1

اظهارات یکی از سینماگرانی که در انتخابات۹۲ و ۹۶ حامی حسن روحانی بود⇐اوضاع در پایه، متزلزل است!/به یکی از بی‌اخلاق‌ترین جوامع دنیا بدل شدیم!/همه‌چیز بر مبنای بوروکراسی کوری حرکت می‌کند که هیچ‌امیدی به آن نیست!/هر مسئولی که آمده پس از مدتی مانند سیستم قبلی، کار می‌کند!

سینماروزان/میلاد جلیل‌زاده: ابوالحسن داوودی کارگردانی که هم در انتخابات۹۲ و هم در انتخابات۹۶ از حسن روحانی حمایت کرده بود، انتقاداتی جدی به ساختار مدیریت فرهنگی کشور وارد کرده است.

ابوالحسن داوودی به روزنامه فرهیختگان گفت: براساس تجربه‌ام، گمان می‌کنم دوستانی که به‌عنوان مسئولان جدید می‌آیند، بعد از مدتی مانند سیستم قبلی کار می‌کنند و همه‌چیز بر مبنای بروکراسی کوری حرکت می‌کند که هیچ‌امیدی به آن نیست و سخت می‌شود که باور کنیم قرار است از آن چیز جدیدی دربیاید.

کارگردان کمدی ۴۰میلیاردی”هزارپا” ادامه داد: بحث من کاری با دولت ‌محافظه‌کار و اصلاح‌طلب ندارد. بحث من کلی است، بحثی که در تمام این دوران با آن سروکار داشتم. اتفاقا از نظر شرایط کار، شخصا در خیلی از مواقع با دولت‌هایی که به‌اصطلاح اصلاح‌طلب نبودند یا محافظه‌کار بودند، راحت‌تر توانستم کار کنم، چون تکلیفم روشن‌تر بود. با آنها راحت توانستم کار را پیش ببرم یا کاری انجام ندهم، چون تکلیفم با این افراد مشخص بود. خیلی مواقع در دولت‌هایی که بیشتر حرف آزادی و دموکراسی و فرهنگ را زدند، به‌دلیل حضور دولت‌ها و قدرت‌های در سایه دچار مشکلات عدیده و مضاعف بودیم.

ابوالحسن داوودی افزود: اوضاع در پایه، متزلزل است. پایه‌های ارتباط جامعه، پایه‌های فرهنگی جامعه، پایه‌های مواردی که بتوانیم این ارتباط و اعتماد را بین دولتمردان، حاکمان و کسانی که در راس هستند، به وجود بیاوریم، به‌شدت متزلزل شده است. این چیزی نیست که با نشانه‌هایی که ما ارائه می‌دهیم، امید به اصلاح‌شان وجود داشته باشد. مثلا شرایط انتخابات و اتفاقاتی که در آن افتاد، نشانه‌هایی نیست که به ما چشم‌اندازی را نشان دهد که در آن یک انقلاب جدی ارتباطی و فرهنگی برمبنای دوباره به وجود آوردن اعتماد و ارتباط اکثریت جامعه بخواهد رخ دهد.

سازنده “نان، عشق و موتور هزار” بیان داشت: در یکی دو سال اخیر در رفتارهای مسئولان علامت این بوده که حتی نظر اکثریت جامعه برای آنها مهم نیست!؟ اگر قبلا اهمیت داشت، الان خیلی مهم نیست یعنی آنها را شاید می‌بینند اما توجهی بدان ندارند. این چشم‌انداز نشان می‌دهد خیلی نمی‌توانیم امید داشته باشیم که این وفاق و دوستی بین تمام گروه‌های مختلف و هنجارهای مختلف در جامعه به وجود بیاید. جامعه ما الان تازه شکل نگرفته است. چند هزار سال است که این جامعه ایرانی بوده و همه این گروه‌های مختلف با هم در صلح و صفا زندگی می‌کردند. ما همه هنجارهای مختلف را در طول ده‌ها قرن داشتیم. مساله امروز جمهوری اسلامی نیست که دوستان فکر کنند الان هنجاری در جامعه پیدا شده یا خیر. این از زمان حکومت داریوش و کوروش و در زمان ورود اسلام هم وجود داشته و در بعد از آن هم وجود داشته است، در زمان صفویه هم وجود داشته است و در همه دوره‌ها وجود داشته است. پس این مساله امروز نیست که پاسخ داده شود چرا هنجارهای ما در جامعه متفاوت و گوناگون شده است؟ اتفاقا ما جزء نادر جوامعی هستیم که جامعه‌مان سال‌ها و قرن‌ها، چندگونه بوده و با فرهنگ جامع چندگونه اداره شده و اتفاق عجیبی در آن رخ نداده است. نه پاره‌پاره شده و نه به‌رغم تهاجم‌ها، آن‌گونه بوده که این جامعه از هم بپاشد. پس وضع قابل اصلاح است ولی نه با این شرایط. اگر در سطح اتفاقی بیفتد، ره به جایی نخواهیم برد و باید در پایه‌ها اتفاقی رقم بخورد.

کارگردان “زادبوم” تاکید کرد: نمی‌شود که همه آدم‌های اطراف را کنار بگذاریم و اطراف خود را از افکار مختلف خالی کنیم، بعد بگوییم می‌خواهیم با همه رفاقت و دوستی کنیم. اگر به شکل باشد باید گفت همه چیز در ظاهر است و عمق باطنی و قلبی ندارد…ابتدای انقلاب، اعتلای فرهنگی و اعتلای ارزش‌ها و اعتباریابی ارزش‌ها در جامعه شکل گرفت و من آن را دیدم. در طول این 4 دهه برخی سیاست‌های غلط و سیاست‌های محدودکننده، سیاست‌هایی که سعی کردند قیف را تنگ‌تر کنند و هنجارها را محدودتر کنند و تبدیل به هنجارهای صرفا غالب کنند، این شرایط را در جامعه به وجود آورد که اگر نگوییم بی‌اخلاق‌ترین جامعه دنیا ولی به یکی از بی‌اخلاق‌ترین جوامع دنیا بدل شدیم.




حمله ابوالحسن داووی به روسای خانه سینما⇐نمی‌شود که شعارهای مارکسیستی و توده‌ای دهید ولی در عمل فقط به نفع روسا و محافل کار کنید!!/اجبار به کارگری کردن صنوف سینما موجب شده ارشاد هرجا که دلش بخواهد متولی سینما باشد و هرجا دلش نخواهد بگوید به سراغ وزارت کار بروید!!/با قوانین و تعاریف کهنه و کلیشه‌ای کارگری نمی‌توان اهداف هنر-صنعت سینما را پیش برد!/قانونی شدن سینما باید در قوه مقننه اتفاق بیفتد و نه از طریق کارگری کردن و توسل به قوانین هشتاد سال قبل!!

سینماروزان: اصرار حلقه بالادستی خانه سینما برای کارگری کردن صنوف بدون آن که این کارگری کردن حداقل باعث شود سینماگران بتوانند از تسهیلات ابتدایی کارگران که فی‌المثل بیمه بیکاری است برخوردار باشند مدتهاست با انتقادات مختلف روبروست و همچنان هستند صنوفی که دربرابر این کارگری شدن، مقاومت می‌کنند.

ابوالحسن داوودی کارگردان باتجربه سینما ازجمله سینماگران ایرانی است که کارگری کردن صنوف سینما را زیر سوال برده است.

ابوالحسن داودی با اشاره به دعواهای صنفی در راس خانه سینما و نبود مرجع قدرتمندی که همه از آن‌ تبعیت کنند، به باشگاه خبرنگاران جوان گفت: تحلیل‌های مختلفی برای راهکارهای حل این مسئله انجام شده و البته تاکنون اتفاق خاص و تعیین کننده‌ای نیفتاده است، اما به نظر من نبود قدرتی دلسوز و پیگیر در عرصه مدیریت کلان فرهنگی مشکل اصلی است. براساس تجربه شخصی ام در سه دهه فعالیت صنفی، به جد بر این باور هستم که زمینه و ریشه این نوع برخوردها قبل از هر دلیل دیگر به این ربط پیدا می‌کند که در میان صاحبان قدرت سیاسی، دولتی و مدیران صنفی هم هر کسی قصد دارد با نگاه و تحلیل شخصی کارهایش را پیش ببرد.

او افزود: به نظر من اینکه چرا صنف تاکنون موفق نشده قواعد اصلی و سازمانی اش را با شکل فراگیر قانونی و قاعده‌مند پیش ببرد، قبل از هر عامل دیگر به علت نبود متولی و یا متولیان دلسوز با نگاه فرهنگی کلان و درازمدت و رفتار و عملکردی پدرانه است. این فرد یا افراد باید زاویه دید سیاسی، عقیدتی و ایدئولوژیک نداشته باشند و مقتدر عمل کنند تا همه اهالی سینما خود را در منافع صنفی این تصمیم گیری‌ها سهیم بدانند.

این کارگردان بیان کرد: همه نظام‌های صنفی در دنیا یک ساز و کار و نظم و تعریف تخصصی قانونی دارند، اما سینمای ما بعد از شکل گیری دوباره اش بعد از انقلاب، بحث و مسئله اصلی همواره این بوده که نزدیک‌ترین متولی قانونی که بتواند ارتباطش را با قانون گذارهای کلان کشوری یا همان قوه مقننه، به درستی در راستای اهداف و تعاریف تخصصی این «هنر-صنعت» پیش ببرد، یا وجود ندارد و یا اگر هست حاضر نیست مداخله و همراهی پدرانه و مسئولانه‌ای انجام دهد. در نتیجه زمانی که چالش مدیران صنفی و دولتی شدت گرفت و به تعطیلی و قفل و لاک و مهر خانه سینما انجامید، مدیران بعد از بازگشایی مجبور شدند از سر ناچاری و برای یافتن محمل قانونی به وزیری در وزارتخانه‌ای دیگرمتوسل شوند که اصلی‌ترین مشخصه‌اش این است که البته سینما را دوست داشت، اما تعاریف مناسب و به‌روز و تخصصی برای مسیر قانونی شدن این حرفه بسیط و مرکب و پیچیده را در وزارتخانه اش نداشت؛ بنابراین قابل تصور بود که در این مسیر و با قوانین و تعاریف کهنه و کلیشه‌ای کارگری نمی‌توان اهداف هنر- صنعت سینما را در درازمدت پیش برد، در نتیجه وزیر هم که عوض می‌شود، چون حرفه ما را فاقد تعریف تخصصی و فراگیری برای ضرورت حضور این حرفه در وزارتخانه اش می‌بیند، طبعا اصل این حضور هم برایش سوال می‌شود!، بدین ترتیب سینما وارد چرخه معیوبی می‌شود که در آن قبل از اینکه این حرفه تعریف‌های تخصصی خودش را در سیر قانونی شدن داشته باشد و بتواند بر اساس آن – و نه بر مبنای دید سیاسی یا ایدئولوژیک و سلیقه‌ای – رده بندی شود و اهداف درازمدتش را عملی کند، از مسیر اصلی دور می‌افتد.

داودی عنوان کرد: براساس تجربه دوره‌های مختلف و ضرورت همراهی حرفه‌ای در میان سینما و دولت، به نظر می‌رسید نزدیک‌ترین جایی که وجود دارد و هم قادر است و هم وظیفه دارد بین تبیین قانونی حرفه سینما و قوه مقننه رابط صحیحی گردد، وزارت ارشاد است که البته در تمام این سه دهه گذشته که خودم هم در عرصه مسئولیت صنفی شاهد بودم هیچ گونه اراده‌ای در این زمینه وجود نداشت و هیچ مدیر، مسئول و معاون سینمایی و شورای عالی فرهنگ و یا وزیر ارشادی، نخواست وارد این عرصه شود و از وظیفه‌ای که دارد برای حل معضل قانونی شدن این حرفه پیچیده و چند وجهی و مطرح کردن مسیر آینده، به شکل تعریف تخصصی، با لایحه و یا مشخص شدن ردیف بودجه بهره ببرد و در کل شکل و تعریف قانونی درست و فراگیری را که باید از آن صورت بگیرد را در مرجع اصلی قانون گذاری مطرح کند و یکبار برای همیشه این پرونده را به درستی ببندد.

این کارگردان گفت: طبعا چنین کاری باید در قوه مقننه اتفاق می‌افتاد نه اینکه با تعاریف کارگری مربوط به هشتاد سال پیش و همراه با دیگر صنوف کارگری، حرفه سینما را تعریف کنیم خیلی از دوستان تحلیل کردند که کار، کار است و البته درست است، چون کارگری حرفه‌ای مقدس است و همه ما به آن افتخار می‌کنیم و خودمان نیز کارگریم، اما مانع از این نمی‌شود که تعریف درستی از حرفه مان داشته باشیم و یا نمیشود که بخواهید شعارهای مارکسیستی و حزب توده‌ای بدهید و از آنطرف در عمل فقط به نفع روسا و محافل کار کنید، طبعا این مسیر دردی از این حرفه را دوا نمی‌کند چراکه سینما یکی از گسترده‌ترین حرفه‌های جهان است، بنابراین تعریفش با تعاریف خشک و آن چیزهایی که در وزارت کار وجود دارد، همخوانی ندارد و این معضل بزرگ این حرفه است. از سویی هم وزارت ارشاد خودش را متولی این‌داستان نمی‌داند و البته الان هم که برخی از صنوف در وزارت کار ثبت شده اند، این بهانه برای ارشادی‌ها فراهم شده، جایی که دلشان بخواهد خودشان را متولی فرهنگ بدانند و آن جایی که واقعا لازم است بیایند آستین بالا بزنند و به اهالی سینما کمک کنند، می‌گویند در وزارت کار ثبت شده اید و می‌توانید آن جا بروید و مسائلتان را حل کنید!

او ادامه داد: مجموع این عارضه باعث شده اهالی سینما چه آن‌هایی که آگاهانه و بر اساس منافع حرفه‌ای خودشان پیش می‌روند و چه افرادی که از سرناچاری دنبال کننده هستند احساس بی پناهی کنند و هر کسی که آمده با زاویه نگاه و اهداف و گاهی احتمالاً-منفعت – خودش پیش رفته است.

داودی گفت: اگر بخواهیم یکدیگر را محکوم کنیم و به دنبال تلافی کردن باشیم به نتیجه‌ای نمی‌رسیم چنانچه بیش از سی سال است در این تنازع بجایی نرسیدیم و اگر به شکل ریشه‌ای به این دعواها رسیدگی نکنیم و شرایط و همکاری دلسوزانه و واسطه گری درست که بر اساس وظیفه از جانب جریان فرهنگی دولت است، فراهم نشود مشکلات ادامه دار می‌ماند و حل نشدنی خواهد بود.




