1

اظهارات #محمدرضا_منصوری تهیه‌کننده کمدی شیشلیک درباره وضعیت این فیلم⇐باید درباره #شیشلیک گفتگو کنیم ولی نه در فضای مجازی!/اردیبهشت ماه که با حبیب ایل‌بیگی صحبت کردیم، قرار شد یک روز #شنبه با هم بنشینیم و در مورد اصلاحات جدید صحبت کنیم!/هنوز آن شنبه فرا نرسیده!/آيا باید برويم سراغ اکران در خارج یا سراغ  اکران آنلاین؟

سینماروزان: می‌دانید دلخوری از کجا به‌وجود می‌آید؟ ریشه این دلخوری بی‌توجهی است. در این دو ماه ما هیچ جلسه‌ای با معاون نظارت برای حل مشکل فیلم شیشلیک نداشته‌ایم.

#محمدرضا_منصوری تهیه‌کننده فیلم شیشلیک با بیان مطلب فوق به خبرگزاری مهر گفت:  از آخرین باری که با آقای حبیب ایل‌بیگی معاون ارزشیابی و نظارت درباره این فیلم شیشلیک صحبت کردیم، بالغ بر دو ماه می‌گذرد. اردیبهشت ماه که با آقای حبیب ایل‌بیگی-معاون نظارت- صحبت کردیم، قرار شد یک روز شنبه با هم بنشینیم و در مورد اصلاحات جدید صحبت کنیم، اما این دوستان حتی نمی‌خواهند با ما رو به رو شوند و هنوز شنبه موردنظر فرانرسیده! ما چگونه باید درخواست جلسه بدهیم؟ راه ارتباطی ما تلفن است که دوستان حتی پاسخگوی تماس‌های ما نیستند.

منصوری ادامه داد: ما اساساً برای این فیلم شیشلیک پروانه نمایشی داریم که در آن مجاز به نمایش فیلم در ایران، خارج از ایران و به صورت آنلاین شده‌ایم؛ آیا خوب است که ما برویم سراغ گزینه اکران فیلم در خارج از کشور؟ آیا باید سراغ گزینه اکران آنلاین برویم؟ ما که تقابلی نداریم. فیلمی ساخته شده که برای آن سرمایه‌ای هم صرف شده است، امروز نیاز به این فیلم در جامعه هم وجود دارد، چرا نباید مسئله آن را حل کنیم؟

منصوری تأکید کرد: به‌عنوان تهیه‌کننده فیلم این حق را دارم که از تمام ظرفیت‌های قانونی خود برای نجات این فیلم استفاده کنم اما معتقدم باید درباره آن گفتگو کنیم.  بدترین اتفاق برای صاحبان یک اثر در مرحله توزیع آن، بلاتکلیفی است. فیلم ما پروانه نمایش دارد و تا به امروز هم به‌صورت کاملاً قانونی عمل کرده‌ایم، حرف‌هایی هم داریم که معتقدیم باید در اتاق‌های دربسته با مدیران مطرح کنیم و جای این حرف‌ها فضای مجازی نیست.

روایت محمدرضا منصوری تهیه کننده فیلم شیشلیک از تلاش برای اکران این فیلم
روایت محمدرضا منصوری تهیه کننده فیلم شیشلیک از تلاش برای اکران این فیلم




#روح‌الله_سهرابی مدیرکل نظارت بر عرضه سینما تأکید کرد⇐مشکل اکران #شیشلیک قابل رفع است!/میراث‌دار توقیف دوره‌های گذشته هستیم اما به سمتی می‌رویم که تمام آثار توقیفی، اکران شوند!/با گفتگو و تعامل و حسن نیت، می‌توان کمک کرد به اکران فیلم‌های توقیفی!

سینماروزان: بخشی از مسئله آثار توقیفی به میزان همراهی و همکاری صاحبان آثار با سازمان سینمایی بازمی‌گردد و با توجه به شرایط خاص جامعه، نباید به گونه‌ای عمل شود که نمایش یک فیلم باعث ایجاد تنش و ناامیدی در جامعه شود.

#روح‌الله_سهرابی مدیرکل نظارت بر عرضه سینما با بیان خبر فوق به خبرگزاری مهر گفت: با تعامل دو سویه میان عوامل فیلم و مسئولان سازمان سینمایی، مشکل اکران فیلم #شیشلیک و فیلم‌های مشابه قابل رفع است.

سهرابی ادامه داد: فیلم شیشلیک پروانه نمایش دارد و در تلاش هستیم تا بلکه با تعامل دو سویه مشکلات پیش آمده را مرتفع و موانع اکران عمومی این فیلم را برطرف کنیم اما به هر حال طبیعی است که هر فیلم بنابر شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی که در هر مقطعی بر جامعه حاکم است، با ملاحظاتی هم مواجه باشد.

وی با تأکید بر لزوم حسن نیت در سازندگان بیان کرد: یک فیلمساز حتماً آن درایت و زیرکی را دارد که بتواند فیلم خود را از شرایطی که در آن قرار گرفته است بیرون بیاورد و نجات دهد. این مسئله به درایت صاحبان فیلم بازمی‌گردد. طبیعتاً وقتی در آن سو شاهد حسن نیت باشیم، در این سو هم تصمیم‌گیرندگان در شوراهای مربوطه با دید بازتر و همراه‌تری اثر را بررسی می‌کنند. معتقدم نمی‌شود در این حوزه مسائل را به‌صورت مطلق دید و قطعی حکم کرد که نمی‌شود کاری کرد. اتفاقاً با تدبیر صاحبان آثار نه این فیلم که همه آثار می‌توانند مسائل‌شان را برطرف کنند.

سهرابی ادامه داد: در بسیاری از موارد ما درگیر عدم گفتگو و تعامل دو سویه هستیم و فکر می‌کنم درباره این فیلم خاص هم اگر دوستان تدبیری بیندیشند و پیشنهادات خود را برای اصلاح و ترمیم لحن و فضای فیلم به سازمان ارائه کنند، می‌توان درباره آنها بحث و بررسی کرد و امیدوار به حل مشکل بود تا فیلم از بن‌بست خارج شود.

مدیرکل اداره نظارت بر عرضه و نمایش فیلم سازمان سینمایی درباره تکرار معضل اکران برای برخی فیلم‌های دارای پروانه نمایش و رویکرد سازمان برای جلوگیری از این مسئله توضیح داد: واقعیت این است که این مشکل به‌ندرت برای فیلم‌ها پیش می‌آید و اگر اشتباه نکنم از میان بیش از ۲۰۰ فیلم تعداد انگشت شماری باشند که با چنین مشکلی مواجه هستند و این آمار بسیار اندک است. عموماً با تعامل فیلمسازان این مشکلات برطرف می‌شود. ضمناً نباید این نکته مهم را فراموش کرد که تعداد بیشتر این آثار که در محاق توقیف هستند در واقع از دوره‌های گذشته باقی مانده و در اکثر موارد ما میراث‌دار توقیف دوره‌های گذشته هستیم اما به سمتی می‌رویم که برای همین آثار توقیفی هم فکری بکنیم. درباره یکی دو فیلم خاص هم اگر تعامل دوسویه وجود داشته باشد، بعید می‌دانم مشکل حل نشدنی باشد. همین تعامل است که می‌تواند هزینه‌هایی از این دست را به صفر برساند.

روح الله سهرابی مدیرکل نظارت بر عرضه: مشکل #شیشلیک قابل رفع است
روح الله سهرابی مدیرکل نظارت بر عرضه: مشکل #شیشلیک قابل رفع است




امیر قادری: اسکار و کن در حال کپی‌برداری از جشنواره‌های فجر هستند!

سینماروزان: اغلب جشنواره‌ها به بازار مکاره‌ای برای گروه‌های مختلف تبدیل شده‌اند و نقش گروه‌های صاحب سرمایه و صاحب قدرت سیاسی دارد در جشنواره‌ها بیشتر می‌شود.

#امیر_قادری منتقد سینما با بیان مطلب فوق در شبکه دوی سیما گفت: فیلم برخی کارگردان‌ها در جشنواره‌های جهانی به‌خاطر آنکه فلان پیام را ارائه می‌کند جایزه می‌گیرد و شاید از منظر ارزش هنری حرفی برای گفتن نداشته باشد ولی به خاطر همان پیام خاص، کاندیدا شده و جایزه می‌گیرد.

این منتقد ادامه داد: این جشنواره‌های جهانی یا مراسم اسکار ناخواسته مدل سینمای دهه ۶۰ خودمان را تکرار می‌کنند. در دهه ۶۰ می‌گفتند این فیلم به خاطر توجه به ارزش‌ها جایزه جشنواره فجر می‌گیرد. الان کن و اسکار هم باید چنین چیزی را در ابتدای هر جایزه اضافه کنند چون واقعا بارها دیده شده فیلمی اساسا ویژگی سینمایی خاصی ندارد و فقط به خاطر همان مضمون خاص یا اشاره‌ای که به سوژه‌ای خاص داشته، جایزه می‌گیرد.

امیر قادری: اسکار و کن در حال کپی‌برداری برداری از فجر دهه شصت هستند؟
امیر قادری: اسکار و کن در حال کپی‌برداری برداری از فجر دهه شصت هستند؟




#فاطمه_معتمدآریا در تازه‌ترین گفتگوی خود بیان کرد⇐انسان درگير  نيازهاي اوليه كه نمي‌تواند فيلم ببيند!/سينما هم مثل جامعه امروز ما حالش بد است!/مدام سناريوهايي براي من می‌فرستند كه با فحش‌هاي چاله ميداني آكنده است و تا پايان فيلم شخصيت‌ها زد و خورد و بگومگو دارند!!!/سفارشی‌سازی ارگانی ایرادی ندارد ولی مطلق شدن این نوع سینما، ایراد است!/چرا سينماي سفارشي تمام گونه‌ها از تجاري و جنگي تا عاشقانه يا حتي شاعرانه را دربرگرفته؟/کارگردانِ #مجبوريم، جانب کسی را نگرفته!/#مجبوريم روایتی است از دوراهي اجراي قانون مدون یا اجراي قانون انساني؟!/نود درصد مخاطبان خارجی #مجبوريم، عملکرد پزشک زنان فیلم را تایید کردند!

سینماروزان: هميشه گزيده‌كار بوده‌ام اما حالا كم‌كار شده‌ام. چون سينماي فرهنگي ما كم‌كار شده است. سينماي متفكر ما كم كار شده است. در تمام دوران كاري‌ام همواره دوست داشتم نقش‌هايي را قبول كنم كه با آنها دچار چالش باشم و به نتيجه خاص برسم. اين اواخر سناريوهايي را كه مي‌خوانم يا به درد من نمي‌خورد يا دوست‌شان ندارم. بعضي از فيلم‌نامه‌ها اصول صحيحي براي نوشتن ندارند. سهل‌پنداري در سناريو‌نويسي باب شده و اين تصميم را براي حضور در پروژه‌ها برايم سخت مي‌كند و اين سوال برايم به وجود مي‌آيد كه سينماي ايران به كجا رسيده است؟

#فاطمه_معتمدآریا با بیان مطلب فوق به تینا جلالی روزنامه اعتماد گفت: معتقدم بخشي از انگ بي‌هويتي سينماي ما همين توجه نكردن به سناريوي فيلم‌هاست. كم‌كاري من در سينما به علت پيدا نكردن سناريوي منسجم و خوب است كه نكته قابل طرحي ندارند. معضلي كه متاسفانه در سينماي امروز ايران وجود دارد، اين است كه به محض موفقيت يك فيلم كه موردعلاقه مردم هم قرار مي‌گيرد، تمام سينماي ايران به كپي كردن آن فيلم و آن نقش و آن نوع سينما مي‌پردازند.

این بازیگر گفت: در سال‌هاي اخیر مدام سناريوهايي براي من فرستاده شده كه با فحش‌هاي چاله ميداني آكنده است و تا پايان فيلم شخصيت‌ها زد و خورد و بگومگو دارند!!! اصولا طرح چنين مباحثي در يك فيلم براي مردم يك بارجالب است و نه بيشتر

بازیگر #روسری_آبی و #گیلانه گفت: حالِ سينما دو بخش دارد؛ حال آدم‌هايش و حال خودش. به نظرم حال آدم‌هاي سينما را بد كردند و همين باعث شده حال سينما بد شود. همچنين به نظرم وجهي از بيرون بر سينما تحميل مي‌شود كه اصلا ربطي به سينما ندارد كه آن، وجه سياسي و دولتي است كه سفارش كار مي‌دهد و اصلا به سينماي ما مربوط نيست. حالا اين سينماي سفارشي، مي‌تواند تمام گونه ها از تجاري، جنگي، عاشقانه يا حتي شاعرانه يا هر چيز ديگری را دربرگیرد. چرا؟ فرمول سياسي سفارشی‌سازی ارگانی هيچ ايرادي ندارد و اين هم بخشي از يك سينماست اما آنچه اهميت دارد اين است كه غالب شدن مطلق اين نوع سينما ديگر جايي براي تنوع در سينما نمي‌گذارد و قدرت نفس كشيدن را از سينماي طبيعي مي‌گيرد.

