشان را از دست داده اند. جشنواره های ریز و درشت موضوعی کوچک که دیگر جای خود دارد. بارها گزارشهایی منتشر شده درباره اینکه خیلی از مخاطبان حتی نام این جشنواره های موضوعی را هم نشنیده اند چه برسد به اینکه  در این جشنواره‌ها حاضر شده باشند. سوال این است که چرا به جای توسعه زیرساختهای سینما، بودجه‌ها باید صرف جشنواره‌هایی شود که مشتری اول و آخرش، برگزارکنندگانش هستند؟؟

حامد مظفری در پاسخ محمودی گفت: به غیر از جشنواره فجر که آن هم چند سالی است دوتکه شده تا به حاشیه برود ولی همچنان بخش ملی اش مخاطب دارد و همچنین جشنواره هایی مانند کوتاه و مستند که مسیر خود را پیدا کرده اند یک مشکل عمده در سایر جشنواره ها وجود دارد و آن هم نبود مخاطب در سالنهای نمایش فیلم است!!

این روزنامه نگار ادامه داد: برخلاف تصور عامه من فکر میکنم مدیری که حداقلی بهره هوشی داشته باشد قادر است خیلی راحت خودش را از شر این جشنواره های بودجه خوار نجات دهد. کافیست مدیر موردنظر بیاید و براساس مخاطبی که هر جشنواره دارد، جشنواره ها را درجه بندی کرده و جشنواره هایی که مخاطبشان زیر حد استاندارد است را تعطیل کند. رسیدن به آمار مخاطبان جشنواره را هم میشود از آمار بلیت فروشی دریافت.  در حال حاضر تنها جشنواره ای که از بلیط فروشی، عایدی دارد جشنواره اصلی فجر است که در بهمن ماه برگزار میشود و در سالهای اخیر بواسطه بلیت فروشی سالانه 1.5 تا 2میلیارد درآمد داشته! این جشنواره، حضورش منطق دارد چون مخاطب پشتش است. واقعا اگر هدف از برگزاری جشنواره، توجه به مخاطب است بیایند به ما بگویند این چهل و چند جشنواره ای که همه ساله برگزار میشود چقدر مخاطب علاقمند دارد و چقدر از بلیت فروشی، عایدی دارند!؟؟ اینکه جشنواره برگزار کنید و بعد مهمانان را با بهترین پرواز به فلان شهر توریستی ببرید و در بهترین هتل مستقر کنید و کلی هزینه خورد و خوراک و هدیه برای اینها کنید و بعد پز برگزاری جشنواره را دهید که نشد کار فرهنگی! جشنواره باید مخاطب را به سینما بیاورد و به واسطه حضور مخاطب بتواند به درآمدزایی برسد وگرنه صرف کرور کرور هزینه برای برگزاری جشنواره که از هر کسی برمیآید.

مصطفی محمودی با طرح مجدد این پرسش که آیا شورای مقابله با آفت جشنواره زدگی جرأت این را دارد که لااقل به تعطیلی جشنواره های ارگانی بپردازد گفت: نگاهی به کارنامه جشنواره ای در سه سال اخیر نشان میدهد که سازمان ها، ارگان ها، نهادها و وزارتخانه های دولتی نقش مهمی در حمایت از این جشنواره های پرتعداد دارند یعنی اگر حمایت مالی این سازمانها نباشد قطعا این جشنواره ها تعطیل خواهند شد. سوال این است که آیا شورای تازه ای که انتظامی راه انداخته جرأت دارد که با درجه بندی، این جشنواره ها را به سمت تعدیل ببرد؟

حامد مظفری درباره پیش بینی عملکرد این شورا بیان داشت: براساس چینش آدمهای حاضر در شورا به نظرم این شورا بیشتر به سمت توجیه برگزاری جشنواره های مختلف خواهد رفت تا اینکه جرأت کند و یک درجه بندی کیفی شفاف درباره این جشنواره ها براساس میزان مخاطبان آن ارائه دهد.

مظفری خاطرنشان ساخت: اینکه فلان نهاد و ارگان و وزارتخانه میخواهد کار فرهنگی کند ایرادی ندارد. ایراد آنجاست که وقتی سران فلان سازمان دولتی میخواهند جشنواره برگزار کنند یا به سراغ مدیران دولتی سینما میروند یا به سراغ رئوس خانه سینما. این مدیران دولتی-صنفی سینما هستند که باید به این ارگانها اطلاعات بدهند. مثلا باید به آن ارگانی که میخواهد بودجه تلف کند برای برگزاری یک جشنواره ورزشی بگوید حداقل قبلش در تولید پنج فیلم موثر ورزشی سرمایه گذاری کنند و بعد بروند به سمت برگزاری جشنواره!! یا همین افرادی که مدام اصرار دارند به هر قیمتی که شده جشنواره کودک را برگزار کنند وقتی بناست از دولت بودجه بگیرند دولت باید ازشان بپرسد که سهم اکران سالانه سینماها از فیلمهایی که در این جشنواره رونمایی شده چقدر است؟ چرا دولت از افرادی که میخواهند به هر قیمت که شده و با بودجه میلیاردی دولت جشنواره کودک برگزار کنند نمی‌پرسد سهم برگزیدگان این جشنواره از گیشه سالانه سینماها چقدر بوده؟؟ ما هنوز یک پردیس سینمایی مختص کودکان نداریم ولی هر سال هزینه میلیاردی میکنیم برای جشنواره کودک!! حداقل کاری که میشود کرد آن است که جشنواره کودک را یکی دو سال تعطیل کنند و بودجه اش را صرف ساخت چند سالن مختص کودکان کنند!