روی آنتن زنده‌ مطرح شد⇐ابوالحسن داوودی: تشکیل صنف واحد تهیه‌کنندگان یادآور استالین و اتحاد جماهیر شوروی است!/حسین فرحبخش: تشتت تهیه‌کنندگان عین آنارشی و هرج و مرج است! اگر اتحاد تهیه‌کنندگان، مصداق استالینی شدن است پس صنف واحد کارگردانان هم استالینی است!/مرتضی شایسته: یعنی همایون اسعدیان، پخش‌کنندگان و سینماداران را قبول ندارد و یادش رفته چه زحماتی برایشان کشیده‌ام؟

سینماروزان: تمرکز بر مسائل فرعی به‌جای حل معضلات اساسی بدنه سینما، راهکاریست که مدتهاست از سوی سران خانه سینما دنبال میشود و مصداق تازه‌اش هم فرار از توضیح درباره چرایی حذف هزاران نفر از فهرست عیدی میلیاردی ارشاد با تمرکز بر اتفاقات شورای صنفی نمایش؛ مساله‌ای که اسباب بحث و تبادل نظر روی آنتن زنده سینمامعیار را رقم زد.

ابوالحسن داوودی رییس اسبق شورای صنفی نمایش روی آنتن زنده “سینمامعیار” درباره اتفاقات اخیر شورای صنفی نمایش بیان کرد: در این ماجرا خیلی دخیل نیستم و اطلاعاتم براساس خوانده‌ها بود و چیزی که به نظرم آمد اینکه اشتباهی رخ داده در شکل مدیریت اتفاقات سینما!

داوودی ادامه داد: شورای صنفی نمایش همواره از مراکز اختلاف سلیقه بوده. وزارت ارشاد بلحاظ قانونی حق دارد بر شورا، نظارت کند ولی نباید این نظارت طوری انجام شود که به بازی باخت-باخت برای خانه-سازمان بدل شود.

این کارگردان تاکید کرد: اینکه دولت نماینده تهیه‌کنندگان را در شورا می‌گذارد کاملا قانونی است ولی باید با رعایت احترام صورت گیرد. در زمان ریاست من بر شورا هم سازمان سینمایی، نماینده تهیه‌کنندگان را معرفی می‌کرد ولی با رعایت احترام.

داوودی مدعی شد: در شرایط فعلی شورایعالی با وجود همه مشکلات بهترین راه جمع‌آوری سلایق مختلف تهیه‌کنندگی کنار هم است و اینکه همه بروند زیر سقف یک صنف واحد، استالینی(!!) است و یادآور اتحاد جماهیر شوروی است!! دولت هم باید شورایعالی را به رسمیت بشناسد و به‌دنبال اتحاد تهیه‌کنندگان نباشد.

بنا بود ابوالحسن داوودی در سینمامعیار به مناظره با حسین فرحبخش بپردازد ولی به‌محض اینکه فرحبخش روی آنتن آمد، داوودی مکالمه را قطع کرد!!

با این حال حسین فرحبخش در واکنش به حرفهای داوودی گفت: مگر در صنف قنادان تهران یا در صنف پزشکان یا در صنف مهندسان با اصلا در همین صنف کارگردانان همه مثل هم فکر میکنند؟؟ پس اگر اتحاد مصداق استالین است پس صنف واحد کارگردانان هم استالینی است! همه جای دنیا و همه حرفه‌ها، یک صنف دارند و اعضا، سلایق‌شان را در آن صنف طرح کرده و درنهایت اکثریت نظر قطعی را می‌دهد.

فرحبخش ادامه داد: تشتت تهیه‌کنندگان عین آنارشی و هرج و مرج است. الان جامعه صنفی ۲۲۰ عضو دارد و صنوف منشعب زیر ۱۰۰ عضو دارند ولی در شورایعالی حق آن صنف ۲۲۰نفره با حق صنفی که ۵۰ عضو هم ندارد، برابر است!! جامعه صنفی حاضر است تحت هر شرایطی به سمت اتحاد برود ولی صنوف دیگر نمی‌خواهند چون دنبال باج‌گیری هستند.

فرحبخش افزود: برخی از منشعب‌کنندگان، جلوی روسا میگویند اتحاد را قبول داریم ولی جدا که میشوند، اتحاد را قبول ندارند. باعث و بانی تشتت تهیه‌کنندگان امثال م. الف، ر.م(مدیرعامل وقت خانه) و م.ج هستند و اینها بودند که چون دربرابر تهیه‌کنندگان پیشکسوت در جامعه صنفی حرفی برای گفتن نداشتند به سمت انشعاب رفتند.

این تهیه‌کننده اظهار داشت: جلسه اخیر شورای صنفی نمایش سه بخش داشت؛ اول تقدیر از اعضای سابق و دوم بررسی آیین‌نامه و سوم انتخابات. امیریوسفی اگر نماینده کارگردانان نبود چرا در اصلاح آیین‌نامه شرکت کرد و چرا وارد انتخابات شد؟؟ و تازه بعد از آن که در انتخابات، رای نیاورد گفت که من نماینده کانون نیستم!!!

فرحبخش تاکید کرد: چرا داوودی در زمان ریاست خودش که نمایندگان تهیه‌کنندگان و پخش‌کنندگان با دستور سازمان وارد شورا شدند به دولت اعتراضی نکرد؟؟ ارشاد هم از بی‌صاحبی صنف تهیه‌کنندگان است که مجبور به دخالت در شورای صنفی نمایش شده وگرنه اگر صنف واحد تهیه‌کنندگان شکل گیرد این ماجراها خیلی زود ختم خواهد شد. تشتت به نفع هر دولتی است چون باعث میشود دولت هر کاری دلش خواست بکند ولی شخص انتظامی به‌شدت دنبال اتحاد تهیه‌کنندگان بوده و هست.

فرحبخش گفت: رئوس خانه سینما هم اتحاد تهیه‌کنندگان را مقابل خود میداند وگرنه چرا پارسال و پیارسال و سالهای قبل که همیشه سازمان بود که نماینده تهیه‌کنندگان را وارد شورا می‌کرد حتی یک بیانیه بی‌امضاء به‌سبک امسال ازشان درنیامد؟؟ اینها بی‌کفایتی خود در امور مختلف و حتی توزیع عیدی را با دخالت در شورا میخواهند بپوشانند؟ خانه سینما روزهای خوبی ندارد و حتی سازمان بازرسی کل کشور خانه سینما را غیرقانونی خوانده!! چرا رئوس خانه درباره مسائل اصلی خود حرف نمی‌زنند و افتاده‌اند به بیراهه؟؟

مرتضی شایسته بعد از فرحبخش روی آنتن سینمامعیار آمد و درباره اتفاقات اخیر شورای صنفی نمایش گفت: در جلسه اخیر شورای صنفی نمایش هیچ حاشیه‌ای در کار نبود و همه چیز درنهایت آرامش رخ داد و امیریوسفی هم کاندیدا بود که رای نیاورد و بعد از رای نیاوردن گفت که دیگر به شورا نمی‌آیم!

شایسته ادامه داد: از همایون اسعدیان رییس هیات مدیره خانه سینما گله دارم که اگر بیانیه بی‌امضای اخیر درباره شورای اکران را منتشر کرده چرا یک تماس با ما نگرفت؟؟ یعنی اسعدیان، پخش‌کنندگان و سینماداران را قبول ندارد؟ و یادش رفته امثال من چه زحماتی برای خانه کشیده‌ایم؟

این پخش‌کننده افزود: بنده در آخرین دقایق وارد شورا شدم و خودم هم به‌دنبال ریاست نبودم ولی دوستان پیشنهاد دادند که من کاندیدا شوم و بعد هم که رای آوردم!! وقتی انتخابات را قبول داریم باید به نتیجه‌اش احترام بگذاریم و اینکه تا خودشان رای نمی‌آورند حاشیه‌سازی می‌کنند، منطقی نیست.

شایسته تاکید کرد: مساله اکران مساله‌ایست بین سینماداران، پخش‌کنندگان و تهیه‌کنندگان و کارگردانان که اغلب آنها جزو رفقای ما هستند هم همچنان در شورا هستند ولی به هر حال نماینده آنها در انتخابات رای نیاورده.

مرتضی شایسته، ابوالحسن داوودی و حسین فرحبخش
مرتضی شایسته، ابوالحسن داوودی و حسین فرحبخش




واکنش حسین فرحبخش به ادعاهای ابوالحسن داوودی درباره دولتی شدن شورای صنفی نمایش ⇐دخالت دولت در شورای صنفی نمایش از زمان ریاست شما بر هیات مدیره خانه سینما استارت خورد!/این خود شما بودید که با قدرت دولت، شورای صنفی نمایش را به خانه سینما بردید!/ چطور آن زمان که تخت‌کشیان با حکم ارشاد وارد شورای صنفی نمایش شد از انتصابی شدن شورا گلایه نکردید؟؟/چطور در زمانی که رییس شورای صنفی نمایش بودید از حضور نمایندگان دولت در شورا با روی باز استقبال کردید؟!/چگونه دو سال رییس شورایی بودید که حتی جلساتش هم در وزارت ارشاد تشکیل می‌شد؟/یادتان رفته که در مراسم عروسی ساعد سهیلی فرمودید هرچه دولت بگوید لازم‌الاجراست؟!!/چطور آن زمان که امیریوسفی رییس شورا بود به ورود نمایندگان دولت در شورا اعتراض نکردید؟/بالاغیرتا اگر امیریوسفی مجددا رییس شورا می‌شد از دولتی شدن شورا حرف می‌زدید؟؟/آیا هرجا شما و دوستان شما رییس باشند، دولتی بودن حلال است و هرجا دوستان شما، رییس نباشند، دولتی بودن، حرام است؟؟

سینماروزان: ادعاهای ابوالحسن داوودی که زمانی خودش رییس شورای صنفی نمایش بود درباره “دولتی” بودن این شورا با تعجب بسیاری از سینماگران مواجه شده چون داوودی تا زمانی که خودش رییس شورا بود درباره “دولتی”بودن شورا حرف نمیزد و حالا که نه خودش و نه هم‌صنفی‌اش محسن امیریوسفی ریاست شورا را دراختیار ندارند نگران “دولتی”شدن شورا شده‌!

حسین فرحبخش تهیه‌کننده سینما و از اعضای شورای صنفی نمایش در واکنش به ادعاهای ابوالحسن داوودی یادداشتی را منتشر کرده و در آن با برشمردن سوابق داوودی در شورای صنفی نمایش، تناقض ادعاهای وی را زیر سوال برده.

متن یادداشت فرحبخش را بخوانید:

ابوالحسن داوودی از دوستان صمیمی و قدیمی من است و به‌عنوان یک کارگردان خوب، قابل احترام است و برای همین اظهاراتی مبنی بر “شورای دولتی” خواندن شورای صنفی نمایش از سوی ایشان مرا واداشت که پاسخ شان را دهم چون به نظر میرسد ایشان بدون توجه به تاریخچه شورا و آنهایی که شورا را دولتی کردند چنین حرفهایی زده است.

اول. سابقه تاسیس شورای صنفی نمایش به سال ۷۶ بازمیگردد و پیشنهادی که از سوی اتحادیه تهیه‌کنندگان برای تشکیل شورا مطرح شد. در آن زمان مقرر شد شورا با حضور پنج سینمادار و پنج تهیه‌کننده که ارکان اصلی اکران بودند راه بیفتد.
اتحادیه تهیه‌کنندگان پیشنهاد کرد سیف‌الله داد یک کارگردان را از کانون کارگردانان به شورا اضافه کند و این چنین شد که حسین زندباف از کانون وارد شورا شد. در آن زمان همواره رییس شورای صنفی نمایش از صنف تهیه‌کنندگان بود که رکن اساسی تولیدند و مالک اثر در پخش.

این روال ادامه داشت تا زمان معاونت سینمایی محمدحسن پزشک یعنی همان زمان که منوچهر محمدی مدیرعامل خانه سینما و ابوالحسن داوودی رییس هیات مدیره شد. در این زمان بود که علیرغم مخالفت اتحادیه، شورای صنفی نمایش را به خانه سینما بردند و در این انتقال تیم سه‌نفره پزشک-محمدی-داوودی نقش اصلی را بازی کردند.
آنجا بود که اتحادیه تهیه‌کنندگان، نماینده‌ای را برای شورا معرفی نکرد و این شد که خود ارشاد(!) محمدرضا تخت‌کشیان را به‌عنوان تهیه‌کننده وارد شورای صنفی نمایش کرد. عجبا که آن زمان ابوالحسن داوودی کمترین انتقادی از ارشاد نکرد؟ آیا آن زمان نماینده تهیه‌کنندگان در شورا، انتصابی نبود؟؟ آقای داوودی! شما با قدرت دولت، شورا را به خانه سینما بردید و ریاست کارگردانان در شورا را باب کردید که کاملا غیرحرفه‌ای و غلط بود.

دوم. در سال ۱۳۹۳ و در زمان ریاست ایوبی بر سینما، اصغر بانکی از کانون پخش‌کنندگان و بنده از طرف تهیه‌کنندگان برای حضور در شورای صنفی نمایش به ارشاد معرفی شدیم و ابوالحسن داوودی از جانب کارگردانان.
با این حال ارشاد من و بانکی را قبول نکرد و خودش از مرتضی شایسته و محمد نیک‌بین دعوت کرد وارد شورا شوند و البته که داوودی رییس آن شورا شد و با روی باز از نمایندگان دولت استقبال کرد. چطور انتصابات دولتی در شورایی که داوودی، رییس‌اش بود موجب نگرانی ایشان نشد؟؟چگونه دو سال رییس شورایی بودید که حتی جلساتش هم در وزارت ارشاد تشکیل می‌شد؟
نشان به آن نشان که در همان دوران در مراسم ازدواج ساعد فرزند سعید سهیلی در همین رابطه به داوودی گلایه کردم و ایشان مدعی شد دولت هرچه بگوید لازم‌الاجراست!! چطور است که آن موقع دولت هرچه می‌گفت لازم‌الاجرا بود ولی حالا برعکس شده!؟

سوم. در ۵ماه ابتدایی سال ۹۸ شورایعالی تهیه‌کنندگان هیچ نماینده‌ای در شورا نداشت و معاون نظارت وقت ابراهیم داروغه‌زاده بود که حکم حضور محمد احمدی و محمود رضوی در شورای صنفی نمایش را صادر کرد؛ این، همان شورایی است که رییس‌اش محسن امیریوسفی بوده. چطور در آن زمان اعتراض داوودی به دخالت دولتی را ندیدیم؟؟

چهارم. فارغ از آن که نماینده تهیه‌کنندگان کیست، در انتخابات شورای امسال تمام اعضا به مرتضی شایسته رای دادند و نماینده تهیه‌کنندگان هر فرد دیگری هم که بود باز شایسته بود که با قاطبه آرا، رییس می‌شد چون امیریوسفی فقط یک رای داشت و آن هم رای خودش به خودش بود!
آقای داوودی! بالاغیرتا اگر امسال هم باز امیریوسفی رییس شورا می‌شد از دولتی شدن شورا حرف می‌زدید؟؟ به نظر میرسد هرجا به نفع شما و دوستان شماست، دولتی بودن حلال است و مشکلی ندارد و هرجا دوستان شما رییس نباشند، دولتی بودن حرام است!!؟؟
آقای داوودی! چرا امیریوسفی در جلسه اخیر شورا با صراحت می‌گفت من باید رییس شوم؟ این ادبیات کجای دموکراسی است؟
آقای داوودی یادشان نرود اگر به جایی رسیده‌ایم که دولت نماینده تهیه‌کنندگان را انتخاب می‌کند ناشی از همان تشتت میان تهیه‌کنندگان است که بارها و بارها همکاران را از آن پرهیز دادیم. همین حالا هم جامعه صنفی تهیه‌کنندگان تحت هر شرایطی پای کار اتحاد است ولی دیگران پای کار نیستند. چرا؟؟

پنجم. اتفاقات اخیر بار دیگر معلوم کرد که تمامیت‌خواهان به‌محض آن که به منافع‌شان ضربه می‌خورد از لانه‌ها بیرون می‌آیند؛ البته داوودی مبراست از تمامیت‌خواهان ولی آنها که به پشت‌پرده کوچ می‌کنند و به دیگران علامت می‌دهند کاملا مشخص هستند! اینها در سینماداری یا پخش یا تولید منافعی دارند و حالا واهمه پیدا کرده‌اند از اینکه مبادا جلوی ویژه‌خواری‌هایشان گرفته شود ولی به همه سینماگران حتی ویژه‌خواران قول می‌دهم که شورای صنفی جدید با دقت و کاملا مطابق با آیین‌نامه پیش خواهد رفت و سعی خواهد کرد عدالت را معیار مصوبات نماید.