بازیگر #دختر_شیرینی‌فروش و #زیر_درخت_هلو درباره اوضاع و احوال این روزهای جامعه گفت: در يك جامعه هشتاد و چند ميليوني انسان‌هايي زندگي مي‌كنند كه حق حيات طبيعي دارند؛ ولي هيچ چيز نمي‌تواند خوشحال‌شان كند. انسان درگير  نيازهاي اوليه كه نمي‌تواند فيلم ببيند، اگر هم فيلم ببيند جايي كه شرايط زندگي خودش را در تضاد با فيلم ببيند، حسرت مي‌خورد حرص مي‌خورد و شايد ناسزا بگويد.

وی تاکید کرد: من معتقدم عنصري به نام سينما در هر جاي جهان به قلب‌هاي انسان‌ها چسبيده است. هركسي به اندازه خودش از سينما بهره مي‌برد. سينما هم براي مردم آن سرزمين جايي ندارد و از بين مي‌رود. من فكر مي‌كنم اين روزها فقط اوضاع سينما بد نيست بلكه زندگي ما حالش خوب نيست. جامعه ما و آدم‌هاي آن حالشان بد است و اين به همه آسيب مي‌زند. مي‌دانيد نگران چه آدم‌هايي هستم؟ آن كسي كه تا كمر داخل سطل آشغال خم مي‌شود بالاخره براي خودش چيزي پيدا مي‌كند اما آدم‌هاي آبرودار و محترمي كه سال‌هاي سال براي اين مملكت زحمت كشيدند اما الان براي گذران زندگي دچار بحران هستند، غمگينم مي‌كند. با اين همه معتقدم فقط سينما حالش بد نيست؛ سينما هم مثل جامعه ما حالش بد است. سينما مي‌تواند و بايد حال مردم را خوب كند اما همانطور كه گفتم به نظرم سينما هم مثل جامعه امروز ما حالش بد است.

معتمدآریا درباره فیلم #مجبوريم که با بازی وی روی پرده است، اظهار داشت: «مجبوريم» از معدود فيلم‌هايي است كه بخشي از داوري و نه قضاوت را بر عهده مردم و تماشاگر مي‌گذارد و فيلمساز جانب كسي را در فيلم نمي‌گيرد. يعني به مخاطب مي‌گويد عملكرد دكتر پندار را قبول داري يا وكيل را؟ در واقع فيلم «مجبوريم» با تعريف قصه گل بهار، تماشاگر را به چالش و فكر دعوت مي‌كند و به او مي‌گويد كه دقت كن فيلم چه موضوعي را مطرح مي‌كند و دراين معضل، خودت را جاي كدام شخصيت فيلم مي‌گذاشتي و چه تصميمي مي‌گرفتي؟

این بازیگر افزود: شايد جالب باشد بدانيد كه در نمايش‌هاي خارجي فيلم «مجبوريم» 90 درصد كساني كه فيلم را مي‌ديدند به ما مي‌گفتند اگر ما بوديم همان كاري را مي‌كرديم كه دكتر پندار(پزشک‌ زنان فیلم) مي‌كرد. چنين ديدگاهي از سوي مردم دنيا براي من جالب بود. جداي از قانون‌ستيزي متوجه شدم مردم به زندگي بهتر و نگاه برتر به زندگي اجتماعي اهميت مي‌دهند. مخاطب با تماشاي فيلم «مجبوريم »بر سر دوراهي اجراي قانون مدون و اجراي قانون انساني قرار مي‌گيرد. چون قانون مدون لزوما منطبق بر ملاحظات انساني نيست.

گفتگوی فاطمه معتمدآریا درباره فیلم مجبوريم و کم کاری این سالها
گفتگوی فاطمه معتمدآریا درباره فیلم مجبوريم و کم کاری این سالها




#حسن_توکل‌نیا تهیه‌کننده #چند_میگیری_گریه_کنی۲ مطرح کرد⇐نه تیزر تلویزیونی داریم و نه تبلیغات محیطی!/هزینه اجاره بیلبورد سر به آسمان گذاشته!!/ برای پخش یک تیزر ۱۵ ثانیه ای در تلويزيون باید حدود ۳۰۰میلیون هزینه کرد!/پول بادآورده نداریم که خرج تیزر و بیلبورد کنیم!/ در بخش خصوصی فیلم تولید کرده‌ایم و خوشحالیم که بدون بریز و بپاش، مخاطب از فیلم رضایت دارد!/قسمت سوم این کمدی تولید خواهد شد

سینماروزان: با اینکه قسمت اول #چند_میگیری_گریه_کنی بارها از تلویزیون پخش شده است ولی برای تبلیغات قسمت دوم اين کمدی، حتي یک تیزر تلویزیونی هم نداریم!

#حسن_توکل‌نیا تهیه‌کننده #چند_میگیری_گریه_کنی۲ با بیان مطلب فوق به #سینماروزان گفت: اکران فیلم با حدود صد سالن در سراسر ایران شروع شده و اقبال مخاطبان خوب بوده و قطعا در روزهای آینده، افزایش سالن خواهیم داشت ولي نه شهرداری تبلیغات محیطی تخصیص داده و نه صداوسیما، تبلیغات تلویزیونی!!

مدیر موسسه #یکتافیلم ادامه داد:  هزینه اجاره بیلبورد سر به آسمان گذاشته و تلویزیون، فیلم ما را در رده کالای تجاری قرار داده و فقط یک تیزر رایگان حول و حوش سریالی مثل #خوشنام برای ما درنظر گرفتند و برای مابقی تیزرها، باید هزینه هنگفت می‌دادیم و چون در بخش خصوصی هستیم و توان مالی برای این گونه هزینه‌ها را ندادیم از خیر پخش تیزر تلویزیونی گذشتیم…

توکل‌نیا تاکید کرد: ما سالهاست در سینما مشغول فعالیت هستیم و فیلم‌های امثال سیروس الوند، علیرضا داودنژاد و ناصر تقوایی را تولید کرده‌ایم و همواره گمان مان این بود که تلویزیون مکمل سینماست و می‌تواند به رونق سینما کمک کند‌. همین چند سال قبل برای کمدی #جابجا نزدیک به صد تیزر تلویزیونی رایگان به فیلم تعلق گرفت ولی حالا شرایط به شدت دشوار شده و بازرگانی تلویزیون حتی به فیلم‌های مستقل هم به چشم مسیری برای کسب درآمد می‌نگرد‌.

تهیه‌کننده #چند_می‌گیری_گریه_کنی درباره تعرفه‌های پخش تیزر تلویزیونی به سینماروزان گفت: برای پخش یک تیزر ۱۵ ثانیه ای باید حدود ۳۰۰ میلیون هزینه‌ کنیم! که معلوم است از پس پخش خصوصی برنمی‌‌آید و فقط آثار ارگانی و متصل به سرمایه‌های بادآورده، قادر به تامین آن هستند. پول بادآورده نداریم که خرج تیزر و بیلبورد کنیم؛ در بخش خصوصی فیلم تولید کرده‌ایم و خوشحالیم که بدون بریز و بپاش، مخاطب از فیلم رضایت دارد!

حسن توکل‌نیا درباره دورنمایش از اقبال مخاطبان به #چند_میگیری_گریه_کنی۲ گفت: در مرکزیت کار ابوالفضل پورعرب به عنوان هسته اصلی قسمت قبل حاضر است و کنارش هم چهره‌های جوانتر مثل حامد آهنگی، محیا دهقانی و اشپیتیم آرفی و… را داریم و فضای داستانی طوری است که می‌تواند طیف های مختلف سنی مخاطب را راضی کند.

توکل‌نیا درباره ادامه تولید این فیلم گفت: به دنبال تولید سریال #چند_میگیری_گریه_کنی نیستیم چون نمی‌خواهیم آب‌بندی کنیم و از کم‌فروشی خوشمان نمی‌آید ولی قسمت سوم این کمدی سینمایی را حتما می‌سازیم…

تعرفه ۳۰۰میلیونی تلویزیون برای تیزر ۱۵ ثانیه ای!
تعرفه ۳۰۰ میلیونی تلویزیون برای تیزر ۱۵ ثانیه‌ای!!

 




اظهارات سیدضیاء هاشمی رئیس جامعه صنفی تهیه‌کنندگان روی آنتن زنده⇐#چپ_راست به‌دلیل بچه بازی یک نفر دچار مشکل شده است/ هر فردی راجع به این فیلم یک نظر می‌دهد و تهیه‌کننده دیگر بریده است/ #شیشلیک را آنقدر ممیزی کردند که آبگوشت شده‌!/ با یک عضو شورای صنفی نمایش مشکل داشتند، زورشان به او نرسید، شورا را منحل کردند!/  هنوز موفق به ملاقات با #خزاعی نشد‌ه‌ام! /مشکل خزاعی مشاورانی هستند که هیچ شناختی از سینما ندارند!/ چرا شورای پروانه نمایش کاملا سلیقه ای اداره می‌شود؟/ یک فرد بی‌خرد در خارج از کشور ادعایی کرد و عده‌ای اینجا جوگیر شدند!/الان اگر کسی بخواهد راجع به معضلات سینما با مجلس صحبت کند، می‌گویند همان هایی که فاسد هستند! /فرهاد اصلانی با حضور در #مختارنامه آخرت خود را خریده!

سینماروزان: سیدضیاء هاشمی رئیس جامعه صنفی تهیه کنندگان سینمای ایران در برنامه زنده سینمامعیار رادیوگفتگو درباره برخی مسائل روز سینمای ایران اظهارنظر کرد.

گزیده نظرات سیدضیاء هاشمی را بخوانید:

🎯سازمان سینمایی توسط برخی از افراد صنف  بازی خورد و یک شورای زائد به نام شورای راهبردی اکران راه انداخت که ریشه اصلی آن مخالفت با یک عضو قدرتمند شورای صنفی نمایش بود که زورشان به او نرسید ، تصمیم گرفتند شورای صنفی نمایش را منحل و شورای راهبردی اکران راه اندازی کنند و نه صنف و نه سازمان سینمایی کسی پای سینما نایستاد. یک دلیل برای این تصمیم اختلاف نظر شورای صنفی نمایش با معاونت سینمایی برای اکران عید بود که گفتند نباید اجازه دهیم شورای صنفی نمایش قدرتمند شود.

🎯 ضرب المثل داریم که مورچه چیه که کله پاچه اش باشه! سالی ۶۰ تا ۷۰ فیلم می خواهیم اکران کنیم این همه تشکیلات نمی خواهد، ۵ نفر از روسای صنوف که آنها را ۵ تن آل صنوف می نامیم، با ۵ عضو دولتی قرار است چکار کنند؟! اکران مساله پیچیده ای نیست و کاملا تابع عرضه و تقاضا ست و نمی توانیم به زور به مردم بگوییم چه فیلمی ببینند!

🎯اکران عید هم از فقدان همین نگاه عرضه و تقاضا به فیلم ها شد، فیلم هایی که می توانستند لوکوموتیو سینما را به حرکت بیاندازند مثل چپ، راست و شیشلیک را نگذاشتند اکران شوند و نام ۲۱ فیلم مطرح شد که با توجه به شرایط کرونا و اینکه بعد از دو سال مردم می توانستند سفر بروند، شانسی برای فروش یالا نداشتند.

🎯 فیلم #چپ_راست بدلیل بچه بازی گیر کرده و هر روز یک چیزی راجع به فیلم می گویند که چه بخش هایی از فیلم باید حذف شود و از شورای پروانه نمایش تا افراد دیگر هر کس یک نظری راجع به فیلم دارد و منوچهر محمدی تهیه کننده فیلم هم دیگر بریده و از طرف دیگر شیشلیک هم بقدری گرفتار اعمال سلیقه های مختلف شد که تبدیل به آبگوشت شده‌ است! و سیستم نظارتی ما نمی داند چکار می خواهد کند!