اگر پاسخ داوودی را دادم به‌خاطر اینکه ایشان را کارگردانی ارزشمند می‌دانم کمااینکه خودم هم صرفا به‌خاطر حفاظت از کیان و منافع بدنه سینما -و نه فقط حمایت از یک اقلیت-وارد شورای صنفی نمایش شدم و لااقل از همکاران شناخته‌شده انتظار دارم بدون اطلاعات کافی و بدون عقبه خود اظهاراتی را طرح نکنند که خیلی سریع تناقضاتش، رو شود.

 

ابوالحسن داوودی و حسین فرحبخش
ابوالحسن داوودی و حسین فرحبخش




انتقادات ابوالحسن داوودی از تلویزیون ⇐انگار اين رسانه توسط مدير منصوب يك روزنامه حزبي اداره مي‌شود و نه مسئول يك رسانه بزرگ ملي!/آن چيزي كه بيشتر باعث تاسف است اينكه صداوسيما مي‌خواهد مردم بپذيرند كه اين رسانه صداي اكثريت مردم و ملت ايران است در حالي كه این گونه نیست!!

سینماروزان: ابوالحسن داوودی کارگردان سینما با انتقاد از نحوه مدیریت در رسانه ملی گفت: شرایط امروز تلويزيون در مقابل بودجه و نيروي انساني عظيمي كه صرف مي‌كند، شرايطي كاملا اضطراري و اورژانسي است كه حاصل و خروجي آن در سطح ملي به جايي رسيده كه مردم ديگر اعتماد لازم به اين رسانه ندارند و ندانم‌كاري‌ها در مديريت به جايي رسيده كه انگار اين رسانه توسط يك مدير منصوب يك روزنامه حزبي اداره مي‌شود و نه مسوول يك رسانه بزرگ و انحصاري ملي.

ابوالحسن داوودي تنها به عنوان يك بيننده اين نظرات را ندارد بلكه به عنوان كسي كه خود را فرزند اين رسانه مي‌داند و از سال‌ها قبل از انقلاب (سال 52) غالب امورات زندگي و كار حرفه‌اي‌اش تا دو دهه بعد از انقلاب از طريق فعاليت در همين رسانه ملي گذشته و بدون هيچ جانب‌گيري سياسي بر له يا عليه هر تفكري نظراتش را این‌چنین به اعتماد گفت: شرايط كنوني حاصل و ادامه همان تفكرات انحصارگرايانه و بدون رقابت گذشته است كه تا به امروز در جريان بوده و حالا ديگر با انقلاب رسانه‌اي و رشد و گسترش فضاي مجازي كاملا و به شكل وحشتناكي قافيه را به آن باخته است.

داوودی ادامه داد: امروز وضعيت حادتر شده و حتي مي‌توانيم بگوييم شرايط امروز تلويزيون در مقابل بودجه و نيروي انساني عظيمي كه صرف مي‌كند، شرايطي كاملا اضطراري و اورژانسي است كه حاصل و خروجي آن در سطح ملي به جايي رسيده كه مردم ديگر اعتماد لازم به اين رسانه ندارند و ندانم‌كاري‌ها در مديريت به جايي رسيده كه انگار اين رسانه توسط مدير منصوب يك روزنامه حزبي اداره مي‌شود و نه مسئول يك رسانه بزرگ و انحصاري ملي.

اين كارگردان ادامه داد: آن چيزي كه بيشتر باعث تاسف است اينكه صداوسيما مي‌خواهد  مردم بپذيرند كه اين رسانه صداي اكثريت مردم و ملت ايران است در حالي كه همه مي‌دانيم اين گونه نيست و اي كاش مديران اين مجموعه عريض و طويل بدانند كه در تمام اين سال‌ها فرصت‌هاي بزرگي را براي آشتي ملي با اكثريت مردم از دست داده‌اند.

داوودی افزود: شرايط نفسگير و طاقت‌فرساي شيوع بيماري كرونا فرصتي طلايي بود براي مديران رسانه كه با همه‌جانبه‌نگري و برنامه‌ريزي و استراتژي مطلوب به سادگي بتوانند در بين مردم اعتماد به وجود بياورند ولی این اتفاق نیفتاد. همه اين نكات و حواشي در كنار برخوردهاي سياسي، حاصل نظرسنجي‌هاي مغلوطي است كه به تصميم‌گيران اين رسانه آدرس غلط مي‌دهند.

کارگردان “سفر جادویی” و “تقاطع” تاکید کرد: فكر مي‌كنم مديران سازمان بالاخره بايد بپذيرند كه غالب مردم تنها بيننده چند برنامه تبليغاتي آنها نيستند و اگر در راه جلب اعتماد كل جامعه و نه گروهي قليل، به شكلي جدي نكوشند، جامعه واقعيت‌ها رادر فضاي بي‌انتهاي همه‌چي‌گوي مجازي و البته گاهي مسموم، جست‌وجو خواهند كرد. تلويزيون براي بقا در ذهن اكثريت جامعه ايران راهي ندارد جز این كه به عنوان رسانه همه‌جانگر نظرات مختلف را در برنامه‌سازي مدنظر جدي قرار دهد.




ابوالحسن داوودی در تازه ترین گفتگویش مطرح کرد⇐یک‌جور فرهنگ ریاکارانه در ما نهادینه شده!/آنها که امسال جشنواره را تحریم کردند در طول این ۳۸ سال کجا بودند و چرا صدایشان بلند نشد؟/داوری جشنواره را نپذیرفتم چون میدانستم نمیتوانم به عنوان یک داور مستقل، کار خاصی انجام دهم!/باید جشنواره را پس بگیریم ولی نه با دعوا!!!/هنرمندان، بخش عمده‌ای از اعتبارشان را گذاشتند در سبد روحانی ولی ایشان دهن‌کجی نسبت به فرهنگ و به‌خصوص سینما انجام داد؟!/نگاه ابزاری به هنرمندان باعث شده دیگر به هیچ‌کس اطمینان نداشته باشیم که بخواهیم بخشی از اعتبار خود را سرمایه او قرار دهیم و این بزرگ‌ترین زنگ خطر است برای مدیریت کلان کشور!

سینماروزان: از جمله سینماگرانی که نامش به عنوان گزینه داوری جشنواره سی و هشتم فجر شنیده شد ابوالحسن داوودی بود که البته داوری را نپذیرفت و ترجیح داد نظاره گر داوریهای پرمناقشه همکارانی باشد که تقریبا سینمای مستقل را بایکوت کردند.
با این حال ابوالحسن داوودی چندان احساس نزدیکی با تحریم کنندگان فجر هم ندارد و همین است که پارادوکس خاصی ساخته.
ابوالحسن داوودی با انتقاد از تحریم کنندگان جشنواره به فرهیختگان گفت: حرف‌های من، خوشایند خیلی از کسانی که جشنواره را تحریم کردند، نیست. تصور من این است که ما همیشه یک مشکل در جامعه ایرانی داشته‌ایم که این مشکل را هیچ‌وقت به‌دلایل مختلف نخواستیم بپذیریم. این، یک مشکل ژنتیک است که به‌دلیل موقعیت استراتژیکی‌ که کشور ما در طول قرون داشته، انگار در خون و کروموزوم‌های ما به‌وجود آمده است. با عرض پوزش از خودم و دیگران، باید بگویم یک‌جور فرهنگ ریاکارانه در ما نهادینه شده و این جنس از بی‌مسئولیتی و خودبینی و در شکل واضح‌ترش بگوییم «ریاکاری»، در همه ما وجود دارد. این اتفاق باعث شده که در خیلی از موارد، خودمان را همیشه با فاصله از چیزی که در مقابل‌مان هست، قرار دهیم و خودمان را جزء آن ندانیم.
داوودی ادامه داد: مثلا در همین مورد جشنواره فجر، من یا له آن هستم یا علیه آن. همیشه هم با فاصله نسبت به آن عمل کرده‌ام. یعنی وقتی علیه آن بوده‌ام انگار من هیچ نقشی در سرنوشت آن نداشته‌ام و به‌زور به من تحمیل شده، در‌حالی‌که واقعیت این نیست. خیلی از اتفاق‌هایی که در جامعه ما می‌افتد ناشی از خودمان است. ناشی از این است که ما خودمان همیشه کاری را انجام می‌دهیم اما در مواقعی که لازم است، شبیه «میرزا آقاخان نوری»، ریشمان را می‌شوییم، خضاب می‌زنیم، بوی خوب می‌دهیم و خودمان را از همه آلودگی‌هایی که ممکن است وجود داشته باشد، مبرا می‌کنیم. بخش عمده‌ای از این آلودگی و فساد، حاصل برخوردهای همه ماست. الان کسی نمی‌تواند خودش را به‌طور کامل کنار بکشد و در جناح مقابل قرار بگیرد و بگوید این یک جشنواره دولتی است و… خیلی از این دوستانی که این کار را می‌کنند، اصولا در طول این 38 سال کجا بودند و چرا صدایشان بلند نشده است؟ یعنی تازه متوجه شده‌اند که این جشنواره، دولتی است؟ اگر با این رویکرد مشکل داشتید، حالا مگر چه اتفاقی افتاده است؟
داوودی افزود: اتفاقا من معتقدم جشنواره فجر همه این ایرادات را در طول این سال‌ها داشته و دارد اما مساله مهمی که هست اینکه جشنواره فجر به‌عنوان یک آیینی که چه بخواهیم و چه نخواهیم به یک سنت ملی تبدیل شده، ما باید بیاییم این ارتباط را برقرار کنیم و آن را پس بگیریم نه با دعوا، بلکه با آشتی می‌توانیم حرف‌مان را به کرسی بنشانیم. طوری که دولتی که می‌خواهد یک تصویر داشته باشد، احساس نکند تصویرش با فاصله از یک گروه چریکی که حالا می‌خواهند براندازی کنند، جداست. نه، اینها ملت ایران هستند و من هم جزء ملت ایران هستم. من هم سربلندی این کشور را می‌خواهم. من هم می‌خواهم وقتی تصویر حاصل عمر خودم را در این ویترین می‌گذارم، روی این ویترین آلودگی ننشیند و به آن نسبتی داده نشود. خودم در درجه اول باید تلاش کنم این را درست کنم. طبعا در این شرایط، مشکل این است که کنار گذاشتن و فاصله گرفتن از آن، یک جنسی از عافیت‌طلبی و کمی ریاکارانه است. این دوغ و دوشابی که در این لیست‌دادن‌ها و اسامی و آدم‌هایی که پیش افتادند، می‌بینم که اینها خیلی‌هایشان عزت خودشان را در خارج از این سرزمین می‌طلبند و آدم‌ها را به شکل ابزاری می‌بینند که برای خودشان آن طرف آب‌ها اعتباری را جست‌وجو ‌کنند. افتخار آن طرف آب‌ها بد نیست خیلی هم جذاب است به‌شرط آنکه واقعی باشد. به‌شرط اینکه از دانش و اعتبار خود آن آدم سرچشمه بگیرید، ولی اینکه در مواقعی سیاسی، یک گروه سینما را پیش‌آهنگ قرار می‌دهند و آنها را می‌برند و مطامع دیگری را جست‌وجو می‌کنند، این به‌هیچ‌وجه قانع‌کننده نیست.
کارگردان “مرد بارانی” با نقد برخورد سیاسیون با اهالی فرهنگ گفت: از طرف مقابل هم این مشکل بزرگ ماست. باید تعارف را کنار بگذاریم. این مسیری که مدیران فرهنگی در پیش گرفته‌اند، درست نیست. در تمام طول سال تصور می‌کنند که هر چه گفتند باید بگوییم چشم و فقط در یک دوره‌ای که ممکن است جشنواره باشد یا در بخش سیاسی‌اش، انتخابات باشد به‌کار می‌آییم. در انتخابات ریاست‌جمهوری ببینید که همه هنرمندان رفتند و به شکلی، بخش عمده‌ای از اعتبارشان را گذاشتند در سبد آقای روحانی. آن‌وقت ببینید ایشان چه اندازه دهن‌کجی نسبت به فرهنگ و به‌خصوص سینما انجام داده است. چقدر این تصویری که نسبت به برخوردش با سینما ارائه داده، تصویر چرکی بوده است. اینها انگار یک ابزاری بودند که آمدند در انتخابات و کمک کردند و این آقا شده رئیس‌جمهور. بعد هم فقط تبدیل شدند به ابزاری که مثلا در افطاری سینماگرها باید دعوت شوند و سپس فیلمش پخش شود که اینقدر هنرمند به آنجا آمدند. این اشکال است. من احساس می‌کنم که دیگر به هیچ‌کس اطمینانی ندارم که بخواهم بخشی از همین اعتبار اندکم را سرمایه او قرار دهم. این بزرگ‌ترین زنگ خطری است که برای همه مدیریت کلان کشور اتفاق می‌افتد؛ نه با بگیر و ببند درست می‌شود و نه با بیشتر محدود کردن. در اینکه همه ما متوجه شویم که چه اشتباهاتی کرده‌ایم؛ از خود آحاد این مملکت تا همه مدیران و مسئولان زمینه آشتی ملی باید فراهم شود. پیش‌آهنگش هم می‌تواند فرهنگ و سینما شود. تا چنین اتفاقی نیفتد، این دور باطل ادامه پیدا می‌کند.
داوودی در چرایی عدم پذیرش داوری جشنواره امسال فجر گفت: خیلی از دوره‌ها به من پیشنهاد داوری می‌شود. من به‌هیچ‌عنوان قصد نداشتم که این را بیان کنم چون فکر می‌کنم قطعا اگر من در خودم این توان را می‌دیدم که با حضورم، آن چیزی که به آن اعتقاد دارم یا حتی بخشی از آن را در جشنواره مطرح کنم، حتما این پیشنهاد را می‌پذیرفتم و در آن شرکت می‌کردم. چون معتقدم جشنواره فجر به همان میزانی که اشکال دارد، به همان اندازه به من و امثال من کمک کرده است. به اینکه من بتوانم تصویر خودم را به‌عنوان یک کارگردان حرفه‌ای ایرانی به جامعه خودم ابراز کنم، قطعا جشنواره یکی از مهم‌ترین‌هایش بوده است. این جشنواره مال من هم هست و قطعا من اگر بخواهم از آن کناره بگیرم یعنی عافیت‌طلبی کرده‌ام، اما من واقعا عافیت‌طلبی نکردم. من فکر کردم الان شرایط و محدودیت‌های سیاسی، اجتماعی، فضا و حتی حب‌وبغض‌هایی ممکن است وجود داشته باشد و قبل از هر چیزی، ما به‌عنوان نسلی که داریم به پیری می‌رسیم، وظیفه‌مان است که این شکاف‌ها را پر کنیم. با دعوا هیچ‌وقت چیزی درست نمی‌شود. اینکه سعی کنیم مدام این فاصله‌افکنی را بیشتر کنیم، کار درستی نیست. کاری که متاسفانه بخشی از مسئولان فرهنگی ما انجام می‌دهند. اصلا حواس‌شان به این نیست سیاست‌هایی که پیش می‌برند، سیاست‌هایی است که قبل از هر چیز، خودشان را از سر‌شاخه سرنگون می‌کند و این شکافی که عمیق‌تر می‌کنند، واقعا وظیفه ماست که پر کنیم، بنابراین عافیت‌طلبی معنایی ندارد اما من احساس کردم شاید الان، زمان مناسبی برای داوری نیست!
داوودی در چرایی تقبیح تحریم جشنواره و درعین حال تحریم داوری بیان داشت: جشنواره فجر متاسفانه وارد یک وضعیت محتومی شده که اگر تجدیدنظر اساسی، نه از جانب من که به‌عنوان یک داور وارد آن می‌‌شوم، بلکه توسط مدیران فرهنگی رده بالا و نه دبیر جشنواره، در آن شکل نگیرد، وضعیت بغرنج‌تر می‌شود. طی این سرنوشت محتوم، من هم بروم آنجا، نمی‌توانم کاری انجام دهم. فقط ممکن است توسط یک عده‌ای تقبیح شوم و توسط عده محدودتری هم مورد تشویق قرار گیرم. اتفاق خاصی نمی‌افتد و نمی‌توانم بعنوان داور مستقل کار خاصی  انجام دهم. نگران این تقبیح و تشویق‌ها هم نیستم. من معتقد به براندازی نیستم، بلکه معتقدم ما اهل این کشور هستیم و باید مشکلات خودمان را در همین‌جا با همدیگر حل کنیم. این اتفاق می‌تواند قبل از هر چیزی به شکل متمدنانه‌ای در عرصه فرهنگ رخ دهد. کلید این آشتی باید از جایی زده شود.