🎯به سازمان سینمایی توصیه می کنم بجای ایجاد شوراهای اینچنینی فکری به حال تولید و حل مشکلات عدیده در شورای پروانه ساخت و نمایش کند. چرا فیلم #کوچه_ژاپنی_های امیرحسین ثقفی که به ادعای بسیاری از افراد که فیلم را دیده اند یکی از بهترین فیلم های سال گذشته سینما بود، بخاطر کج سلیقگی یک نفر ( که همه جا هست و با مشاوره های غلط خود آسیب های زیادی به سینما می زند و اگر جلوی او را نگیرند به زودی شاهد یک انفجار خواهیم بود) از جشنواره کنار گذاشته می شود و فیلم هایی را به جشنواره آوردند که تعداد قابل توجهی از این فیلم ها به گرد پایش نمی رسیدند.

🎯دولت را با تشکیل این شوراهای مختلف اینقدر بزرگ نکنید، ما تلاش کردیم شورای پروانه ساخت تعطیل شود، آقایان شورای تطبیق ایجاد کردند! این چه فکر ناقصی ست که جای اینکه با نسخه نهایی فیلم کار داشته باشد و راجع به آن صحبت کند، بررسی می کند نسخه نهایی چقدر با فیلمنامه مصوب انطباق دارد!

🎯چندبار برای آقای خزاعی نامه نوشتم و به عنوان یک مسئول صنف تلاش کردم مشکلات را حل کنم اما هنوز موفق به ملاقات با ایشان نشدم اما از حمایت از او هنوز پشیمان نیستم چون ایشان را فردی می دانم که می خواهد مشکلات را حل کند و مشکل هر چه هست به  مشاورانی برمی گردد که اطراف او هستند اما  شناختی از سینما ندارند و فقط خوب حرف می زنند! باید دلیل این همه چالش بی مورد در این مدت زمان کوتاه مشخص شود و جلوی این بی تدبیری ها را هر چه زودتر گرفت.

🎯 یک فرد بی خرد در خارج از کشور حرفی زد و از داخل خانه سینما بیانیه ای در تایید او صادر شد (آن هم از طرف بچه هایی که من همه آنها را می شناسم و بچه های خوب و سالمی هستند) و با آبروی یک نفر بازی کردند و دولت و خانه سینما هم هیچ واکنشی نشان ندادند انگار بدشان نیامد! سازمان سینمایی آنجا هم پیشنهاد یک شورای دیگر داد در شرایطی که از ۴ ماه قبل آئین نامه انضباطی مفصلی را برای آقای خزاعی فرستادیم که راجع به همه موضوعات چالشی سینما از موارد اخلاقی تا مالی در آن آمده بود اما هنوز هیچ پاسخی به ما نداده اند!

🎯 فرهاد اصلانی با بازی در نقش ابن زیاد در #مختارنامه آخرت خود را خریده و سالهای سال است که در این سینما حضور دارد چرا با او این برخورد زشت انجام شد! این افرادی که این بیانیه را امضا کردند با خودشان فکر کنند از فردا ما راجع به هر موضوعی بخواهیم راجع به سینما حرف بزنیم( مثلا با آقایان مجلس درباره بحث مالیات و بسیاری بحث های دیگر) با این پاسخ مواجه خواهیم شد که دارید راجع به همان هایی صحبت می کنید که فاسدند!

 




اکران کوبیده به‌جای شیشلیک؟⇔گزارشی عجیب از اعمال ۶۱ اصلاحیه بر #شیشلیک!

سینماروزان: خبرگزاری آنا منسوب به دانشگاه آزاد از اعمال بیش از شصت اصلاحیه بر کمدی #شیشلیک خبر داده. آنا گزارش داده که کارگردان و تهیه‌کننده این فیلم، هفته هنر انقلاب را مجالی کرده‌اند برای رایزنی با مدیران نظارتی سینما و حل مشکلات #شیشلیک.

آنا گزارش داده: در نخستین شب هنر انقلاب، محمدحسین مهدویان به همراه محمدرضا منصوری (تهیه‌کننده شیشلیک) و حبیب والی‌نژاد (به عنوان همراه) یک به یک به سراغ مدیران سینمایی می‌رفتند تا بلکه بتوانند مشکلات مربوط به این اثر را برطرف کنند. محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی در صحبت‌های کوتاهی که با مهدویان داشت، به او پیشنهاد کرد اصلاحات مورد نظر را انجام دهد تا فیلم بدون مشکلی به روی پرده برود. او چند باری هم به مهدویان تأکید کرد که فعلا تمرکزش را روی اکران «مرد بازنده» بگذارد و خودش را وارد حاشیه نکند.

آنا ادامه داد: مهدویان در صحبت‌هایش با محمدرضا فرجی با اشاره به اینکه فیلمش پروانه نمایش دارد، از اصلاحیه‌های فراوانی که به «شیشلیک» خورده گلایه کرد. طبق ادعای این کارگردان فیلمش تا کنون ۳۶ اصلاحیه را برطرف کرده اما اخیراً ۲۵ مورد اصلاحی دیگر برای آن در نظر گرفتند!! این در حالی است که فرجی مدعی بود اصلاحیه‌های جدید زیاد نیست و با دو سه مورد کوچک تمام مشکلات برطرف می‌شود. مهدویان بر خلاف فرجی مدعی بود این اصلاحیه‌های جدید از همان دقایق ابتدایی فیلم وجود دارد و به چند مورد خاص مربوط نمی‌شود.

آنا افزود: اگرچه این صحبت‌ها با شوخی و خنده همراه بود و خیلی‌ها (از جمله خود کارگردان) با نام فیلم شوخی می‌کردند و به خاطر طولانی شدن روند اعطای مجوز آن را به جای «شیشلیک»، «کوبیده» می‌نامیدند! اما در چهره محمدحسین مهدویان می‌شد ناراحتی را به وضوح دید، ناراحتی از عدم اکران فیلمی که زیر دست مدیران مختلف در رفت و آمد است تا شاید پس از انجام بیش از ۶۰ اصلاحیه، نهایتا بتواند روی پرده سینماها برود.

سازندگان شیشلیک به دنبال مذاکره با مسئولان نظارتی برای حل مشکلات اکران فیلمند...
سازندگان شیشلیک به دنبال مذاکره با مسئولان نظارتی برای حل مشکلات اکران فیلمند…




علی نصیریان: عیدم تلخ و نانم زهر شده!

سینماروزان: وقتی فیلم تخریب شهرها و آواره شدن زن و بچه مردم اوکراین را می‌بینم دلم می‌گیرد و گریه می‌کنم. زندگی و عیدم تلخ و نانم زهر شده است. بعد از دو جنگ بزرگی که دنیا داشت، این چه کاری است در این عصر و زمانه؟ این چه کاری است در یمن، فلسطین یا اوکراین؟

علی نصیریان بازیگر برجسته با بیان مطلب فوق به روزنامه اعتماد گفت: این چه کاری است در یمن، فلسطین یا اوکراین؟ چرا بشر این کار را می‌کند؟ ما تمام این کارها را در فرهنگ و هنر انجام می‌دهیم تا به سمت انسانیت برویم و از خوی توحش و کشتار جدا شویم. من واقعا در عذاب و حیرت هستم و نمی‌دانم باید چه کار کنم؟ خدا کند جنگ اوکراین تمام شود. آدم از این زندگی و حیاتی که انسان برای خود ساخته است، دلش می‌گیرد و نمی‌داند چه کند؟ حیف نیست؟

این بازیگر اظهار داشت: خدا این حیات را داد تا از هوا و طبیعت استفاده کنیم  اما «یکی بر سر شاخ، بن می‌برید» این حکایت بشر  است هم کره زمین را به مخاطره انداخته و هم جنگ راه انداخته است. روسیه هم ابرقدرت است و عضو شورای امنیت است و مثلا امنیت دنیا دستش است، آن‌وقت چنین می‌کند. آیا این امنیت است؟ این تضادها آدم را دیوانه می‌کند.

بازیگر “پول خارجی” گفت: هیچ‌کس نمی‌تواند همان ابتدا آفرینش هنری داشته باشد، مگر به صورت سطحی و ظاهری که البته آن هم هنر نیست. هنر عمق و پشتوانه فکری دارد. واقعیت که نیست، ما واقعیت را می‌سازیم، بنابراین بازی باید به قدری تمرین شده باشد که عمق داشته باشد و باورپذیر و واقعی‌نما باشد. مخاطب باور که کرد دنبال می‌کند و کار در دل او می‌نشیند.

این بازیگر ادامه داد:  آدمی را می‌شناسم که از 45 سال پیش تئاتری از من در سنگلج دیده و هنوز تمام نشانه‌های آن را فراموش نکرده است؛ یعنی تعمقی در کار بوده که اثر آن توانسته در روح و جان و ذهن او بنشیند و یادش بماند. این چیز کمی نیست. ببینید مساله شهرت این نیست که کسی شما را بشناسد، شهرت به درد نمی‌خورد بلکه مهم محبوبیت است و کسی که در دل مردم جا باز کند و رابطه انسانی ایجاد می‌شود.

بازیگر “آقای هالو” گفت: تمام کارهایی که در فرهنگ و هنر انجام می‌دهیم برای رابطه انسانی است؛ برای اینکه انسان‌تر شویم و به سمت انسانیت حرکت کنیم. اینکه بازیگر و تماشاگر همدیگر را درک کنند و اثر بازیگر در مخاطب جاری شود و بماند یعنی رابطه انسانی و این کار در حرفه ما خیلی موثر است.

علی نصیریان با تاسف از جنگ اوکراین: عیدم، تلخ و نانم، زهر شده
علی نصیریان با تاسف از جنگ اوکراین: عیدم، تلخ و نانم، زهر شده




داریوش کاردان: نقش روحانی را بازی کردم اما پخش نشد!

سینماروزان/مسعود احمدی: چند پیشنهاد بازیگری از سوی تلویزیون داشتم اما با شرایط زمانی من همخوانی نداشتند و نشد همکاری کنم.

داریوش کاردان با بیان مطلب فوق به خبرگزاری ایسنا گفت: من چند سریال آماده پخش دارم اما نمی دانم چرا پخش نمی کنند. سریالی به نام «دنیای گمشده» به کارگردانی امین امانی برای شبکه دو سیما ساخته شد و خیلی وقت است که تصویربرداری اش به پایان رسیده اما نمی‌دانم چرا پخش نمی شود؟!

کاردان ادامه داد: گویا این سریال به آرشیو صداوسیما رفته است. این سریال یک طنز واقعی درباره زندگی روستایی بود و من در آن نقش یک روحانی را بازی می‌کردم و خیلی هم به نظرم خوب از آب درآمده بود.

کاردان سپس به ایفای نقش در سریال «۸۷ متر» به کارگردانی کیانوش عیاری اشاره کرد که آن هم پخش نشد و تصریح کرد که «نمی دانم چه اتفاقاتی برای این سریال افتاد.» او گفت: در این سریال هم نقش یکی از دو حقه بازی را داشتم که می خواهند خانه را از چنگ صاحبش دربیاورند.

داریوش کاردان: نقش روحانی را در سریال دنیای گمشده بازی کردم اما پخش نشد
داریوش کاردان: نقش روحانی را در سریال دنیای گمشده بازی کردم اما پخش نشد




توجیهات قائم مقام فارابی در دوران اعتدال در باب کیفیت ضعیف آثار این ارگان ⇐ما چه کنیم که هیأت انتخاب جشنواره از این فیلمها خوشش آمده است!؟/اگر به فکر بازگشت سرمایه باشیم “مختارنامه” هم‌ نباید تولید شود!!/مگر بخش‌های فرهنگی‌ دولتی باید به دنبال بازگشت سرمایه باشند؟؟/در اجرای “بیرو”، توپ برخلاف دکوپاژ حرکت می‌کند و همه چیز به هم می‌ریزد!/”لایه‌های دروغ” از ابتدا برای فروش ساخته شده بود!!/اتفاقاً در اکران از “لایه های دروغ” استقبال هم می‌شود!

سینماروزان/کیوان بهارلویی: کیفیت دور از انتطار برخی آثار جشنواره مانند “بیرو”، “لایه های دروغ”، “بدون قرار قبلی” و “نگهبان شب” که با حمایت فارابی تولید شده، پرسش‌هایی جدی را شکل داده درباره چرایی حمایت فارابی از این آثار‌‌.

حبیب ایل بیگی قائم مقام فارابی در دوران اعتدال که اغلب این فیلم‌ها در زمان حضور وی تولید شده در گفتگو با خبرگزاری مهر، توضیحاتی داده درباره چرایی حمایت فارابی.