ابوالحسن داوودی در واکنش به توقیف “خانه پدری” ⇐اگر خطايي در رابطه با اکران “خانه پدری” صورت گرفته، برخورد با معلول به جاي علت، با بنيان عدالت همخواني ندارد!/اجازه دهيد كه اهل سينما و فرهنگ مرجع مستقيم قانوني خود را بشناسند و به آن پاسخگو باشند!!/عجبا که سينماگران در دولت‌هايي كه فاصله دورتري بنا به سليقه سياسي با آنها دارند، تكليف‌شان روشن‌تر است و وجه‌المصالحه دعواهاي جناحي و سياسي و… قرار نمي‌گيرند!!

سینماروزان: توقیف مجدد “خانه پدری” به دلیل عدم اعمال اصلاحات لازم در فیلم نشان داد که برخلاف آرامشی نسبی که در دوران معاونت نظارت ابراهیم داروغه‌زاده ایجاد شده بود، در حیطه رفع توقیف فیلمهای مساله‌دار مجددا به سیکل معیوبی بازگشته‌ایم که در دولت اول اعتدال وجود داشت.

ابوالحسن داوودی کارگردانی که یک فیلم توقیفی‌اش با نام “زادبوم” در همان دوران معاونت داروغه‌زاده رفع توقیف شد و روی پرده رفت در اظهاراتی به توقیف “خانه پدری” واکنش نشان داده است.

داوودی به “اعتماد” گفت: كيانوش عياري را ساليان دوري است كه به عنوان سينماگري مي‌شناسم كه اگر نگويم يكه‌ترين، بلكه جزو چند نفري است كه زبان سينما را براي رسيدن به مفاهيم انساني و اجتماعي مي‌شناسد و از آن به خوبي استفاده مي‌كند، اما شايد بدشانسي او باشد يا غرقه‌شدنش در اين حرفه كه مجال چنداني براي رصدكردن زمان استفاده درست از موقعيت‌هاي مناسب زماني در اين بازار مكاره سياست و دعواهاي حيدر – نعمتي سياسي و جناحي را نمي‌يابد.

این کارگردان ادامه داد: ما سينماگران كمابيش تجربه‌هايي مشابه در رويارويي با اين سياهچاله‌هاي فرهنگي توقيف كارهاي‌مان داشته‌ايم و با هر ترفندي آموخته‌ايم با همه تلاش‌هاي سيزيف‌وارمان كه بي‌اغراق جملگي‌مان را يك يا چندين بار در خودش غرق كرده است و گاه حاصل سالياني دراز از عمرمان را به هدر داده است مجال حرف زدن بيابيم. عجبا که سينماگران در دولت‌هايي كه فاصله دورتري بنا به سليقه سياسي با آنها دارند، تكليف‌شان روشن‌تر است، چرا كه حداقل وجه‌المصالحه دعواهاي جناحي و سياسي و… قرار نمي‌گيرند.

کارگردان “سفر جادویی” و “مرد بارانی” خاطرنشان ساخت: ژان پياژه فيلسوف نامدار سوييسي معتقد بود كه كودكان تا قبل از ٧ سالگي از منطق استدلالي تبعيت نمي‌كنند، ذهن‌شان از منطق بديلي تبعيت مي كند، به اين معني كه بچه‌ها تا هفت سالگي تصورشان اين است كه مركز جهان هستند و همه اتفاقات و پديده‌هاي جهان به خاطر آنهاست كه به وقوع مي‌پيوندد. جمعي از وابستگان به سياست و تفكر سنتي و گروهي از اهالي حاكميت هم اگرچه خود را اهل معرفت مي دانند اما در مواردي انگار گاهي مرحله عقل استدلالي را كنار مي گذارند و به همان دوران عقل بديلي پناه مي‌برند چراكه اين‌گونه برخوردهاي شلاقي به خاطر اختلاف سليقه‌هاي سياسي يا عقيدتي با پديده‌اي كه همه مسيرهاي قانوني خود را پيموده و با مجوز بالاسري و باز هم به حكم قانون به نمايش درآمده است، فقط اعلام امري قضايي نيست كه نسبت به عادلانه يا غيرعادلانه بودن آن قضاوت كنيم، بلكه بيشتر به نظر مي‌رسد غيرمستقيم مي‌تواند به بي‌اجر كردن روال قانوني و خود قانون بينجامد، مرجع رسمي نمايش فيلم‌ها وزارت ارشاد و شوراي پروانه ساخت است.

داوودی با اشاره به توقیف “خانه پدری” افزود: اينكه اگر تسامح يا حتي خطايي در اين رابطه صورت گرفته باشد، باز برخورد با معلول به جاي علت حداقل ظاهرش با بنيان عدالت همخواني ندارد. ما سينماگران در طول اين چند دهه آموخته‌ايم كه مطيع قانون باشيم؛ حتي اگر جايي با عقايد و منافع‌مان نخواند، اما زماني ديگر سنگ روي سنگ بند نمي‌شود كه همه اهل فرهنگ ندانند كه با چه قانون و چه مرجعي سر و كار دارند و چگونه بايد نسبت به آن تمكين كنند. مسوولان فرهنگي اگرچه ممكن است هم سليقه با بعضي ديگر از مسوولان و حاكمان در مراجع ديگر نباشند، اما طبعا نفس مسووليت اگر قرار باشد خدشه ببيند همه سلايق سياسي و عقيدتي را مورد هجمه قرار مي‌دهد.لطفا اجازه دهيد كه اهل سينما و فرهنگ مرجع مستقيم قانوني خود را بشناسند و به آن پاسخگو باشند.




تعویق اکران «قانون مورفی» بخاطر همسر رییس اسبق شورای صنفی نمایش؟؟⇔این اتفاق، یک ماه باقیمانده تا جشنواره را به فصل مُرده اکران بدل نخواهد کرد؟؟

سینماروزان: در شرایطی که دست اندرکاران کمدی «قانون مورفی» مقدمات اکران فیلم خود از پنجم دی ماه در گروه استقلال را فراهم کرده بودند ولی شورای صنفی نمایش از ثبت قرارداد اکران این فیلم سرباز زد تا تکلیف اکران این فیلم پیچیده تر از قبل شود.

فیلم فعلی گروه استقلال «پاستاریونی» است که بعد از یک ماه اکران و علیرغم داشتم شرکت قدرتمند بهمن سبز به عنوان پخش کننده به زحمت رقم فروشش از یک میلیارد گذشته است و خیلیها پیش بینی میکردند این هفته سرگروهش را از دست دهد.

با این حال شورای صنفی نمایش در تازه ترین جلسه خود کمترین توضیحی درباره وضعیت سرگروه استقلال ارائه نداد تا پرسشهایی جدی شکل گیرد درباره چرایی امتداد اکران «پاستاریونی».

«پاستاریونی» را بیتا منصوری تولید کرده است. منصوری همسر ابوالحسن داوودی است که حضور پرحاشیه‌اش بر ریاست شورای صنفی نمایشی که فیلم «رخ دیوانه»داوودی(!) را به اکران نوروزی رساند در خاطر سینماگران باقی مانده است.

چرا شورای صنفی نمایشی که در دو هفته اخیر مدام با غیبت یکی از دو نماینده تهیه کنندگان روبرو بوده است وضعیت گروه استقلال را اعلام نکرد؟ به خاطر حرمت داری رییس اسبق شورای صنفی نمایش؟؟

آیا شورای صنفی نمایش حواسش به رکود گریبانگیر اکران در هفته های اخیر و اینکه هیچ فیلمی نتوانسته فروش فوق العاده داشته باشد نبوده؟؟

بهترین راهکار برای شارژ مجدد گیشه در چنین اوضاعی، روی پرده فرستادن فیلمی بود که بتواند کمی گیشه را گرم کند. شورای صنفی نمایش این کار را نکرد تا همچنان فیلمهایی روی پرده بمانند که بیش از پتانسیل فروش روی پرده مانده اند تا با انصراف احتمالی «قانون مورفی» از اکران، یک ماه باقیمانده تا جشنواره به فصلی کاملا مُرده در اکران بدل شود؟؟




بعد از تاخت و تاز رسانه‌های اصولگرا، حالا حمله رسانه اصلاح‌طلب به پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران⇐«هزارپا» معلول معلولیت فرهنگ ماست و ناشی از سرخوردگیهای این سالها!/در سکانس‌هایی، از «گنج قارون»سیامک یاسمی کپی کرده و در سکانس‌هایی دیگر از «کما»ی پویافیلم!/این فیلمفارسی معلول به‌مراتب از «خانم دلش موتور می‌خواد» هم خطرناک‌تر است!/آیا اگر کسی به غیر از ابوالحسن داوودی از عبارت «برو یه جای دیگه بزن» در دیالوگهایش استفاده می‌کرد باز به راحتی مجوز می‌گرفت؟؟/کارگردان، فیزیک نعیمه نظام‌دوست را مورد تمسخر قرار داده و بازیگر چاره‌ای جز تن‌دادن به این حقارت ندارد!

سینماروزان: این خاصیت اغلب رسانه های اصولگراست که نویسندگانش حتی اگر در خلوت خویش عاشقان پروپاقرص فیلمفارسی باشند و یک شب بدون جویدن یکی از فیلمفارسیها به رختخواب نروند اما آشکارا نه فقط مدام به فیلمفارسی فحش میدهند بلکه رویه ای تهاجمی با محصولات سرگرمی ساز سینمای ایران دارند.

«هزارپا» از جملات کمدیهای سرگرمی ساز ماههای اخیر سینمای ماست که علیرغم فروش بالا از همان ابتدای اکران با تهاجم این رسانه ها مواجه شد و جملگی بر آن تاختند اما حتی یکی از این رسانه ها هم نیامد بگوید چرا مخاطبان مشتاق تماشای فیلمی هستند که آنها به آن میتازند و محصولات متبوع جریان آنها که اتفاقا کلی هم هزینه شان میشود نمیتوانند حتی به اندازه نیمی از «هزارپا» مشتری داشته باشند.

این رویه رسانه های اصولگراست که حین نگارش، خط و ربط سیاسی را ارجح میدانند بر هر چیز اما اینکه رسانه اصلاح طلب «شرق» هم بعد از رکوردشکنی «هزارپا» در یادداشتی سراسر انتقاد به آن بتازد قابل تأمل است و اینکه در گذر از میانه دهه نود چقدر رسانه های چپ و راست همپوشانی دارند.

متن یادداشت «شرق» را بخوانید:

یک: دوستان منتقدم از «چیزی» که دیده‌ام و نمی‌دانم چیست، اما خوب می‌دانم که «فیلم» نیست، بسیار تعریف کرده بودند. به تماشایش که نشستم، هیچ ندیدم جز یک‌سری شوخی‌های جنسی مصور که به‌جای تابوشکنی – که اصلا هم رویکرد بدی نیست- بی‌اخلاقی و بی‌فرهنگی را ترویج می‌دهد. دروغی هم نیست که بگویم هیچ‌کس از شوخی‌هایش به خنده نیفتاد که تقریبا همه در حال قهقهه بودند؛ اما آیا صرفا «خنده» معیاری است برای ارزش‌گذاری یک اثر کمدی؟ آقای کارگردانش و نویسندگان نه‌تنها خلاقیتی در بیان حرف‌های تابوشکنانه به خرج نداده‌ بودند که از وضعیت اجتماعی و فرهنگی خاص ایران امروز تا می‌توانستند سوءاستفاده کردند و البته تمام تقصیرها گردن آنها نیست که وقتی دولتمردان و دولتمندان سفت‌وسخت بگیرند، روزی آثارش از یک جایی بیرون خواهد زد و کجا بهتر از حوزه فرهنگ امروز ما! چنین می‌شود که سرتاسر «هزارپا» را یک مشت جملات عریان و غیرنمایشی جنسی دربر گرفته و خنده‌ها نیز نشان از سرخوردگی‌های این تماشاچيان بی‌گناه دارد؛ تماشاچياني که استقبالش از سینما را در هیچ تحلیل جامعه‌شناختی‌ای نمی‌توان دریافت که پُرشدن سالن‌ها نه به‌خاطر «عطاران» و کلیشه سوپراستار و نه به علت شناخت قبلی از کارنامه کارگردانِ فجربُرده است. «مردم» صرفا می‌روند سینما تا دمی خودشان را و شرایط‌شان را فراموش کنند؛ اما – در مورد «هزارپا» و آثار نظیرش- نمی‌دانند با ورود به سالن تاریک، به کجا پرتاب می‌شوند و در مدت دو ساعت، اثر کاری می‌کند با آنها که فحش‌های رکیک رایج کوچه و خیابان نمی‌کند. «هزارپا» معلولِ معلولیت فرهنگ دهه 90 ایران است؛ فیلمی است مروج بی‌فرهنگی و رده‌بندی سنی‌اش (عدم نمایش برای افراد زیر 15 سال) نیز یک رویکرد تبلیغاتی است و مخاطبان اصلی‌اش هم همان «تین‌ایجر»ها هستند. برگردم به واژه – این روزها گره‌گشای- «مردم». کدام مردم؟ مگر در سطح پایتخت چند سالن و با چه ظرفیتی وجود دارد که روزانه از پس «مردم» برآید؟ چندبار شنیده‌اید «مردم» به دلیل «سولدآوت»های زودهنگام مانده باشند پشت درهای بسته سینما؟ «مردم» واژه‌ای است که تهیه‌کنندگان برای توجیه کیفیت فیلم سطح‌ پایینشان از آن استفاده می‌کنند وگرنه «هزارپا» هم مانند دیگر آثار سینمای ایران، مخاطبانی دارد – نسبت به جمعیت کشور- معدود. مسئله اما این است که اگر وضعیت اجتماعی مساعد بود، آیا باز هم تماشاگران به بی‌فرهنگی‌های جاری در اثر می‌خندیدند؟

یک‌ونیم: یک سؤال: چطور دیالوگ‌های فیلم – که همگی با قسمت خاصی از آناتومی انسان سروکار دارد- مجوز نمایش می‌گیرد، اما «دلم می‌خواد برقصم» توقیف می‌شود و در انتها به «دلم می‌خواد» تغییرنام می‌دهد؟ یعنی رقصیدن از فعل‌های رایج در «هزارپا» خطرناک‌تر است؟

دو: «هزارپا» از همان فرمول «فیلمفارسی» استفاده می‌کند؛ فرمولی نام‌آشنا که الگوهای بعد از انقلاب آن «نان، عشق و موتور1000» (از آقای کارگردان) و «کُما» – به‌عنوان اصیل‌ترین فیلمفارسی بعد از انقلاب- هستند. بگذارید پیش از نتیجه‌گیری درباره جایگاه فیلمفارسی «هزارپا» این نکته را یادآوری کنم که بخش مهمی از ساختمان فیلمفارسی را صحنه‌های غالبا رقص‌هاي بی‌ارتباط با داستان و صرفا برای دگرگون‌سازی احوال تماشاگر تشکیل می‌داد که پس از انقلاب و با حذف این صحنه‌ها از فیلمفارسی‌های جدید، سینما با «چیزی» ابتر، ناقص و معلول طرف بود و حالا دقت در «هزارپا» موجب این نتیجه‌گیری – و این سرخوردگی- می‌شود که سینمای بعد از انقلاب، پس از حدود 40 سال از ساخت «فیلمفارسی»های معلول، و پس از حدود 15 سال از ساخته‌شدن «نان، عشق…» و «کما» (آرش معیریان) همچنان طبق همان فرمول پیشین پیش می‌رود تا این جایی که برخی صحنه‌ها را می‌توان با فیلم‌ها مطابقت داد؛ مثلا کلیشه مرد فقیر و دختر پولدار و عشقی که سروکله‌اش در نیمه دوم فیلم پیدا می‌شود، پیش از این در «گنج قارون» رواج داشته و در دو اثر نام‌برده نیز، داستان اصلی را تشکیل می‌دهد.
یا مثلا صحنه رقص «عطاران» و «عزتی» که -بی‌ارتباط با پیرنگ داستانی- جایگزین حرکات موزون در فيلم‌هاي گذشته شده است، از همان فرمول پس از انقلابی رقص «گلزار» و «حیایی» در «کما» الگوبرداری می‌کند. به قول «سعید عقیقی»: «قانون بقای فیلمفارسی مثل قانون بقای ماده و انرژی است: از بین نمی‌رود و نابود نمی‌شود، فقط شکلش تغییر می‌کند». ضمن اینکه نبود صحنه‌های بی‌ربط مغازله و رقص‌های زائد -که لااقل هرچه بود، مروج بی‌اخلاقی نبود و صرفا یک عمل کاملا عادی اما نامربوط به داستان را به معرض نمایش می‌گذاشت- جای خود را به دیالوگ‌های مردانه ضدزن داده است؛ بنابراین این «فیلمفارسی»های معلول به‌مراتب از «خانم دلش موتور می‌خواد» خطرناک‌تر هستند و «هزارپا» نیز یکی مثل همین‌هاست.

دوونیم: سؤالی دیگر: آیا هرکسی می‌تواند فیلم‌نامه‌ای مثل «هزارپا» را به ارشاد ارائه دهد و مطمئن باشد که با پروانه ساخت مواجه می‌شود؟ اینکه وزارت ارشاد به این فیلم پروانه ساخت داده، اصلا بد نیست، و وظیفه آن وزارت، صدور پروانه‌ها است. اما اگر این رویکرد، شامل همه اهالی سینما  شود و اکران فیلم‌ها معلول مسائل پشت پرده نباشد. آیا همه می‌توانند چنین دیالوگی را که یکی به دیگری می‌گوید: «بزنم؟» و دیگری می‌گوید: «تو چرا همه‌ش می‌خوای بزنی؟ برو یه جای دیگه بزن!»، وارد متن‌شان کنند و آبی از آب هم تکان نخورد؟ قطعا چنین نیست. برای تابوشکنی هم باید در دسته آشناها قرار گرفت. حالا می‌شود یکی از مهم‌ترین علت‌های اضمحلال کمدی در سینمای ایران و تقلیلش به دیالوگ‌های عمدتا عریان جنسی را دریافت: وقتی تابوها را خود ساکنان وزارت ارشاد به وجود آورده‌اند و خود نیز کارگردان تابوشکن پرورش می‌دهند، وضعیت بهتر از این نمی‌شود.

سه: متن «هزارپا» دارای یک قصه ساده است که به دلیل ناتوانی در بسط‌دادن نویسندگان (!) چند موقعیت مختلف و با لحن‌هایی متفاوت وارد داستان شده. «رضا‌هزارپا» می‌خواهد دوباره از پای مصنوعی‌اش پول دربیاورد و این‌بار عملیات کلاه‌برداری پیچیده‌تر است و گیر یک خانم سخت‌گیر (با بازی بی‌رمقِ بازیگرش: سارا بهرامی) افتاده. این قصه‌ای است که می‌توانست موقعیت‌های جذابی تولید کند؛ اگر یک نویسنده کاربلد در میان بود و  موقعیت‌های فرعی حول روایت داستان اصلی ایجاد مزاحمت نمی‌کرد و اگر لحن غالب را مخدوش نمی‌کرد‌. مثلا قضیه کیف ربوده‌شده چه بود؟ چه داخل کیف بود که موجب این همه همهمه و هیاهو شد؟ نکند کیف «مک‌گافین» ِ آقای کارگردانش بوده؟ این وسط «مجاهدین» چه‌کاره بودند؟ چرا و به چه جرمی «منصور» (جواد عزتی) در انتها بازداشت شد؟ تمرکز کارگردان بر ماشین «دایی‌کامران» چه تأثیری در قصه اصلی داشت؟ درواقع تقریبا همه موقعیت‌های فرعی را می‌توان حذف کرد بی‌آنکه لطمه‌ای به داستانِ کوتاه اصلی وارد شود: قضیه خرید و فروش مشروبات الکلی، رابطه مادر «منصور» (شهره لرستانی) و «دایی‌کامران»، حسادت پسرعموی «الهام» (سپند امیرسلیمانی) نسبت به «رضا‌هزارپا»، عشق خانم «کمالی» (نعیمه نظام‌دوست) به «رضا» و… همگی قابل حذف هستند. مشکل اصلی متن مخدوش «هزارپا»، نبود یک پیرنگ است. اگر متن دارای یک پیرنگ درست بود، موقعیت‌های فرعی- و متناسب با پیرنگ اصلی- از خلال آن بیرون کشیده می‌شد؛ اما متن بیش از حد ناشیانه نوشته شده و حاصلش موقعیت‌های متضاد فراوان است که در یک مؤلفه با هم اشتراک دارند: رفتارها و حرف‌های جنسی سطح پایین و عصبیت من جایی به اوج رسید که دیدم آقای کارگردانش با «نعیمه نظام‌دوست» همان کاری را کرده که «رضا عطاران» با «سوسن پرور»؛ یعنی یک بازیگر را به سبب فیزیک یا چهره‌اش مورد تمسخر قرار می‌دهند و بازیگر هم چاره‌ای  جز تن‌دادن به این حقارت ندارد. 

سه‌ونیم: «هزارپا» فارغ از ارزش‌های سینمایی، اثری است که به‌وضوح نشان می‌دهد ساکنان وزارت ارشاد هیچ آیین‌نامه‌ای و  معیاری برای سانسور و توقیف فیلم‌ها ندارند؛ مگر حواشی پشت پرده و تفاوت‌های آشنا میان نزديكان و غيرنزديكان. هرچند پیش از نمایش این «چیز» هم با این معیارها آشنا بودیم، اما «هزارپا» دوباره -و این‌بار به‌صراحت- موضع ارشاد را عیان کرد، ضمن آنکه «هزارپا» مدام  بیماری فرهنگی و اجتماعی ایران امروز را یادآوری می‌کند؛ یک بیماری همه‌گیر که ناشی از سرخوردگی‌های این سال‌هاست و حالا در بستری از كاري سطح پايين، برون‌ریزی می‌کند و می‌خنداند. «هزارپا» معلول معلولیت فرهنگ ماست و همه‌چیز هست جز یک اثر سینمایی؛ یک فیلم. 




توضیحات کارگردان کمدی عطارانی «هزارپا» درباره حجم بالای شوخیهای اروتیک فیلم⇐آنها که به شوخیهای ما خرده می‌گیرند خودشان زبان ناپالوده‌تری دارند!/«بوستان» سعدی و «مثنوی» مولوی هم زبانی بی‌پرده دارند!/جانبازان شوخیهایی پیشنهاد دادند که جرأت نکردم در فیلم بیاورم!

سینماروزان: کمدی “هزارپا” با بازی رضا عطاران پیشتاز فروش سینماهاست و میرود که رکوردی تازه در تاریخ سینمای ایران ثبت کند.
به گزارش سینماروزان علیرغم اقبال مخاطبان به این کمدی رسانه های افراطی کوشیده اند با تاکید بر حجم بالای شوخیهای اروتیک فیلم آن را بنوازند.
ابوالحسن داوودی کارگردان “هزارپا” در واکنش به انتقادات افراطیون به “اعتماد” گفت: متاسفانه فرهنگ حاكم بر كشور بعد از چهار دهه كه از انقلاب مي‌گذريم، به سمت اخلاق‌گرايي و معنويتي كاذب رفته كه با شكل واقعي جامعه متفاوت است و فرهنگ حاكم مي‌خواهند اين معنويت كاذب را به ‌زور به مردم القا كند؛ حال‌آنكه واقعيات جامعه بسيار متفاوت است. در اين چهار دهه بدون اينكه خودمان بخواهيم يا بفهميم تبديل به سانسورچي‌هاي كوچكي شده‌ايم كه به‌جاي كم كردن فاصله‌ها با واقعيات اخلاقي و فكري جامعه به تصويري مصنوعي از اين واقعيات خود را ملزم مي‌كنيم. كساني كه مي‌گويند شوخي‌هاي فيلم جنسي و سخيف است گاهي اگر به خودشان رجوع كنند مي‌بينند خودشان هم در بعضي زمينه‌هاي خصوصي‌تر ارتباطات‌شان زبان ناپالوده‌تري دارند، اما وقتي به فيلمساز مي‌رسند پيغمبر مي‌شوند و رگ گردن‌شان مي‌جنبد كه اصلا نبايد حتي به استعاره‌هاي زباني هم وارد اين حريم شد.
داوودی ادامه داد: من فيلمساز وظيفه‌ام اين است در ساده كردن زبان به مردم نزديك شوم و از داشته‌هاي تاريخي و فرهنگي خودمان استفاده كنم. اتفاقا به نظر من زبان فارسي و البته فرانسه تمثيلي‌ترين زبان در ميان زبان‌هاي دنياست كه پراز استعاره‌هاي بعضا جنسي است و اشاره و مفاهيم در آن زياد است.
این کارگردان افزود: بوستان و گلستان سعدي را بخوانيد يا مثنوي مولانا را ببينيد در بعضي موضوعات بي‌پرده چقدر به زبان امروز كف خيابان نزديك است و چقدر نكات و تابوهاي جامعه در آنها لحاظ شده. اي‌كاش در اين شرايط قاضي درستي باشيم و در آينه خودمان را نگاه كنيم و بعد بيانيه و نقد صادر كنيم. براي بعضي نظردهندگان مصداق بارز آن شعر كه «چون به خلوت مي‌روند آن كار ديگر مي‌كنند» است. اين براي من سوال به وجود مي‌آورد. و الا قضاوت و نقد حق هركسي است.
داوودی در واکنش به انتقادات مبتنی بر بی حرمتی جانبازان در فیلم گفت: براي اين صحنه‌هاي شوخي، ملاقات متعددي با جانبازان در مراكز اينچنيني داشتم و بسياري از شوخي‌هاي موجود در فيلم را هم از خودشان كمك گرفتم. جالب است بدانيد كه گاه تصويرها و شوخي‌هايي از جانب آنها مطرح مي‌شد كه جرات نداشتم در فيلم بياورم. باور كنيد قدسي كردن زياده از حد اين عزيزان غالبا خودشان راهم آزار مي‌دهد، جانبازان دوران جنگ ما بزرگ‌ترين افتخارات كشورمان هستند. آنها براي آرمان‌هايي جنگيدند كه من براي تك‌تك‌شان حتي اگر بعضي آرمان خودم هم نباشد، احترام قائلم. كاملا معتقدم كه نبايد آنها را جداي از مردم فرض كنيم. چرا نبايد با اين عزيزان شوخي كرد؟ آنها هم انسان‌هايي شريف‌تر، اما شبيه همه مردم هستند كه بايد در جامعه‌اي زندگي كنند كه متاسفانه مناسباتش روزبه‌روز بي‌اخلاق‌تر و تبعيض مندانه‌تر مي‌شود.




حمله کوبنده «کیهان» به کمدی پرمخاطب «هزارپا»⇐یک فیلمفارسی تکراری است/یک فیلم آویزان که به مردم توهین می‌کند!/زنهای فیلم همگی «ماده»اند!/چرا عطاران با پای مصنوعی در حال رقصیدن است؟؟/سازندگان فیلم همچون موریانه در حال جویدن فرهنگ ایرانی اند!!!/فقر فکری این جماعت، ذائقه مردم را تخریب خواهد کرد!/چرا انسانیت را ذبح می‌کنید؟

سینماروزان: کمدی «هزارپا» با حضور رضا عطاران در رأس بازیگران بعد از حدود یک ماه اکران، فروش 15میلیارد را پشت سر گذاشته و به نظر میرسد بتواند خیلی زود 20میلیاردی شود.