حبیب ایل بیگی درباره چرایی حمایت فارابی از تولید “بیرو” به خبرگزاری مهر گفت: در ابتدا قرار بود بخش‌هایی از فیلم انیمیشنی باشد اما در ادامه ناچار شدند آن بخش‌ها را کنار بگذارند. در این فیلم، فیلمبرداری با یک دوربین خاص هم تجربه شد. فیلمساز با ذهنیتی فضای زمین فوتبال را دکوپاژ می‌کند، اما در اجرا توپ برخلاف دکوپاژ حرکت می‌کند و همه چیز به هم می‌ریزد! 

ایل بیگی درباره “لایه های دروغ” بیان داشت: فکر نمی‌کردیم این آثار را هیأت انتخاب جشنواره انتخاب کند! این فیلم اساساً برای جشنواره ساخته نشده است!!
باید بپذیریم که این فیلم مناسب جشنواره نیست. ما همواره از فیلم‌اولی‌ها در این سال‌ها حمایت کرده‌ایم. در زمینه تنوع ژانر هم در یکی دو سال گذشته، سیاست مشخصی را در فارابی دنبال کرده‌ایم. تنها گزینه‌ای که در این مدت برای ژانر اکشن پیشنهاد شد، همین پروژه بود.

وی افزود: این یک تجربه برای یک فیلمساز فیلم‌اولی بود و نباید وارد جشنواره‌ای می‌شد که به‌دنبال ارزیابی وجوه هنری آثار است. این فیلم از ابتدا برای فروش ساخته شده بود و اتفاقاً از آن استقبال هم می‌شود. عده‌ای که این جنس فیلم‌ها را دوست دارند، حتماً از اکران آن خوشحال می‌شوند. ما چه کنیم که هیأت انتخاب جشنواره هم از این فیلم خوشش آمده است!؟

قائم مقام سابق فارابی درباره عدم چشم انداز مناسب برای بازگشت سرمایه تولیدات فارابی بیان داشت: ما مسئولیت فرهنگی داریم و باید سراغ موضوعاتی برویم که آن‌هایی که برای فیلمسازی دودوتا چهارتا می‌کنند، سراغ آن‌ها نمی‌رود.

وی سپس در قیاسی مع الفارق و با ذکر مصداق آوردن از سریال داوود میرباقری که به غیر از بازپخش صدباره و کلی مجال جذب آگهی برای سازمان، در عین حال در کشورهای اطراف هم دیده شده، بیان داشت: اگر چنین نگاهی داشته باشیم، سریال «مختارنامه» هم نباید ساخته می‌شد! تلویزیون و دیگر بخش‌های فرهنگی کشور مانند سازمان تبلیغات کشور، کلی فعالیت فرهنگی مثل انتشار کتاب انجام می‌دهند آیا همه این فعالیت‌ها به سوددهی اقتصادی هم می‌رسد؟ اساساً مگر بخش‌های فرهنگی‌ای که از بودجه دولتی استفاده می‌کنند باید به دنبال بازگشت سرمایه باشند؟ البته باید به دنبال دیده شدن و به دست مخاطب رسیدن محصول باشیم.




یک عضو هیأت انتخاب جشنواره فجر چهلم بیان کرد⇐در سالهای اخیر با افرادی بی‌هویت روبروییم که به صرف تکنیسین بودن، سفارش‌های کاری از ارگانها و نهادها می‌گیرند!/چرا تهیه‌کنندگی سینما با سردارانی روبرو شده که از هویت رزمندگان هیچ ندارند؟/چرا وقتی کسی وارد هنر می‌شود این طور القا میشود که حیا مزاحم اوست‌!؟

سینماروزان: در سالهای اخیر با افرادی بی‌هویت روبروییم که به صرف تکنیسین بودن، سفارش‌های کاری از ارگانها و نهادها می‌گیرند و حاصل کار افراد بی‌هویت فاقد بینش است!

مجید شاه‌حسینی از اعضای هیات انتخاب جشنواره فجر چهلم با بیان مطلب فوق در “بعد از جهان‌آرا” گفت: راه رسانه را از تکنیک شروع نکنید چون تبدیل به بدافزار میشوید چون هر آموزشی از تئوری و از مبنا آغاز می‌شود و وقتی به فردی می‌گوییم اعتقادات را بگذار بیرون و بی‌اعتقاد به کلاس تدوین، فیلمبرداری، موسیقی یا هر فن دیگری بیا، یعنی استارت بدل فرد به بدافزار زده شده.

وی ادامه داد: وقتی به هنرجو می‌گویند اگر چادری هستی یا لائیک اعتقادت را بیرون کلاس بگذار و بعد بیا وارد کلاس شو معنایی ندارد جز آن است که از فرد هویت زدایی کرده‌ایم!؟این مدل آموزش که به شدت در کشور ما متداول است یکی از بدترین انواع آموزش است! چرا وقتی کسی وارد هنر می‌شود این طور القا میشود که حیا مزاحم اوست‌! ؟

شاه حسینی گفت: چرا با حیازدایی سعی می‌کنیم از فرد، هنرمند بسازیم در صورتی که به این روش نهایتا یک تکنیسین خواهیم ساخت. برای همین است که در سالهای اخیر با افرادی بی هویت روبروییم که به صرف تکنیسین بودن، سفارش‌های کاری از ارگانها و نهادها می‌گیرند و چون هیچ هویتی ندارند حاصل کارشان فاقد بینش و جهان‌بینی است.

او گفت: این جوری است که به پدیده چادری-فمینیست یا ریشوهای لیبرال میرسیم یا سردارانی که تهیه‌کننده سینما می‌شوند ولی از هویت رزمندگان هیچ ندارند! یا طلبه‌هایی که بعد از ورود به هنر چنان دچار خوداجتهادی می‌شوند که حتی اعتراض خانواده‌ها را برمی‌انگیزد.

این عضو هیات انتخاب جشنواره فجر چهلم تأکید کرد: اگر با حفظ هویت ایرانی-اسلامی-انقلابی برویم و هنر بخوانیم آن گاه شاهد بلوغ خواهیم بود ولی افراد از ترس پس زده شدن توسط بدنه شبه‌روشنفکری سینما بدون هویت خود وارد عرصه هنر میشوند و نتیجه اینکه فقط پروژه، سفارش می‌گیرند بی آن که دستاوردی در عرصه هنری به جا گذارند.




امین تارخ روی آنتن زنده بیان کرد⇐در یک دهه‌ گذشته در زمینه آموزش بازیگری سهل‌انگاری مفرطی صورت پذیرفته!!/کار به جایی رسیده که برخی مدعی‌اند با دوره‌های چهارروزه، بازیگر حرفه‌ای تربیت می‌کنند!/چگونه می‌شود انبوه مواد درسی بازیگری را در چهار روز تدریس کرد؟

سینماروزان/مارال دوستی: اینکه اصولا هنر بازیگری نیازمند آموزش است یا خیر که جوابش مثبت و بسیار روشن است. هنر بازیگری مثل هر هنر دیگری هم برخوردار از علم و هم برخوردار از هنر و خلاقیت است؛ بنابراین طبیعی است که نیازمند آموختن و آموزش است.

امین تارخ بازیگر و مدرس باسابقه بازیگری با بیان مطلب فوق در برنامه “پرانتز باز” رادیونمایش گفت: اگر این نیاز به آموزش نبود و اگر که این نیاز خودش را به درستی به اثبات نرسانده بود بی تردید در سال ۱۹۷۵ مثلا در یک جامعه‌ای مثل آمریکا یا فرانسه در حدود ۷۰ یا ۸۰ دانشگاه و دانشکده در این حوزه فعالیت نداشت. اینها را علاوه کنید به بسیاری از آموزشگاه‌های آزاد بازیگری و کالج‌های بازیگری که اصولا در زمینه‌ آموزش بازیگری صاحب سبک و صاحب نظر هستند.

این بازیگر سینما و تلویزیون بیان کرد: در مملکت ما هم آموزش بازیگری به شکل دانشگاهی و آکادمیکش بوده‌ است. در سه دهه‌ گذشته علی الاصول این نظریه اثبات شد که آموزش بازیگری در زمره‌ نیازهای اولیه‌ هنر سینما و هنر تئاتر است اما بدون اینکه قصد و نظری راجع به سیاست کلی وزارت ارشاد و یا مسئولان فرهنگی داشته باشیم و بدون اینکه از همکاران خودمان شکایتی داشته باشیم، احساس می‌کنم که شاید در یک دهه‌ گذشته یا نزدیک به دهه‌ گذشته در زمینه تدریس بازیگری یک مقداری سهل انگاری مفرطی صورت پذیرفته و حساسیت‌های لازم نشان داده نشد.

بازیگر فیلمهای «مادر» و «سرب» با انتقاد از برخی موسسات آموزش بازیگری عنوان کرد: من بدون ذکر نام عرض می‌کنم که موسسات آموزشی‌ ای هستند که برنامه‌ آکادمیک منظم، فکر شده و حساب شده‌ای ندارند و به هر حال مدعی این هستند که حتی دوره‌های کوتاه مدت چهار روزه و دوره‌های کوتاه مدت یک هفته‌ای دارند و گاه پیشنهاد می‌کنند که ما دوستان را بعد از چند روز یا چند ماه آموزش راهی عرصه‌های بازیگری حرفه‌ای می‌کنیم که به نظرم قدری زیاده گویی، ساده انگاری و سهل انگاری است.

وی درباره نظارت نهادها روی این آموزشگاه ها تصریح کرد: البته طبیعی است که وزارت ارشاد نظارت‌های خودش را دارد ولی هستند بسیاری که به هر حال این را تبدیل به یک وسیله‌ پول سازی کنند و موفق هم نبوده، نیستند و نخواهند بود چون این مقوله نیاز به برخورداری از یک علم دارد و می‌بایستی شناسایی شود که چه مواد درسی در زمینه‌ آموزش بازیگری مهم است.

بازیگر سریال «معصومیت از دست رفته» در ادامه با طرح چند پرسش گفت: آیا تقویت حس در آن‌ نهادی که مدعی آموزش بازیگری است شناسایی شده‌ است؟ آیا تحلیلی برای تخیل و تمرکز دارد؟ آیا راجع به صدا، بیان و پرورش این ۲ مقوله برنامه ریزی کرده‌است؟ استادی که توان این آموزش را داشته باشد در اختیار دارد؟ و یا اصولا پایه‌ بازیگری را که با بداهه سازی در آموزش بازیگری وجود دارد شناسایی کرده و برای آن تدارکی دیده‌اند؟ آیا برای سینما و بازیگری جلوی دوربین و بسیاری از واحدهای درسی که موضوعیت و مشروعیت دارد و برای هنرجوی بازیگری لازم و ضروری است تدارک دیده شده‌ است؟ چگونه می‌شود انبوه مواد درسی بازیگری را در مدت چهار روز تدریس کرد؟

وی در پایان درباره وعده های این موسسه ها بیان کرد: من سراغ دارم دوستانی را که قول و وعده و وعید حضور در یک کلاس چهار روزه می‌دهند و یا وعده و وعید می‌دهند و یک آموزش کوتاه مدت یک هفته‌ای تحت عنوان برگزاری ورکشاپ‌ها دارند که این‌ها می‌تواند کمک کننده باشد اما در نهایت آن چیزی که باید، رخ نمی‌دهد و سرخوردگی می‌ماند برای هنرجویان.




حرفهای مسعود ده‌نمکی درباره تلاش‌های دو دهه‌ای‌ جهت ارائه فرهنگی جامع از اسارت⇐بیست سال طول کشید تا فرهنگنامه “اسارت و آزادگان” تکمیل شود!/در این بیست سال، بیش از پنج هزار ساعت مصاحبه صوتی و حدود دو هزار ساعت فیلم گردآوری شد!/این فرهنگ بزرگ‌ترین مرجع جنگ در دنیاست؛ در هیچ جای دنیا هشتاد هزار صفحه اطلاعات درباره اسارت وجود ندارد!/این فرهنگ قابلیت استخراج صد‌ها جلد کتاب را دارد!

سینماروزان/معصومه طاهری: «این جنگ یک گنج است که آن را باید استخراج کرد.» این صحبت مقام معظم رهبری است که سال‌ها پیش برای معرفی دفاع مقدس به مسئولان فرمودند، اما آیا این گنج به درستی استخراج شده است؟!