به گزارش سینماروزان عطش بالای مخاطبان برای تماشای محصولات کمدی نظیر «هزارپا» دلایل مختلفی میتواند داشته باشد و یکی از دلایلش گرفتاری در چنبره مشکلات اقتصادی است که سینما را مجالی میکند برای فراموشی و یک ساعت و اندی قهقهه زدن بیخیالانه.

با این حال این علاقه مخاطبان به محصولات کمدی و از جمله «هزارپا» با واکنش منفی رسانه های اصولگرا مواجه شده است و در صدر آنها «کیهان» با نگارش مطلبی انتقادی با تیتر «فیلمی آویزان که به مردم توهین میکند»، «هزارپا» را هدف حملات کوبنده خود قرار داده است.

متن تحلیل «کیهان» بر «هزارپا» را بخوانید:

«هزارپا» یک فیلم فارسی تکراری دیگر است که ضعف‌های بی‌شماری دارد. وجود هرباره بازیگران تکراری گرچه ممکن است تضمین فروش فیلم باشد اما توجه نمی‌کنیم که چه بر سر سینمای کشورمان خواهد آورد. از طرفی دو کاراکتر اصلی کمدی قصه هزارپا، کنتراست خوبی با هم ندارند و در نتیجه بده بستان‌شان در طول فیلم جذاب نیست. خرده قصه‌ها نادرست رها می‌شوند. تدوین دچار ‌اشکال است و سرانجامِ برخی سکانس‌ها روی هواست. مثلاً در جایی از فیلم، ترمز رضا بریده است و در سرازیری افتاده و پس از نجات از کمین منافقین معلوم نیست با ترمز بریده و آن سرعت زیاد چگونه جانش را حفظ می‌کند! زن‌های قصه علاوه ‌بر خنگ بودن، همگی ماده‌اند و نه انسان. شخصیت الهام که آرزویش ازدواج با یک جانباز است به قدری نامتناسب است که به هیچ وجه یادآور زنی با اعتقادات مذهبی نیست. جالب اینکه خواهر شهید هم هست! این‌گونه شخصیت پردازی جز تمسخر افرادی که ملاک‌هایی انسانی و ارزشمند برای ازدواج دارند و نه ملاک‌های مضحک رایج این روزگار، نتیجه‌ای در بر ندارد.
طنازی و قدرت گرفتن لبخند از مردم هنر بزرگی است و استانداردها و فنون خود را دارد که البته بی‌هنران فاقد آنند. در نتیجه چاره‌ای نمی‌بینند جز آویزان شدن از ابتذال. این قبیل بی‌هنران دوربین به دست در گوشه و کنار هنر این مملکت، همچون موریانه در حال جویدن فرهنگ و هنر ایرانی هستند. اگرچه تا نباشند هنرمندان ضعیف و بی‌هنری که صرفاً به خاطر رانت و پول می‌توانند در این میدان جولان داشته باشند، آثار ماندگاری که به معنای واقعی کلمه می‌توان نام هنر را بر آنها گذاشت ارزش‌شان فهمیده نخواهد شد و هنرمندان واقعی شناخته نخواهند شد. در فضای یک دست، سره از ناسره و درست از نادرست سخت‌تر شناخته خواهد شد. یادمان نرود که تکیه بر نفسانیات برای کشاندن مردم به سینما توهین به مردم است. گزینه‌های دیگری که می‌تواند مردم را به سینما بکشاند کم نیستند. اما کم بودن داشته‌های تریبون داران و فقر فکری آنان، ذائقه مردم را نیز تخریب خواهد کرد. به عنوان مثال در فیلم «هزارپا» صحنه‌ای که بمب در داخل ماشین قرمز مورد علاقه یکی از کاراکترهای قصه می‌افتد و پس از آن با ماشین سوخته شوخی می‌شود یکی از بخش‌های بامزه‌ای است که همان طور که ‌اشاره شد از این قبیل گزینه‌ها برای خلق موقعیت‌های کمیک کم نیستند اما در این فیلم کمتر دیده می‌شود.
همواره در سال‌های پس از انقلاب در سینمای ایران، طنز بهانه و ابزار خوبی برای از بین بردن فرهنگ غنی ایرانی- اسلامی بوده است. به طوری که تا کسی زبان به اعتراض بگشاید به او گفته خواهد شد که فیلم طنز است دیگر! غافل از آنکه شاهد شمار زیادی فیلم‌های طنزی هستیم که دقیقاً قسمت‌های خنده‌دار آنها موضوعات دینی و اسلامی است. این روزها در سینمای ایران آدم‌ها فقط به قصد فریب خوب می‌شوند و انسانیت به خرج می‌دهند. درست است که در واقعیت جامعه نیز این مسئله شایع است اما به هیچ عنوان همه گیر نیست. گاهی بی‌هنران به سراغ یک موضوع با شیوع بسیار پایین در جامعه می‌روند و به بهانه به تصویر کشیدن واقعیت‌های جامعه، آن موضوع کمرنگ اجتماعی را بیشتر ترویج می‌کنند اما در مورد نقاط مثبت و واقعیت‌های مطلوب و نجات بخش، جرات پرداختن و ورود به میدان را ندارند. این روزها در جامعه ایرانی کم نیستند افرادی که نه به خاطر نفسانیات و منافع خود بلکه به خاطر ارزشمند بودن ذات انسانیت، حقیقتاً انسان‌اند. اما اگر ما علاقه‌ای به پرداختن به این موضوعات نداریم این یک مسئله دیگر است. حقیقت آن است که هر روز بر پرده سینما انسانیت را ذبح می‌کنیم و انتظار داریم آن را در واقعیت بیابیم. در واقع با این کار است که انسانیت را نابود می‌کنیم. جالب اینجاست که پس از سال‌ها تلاش‌های این‌گونه، این ندا را سر می‌دهیم که دیدید ما در این سال‌ها واقعیت‌ها را به تصویر می‌کشیدیم؟ این بازی نخ نما شده به نفع هیچ کس نیست.
فیلم «هزارپا» چیزی جز تمسخر جانبازانی که برای سلامتی و آرامش ما به این سرنوشت دچار شده‌اند نیست. اگر ایثار جانبازان برای آرامش و امنیت ما شعار است، داشتن سلامتی و حیات و توانایی نفس کشیدن‌-که با وجود این‌ها روزگار می‌گذرانیم و وقت خود و دیگران را به تولید آثاری اینچنین تلف می‌کنیم- هم لابد شعارند. بالاخره این چیزها، صرف نظر از اینکه چه بنامیم شان باید وجود داشته باشند یا خیر؟ تمسخر جانبازان در «هزارپا» در جای جای فیلم نمایان است. سرایدار آسایشگاه جانبازان در چند جای فیلم صدا می‌زند که چند تا از دست و پادارهایشان را بگویید بیایند کمک من. یا جایی که رضا با پای مصنوعی خود در حال رقصیدن است. در جایی از فیلم نیز صدای جانبازان را می‌شنویم که در آسایشگاه در حال خواندن آوازی مسخره‌اند.
«هزارپا» طبق گفته کارگردان آن بر اساس تفاوت بزرگ بین فرهنگ این دوران و فرهنگ دوران اوایل انقلاب و بلافاصله پس از جنگ تحمیلی ساخته شده است. او که معتقد است پرداختن به این موضوع در قالب طنز برای مخاطب جذاب خواهد بود، دقیقاً با ساخت این فیلم، لوث کردن آن فرهنگ و جایگزین کردن آن با فرهنگ این دوران در حافظه تاریخی جامعه ایرانی را در پیش گرفته است. در «هزارپا» جانبازان همان قدر مسخره به تصویر کشیده می‌شوند که منافقین؛ و یا حتی بدتر. این‌گونه مسایل نیز همواره با بهانه و شعار بی‌طرفی توجیه می‌شوند اما هدفی جز یکسان نمودن چهره «جلاد با شهید» در پس آن وجود ندارد. حقیقت آن است که مافیای فعلی حاکم بر سینمای ایران اجازه نفس کشیدن سینما در ایران سلب نموده و کاری کرده که سینما و مردم جز به دور خود چرخیدن، نه چیزی عایدشان شود و نه قدمی به جلو بروند. تنها آورده این بازی، چیزی نیست جز جیب پر از سکه پدرخوانده‌ها.




بعد از ابوالحسن داوودی، حالا حبیب اسماعیلی هشدار داده درباره شیوع مجدد سرمایه‌گزاریهای مشکوک در سینما⇐نه تنها کمکی به سینما نمی‌کنند بلکه هدفشان تخریب سینماست!/عجیب است که پروژه‌های متکی بر سرمایه‌های غیرمتعارف از حمایت در اکران هم برخوردارند!!/فیلمسازان مستقل ماهها در صف اکرانند اما پروژه‌های مشکوک ظرف دو ماه بعد از ساخت روی پرده می‎‌روند!/آیا سازمان سینمایی و نهادهای صنفی از منشأ ورود سرمایه‌های مشکوک به سینما آگاهی دارند؟

سینماروزان: ماجرای ورود سرمایه های مشکوک و هنگفت به سینما و شبکه خانگی ظرف 5 سال اخیر بارها مستقیم یا غیرمستقیم پرسشهای بدنه حرفه ای سینمای ایران را موجب شده است؛ این ماجرا اخیرا با روی غلتک افتادن پروژه ای پرهزینه از سوی دبیر محفل هشت میلیاردی موسوم به جهانی مجددا در کانون تحلیل قرار گرفته تا جایی که ابوالحسن داوودی کارگردان قدیمی سینما در گفتگویی صریح چرایی بریز و بپاش برای چنین پروژه هایی را زیر سوال برد.(اینجا را بخوانید)

حبیب اسماعیلی از پخش کنندگان باسابقه که هم سابقه تهیه کنندگی و هم سابقه بازیگری دارد از دیگر سینماگران پیشکسوت است که چرایی عدم پیگیری ریشه های مالی چنین پروژه هایی را نقد کرده است. حبیب اسماعیلی با اشاره به وضعیت تولید در سینمای ایران به «ایلنا» گفت: به هر حال با هر شرایط اقتصادی که در کشور حاکم شود تولید فیلم‌های سینمایی ادامه پیدا می‌کند. تولید در سینما متوقف نخواهد شد و بحث‌هایی که امروز در حوزه اکران مطرح است و اینکه برخی معتقدند فیلم‌ها در اکران دچار پدیده فیلم‌سوزی می‌شود، نشان می‌دهد اتفاقا میزان تولید فیلم‌های سینمایی بالاست. آنچه امروز در حوزه سینما در بحث تولید مطرح است و باید به آن توجه شود، نظام‌مند شدن ورود افراد در حرفه‌های گوناگون و همچنین مشخص شدن وضعیت پول‌های ورودی و سرمایه‌ها به سینما است.

تهیه‌کننده فیلم «قرمز» ادامه داد: افزایش تولید در سینما باعث شده نیروی انسانی بیشتری وارد سینما شوند اما باید مراقبت کرد که این نیروی انسانی در بخش‌های مختلف تولید با مدیریت درست وارد سینما شود. البته من نمی‌خواهم بگویم باید درها را به روی نیروهای جوان و تازه‌نفس بست اما می‌توان نیروی انسانی مورد نیاز را از طریق اعضای صنوف سینمایی ثبت شده در خانه سینما تأمین کرد.

اسماعیلی با اشاره به اینکه در سال‌های اخیر سینمای ایران مانند دهه‌های گذشته مشکل نقدینگی و ورود سرمایه را ندارد و فیلم‌ها برای تولید، دغدغه تامین پول به شیوه سال‌های گذشته را ندارند، افزود: نفس اینکه افرادی پول‌های خود را برای تولید محصولات فرهنگی و بخصوص فیلم هزینه می‌کنند قابل تقدیر است و ما نمی‌توانیم با نیت‌خوانی، اهداف دیگری را برای کسانی که سرمایه خود را به سینما می‌آورند، ترسیم کنیم. ما فقط باید از کسانی که از راه مشروع پول خود را در سینما خرج می‌کنند، تشکر کنیم.

تهیه‌کننده فیلم «خرگیوش» ادامه داد: البته برخی سرمایه‌هایی که وارد سینما می‌شود نه تنها به رشد سینما کمک نمی‌کند بلکه هدف آنها ناخواسته تخریب کلیت سینماست. برخی از کسانی که در سینما سرمایه‌گذاری می‌کنند هدفشان تولید فیلم نیست بلکه به ستاره‌های سینما علاقه دارند و می‌خواهند با استفاده از سرمایه و پول خود با این ستاره‌ها عکس یادگاری بگیرند و طرح دوستی بریزند.

اسماعیلی با اشاره به اینکه چنین پول‌هایی اصلا برای سینما سازنده نیست، ادامه داد: افرادی که با نیت دوستی با عوامل و ستاره‌های سینما پول خود را وارد سینما می‌کنند هر رقمی که بازیگر یا فیلم‌ساز مورد نظرشان بگوید را پرداخت می‌کنند و همین مسأله، دستمزدها را بدون حساب و کتاب افزایش می‌دهد و دیگر نمی‌توان دستمزدها را کاهش داد. یعنی آن بازیگری که با رقم غیرمنطقی در فیلمی بازی کرده، دیگر حاضر نیست از آن میزان دستمزد کمتر بگیرد.

وی ادامه داد: بخش خصوصی که سال‌ها در سینما حضور داشته و از جیب خودش و با استفاده از میزان فروش و سود فیلم قبلی اثر بعدی‌اش را می‌ساخته، با این شرایط نمی‌تواند ادامه حیات بدهد.

تهیه‌کننده فیلم «بازجویی یک جنایت» با زیر سوال بردن حمایتهایی که نصیب سرمایه های مشکوک میشود افزود: متأسفانه با وجود آنکه بسیاری از فیلم‌ها در پشت اکران باقی مانده‌اند، فیلم‌هایی که با ارقام غیرمتعارف ساخته می‌شوند از حمایت در اکران نیز برخوردارند و سرمایه‌گذاران و سازندگان این آثار حتی می‌توانند به فاصله دو ماه بعد از ساخت اثرشان آن را اکران کنند و حتی بهترین فصل‌های اکران نیز به آنها اختصاص پیدا می‌کند.

اسماعیلی تأکید کرد: باید نهادهای صنفی و سازمان سینمایی بر ورود و منشأ سرمایه‌های مختلف به سینما نظارت کافی داشته باشند تا کلیت سینما ضربه نبیند.




تعریض ابوالحسن داوودی به دبیر محفل ۸میلیاردی موسوم به جهانی و پروژه پربازیگرش؟؟⇐ محصولی در حال تولید است با ارقام مالی بسیار فراتر از قیمتهای روز!!/افرادی دارای مسئولیت در برگزاری جشنواره‌ها، چهره‌های شاخص تولید این محصولند!!/چرا مسئولان دولتی، شورایعالی تهیه‌کنندگان و کانون کارگردانان نسبت به این ماجرا بی‌توجهند؟

سینماروزان: ابوالحسن داوودی که آخرین فیلم اکران شده اش «زادبوم» چنان که باید در جلب مخاطب موفق نبود یک کمدی با پتانسیل بالا در جلب مخاطب به نام «هزارپا» را آماده اکران دارد.

داوودی که منهای زمان حضورش در شورای صنفی نمایش اغلب سعی میکند به صراحت به ابرازنظر بپردازد در گفتگویی با «اعتمادآنلاین» و در انتقاد از چرایی ورود پولهای بی مسئولیت به سینما اشاراتی را به پروژه ای پرهزینه داشته که یک مسئول جشنواره ای(!) درگیر تولید آن شده است! آیا منظور داوودی پروژه پربازیگر «ما همه با هم هستیم» به تهیه کنندگی رضا میرکریمی دبیر محفل هشت میلیاردی جهانی فجر است؟؟؟

داوودیبا اشاره به ورود پولهای بی مسئولیت به سینما بیان داشته است: متاسفانه مي‌بينم كه مسوولان دولتي و كساني كه براي سينما تصميم‌گيري مي‌كنند به اين معضل بي‌توجه‌اند و نمونه‌هاي آن را آشكارا نديده مي‌گيرند. مي‌شنويم محصولي سينمايي در حال توليد است كه در آن از اغلب چهره‌هاي مشهور سينما هم دعوت شده است. دراين ميان از رقم‌هايي پرده برداشته مي‌شود كه بسيار فراتر از قيمت‌هاي روز سينماست. خود من به صحبت‌هاي اهالي سينما كه گوش مي‌كنم گاهي از پيشنهادهاي ميلياردي مي‌شنوم. بازيگر شاخصي براي من تعريف مي‌كرد كه به او حضور در نقشي پنج جلسه‌اي را پيشنهاد داده‌اند و براي آنكه اين بازيگر نقش را رد نكند رقمي بالا به او ارايه داده بودند تا نتواند بهانه‌اي بياورد. اين بازيگر مي‌گفت قبل از آنكه دهان باز كند، قراردادي با دوبرابر رقمي كه براي رد كردن در ذهن داشته، مقابلش گذاشته‌اند و با او قرارداد بسته‌اند. اين يك زنگ خطر است و آدم را ياد جمله معروف پدرخوانده مي‌اندازد. اين افراد پيشنهادي مي‌دهند كه هيچ‌كس توان رد كردن آن را نداشته باشد!

این کارگردان سینما افزوده است: همه ما در اين ٤٠ سالي كه از انقلاب مي‌گذرد به اين موضوع واقفيم كه سينماي ما سينمايي تك‌محصولي است. اينجا نه كمپاني داريم و نه سيستم صنعتي ويژه‌اي وجود دارد و بخش عمده هويت و ارزش سينماي ما در اختيار همين توليدات تك‌محصولي است. اگر اين جريانات ادامه پيدا كند، اين گراني لجام‌گسيخته و توليد بي‌حد وحصر باعث تعطيلي و نزول توليد آثار مستقل در بخش خصوصي خواهد شد. در حال حاضر اين نظام اقتصادي چهل ساله در سينمايي كه درطول اين سال‌ها به‌سختي روي پاي خودش ايستاده به سمت بحران رفته است. همين سينما مجبور شده سرمايه‌اش را از نهادهاي خاص تامين كند يا به پول‌هاي عجيب و غريب و بدون منبع متوسل شود. اگر اين داستان ادامه پيدا كند بايد به زودي كركره سينما‌ي مستقل و بخش خصوصي را پايين بكشيم و همه‌چيز را تعطيل كنيم.

داوودی در پایان گفته هایش با اشاره به منصب جشنواره ای افراد درگیر در پروژه مذکور بیان داشته است: تعجب من اين است كه چرا مسوولان دولتي به اين نفوذ خسارت‌بار و نابودكننده توجه نمي‌كنند؟ چرا مراجع صنفي چون شوراي عالي تهيه‌كنندگان و كانون كارگردانان نسبت به اين پديده بي‌توجه هستند؟ نكته حيرت‌آور ديدن چهره‌هايي شاخص در ترويج چنين محصولاتي است. اين افراد غالبا موجه‌اند و گاه مسووليت‌هاي اساسي در برگزاري مهم‌ترين جشنواره‌ها را در بخش‌هاي مختلف سينما بر عهده دارند.




تناقض‌گویی در کمتر از ده روز⇐ابوالحسن داوودی(اول اسفند): ترجیح می‌دهم «هزارپا» بدون نمایش در جشنواره فجر به اکران عمومی برسد/ابوالحسن داوودی(نهم اسفند): احتمال دارد فیلم را به جشنواره جهانی فجر دهم!

سینماروزان/حامد مظفری: ماجرای رونمایی از تازه ترین فیلم ابوالحسن داوودی «هزارپا» که با مشارکت موسسه گلرنگ‌رسانه تولید شده به ماجرایی پیچیده بدل شده است؛ در حالی که فیلمبرداری «هزارپا» اواخر تابستان به پایان رسیده و تدوین فیلم همزمان با فیلمبرداری آغاز شده بود اما فیلم به جشنواره فجر نرسید!!

به گزارش سینماروزان پیش بینی می شد که «هزارپا» به جشنواره فجر داده نشده تا اکران نوروز97 را قبضه کند اما در آستانه اکران نوروز هم نامی از «هزارپا» در فهرست گزینه های نوروزی نیست و فیلمیران که پخش «هزارپا» را برعهده گرفته به احتمال زیاد کمدی «تکزاس» را به جای «هزارپا» در اکران نوروزی خواهد داشت.

در این اوضاع کنار هم گذاشتن دو اظهارنظر متناقض از کارگردان فیلم هم بر حجم پرسشها می افزاید. ابوالحسن داوودی اول اسفندماه در گفتگویی با «ایسنا» بیان داشته بود: از ابتدا اعلام کرده بودم براساس تجربه و تشخیص خودم ترجیح می‌دهم «هزارپا» بدون نمایش در جشنواره فجر به اکران عمومی برسد؛ این در حالی است که بسیاری دیگر از فیلم‌هایم در زمان شرکت در جشنواره و نیز اکران عمومی با استقبال مخاطبان روبرو شده است اما برای این فیلم به نظر بهتر بود بی واسطه جشنواره  پس از ساخت به اکران عمومی برسد. این مسئله هم ارتباطی به خوب یا بد بودن جشنواره فجر ندارد چون جشنواره فیلم فجر به هر حال ویژگی‌هایی دارد که برای بعضی فیلم‌ها مفید است و برای برخی دیگر از فیلم‌ها مفید نیست. برای من براساس تجربه مستقیمی که داشتم و اینکه فیلم «زادبوم» با وجود چهار جایزه‌ای که از همین جشنواره گرفت، دچار حاشیه شد و چند سال در محاق توقیف قرار گرفت،  عقل حکم می‌کرد که از یک سوراخ دوبار گزیده نشوم.

ابوالحسن داوودی کمتر از ده روز بعد در نهم اسفندماه باز هم در گفتگو با «ایسنا» با بیان اینکه احتمال دارد فیلم خود را اردیبهشت ماه سال آینده در جشنواره جهانی فجر شرکت دهد، درباره متقاضی نشدن در اکران نوروزی گفت: واقعیت این است که هیچوقت اهل تعریف کردن از خودم و کارم نبودهذام، اما این بار مجبورم بگویم که براساس تجربه، فکر میکنم آخرین فیلمم  «هزارپا» نیازی به اکران نوروز یا هر اکران ویژه دیگری ندارد چون ویژگیهایی دارد که به نظر می رسد  در هر زمانی میتواند به جذب گستره مطلوب مخاطب و حتی رکوردشکن دست یابد.

اینکه داوودی یک بار از ارجحیت غیبت در جشنواره فجر می گوید و بار دیگر از احتمال در محفلی موسوم به جهانی فجر از کجا نشأت گرفته است؟؟

آیا وعده های رنگین دست اندرکاران جهانی فجر بوده که او را متمایل به حضور در این محفل کرده به خصوص که این محفل سال قبل نزدیک به 8 میلیاردی هم بودجه صرفش شد(!!) یا آن که مسأله در وسواسهای این کارگردان نهفته که هنوز به نسخه ای نهایی از فیلم نرسیده و سعی دارد بدون آشکار کردن آن درباره وضعیت فیلمش سخن گوید؟؟




پایان «هزارپا» با بشکن زدن عطاران!+عکس

سینماروزان: فيلمبردارى فيلم سينمايى «هزارپا» به كارگردانى ابوالحسن داودى و تهيه كنندگى رضا رخشان كه از خردادماه آغاز شده بود بعد از ٧٨ جلسه در چهاردانگه تهران به پايان رسيد.

همزمان با فيلمبردارى، تدوين فيلم توسط بهرام دهقانى آغاز شده بود و همچنان ادامه دارد. ساير مراحل فنى فيلم نيز به زودى آغاز مى شود و عوامل فيلم براى نمايش در جشنواره فجر يا اكران عمومى تصميم گيرى خواهند كرد.

«هزارپا» جديدترين ساخته سينمايى ابوالحسن داودى بعد از فيلم موفق«هزارپا» است كه همچون كارهاى قبلى اين كارگردان، از حضور بازيگران مطرح بهره مى برد.

«هزارپا» از جمله فيلم هاى پربازيگر امسال است كه پيش بينى مى شود اكران بسيار موفقى داشته باشد. ابوالحسن داودى شانزده سال بعد از «نان و عشق و موتور ١٠٠٠» بار ديگر سراغ ساخت فيلمى كمدى رفته است.

«هزارپا» که با حمایت موسسه نمایش خانگی «گلرنگ رسانه» تولید شده، تصويرى مفرح و تازه از وقايع اجتماعى يك دوران نوستالژيك را ارائه مى دهد و با مضمونى تازه به موضوعاتى وارد مى شود كه تا بحال در تاريخ سينماى كمدى ايران به آنها پرداخته نشده است.

بازيگران: رضا عطاران، جواد عزتى، سارا بهرامى، مهران احمدى،  له اسكندرى ، سعيد اميرسليمانى، شهره لرستانى ،اميد روحانى، سپند اميرسليمانى، امير مهدى ژوله، سينا رازانى، حسین  سليمانى، محمد نادرى، على عامل هاشمى، علي صالحى، نعيمه نظام دوست، بهرام ابراهيمى، مرتضى زارع ، ارشا اقدسى، شهین  تسليمى ،اشكان منصورى، حميدرضا فلاحى ،علي يعقوبى ، فريد شهريارى ،امير صادقى ،منصور نورى ،علی بابلی، امیر فرزان،حسن  حسينيان، مهدى جعفرى ،مبین  رستگار، غلام ميرزايى، پيام زمانى

عوامل فيلم عبارتند از: کارگردان: ابوالحسن داودى، تهیه کننده: رضا رخشان، نویسندگان: امیر برادران، پیمان جزینى، مصطفى زندى، مدیر فیلمبردارى: علیرضا برازنده، طراح صحنه و لباس: کامیاب امین عشایرى، طراح گریم: ایمان امیدوارى، مدیر صدابردارى: نظام الدین کیایى، دستیار اول کارگردان: فراز داودى، برنامه ریز: درنا مدنى، دستیار اول فیلمبردار: محمد عزت خواه، جلوههاى ویژه بصرى: وحید قطبىزاده، طراح بدلکارى: ارشا اقدسى، جلوههاى ویژه میدانى: محسن روزبهانى، امیر روزبهانى، منشى صحنه: غزل رشیدى، مستند پشت صحنه: پویان بحق، عکاس: هلیا رضایى، مشاور رسانه اى: آریان امیرخان، مدیر تولید: محمدحسن نجم، مدیر تدارکات: حمید پرهیز، سرمایه گذاران: رضا رخشان، گلرنگ رسانه، ابوالحسن داودى، پخش: فیلمیران

رضا عطاران-سارا بهرامی-هزارپا
رضا عطاران در حال بشکن زدن در مقابل سارا بهرامی در «هزارپا»

رضا عطاران-جواد عزتی-هزارپا
رضا عطاران و جواد عزتی در «هزارپا»




دیدار رؤسای «گلرنگ رسانه» با رضا عطاران و «هزارپا»ی مشکوکش+عکس

سینماروزان: فیلمبرداری تازه ترین کمدی رضا عطاران با نام «هزارپا» در آخرین روزهای فیلمبرداری قرار دارد؛ فیلمی که ابوالحسن داوودی سازنده آثاری همچون «سفر جادویی» و «نان عشق و موتور هزار» کارگردان آن است.

به گزارش سینماروزان تدوین همزمان «هزارپا» همراه با فیلمبرداری توسط بهرام دهقان ادامه دارد و به نظر میرسد شرایط تولید طوری پیش برود که اولین نمایش فیلم در جشنواره باشد و بلافاصله بعد از جشنواره هم این کمدی روی پرده خواهد رفت تا با امتداد اکران تا نوروز97 اولین رکوردشکن سال آینده باشد.

جواد عزتى، سارا بهرامى، مهران احمدى، لاله اسكندرى، سعيد اميرسليمانى، شهره لرستانى، اميد روحانى، سپند اميرسليمانى، امير مهدى ژوله، سينا رازانى و حسين سليمانى از دیگر بازیگران «هزارپا» هستند.

رضا رخشان فیلمبردار قدیمی و تهیه کننده فیلم پرفروش «ضدگلوله»، تهیه کنندگی «هزارپا» را برعهده دارد و این کمدی با حمایت موسسه «گلرنگ رسانه» از موسسات باسابقه حیطه نمایش خانگی تولید می‌شود.

به تازگی حمیدرضا جبینی نائب‌رییس هیأت مدیره و شهاب کاظمی قائم‌مقام «گلرنگ رسانه» به پشت صحنه «هزارپا» رفته و با ابوالحسن داوودی، رضا عطاران و دیگر عوامل تولید فیلم دیدار و گفتگو کردند. در این دیدار علی سرتیپی مدیرعامل فیلمیران که پخش «هزارپا» را برعهده گرفته نیز حضور داشت.

درباره مضمون داستانی «هزارپا» که در دهه 60 میگذرد اطلاعات شفافی منتشر نشده است و همه چیز در هاله ای از شک و شبهه قرار دارد اما گریمهای بازیگرانی مانند رضا عطاران و سارا بهرامی در این کمدی حکایت از عاشقانه ای دارد که میان رزمندگان دفاع و پرستاران رخ می‌دهد…

مدیریت فیلمبرداری این کمدی را علیرضا برازنده برعهده داشته که از جمله فیلمبرداران باسابقه سینمای ایران است. محمد نادرى، على عامل هاشمى، علي صالحى، اشکان منصوری، نعيمه نظام دوست، بهرام ابراهيمى، ارشا  اقدسى، شهين تسليمى ،حميدرضا فلاحى ،علي يعقوبى ، فريد شهريارى ،امير صادقى ،منصور نورى ،حسين حسينيان، مهدى جعفرى ،مبين رستگار، غلام ميرزايى، پيام زمانى دیگر بازیگران «هزارپا» هستند.