به نقل از روزنامه جوان، مسعود ده‌نمکی، رزمنده پیشین و خبرنگار دهه ۷۰ و مستند‌ساز و فیلمساز دهه ۸۰ و ۹۰ است که در کنار فعالیت‌های خود در هنر هفتم، کار دیگری را رقم‌زده است؛ کاری که کمتر کسی مگر کارشناسان دفاع مقدس از اهمیت آن اطلاع دارد. فرهنگنامه ۲۰ جلدی «اسارت و آزادگان» بهانه‌ای شد تا روزنامه «جوان» با وی گفتگو کند.

متن کامل گفتگوی روزنامه جوان با مسعود ده‌نمکی را بخوانید:

*شما علاوه بر فیلمسازی و کارگردانی، در حوزه تحقیق و پژوهش دفاع مقدس هم فعال هستید. لطفاً کمی درباره فرهنگنامه «اسارت و آزادگان» که تهیه کرده‌اید، بفرمایید.
مجموعه اسارت و آزادگان را که فصل اول آن ۷۰ جلد و قریب به ۸۰ هزار صفحه است، بعد از سال‌ها پژوهش، نگارش و تدوین تهیه کردم. این کار حدود ۲۰ سال طول کشید؛ یعنی از زمان ورود آزادگان در سال ۶۹ من مشغول کار در ستاد امور آزادگان شدم و در همان مراحل گزینش آزادگان متوجه خاطرات مهم‌شان شدم و به این نتیجه رسیدم که ما به یک روایت جمعی از آن مقطع نیاز داریم؛ چراکه از یک سو زوایای مختلف اسارت را آدم‌های مختلف دیده‌اند و از سوی دیگر به یک کار مرجع در این باره احتیاج داشتیم. البته کار خاطره‌نگاری و تاریخ شفاهی را دوستان انجام می‌دهند و نهاد‌های زیادی هم وجود دارد، بنابراین من پیشنهاد این کار پژوهشی را به ستاد آزادگان دادم. خٌب در آن مقطع چند جلد کتاب موضوعی مثل مقاومت در اسارت، معنویت در اسارت و… چاپ شد که کتاب‌های حجیمی نبودند و بیشتر بر مبنای خاطرات نوشته شده بودند. من دنبال یک کار بنیادی‌تر بودم. برای همین وقتی از ستاد بیرون آمدم و وارد کار مطبوعاتی شدم، احساس کردم کار باید ادامه پیدا کند.

*روند کار چطور بود؟
به صورت جهادی وارد کار شدیم. تقریباً ۵۰ محقق بر اساس مصاحبه‌ها و تحقیقات اولیه من شروع به جمع‌آوری مصاحبه‌ها کردند. بعد مجموعه‌ای را تعریف کردیم تا همه اطلاعات مرجع مثل اسارت و آزادگان در اخبار، اسارت و آزادگان به روایت تصویر، از لحظه اسارت تا آزادی و… را جمع‌آوری کنیم تا آیندگان در موضوعات مختلف بتوانند از این اطلاعات بهره ببرند. پنج جلد هم درباره اسلام و اسارت تعریف کردم و از منابع فقهی و قرآنی در زمینه اسارت و منشور اسیرداری در اسلام همچنین مقایسه رفتار ما با اسیران عراق یا فیلم‌های سینمایی که درباره اسارت ساخته شده بود، استفاده کردم. بعد از آن مجموعه فصول اردوگاه‌ها را دارم که برای هر اردوگاه ۳۰ تا اردو تعریف کردیم و برای هر کدام دو تا سه جلد تعریف شده است که ۱۰ فصل دارد. مثل ساختار فیزیکی اردوگاه، فرمانده اردوگاه عراقی، فرمانده ایرانی، روزشمار اسارت و یک روایت جمعی از منابع دست اول پیدا کردیم. در هر اردوگاه بر اساس ترجمه اسناد صلیب سرخ و هلال احمر اطلاعات را در کنار روایت شفاهی آزادگان قرار دادیم که یک مجموعه ۷۸ جلدی شد. در فاز دوم هم فرهنگنامه موضوعی ایجاد کردیم مثل بهداشت و درمان، تغذیه، تبادل و غیره. تمام این مجموعه ۲۰ سال طول کشید که بیش از ۵ هزار ساعت مصاحبه و حدود ۲ هزار ساعت فیلم است. این فرهنگنامه مرجع قابلیت صد‌ها جلد کتاب را دارد و برای محققان، نویسندگان، فیلمسازان و علاقه‌مندان بسیار جامع و مفید است.

*مصاحبه‌ها از همان زمان پیاده‌سازی و تنظیم شدند؟
ما با یک شیب ملایم کار را افزایش دادیم. در مرحله اول خودم تنها مصاحبه را شروع کردم، بعد کم کم نیرو‌ها را پنج نفر و ۱۰ نفر اضافه کردم و تا مراحل پایانی کار ۵۰ نیرو داشتیم و هر کدام بخشی را به عهده داشتند. در مقطعی هم گروه ویراستاران و تنظیم‌کنندگان را شکل دادم تا کار جامع و کامل شود.

*زیر نظر ارگان یا نهاد خاصی فعالیت داشتید؟
این مجموعه را تحویل نهاد کتابخانه عمومی کشور دادیم و از یک فصلی به بعد به ما حق‌التألیف دادند و امتیاز کار را گرفتند. در سال ۹۲ طی مراسمی نسخه صفر آن چاپ و رونمایی شد و جلد صفر آن هم که معرفی ۷۸ جلد بود، چاپ شد ولی بعد از آن با توجه به تغییر دولت و مسئولیت‌ها در کتابخانه‌های عمومی انتشارش به تعویق افتاد، ولی بخشی از این اطلاعات که حدود شش ترابایت اطلاعات بود برای اینکه از بین نرود به جا‌های دیگری مثل مرکز نشر آثار دفاع مقدس، بنیاد شهید، حوزه هنری دفتر ادبیات مقاومت به صورت رایگان اهدا شد تا آن‌ها نیز این اطلاعات را ذخیره و آیندگان بتوانند از آن استفاده کنند. امیدوارم مشکلات چاپ برطرف و کتاب منتشر شود.

*مصاحبه‌ها را حضوری انجام می‌دادید؟
همه مصاحبه‌ها در دفتر انجام می‌شد و بخشی از مصاحبه‌ها حضوری بود، اما برای کم کردن هزینه‌ها، چون در بخش خصوصی کار انجام می‌شد اگر افرادی تهران نبودند و امکان آمدن برایشان نبود و ما هم نیرو و امکاناتی برای سفر نداشتیم، مصاحبه‌ها را تلفنی انجام می‌دادیم. برای شروع کار خودم ۱۰۰ ساعت مصاحبه با چهره‌های شاخص اسارت داشتم تا پایه اول پژوهش انجام بشود و بر اساس آن برای هر اردوگاه یک کارشناس تعیین می‌کردیم و اطلاعات پایه به دست آمده را در اختیار محقق‌ها قرار می‌دادیم. سؤالات و پرسشنامه‌ها تهیه شده بود و محقق‌ها بر اساس آن مصاحبه‌ها را انجام می‌دادند. کار‌ها تنظیم و پیاده می‌شد سپس سرفصل‌ها را فیش‌برداری می‌کردیم. تقریباً به اذعان برخی از کارشناسان باتجربه حتی خارجی‌هایی که برای تحقیق در زمینه جنگ به کشور آمده بودند، این کار بزرگ‌ترین کار مرجع جنگ در دنیاست؛ یعنی ۸۰ هزار صفحه کتاب در یک مجموعه اطلاعات درباره اسارت در هیچ جای دنیا وجود ندارد.

*چطور شد وارد این کار شدید؟
سال ۶۹ که من در ستاد آزادگان مشغول به کار شدم، کار پژوهش را شروع کردم ولی ارتباط تنگاتنگی که با مرحوم حاج‌آقا ترابی و مرحوم وکیلی، مسئولان وقت ستاد آزادگان و حاج آقا طایفی نوروز که خودشان هم از رهبران آزادگان در اسارت بودند داشتم، باعث شد تا مسیر کار برای من تسهیل شود و اطلاعات اولیه، اسامی، آدرس‌ها و هرچه لازم بود را در اختیار ما می‌گذاشتند. البته بخشی از اطلاعات را به ستاد آزادگان دادیم و بعد از آن اطلاعات را بدون هیچ دریافت وجهی در اختیار بنیاد شهید گذاشتیم. انصافاً آقای ابوترابی و طایفی‌نوروز مشوق اصلی من بودند.

*تعداد اسرا چقدر بودند؟
حدود ۴۲ هزار آزاده در کشور داریم که بخشی از آن‌ها آزادگان مفقود و ثبت‌نام نشده بودند، بخشی دست منافقان اسیر بودند، بخشی در دست گروهک‌ها بودند، بخشی هم بر اساس قانون آزادگان که هرکس برای دفاع از اسلام و انقلاب هر کجای دنیا شش ماه اسیر باشد آزاده محسوب می‌شوند. البته این رویه مدنظر ما نبود. بخشی هم که در دوران طاغوت بیش از شش ماه زندانی سیاسی بوده باشند آزاده محسوب می‌شوند که آن‌ها هم مورد مطالعه ما نبودند.

*با چنددرصد از آزادگان مصاحبه کردید؟
ما سعی کردیم در هر اردوگاه به طور متوسط با ۵۰ نفر مصاحبه کنیم. برخی به صورت کارشناس اصلی و دائمی هستند که ما ساعت‌ها با آن‌ها مصاحبه داشتیم و با توجه به تخصصی که در اردوگاه داشتند بر اساس موضوع مصاحبه می‌گرفتیم.

*چیز‌های جالبی هم بین آزادگان مشترک بود؟
یکی از نکات جالب این است که فضای هر اردوگاه با اردوگاه دیگر فرق داشته است. مثلاً فضای اردوگاه مفقودین با اسیران ثبت‌نام شده متفاوت بود. وقتی پای مصاحبه آن‌ها می‌نشستیم، می‌دیدیم در شرایط متفاوتی بودند. حتی بین اسیران ثبت‌نام شده سطح معنویت متفاوت بود؛ آن‌هایی که معنویت بالاتری داشتند را اردوگاه پاسداران می‌گفتند یا اردوگاه رهبران و در کمپ‌ها فضا متفاوت بود. اردوگاه ارتشی‌ها و اردوگاه تبعیدی با هم فرق داشتند. برای همین احتیاج به یک روایت جمعی بود تا افراد دچار خودسانسوری نشوند یا همدیگر را تکذیب نکنند و احساس نکنند اطلاعات تحریف شده، چون فضای اردوگاه‌ها با هم فرق داشته است.

*آزادگانی که با آن‌ها مصاحبه شده پیگیر هستند تا درباره مصاحبه‌ها بدانند؟
این کتاب مرجع و سنگین است و قیمت فروش آن بالاست ولی هر آزاده‌ای که مصاحبه خودش را بخواهد ما اطلاعات را در اختیارشان قرار می‌دهیم. در حال حاضر هم منتظر چاپ آن هستیم.

*نسخه الکترونیکی هم دارد؟
فعلاً نه، چون ناشر باید در این زمینه تصمیم‌گیرنده باشد، ولی اگر موافق باشد درباره نسخه الکترونیکی هم اقدام می‌کنیم.

*این کار چقدر شما را در پروسه فیلمنامه‌نویسی و سینما کمک کرد؟
من یک کار درباره آزادگان ساختم. فیلم اخراجی‌ها ۲ که بر اساس اتفاقات اردوگاه رومادی بود، یک هواپیمایی را دزدیده بودند و اسیران را برای کار تبلیغاتی به اردوگاه آزادگان برده بودند و قصه اخراجی‌ها ۲ را بر اساس آن شکل دادم؛ یعنی تخیل و واقعیت را با هم ادغام کردم و در طراحی صحنه و فضا همه پژوهش‌ها به کار آمد. تفاوت فضای اردوگاهی اینقدر زیاد است که حتی خود آزادگان هم می‌گفتند این وضعیت اردوگاه غیرممکن است. درحالی که واقعیت ربودن هواپیما به اردوگاه اسیران ایرانی واقعیت داشت و من بر اساس واقعی بودن در فیلم آوردم.




رئیس جامعه صنفی تهیه‌کنندگان سینمای ایران روی آنتن زنده مطرح کرد⇐چرا هر کسی هر جایی مشکل دارد توی سر سینما می‌زند؟!/زمانی نه چندان دور پخش‌کننده “آدم برفی” بودم و دستخط حضرت آقا را در بلامانع بودن نمایش فیلم داشتم اما به آن اعتنا نکردند!/نمایندگان به‌جای دخالت در سینما به دنبال حل مشکلات اقتصادی مردم بروند که مردم هر روز مرغ را به یک قیمت نخرند!/آن کسی که به اسم مجلس یا هر سازمان و نهاد دیگری زیرآب سینما را می‌زند قطعا مخالف نظام است!/چرا از فقر و گرانی و کودکان کار حرفی نمی‌زند؟/مشکل فقط سینماست؟؟/اگر فکر می‌کنند فقط سینما مشکل ماست ما حاضریم این سینما را تعطیل کنیم به این شرط که مشکلات اقتصادی بدنه جامعه به سرعت حل شود!

سینماروزان/امیرعباس صباغ: سینمای امروز شبیه فرزند تو سری خوری شده است که هر کسی هر جایی مشکل دارد توی سر سینما می‌زند و اگر فکر می کنند فقط سینما مشکل ماست ما حاضریم این سینما را تعطیل کنیم البته به این شرط که مشکلات اقتصادی بدنه جامعه به سرعت حل شود!

سیدضیاء هاشمی رییس جامعه صنفی تهیه‌کنندگان با بیان مطلب فوق در برنامه سینمامعیار رادیوگفتگو بیان داشت: در شرایطی که در دنیا سینمای ایران را به طور کامل می شناسند در داخل همیشه با سینما برخورد سیاسی شده و آن را قربانی بازی های سیاسی می‌کنند و کاری هم با قانون ندارند‌.

تهیه‌کننده “اعتراض” گفت: مشکل امروز سینمای ما فقط به وزارت ارشاد برنمی گردد چون می دانیم از بسیاری از جاهای دیگر به وزارت ارشاد فشار می آورند!

هاشمی ادامه داد: زمانی نه چندان دور پخش کننده “آدم برفی” بودم و دستخط حضرت آقا را در بلامانع بودن نمایش و حتی تعریف شان از فیلم را هم داشتم اما به آن اعتنا نکردند و خودشان با اجتهاد شخصی جلوی نمایش فیلم را گرفتند و چند سال بعد هم مشابه همین اتفاق برای “مارمولک” افتاد!

تهیه‌کننده “عروس” گفت: دیدگاه حوزه هنری هیچ ربطی به دیدگاه نظام ندارد و فقط سلیقه شخصی است. زمانی می گفتند مثلا در ایام محرم و صفر فیلم کمدی اکران نمی کنیم، این را می‌شد تا حدودی درک کرد ولی ممانعت کامل از اکران یک فیلم از هیچ سینماداری پسندیده نیست بلکه باید سینمادارها براساس میزان مخاطب، سانس‌ها را تقسیم کنند.

رییس جامعه صنفی تهیه‌کنندگان بیان داشت: این نماینده‌ای که از وزیر ارشاد حکم می‌گیرد و در مجلس وی را تهدید به استیضاح می‌کند بهتر است دنبال حل مشکلات اقتصادی مردم برود که مردم هر روز مرغ را به یک قیمت نخرند! این اقدامات بیشتر برای خودنمایی ست.

وی افزود: نمایندگانی در مجلس داریم که بسیار به ما کمک می‌کنند و نسبت به سینما آگاهی بالایی دارند اما آن کسی که به اسم مجلس، حوزه یا هر سازمان و نهاد دیگری زیرآب سینما را می‌زند قطعا مخالف نظام است.

رئیس جامعه صنفی تهیه‌کنندگان تاکید کرد: این آقایی که خود را علامه دهر می داند و از برجام تا سینما راجع به همه چیز نظر می دهد و اخیرا هم علیه فیلم  شهرگربه ها” مطالب تند و تیزی علیه سیدجواد هاشمی گفته بود، چرا از فقر و گرانی و کودکان کار و …. حرفی نمی‌زند؟ فقط سینما مشکل است؟ از سر شکم سیری راجع به سینما نظر ندهید! ما دیگر قسم حضرت عباس شما را باور نمی کنم چون دم خروس را زیر لباس تان دیدیم.

هاشمی خاطرنشان ساخت: بهتر است مدیریت سینما را به اهلش بسپارند و به فکر حل مشکلات اساسی مردم باشند و بروند مسائلی مثل رکود، بیکاری، تورم و مسائل اقتصادی آحاد جامعه را حل کنند تا چهار سال بعد باز اوضاع از این، بدتر نباشد.




توقیف “گشت ارشاد۳” در قم!! + واکنش خشاب‌دار (!)سعید سهیلی به این توقیف

سینماروزان/کیوان بهارلویی: قسمت سوم فیلم “گشت ارشاد” که دارای مجوز اکران از وزارت ارشاد است در قم توقیف شد!

به گزارش سینماروزان، “گشت ارشاد۳” اگرچه جزو فیلم‌های پرمخاطب در تمام ایران و ازجمله قم بوده ولی با تصمیم مدیران استانی، فعلا توقیف شده.

بعد از نزدیک به دو سال که سینماهای قم بخاطر شیوع ویروس کرونا، نیمه‌تعطیل و تعطیل بود و سینماداران در حال ضرردهی هنگفت بودند با اکران #دینامیت سینماها مجددا جانی گرفت و با اکران #گشت_ارشاد۳‌ رونق به سينماها بازگشته بود.

#گشت۳ به واسطه فضای مفرح خود بصورت فول سانس تا حوالی یک نیمه شب در قم مخاطب داشت و حالا با توقیف فیلم، لابد باز سینماهای قم سوت و کور شده و باز ضرردهی در انتظار است…

سعید سهیلی کارگردان #گشت۳ در واکنشی معنادار به توقیف فیلمش در قم، آن را اثری در نقد ریاکاری و افراطیون دانسته و گفته این توقیف باعث نخواهد شد که منفعل شود و همچون یک رزمنده باز خشاب خود را پر کرده و نقد ریاکاری و افراط را ادامه خواهد داد.

پیش از این فیلم‌هایی عمدتا پرفروش همانند فیلم “رحمان۱۴۰۰”، “مطرب”، “دختر شیطان” و “دینامیت” درقم توقیف شده بودند و مخاطبان قمی به ناچار با سفر به تهران این فیلم‌ها را تماشا کردند.

“گشت۳” به تهیه‌کنندگی سعید سهیلی و با پخش #شایسته‌فیلم جزو پرفروش‌ترین فیلم‌های سالیان اخیر بوده و توانسته درآمدزایی بالایی را برای سینماداران رقم بزند.

توقیف گشت۳ در قم
توقیف گشت۳ در قم

متن کامل نوشتار سعید سهیلی دردواکنش به توقیف “گشت۳” در قم را بخوانید:

شعبده شادی را جز در چند جای معدود مثل سینما نمی‌توان یافت، گفتیم به اندازه توانمان بار دیگر برای لحظاتی لبخند را مهمان لبان هموطنان کنیم.

یاعلی گفتیم و فیلم را در بدترین فصل و نامناسب‌ترین شرایط روانه اکران کردیم؛ به آن امید که گمشده این سالهای ما یعنی «خنده و شادی» چون پرنده‌ای آزاد و رها در سالن‌های تاریک سینما به پرواز در آید. گشت ارشاد آمد و شد آنچه که باید؛ طلسم را شکست و خنده و شادی را با هم آورد. اتفاقی که بسیاری از هموطنانم را در سراسر کشور خوشحال و البته اقلیتی را حسّاس کرد.

من فیلم را برای همه مردم کشورم ساختم. نمی‌دانستم این شادی از مردم نجیب شهر قم دریغ خواهد شد. باصدای بلند اعلام می کنم فیلم من درباره هیچ نیروی انقلابی و مذهبی نیست، بلکه درباره « گروه فشار» است، اقلیتی که فهم‌شان کوتاه و صدایشان بلند است، از عالم و آدم طلبکارند، ریش و چفیه دارند، اما بی‌پروا تبر به ریشه انقلاب می‌زنند، در اکثر خسران‌هایی که به این مملکت رسیده رد پای این جماعت دیده می‌شود، کج فهم و خودرای‌اند، به قانون وقعی نمی‌گذارند، خود را مرکز ثقل و فصل‌الخطاب می‌پندارند، حتی هیچ ابایی از اینکه به مرجعی دینی بی‌حرمتی کنند ندارند، فیلم من نقد چنین تفکر و برداشتی از انقلابی‌گری است، نقد «تزویر» و «ریا»، نقد همه آن چیزهایی است که کشور را در ابعاد گوناگون به وضعیت کنونی رسانده است. نقد گروهی کم‌شمار و صاحب بلندگو، پرمدعا و متوقع، کسانی که شمایل مسلمانی دارند اما سلوکشان کوچکترین ربطی به آموزه‌های دینی و شریعت ندارد.

من خودم انقلابی‌ام، از همان‌ها که غبار جنگ و توپ و خمپاره بر جسم و روحشان دارند. حالا چند سالی است که در جبهه جدیدی می‌جنگم، در جایی که تلاش می‌کنم «ریا» و «تزویر» را در هر لباسی نقد کنم، می‌دانم این کار به مذاق بسیاری خوش نخواهد آمد. اما من سعی می‌کنم به آداب همان رزمنده گمنام، دعا بخوانم و آرام خشاب‌هایم را پر کنم؛ این، وظیفه امروز من است.

 




متعاقب گزارش سینماروزان⇐تغییر نام فیلم تازه سازمان ارزشی!

سینماروزان/کیوان بهارلویی: حدود یک ماه قبل و بعد از صدور پروانه ساخت فیلم “پسر مریم” از شباهت این نام با فیلم حمید جبلی نوشتیم.

برای ساخت “پسر مریم” جلیل شعبانی و مهدی فرجی به کارگردانی علی جعفرآباد پروانه گرفتند و این فیلم با حمایت سازمان هنری-رسانه‌ای اوج ساخته می‌شود.

“پسر مریم” یادآور فیلمی به همین نام ساخته حمید جبلی است که دو دهه پيش تولید شد.(اینجا را بخوانید)

یک ماه پس از گزارش سینماروزان، به تازگی نام فیلم تازه اوج عوض شده و تولیدکنندگان با افزودن یک “مسیح” به ابتدای عنوان سعی کردند همنامی خود را از بین ببرند.

حالا نام فیلم تازه اوج شده “مسیح پسر مریم” که البته باز هم یادآور فیلم حمید جبلی است!

“مسیح پسر مریم” که داستانش در دهه پنجاه می‌گذرد از بازیگرانی نظیر امیر نوروزی، بهرام ابراهیمی، پاوان افسر، مهرداد ضیایی، حمید ابراهیمی، گلنوش قهرمانی، منصور نصیری، المیرا دهقانی، الهام شعبانی، نینل یعقوبی، محرم زینال‌زاده، مجتبی لاله زاری، یاسر ساغری، مریم ماهور، دریک تکدیان، سود می‌برد.




موضع متفاوت دو رسانه اصولگرا نسبت به اظهارات کارگردان سريال‌هاي ماندگار تلویزیون⇐کیهان: آقای کارگردان! چرا زیر سوال می‌برید؟/جوان: آقای کارگردان! شما اشتباه نکردید!

سینماروزان: اظهارات بيژن بیرنگ کارگردان باسابقه تلویزیون درباره پوزش‌طلبی بابت امید واهی دادن به مخاطبان در سریالهایش با واکنش متفاوت دو رسانه اصولگرا مواجه شد.

ابتدا واکنش روزنامه کیهان به حرفهای بیرنگ را بخوانید:

درحالی که امیدبخشی به مردم در سینمای روز جهان به عنوان یک ارزش شناخته می‌شود، در بخشی از جامعه نمایشی و سینمایی ما امید تبدیل به یک ضدارزش شده است؛ طوری که حتی یکی از برنامه‌سازها از دادن امید به مردم در آثار قدیمی‌اش عذرخواهی کرد.

سیاستگذاری جشنواره‌های غربی و همچنین رویکرد غلط آموزشی در دانشکده‌ها و مراکز خصوصی باعث شده است که امید در بین بخشی از بدنه سینمای ایران به یک ناهنجاری و ضدارزش تبدیل شود؛ طوری که برخی از دانشجویان و فارغ‌التحصیلان رشته سینما در گزارشی که اخیرا در کیهان منتشر شد گفتند که در بین دانشجویان هنر «یاس» تقدیس می‌شود و نشانه آوانگارد بودن محسوب می‌شود!