دیدار روسای گلرنگ رسانه از پشت صحنه «هزارپا»
دیدار روسای گلرنگ رسانه از پشت صحنه «هزارپا»/از راست: رضا عطاران-ابوالحسن داوودی-علی سرتیپی-حمیدرضا جبینی-علیرضا برازنده-شهاب کاظمی-رضا رخشان



ابوالحسن داوودی که دو سال تمام رییس شورای صنفی نمایش بود بیان کرد⇐در اکران با بدترین، غيرمنصفانه‌ترین و محدودترین شکل ممکن نمايش روبه‌رو هستیم/ تعداد تخلفات در همین اکران محدود هم بسیار زیاد است/حیرت کردم از رفتار دوستی که مسئول «…» است و کلی سینمای دولتی در اختیار دارد!⇔پرسش: چرا در زمان ریاست بر شورای صنفی نمایش و مثلا قبضه شش ماهه اکران توسط یک فیلم خاص از این گلایه‌ها نکردید؟

سینماروزان: ابوالحسن داوودی که این روزها از یک طرف درگیر تولید کمدی «هزارپا» با حمایت موسسه گلرنگ‌رسانه است و از طرف دیگر فیلم «زادبوم» را روی پرده دارد، دو سال ابتدایی دولت اعتدال را رییس شورای صنفی نمایش بود و در آن دو سال هم کم پیش نیامد انتقادات و گلایه‌های سینماگران از اکران اما کم پیش آمد که داوودی به تأیید انتقادات بپردازد.

به گزارش سینماروزان از جمله اتفاقاتی که در دو سال حضور داوودی در ریاست شورای صنفی نمایش افتاد روی پرده فرستادن فیلم «محمد رسول الله(ص)» در دو سرگروه سینمایی و با انبوهی از سینما و در یک بازه زمانی چندماهه بود که به ایجاد شرایط سخت اکران برای دیگر فیلمهای روی پرده منجر شد. اتفاقی که انتقادات فراوانی را به سمت رییس شورای صنفی نمایش برد اما واکنشی درخور صورت نگرفت.

داوودی که در دوران ریاست بر شورای صنفی نمایش فیلم «رخ دیوانه»اش را در اکران نوروزی روی پرده فرستاد حالا که همایون اسعدیان به جای وی رییس شورای صنفی نمایش شده و اتفاقا او نیز مانند وی فیلم خودش «یک روز بخصوص» را در اکران نوروزی روی پرده فرستاد به گلایه از شرایط حاکم بر اکران پرداخته!

بهانه این انتقادات چیست؟ اکران یکی از ساخته های قدیمی داوودی با نام «زادبوم» که البته چنان که باید مورد توجه قرار نگرفته است.

داوودی با گلایه از اوضاع اکران به «شهروند» گفت: چیزی که فراتر از ارتباط تماشاگر با این فیلم، من را شگفت‌زده کرد این بود که غیر از حوزه هنری که تکلیفش مشخص است و با رویکرد و دگماتیسمی که در این سال‌ها در رفتار متناقض و ضد فرهنگى از خود بروز می‌دهد، هیچ انتظاری از آنها نیست، خیلی‌های دیگر در مسئوليت‌هاى فرهنگى هم «زادبوم» را نادیده گرفتند. ما در اکران، با بدترین، غيرمنصفانه‌ترین و محدودترین شکل ممکن نمايش روبه‌رو هستیم و تعداد تخلفات در همین اکران محدود هم بسیار زیاد است. از طرف دیگر به غير از دو سه سالن با ساعات اكران مرده، اکثر سالن‌هایی که به زادبوم اختصاص داده‌اند یا سالن‌های از رده خارج است یا سالن‌هایی با سانس‌های شناور صبح كه در همان‌ها هم تخلف و كمبود سانس وجود دارد.

این کارگردان ادامه داد:  من در این مدت از افرادی ظاهرا فرهنگى حیرت کردم که رفتار آنها اصلا نشان نمی‌داد این‌گونه برخورد کنند. مثلا رفتار دوستی که مسئول … است و کل سینماهای دولتی ارشاد را در اختیار دارد و «زادبوم» هم غیر از این‌که فیلمی ملی محسوب می‌شود، کاری است که در آن دوران چهار جایزه مهم گرفته و الان همه متوجه شده‌اند که چه ظلمی در حق آن شده است. ضمن این‌که درحال‌حاضر ٤٠درصد این فیلم متعلق به بنیاد فارابی است، ولی نه‌تنها تا چند روز قبل حاضر نشده بودند که حتی یک سانس از سینما فرهنگ را در اختیار آن قرار دهند، بلکه در سینما هویزه مشهد هم که سینمایی متعلق به دولت است، سالن‌هاى بسيار كوچك ٣٥نفری كه مخصوص نمايش‌هاى تجربى است و تازه آن ‌را هم در سانس‌های مرده به ما دادند. این میزان تلاش برای ناديده گرفتن و نابودکردن «زادبوم» برای من حیرت‌انگیز است. از حوزه هنری دیگر انتظاری وجود ندارد، اما رفتار بعضی افراد به ظاهر فرهنگى که این فضاى تلخ را به وجود آوردند، حقیقتا دل من را شکست.

داوودی با ادبیاتی که این روزها صاحبان بسیاری از آثار کم فروش مانند آن سخن گفته اند اظهار داشت: انگار جریانی در کار است که آدم‌ها را برانند به طرف ساخت فیلم‌های بى‌خاصيت سخیف. فیلم‌هایی که فقط کف سلیقه مردم را نشانه برود و آنها را با استفاده از شنیع‌ترین غرايزشان فقط دو ساعت سرگرم كند. الان ظاهرا کسی به این موضوع توجه نمی‌کند. فیلمی که برای آن، به غیر از زمان تحقیقات اولیه و فیلمنامه، گروه بزرگى دو‌سال وقت صرف كرده‌اند و بعد برای نمایش آن هشت‌سال انتظار كشيده‌اند، آیا واقعا شایسته است که کمترین حمایتی از آن نشود؟ این میزان بی‌اعتمادی، من فیلمساز را هم به سويى هل می‌دهد که فیلم‌هایی بسازم که با تكيه بركف سليقه توده‌ها راحت با آن میلیاردی بفروشم. باید از مسئولان پرسید که واقعا این فضاى آرمانى‌شان است؟




بهرام رادان با دعوت مخاطبان به تماشای «زادبوم» گفت: از سینمای مستقل حمایت بکنید!/پرسش: فیلمی که سرمایه‌گذارش فارابی است، چگونه می‌تواند «مستقل» باشد؟؟

سینماروزان: فیلم «زادبوم»ابوالحسن داوودی در حالی بعد از هشت سال بلاتکلیفی به تازگی روی پرده رفته که اوضاع فروش اش چندان مناسب نبوده شاید برای همین بوده که دست اندرکاران تولید این فیلم کوشیدند برای اولین بار بهرام رادان را مجاب کنند در اکران مردمی این فیلم در پردیس ملت حاضر شود بلکه تکانی بخورد در فروش فیلم.

به گزارش سینماروزان رادان در اکران مردمی «زادبوم» در پردیس ملت در کنار طعنه‌های بحقی که به حوزه هنری بابت توقیف فیلمهای مجاز زد بیان داشت: امیدوارم از فیلم خوشتان بیاید و از سینمای مستقل حمایت بکنید تا ما بتوانیم با گردش چرخه اقتصادی سینما برایتان فیلم بهتری بسازیم. به حمایت خود از سینمای مستقل ادامه دهید و نگذارید تشکیلات و سازمان‌هایی که می‌خواهند بین سینمای مستقل و مخاطب قرار بگیرند، پیروز شوند.

پرسش آنجاست «زادبوم» که همچنان بر روی پوسترهایش نام مهمترین ارگان سینمایی دولتی که فارابی باشد به عنوان سرمایه‌گذار به چشم می خورد چگونه میتواند مصداق سینمای مستقل باشد؟ و تأکید سه‌باره‌ای که رادان بر عبارت «سینمای مستقل» داشته از کجا نشأت گرفته است؟

اگر فیلمهایی که مشارکت مستقیم فارابی را دارند مصداق سینمای مستقل هستند پس تهیه کنندگانی که با سرمایه شخصی فیلم تولید می‌کنند باید نام محصولات خود را چه بگذارند؟ بماند که «زادبوم» در زمان تولید حمایت حوزه هنری را هم برای ساخته شدن آن هم به صورت دنیاگردی از امارات تا آلمان داشت و در دو سال اخیر بود که حوزه حمایت خود را از فیلم پس گرفت ولی همچنان فارابی پای کار ایستاده است.

پوستر "زادبوم"
پوستر «زادبوم»/نام فارابی همچنان به عنوان سرمایه گذار روی پوستر است



«هزارپا» در روزهاى پايانى فيلمبردارى⇔عطاران و ژوله در شمایل رزمندگان دفاع؟!+عکس

سینماروزان: فيلمبردارى فيلم سينمايى «هزارپا» به كارگردانى ابوالحسن داودى و تهيه كنندگى رضا رخشان كه از اوايل خردادماه آغاز شده بود به روزهاى پايانى نزديك شده است

به گزارش سینماروزان تاكنون حدود ٨٠ درصد فيلم جلوى دوربين عليرضا برازنده رفته است و به تازگى حدود بيست بازيگر جديد به فيلم اضافه شده اند. اميرمهدى ژوله، لاله اسكندرى، اميد روحانى، سينا رازانى، حسين سليمانى، محمد نادرى، على صالحى، سعيد اميرسليمانى، نعيمه نظام دوست و … از جمله بازيگران جديد فيلم هستند

همچنين برخلاف اخبار منتشر شده فيلمبردارى فيلم تا دو هفته ديگر ادامه خواهد داشت و با توجه به طولانى بودن مراحل فنى، زمان اكران فيلم مشخص نيست.

در تازه ترین تصاویر منتشره از «هزارپا» رضا عطاران و امیرمهدی ژوله را در شمایل رزمندگان یا شاید هم جانبازان دوران دفاع مقدس می‌بینیم.

«هزارپا» جديدترين ساخته سينمايى ابوالحسن داودى بعد از فيلم موفق «رخ ديوانه» است كه همچون كارهاى قبلى اين كارگردان، از حضور بازيگران مطرحى بهره مى برد. «هزارپا» بعد از «نان و عشق و موتور ١٠٠٠» تجربه تازه ابوالحسن داودى در ژانر كمدى محسوب مى شود.

سرمایه گذاری «هزارپا» را رضا رخشان و ابوالحسن داوودی با حمایت موسسه گلرنگ‌رسانه انجام داده اند و پخش فیلم هم به فیلمیران سپرده شده است.

عوامل فيلم عبارتند از:
كارگردان: ابوالحسن داودى، تهيه كننده: رضا رخشان، نويسندگان: امير برادران، پيمان جزينى، مصطفى زندى، مدير فيلمبردارى: عليرضا برازنده، طراح صحنه و لباس: كامياب امين عشايرى، طراح گريم: ايمان اميدوارى، مدير صدابردارى: نظام الدين كيايى، دستيار اول كارگردان: فراز داودى، برنامه ريز: درنا مدنى، دستيار اول فيلمبردار: محمد عزت خواه، جلوه هاى ويژه بصرى: وحيد قطبى زاده، طراح بدلكارى: ارشا اقدسى، جلوه هاى ويژه ميدانى: محسن روزبهانى، امير روزبهانى، منشى صحنه: غزل رشيدى، مستند پشت صحنه: پويان بحق، عكاس: هليا رضايى، مشاور رسانه اى: آريان اميرخان، مدير توليد: محمدحسن نجم، مدير تداركات: حميد پرهيز، سرمايه گذاران: رضا رخشان، گلرنگ رسانه، ابوالحسن داودى، پخش: فيلميران

بازيگران: رضا عطاران، جواد عزتى، سارا بهرامى، مهران احمدى، لاله اسكندرى ، سعيد اميرسليمانى، شهره لرستانى ،اميد روحانى، سپند اميرسليمانى، امير مهدى ژوله، سينا رازانى، حسين سليمانى، محمد نادرى، على عامل هاشمى، علي صالحى، اشکان منصوری، نعيمه نظام دوست، بهرام ابراهيمى، ارشا  اقدسى، شهين تسليمى ،حميدرضا فلاحى ،علي يعقوبى ، فريد شهريارى ،امير صادقى ،منصور نورى ،حسين حسينيان، مهدى جعفرى ،مبين رستگار، غلام ميرزايى، پيام زمانى

هزارپا
رضا عطاران و امیرمهدی ژوله در نمایی از «هزارپا»



واکنش یک مدیر حوزه هنری به گزارش سینماروزان⇐رایت «زادبوم» به شخص داوودی واگذار شده⇔پرسش: چرا نام فارابی به عنوان سرمایه‌گذار روی پوستر آمده؟/آیا فارابی هزینه خرید رایت از حوزه را تأمین کرده؟

سینماروزان: گزارش چند روز قبل سینماروزان درباره حذف نام حوزه هنری مالک اصلی «زادبوم» از پوسترهای این فیلم و آمدن نام فارابی که هیچ نقشی در تولید آن نداشته بر روی پوسترها(اینجا را بخوانید) با واکنش یکی از مدیران حوزه هنری مواجه شد.

این مدیر که علاقه ای به ذکر نامش نداشت با بیان واگذاری مالکیت «زادبوم» به سینماروزان گفت: مالکیت «زادبوم» به شخص ابوالحسن داوودی کارگردان فیلم واگذار شده ولی در جریان اینکه آیا فارابی در فیلم شریک شده یا نه نیستیم.

این مدیر در چرایی واگذاری مالکیت به داوودی بیان داشت: همان دلیلی که باعث شد فیلم بعد از دریافت پروانه نمایش دو سال پشت خط اکران بماند عامل این امر بود؛ حوزه هنری از ابتدا با برخی مضامین طرح شده در فیلم مشکل داشت و در نهایت چاره ای نماند جز واگذاری مالکیت به داوودی.

برمبنای آنچه این مدیر حوزه هنری بیان داشته اتفاقی که برای «زادبوم» رخ داده بی شباهت با «خانه پدری» نیست. در مورد «خانه پدری» هم ناجی هنر به عنوان سرمایه گذار اصلی فیلم چون از نتیجه فیلم کیانوش عیاری راضی نبود در نهایت با دریافت هزینه صرف شده، مالکیت را به عیاری واگذار کرد تا عیاری باشد که به دنبال صدور پروانه نمایش برود.

درباره «زادبوم» هم حوزه هنری احتمالا برای آن که نیش و کنایه های سیاسی موجود در فیلم که برخی مدیران ظاهرالصلاح را دربرمیگیرد دامنش را نگیرد مالکیت را به داوودی واگذار کرده و داوودی هم که پیشتر پروانه نمایش دریافت کرده بود فیلم را به زودی روی پرده خواهد فرستاد.

با این وجود پرسش اصلی به جای خود باقیست؛ اینکه چرا بر روی پوستر «زادبوم» نام فارابی هم به عنوان سرمایه گذار آمده است؟ آیا فارابی برای تأمین بودجه مربوط به خرید مالکیت فیلم از حوزه به داوودی کمک کرده است؟