اما اتفاق شگفت انگیز این است که یک برنامه‌ساز و فیلم‌ساز با تجربه و پیشکسوت هم تحت تأثیر این گونه جو‌سازی‌ها قرار گرفته است، تا آنجا که حتی آثار دوران درخشان فعالیت هنری خودش را هم زیر سؤال برده است. بیژن بیرنگ که ساخت سریال‌های خاطره ‌سازی مثل «خانه سبز» را در کارنامه‌اش دارد، در مصاحبه‌ای گفته که «برای ساخت «خانه سبز» عذر می‌خواهم؛ ناراحتم که به مردم امید واهی دادیم» هر چند که بیان چنین جملاتی از سوی بعضی از هنرمندان در دوران افول و بیکاری به عنوان یک نوع «واکنش روانی» شناخته می‌شود، اما همین مصاحبه و سخن بیژن بیرنگ، خود گویای جدی بودن جریان تزریق و ترویج یأس و نا امیدی در فضای فرهنگ و هنر و به ویژه سینمای ایران دارد. حتی شنیده می‌شود که بعضی از فیلمسازها به دلیل عدم تبعیت از سوی گروه‌های فشار و صاحب نفوذ در سینما به خاطر عدم پیروی از این جریان تحت فشار یا بایکوت قرار می‌گیرند. جریانی که دقیقا برعکس صنعت سینما و سریال ‌سازی سطح اول جهان که در پی احیای امید و زندگی بین مردم است عمل می‌کند.

حالا یادداشت جواد محرمی دبیر فرهنگی روزنامه جوان بر اظهارات بیرنگ را بخوانید:

با بيژن بيرنگ چندبار تلفني مصاحبه كرده‌ام، هنرمندي است كه چند ويژگي شخصيتي از او در ذهن ماندگار مي‌شود، بي‌ريا و يكرنگ است و نسبت اين صفت با نام خانوادگي‌اش جالب است. متواضع است، چندباري كه براي مصاحبه تماس گرفتم ابداً كوچك‌ترين ردي از خودبزرگ‌بيني در گپ و گفت با او حس نكرده‌ام. به خبرنگاري كه او را نديده و نمي‌شناخت اعتماد كرد و اين ويژگي قطعاً از خوش‌بيني او به آدم‌ها ناشي مي‌شود. در گفت‌وگو به شدت صميمي و دوستانه رفتار مي‌كند و همه اينها اگر در وجود هر آدمي باشد، انرژي مثبتش را نمي‌شود حس نكرد و اين از سبز بودن روح كارگردان خانه سبز حكايت دارد. بيرنگ در چند مصاحبه‌اي كه با او داشتم از تلخي سريال‌هاي صداوسيما گلايه داشت و معتقد بود زندگي عادي به قدر كافي تلخي دارد و هنرمند بايد از اين تلخي كم كند نه اينكه بر آن بيفزايد. معتقد بود فيلم و سينما بايد حال آدم‌ها را خوب كند نه اينكه حال آنها را بگيرد. حرف‌هاي تازه بيژن بيرنگ كه در قالب يك ويدئو در فضاي مجازي پخش شد، ذهن مرا درباره او ذره‌اي تغيير نداد. آدم‌ها هميشه ممكن است حس و حال يكساني نداشته باشند. از سياق حرف‌هاي كارگردان خانه سبز معلوم است كه عده‌اي او را به خاطر ساخت سريال‌هايش در نزديك به سه دهه پيش متهم به ماله‌كشي براي وضع موجود كرده‌اند! اين ديگر خيلي غيرمنصفانه است، مثلاً فكر كنيد سريالي مثل دنياي شيرين دريا كه حكايت‌هايي از زندگي خانواده‌اي شمالي را ترسيم مي‌كرد، با چه خط‌كش و متر و معياري مي‌تواند توجيه‌گر معضلات قلمداد شود. آيا غير از اين است كه اميد عنصر و جوهر اصلي هنر است و بدون آن هنر شكل نمي‌گيرد؟ اگر قرار باشد هنرمند همان مصائب و رنج‌ها و دردهاي جامعه را به شكلي دردناك‌تر و رنج‌آورتر و صعب‌انگيزتر جلوي چشم مخاطب قرار دهد، واقعاً كار بزرگي صورت داده؟ مثلاً درباره آلودگي هواي تهران اگر يك نقاش در آثارش به عنوان يك تذكر از زيبايي‌هاي يك شهر پاك كه مي‌تواند تصويري آرماني باشد، روي بوم نقش بزند و به شكلي كنايه‌وار مخاطب را به ياد آنچه بايد باشد، بيندازد، به رسالت خود بهتر عمل كرده يا وقتي كه در يك شهر خسته و دلزده از آلودگي تابلوهايي كريه‌تر از آنچه هست، ترسيم كند؟ اساساً گوشزد كردن و اشاره كردن به زيبايي‌ها و خوبي‌ها به نوعي در خودش اعتراض به وضعيت حاضر و مطالبه شرايط مطلوب را هم دارد.
آيا نشان دادن اخلاق خوب و غلبه دادن خوبي‌ها در يك اثر هنري جامعه را به سمت خير رهنمون مي‌كند يا ضريب دادن به بدي‌ها و بداخلاقي‌ها؟ معتقدم اتفاقاً كاري كه بيژن بيرنگ در آثارش مي‌كرد، دقيقاً همان رسالتي بود كه يك هنرمند موظف به انجام آن است و قطعاً نام آن ماله‌كشي نيست، فكرش را بكنيد، همه هنرمندان يك سرزمين تصميم بگيرند در اعتراض به برخي ناملايمات به زشتي‌هاي جامعه ضريب داده و زيبايي‌ها را به كل نديد بگيرند، واقعاً بر سر چنين جامعه‌اي چه خواهد رفت و سؤال اساسي‌تر اين است كه آيا مطالبه جامعه از هنرمندان اين است كه مشكلات آنها را به شكلي خام با خشونت و بي‌رحمي غليظ‌تر از آنچه هست در معرض ديد بگذارند؟ زندگي آدم‌ها مخلوطي از غم و شادي، شكست و موفقيت، عشق و نفرت و در يك معنا سياهي و سفيدي است و اين نسبت مي‌تواند در آدم‌ها كم يا زياد باشد و هنرمند به همان نسبت كه در بازنمايي زندگي آدم‌ها تن به افراط و تفريط مي‌دهد، اثرش را از هنر بي‌بهره مي‌كند. آقاي بيرنگ شما اشتباه نكرديد و كارتان را درست انجام داديد، اجازه ندهيد عده‌اي خوبي‌هاي شما را به جاي بدي بهتان قالب كنند، جامعه در هيچ شرايطي نبايد اميد خود را از دست بدهد. هميشه سبز بمانيد.




وزیر ارشاد در فاصله کمتر از یک هفته مجددا اظهار داشت: باید به جریان تولید دامن بزنیم!⇐آقای وزیر! همین حالا هم صدها فیلم تولیدی، پشت خط اکران مانده!/آقای وزیر! بودجه‌های تولید فقط و فقط در حلقه‌ای بسته از محافل چرخیده و جیب اقلیتی را پر کرده به قیمت فقر روزافزون هزاران سینماگر دیگر!/آقای وزیر! اگر تولید فیلم را ده برابر هم کنید باز بخش عمده پروژه‌ها میان بیست درصد مرفه تقسیم می‌شود و چیزی دست بقیه را نمی‌گیرد!/آقای وزیر! چهل سال است که دارند بودجه‌های سینما را خرج تولید می‌کنند ولی سینماگران همچنان یک بیمه بیکاری ندارند!/برادر عزیز! اگر بودجه‌ای تدارک دیده‌اید به فکر ارتقای زیرساخت‌های معیشتی اهالی سینما باشید!

سینماروزان/حامد مظفری: ابتدای هفته جاری روزنامه دولتی ایران گفتگویی تفصیلی از وزیر ارشاد منتشر کرد.

در گفتگوی موردنظر ورای همه اظهارات وزیر، بخشی از آن که بر تولید به عنوان راهی برای پویایی و پیشرفت هنر تاکید کرده بود،جلب نظر می‌کرد. محمدمهدی اسماعیلی به روزنامه ایران گفت: سیاست قطعی ما برای پیشرفت در حوزه هنر، محدودیت نیست بلکه تولید است! ما به تولیدات دامن(!) خواهیم زد و تولیدات سینمایی و هنری‌مان را رشد خواهیم داد.(اینجا یا اینجا را بخوانید)

وزیر ارشاد به تازگی در دیدار با دبیر جشنواره فجر مجددا بر دامن زدن تولید تاکید کرده و فرموده است: ما باید بتوانیم به جریان تولید آثار متعهد به آرمان‌های ملت و منافع ملی دامن(!) بزنیم و در این زمینه به تلاش و مشارکت گسترده خانواده سینما نیاز داریم.

اینکه چرا وزیر ارشاد گمان دارد با دامن زدن به تولید(!) می‌توان اسباب پیشرفت هنر را موجب شد احتمالا ناشی از تعارضی ذهنی باشد درباره شبیه‌سازی تولید در سینما با مثلا تولید در کارخانه نیشکر هفت‌تپه.

شاید در بحران دامنگیر برخی کارخانجات صنعتی دیرپا، حمایت از تولید باعث جلوگیری از بیکاری چندی کارگر شود ولی قیاس سینما با صنعت قیاسی کاملا مع‌الفارق است و توسل به آن الگو برای سینما، منطقی نیست.

در سینمای ایران تولید نه در ساختار صنعتی بلکه در گعده‌هایی شکل می‌گیرد که اغلب محفلی اداره می‌شوند. این محافل حتی در حد یک تیم هنرور یا نیروهای تدارکچی نیز در را به روی غیرخودی باز نمی‌کنند. دولتی و ارگانی و شبه‌دولتی هم ندارد؛ از ارگان‌های بودجه‌خوار گرفته تا نهادهای شبه‌دولتی که وارد تولید سینمایی شده‌اند غالبا محفل‌های معدود هستند که تولید را در دست دارند.

نتیجه سوء این رفتار محفلی فقط یک چیز است: از میان هزاران سینماگران ایرانی، در خوش‌بینانه‌ترین حالت فقط بیست درصد مدام در حال کار هستند و از پروژه‌ای به پروژه دیگر می‌روند، سی درصد خیلی که هنر کنند فقط هر دو یا سه سال یک بار پروژه‌ای به تورشان می‌خورد و تقریبا نصف سینماگران مدتهاست بیکارند و به شدت هم درگیر معضلات اقتصادی.

اگر بنا شود به قول وزیر به تولید هم دامن زده شود و مثلا به جای سالی ۱۴۰ تا ۱۵۰ فیلم سالی ۳۰۰ فیلم هم تولید شود-که نمیشود-باز هم بخش عمده پروژه‌ها میان همان بیست درصد مرفه تقسیم می‌شود و چیزی دست بقیه را نمی‌گیرد.

همین حالا صدها فیلم اکران نشده پشت خط مانده‌اند و با این کارنامه تولیدی، فریاد هزاران سینماگر از بیکاری به آسمان است، چرا؟ چون بودجه‌های تولید فقط و فقط در حلقه‌ای بسته از محافل چرخیده و جیب عده ای روزبروز پرتر شده به قیمت فقر روزافزون هزاران سینماگر دیگر.

درست است که در گفتمان، واژه “تولید” جذابیت‌زا است ولی وقتی بخش عمده جریان تولید سینما در دست محافلی نهایتا ۵۰۰نفره است این دامن زدن به تولید هیچ دردی از دردهای اقتصادی بدنه سینما برطرف نخواهد کرد.

آقای وزیر! برای سلف شما ده‌ها بار نوشتیم و تا روزهای آخر نشنیدند! شما بیا و همین ابتدای کار تامل کن.
چهل سال است که دارند بودجه‌های سینما را خرج تولید فیلم یا تولید جشنواره(!) می‌کنند ولی سینماگران همچنان یک بیمه بیکاری ندارند.

برادر عزیز! اگر بودجه‌ای تدارک دیده‌اید به فکر ارتقای زیرساخت‌های معیشتی اهالی سینما باشید.

اگر بودجه‌ای دارید صرف راه اندازی بیمه بیکاری سینماگران کنید!

اگر بودجه‌ای هست بروید چند بیمارستان یا حداقل کلینیک درمانی درجه یک برای سينماگران راه بیندازید.

اگر بودجه دارید بروید و یک تعاونی مصرف برای سینماگران راه بیندازید که لنگ تامین ارزاق اولیه زندگی نباشند.




حرفهای مدیر تولید یک دهه‌ای محسن مخملباف⇐مخملباف، کیارستمی را خیلی قبول داشت!/از حوزه هنری تا بنیاد جانبازان کمک کردند تا مخملباف، فیلم بسازد!/مخملباف به‌خاطر نظر یک آبدارچی، فیلمنامه “گبه” را عوض کرد!/مخملباف دو فیلم “بایکوت” و “نون و گلدون” را براساس خاطرات خودش ساخت!/مخملباف با خانواده‌‌اش، همه موزه‌ها را می‌رفتند، همه گالری‌ها را می‌رفتند!/روزی حنا -دختر مخملباف-آمد و گفت من دیگر مدرسه نمی‌روم!!/حنا مدرسه هم نرفت‌ ولی مخملباف برایش معلم خصوصی گرفت!/زمانی که حنا سن دیپلم گرفتن را داشت، به اندازه یک فوق‌لیسانس سواد داشت!!/مخملباف هیچ‌گاه سرصحنه فیلم‌های فرزندانش نمی‌رفت چون می‌دانست تنش‌زاست!/به‌زودی کتاب خاطرات مخملباف منتشر خواهد شد!

سینماروزان/حسین بیگی: محمد احمدی که این روزها به عنوان تهیه‌کننده شناخته می‌شود، سالها پیش و از اوایل دهه هفتاد تا اوایل دهه هشتاد به عنوان مدیر تولید فیلم‌های مختلف محسن مخملباف و خانواده مخملباف، فعالیت می‌کرد.

به گزارش سینماروزان محمد احمدی درباره تفریحات خانواده مخملباف به روزنامه فرهیختگان گفت: همه موزه‌ها را می‌رفتند. گالری‌ها را می‌رفتند. اینها یک چیزهای طبیعی است که همه انجام می‌دهند. اما روزی حنا آمد و گفت من دیگر مدرسه نمی‌روم که این برایم عجیب بود. حنا گفت اینها هیچی به من یاد نمی‌دهند. چیزهای بی‌خود آموزش می‌دهند و مدرسه هم نرفت. ولی مخملباف برایش معلم خصوصی گرفت و درس‌هایی را که لازم بود در خانه آموزش ببیند، به او آموزش داد.

مدیر تولید “گبه” و “نون و گلدون” ادامه داد: مثلا خود شما وقتی دانشگاه می‌روی، باید 200 واحد را بگذرانی، اما می‌بینی که 40 تا 60 واحد از دروس، چیزهایی عمومی است که هیچ‌جا به درد نمی‌خورد. وقتی اینها را حذف بکنی، یک‌سوم از عمر دانشگاه کم می‌شود. در مدرسه هم همین‌طور است. وقتی این‌طوری شد و مخملباف دید بچه‌هایش به مدرسه نرفتند، با جسارت کامل کلاس‌های خصوصی و آموزشی برایشان گذاشت که هرچه لازم دارند را بیاموزند. دو تا سه سال این رویه ادامه پیدا کرد و زمانی که حنا سن دیپلم گرفتن را داشت، به اندازه یک فوق‌لیسانس سواد داشت.

احمدی درباره فیلمسازی فرزندان مخملباف گفت: مخملباف یک شیوه‌ای داشت که باعث می‌شد معمولا بچه‌هایش نگذارند سر صحنه فیلمبرداری‌شان بیاید چون می‌دانست تنش‌زاست. خودش که فیلمی می‌ساخت، بچه‌هایش دستیارش بودند. ولی وقتی بچه‌ها یا خانمش فیلم می‌ساختند، او اصلا حضور پیدا نمی‌کرد. برای اینکه می‌خواست دخالت نکند و تنش نشود. سمیرا و خانمش می‌خواستند بگویند که ما هم فیلمساز هستیم. مخملباف نظرش را می‌گفت و راه و چاه را نشان می‌داد ولی زمانی که آنها می‌خواستند کار کنند، سر صحنه نمی‌آمد. هرچند موقع تدوین و… بود و خودش هم تدوین می‌کرد. اینها درحالی بود که وقتی خودش فیلم می‌ساخت، بچه‌ها و خانمش کلا سر صحنه بودند. دستیارش بودند. توضیحاتی می‌داد و با همدیگر برنامه‌ریزی می‌کردند.

مدیر تولید “سکوت” و “مدرسه‌ای که باد برد” درباره عقبه سیاسی مخملباف گفت: ایشان بارها خاطراتی از زندان تعریف می‌کرد و باید این خاطرات را خودش بگوید. قرار است بزودی خاطرات خودش را به‌عنوان کتاب منتشر کند. او خاطرات کلی می‌گفت. اتفاقاتی که رخ داده بود. اینکه چطوری وارد کار سیاسی شده بود و زندان و فضای زندان و… اینها را در فیلم‌هایش هم آورده است. در فیلم “نون و گلدون” و در فیلم “بایکوت” تجربیات خودش را آورده است.

محمد احمدی در حال عکسبرداری در پشت صحنه "گبه" و در کنار محمود کلاری و محسن مخملباف
محمد احمدی در حال عکسبرداری در پشت صحنه “گبه” و در کنار محمود کلاری و محسن مخملباف

این سینماگر درباره روند تامین سرمایه فیلم‌های مخملباف گفت: معمولا فیلم‌های اول را با کمک حوزه هنری ساخته بود. چند فیلم دیگر هم که ساخت، به کمک بخش خصوصی ساخت. شریک داشت. در بعضی از کارها بنیاد جانبازان کمک می‌کرد. جاهای مختلفی بود تا اینکه خودش بخشی را سرمایه‌گذاری می‌کرد و بخش دیگر را شرکت‌های خارجی می‌دادند.

احمدی با اشاره به اینکه مخملباف دهه هفتاد خیلی تفاوت داشت با مخملباف دهه شصت، اظهار داشت: مخملباف آدمی جدی بود و حواسش خیلی جمع بود. از اینکه بچه‌ها کارهایشان را خوب انجام دهند و اذیت نشوند باید مطمئن می‌شد. غذای گروه، استراحت گروه و… به همه‌چیز اهمیت نشان می‌داد. ما اکیپ جمع‌وجوری داشتیم. در اصل گروهی همه‌فن‌ حریف داشتیم. مثلا ما در فیلم گبه هفت نفر بودیم. گرچه تولید محلی داشتیم ولی مثلا گروه فیلمبرداری کلا سه نفر بود. گروه صدا یک نفر بود. من خودم هم عکاسی می‌کردم و مدیر‌تولید بودم. به‌طور کل آدم‌های چندکاره آنجا حضور داشتند.

مدیر تولید “جنسیت و فلسفه” افزود: مخملباف، کیارستمی را خیلی قبول داشت اما به هرحال او دیدگاه خودش را در سینما داشت.مخملباف وقتی فیلمنامه می‌نوشت، در گروه می‌خواند و گروه هم نظر می‌داد. نظراتی که برایش جالب بود را یادداشت می‌کرد. اگر هم نیاز بود، توضیح می‌داد به این دلیل و آن دلیل است. یک‌بار که ما در شیراز بودیم، سناریو گبه را می‌خواند تا ما نظر بدهیم. در اداره صنایع‌دستی شیراز یک آبدارچی بود که خدمات می‌داد. در آن جمع 6، هفت نفره که نشسته بودیم، هیچ‌کس دیگری نبود و این آبدارچی می‌آمد و می‌رفت. وقتی که تمام شد، هرکس یک نظری داد. بعد این آبدارچی گفت آقای مخملباف می‌‌توانم نظری بدهم؟ گفت بگو. گفت این سناریوی شما برای جوانان هیچی ندارد. مخملباف تشکر کرد. گفت به خدا این از همه شما فیلمنامه را خوب‌تر نقد کرد و فیلمنامه را عوض کرد!!




ابراهیم اصغری تهیه‌کننده بیان کرد⇐مهمترین عاملی که “تک تیرانداز” را در گیشه دچار مشکل کرد، نمایش گسترده آن در تلویزیون بود!/به مدیران صداوسیما گفتم حتی اگر ۱۵ میلیارد هم بدهید این فیلم را به تلویزیون نمی‌دهم ولی بنیاد روایت با پخش تلویزیونی موافقت کرد!/نزدیک ده میلیارد صرف تولید “تک تیرانداز” شد!/بنا بود تلویزیون بابت پخش تلویزیونی “تک تیرانداز”، ۵میلیارد بدهد ولی نداد!/اگر فیلم از تلویزیون پخش نشده بود، می‌توانست بالاتر از ده میلیارد در سینماها فروش کند!

سینماروزان/حمید صنیعی: فیلم ارگانی “تک تیرانداز” که با حمایت بنیاد روایت تولید شد، قبل از اکران سینما از رسانه ملی روی آنتن رفت و وقتی روی پرده رفت فروش چندانی نداشت.

به گزارش سینماروزان ابراهیم اصغری تهیه‌کننده فیلم در خصوص فروش پایین فیلم به خبرگزاری تسنیم بیان کرد: قطعاً مهمترین دلیلی که فیلم تک تیرانداز را در گیشه دچار مشکل کرد، نمایش گسترده آن قبل از اکران در تلویزیون است. البته هیچ فیلمی بی‌عیب و نقص نیست اما آنچه که باعث شد تا این فیلم در گیشه از فروش پایین رنج ببرد، نمایش قبل از اکران سینمایی آن در تلویزیون بود. از همان ابتدا هم بر این امر تأکیید شده بود که این فیلم مخصوص اکران در سینما است و نمایش قبل از اکران آن در سینما منجر به صدمه جدی به اکران و فروش آن می‌شود. اما در هر حال بعد از نمایش تلویزیونی آن، بخاطر قابلیت مناسب این فیلم برای اکران در سینما، با کمکی که دوستان شورای صنفی نمایش و انجمن سینماداران داشتند، قبول کردند که این فیلم در ایام هفته دفاع مقدس اکران شود. البته درست است که کرونا بر فروش فیلم‌های سینمایی اثرگذار بود، اما قطعاً مهمترین دلیل فروش کم این فیلم همان اکران تلویزیونی است.

او در پاسخ به این سؤال که چرا اصلاً پای این فیلم به تلویزیون باز شد، گفت که این تقاضا ابتدا از طرف رسانه ملی صورت گرفت. به این دلیل که اولاً تلویزیون فیلم دفاع مقدسی جدید و قهرمانی و برای پخش این فیلم تمایل زیادی داشت. از طرف دیگر انتقال پیام فرهنگی و دفاع مقدسی این فیلم هم هدف رسانه ملی و همچنین بنیاد فرهنگی روایت فتح بوده است. برای همین هر دو طرف هدف مشترکی داشتند. اما حقیقت این است که بنیاد با این گمان که شرایط کرونایی و اوضاع اقتصادی مردم، باعث می‌شود مردم به سینما نروند، قبول کرد که این ریسک را بکند. این فیلم تقریباً 10 میلیارد هزینه داشته و صداوسیما هم از رقم 5 میلیاردی برای اکران صحبت کرده بود که بنظر مدیران محترم بنیاد رسیده بود که این مبلغ خود می‌تواند نیمی از هزینه فیلم را جبران کند و شاید نیم دیگر هم بتواند در سینما در آینده فروش کند. اما متأسفانه در نهایت این مبلغ هم داده نشد.

وی ادامه داد: البته از طرف صداوسیما با من تماس گرفتند اما من گفتم که حتی اگر 15 میلیارد هم به من بدهید این فیلم را برای اکران قبل از سینما به تلویزیون نمی‌دهم. برای همین بعد از این با رایزنی با بنیاد روایت فتح، این فیلم را برای نمایش از بنیاد گرفتند و پخش کردند. من و همکارانم می‌دانستیم که این کار، بدون شک پخش سینمایی کار را دچار مشکل می‌کند. چون کار ما سینما است و فیلم‌های با معیار دفاع مقدس به تعداد محدودی در سال ساخته می‌شود، ترجیح این بود که در سینما اکران شود اما هماهنگی و فشار دوستان باعث نمایش در تلویزیون شد.

این تهیه‌کننده سینما درباره اینکه اگر این اتفاق نمی افتاد، “تک تیرانداز” چقدر در سینما می‌فروخت گفت: پیش بینی من این بود که این فیلم می‌توانست بالاتر از 10 میلیارد فروش کند. بدلیل اینکه سال‌ها بود فیلم قهرمان محور و دفاع مقدس در سینما اکران نشده بود. این موضوعی بود که تمام کسانی که این فیلم را دیده بودند اذعان داشتند که تک تیرانداز در سینما فروش بالایی دارد برای آنکه فضا و شکل فیلم که از نظر بصری و جلوه‌های ویژه در سطح بسیار خوبی قرار داشت و در کل یک فیلم جذاب و جوان‌پسند بود.

او ادامه داد: علاوه بر این فیلم ما می‌توانست در سینما اکران بشود و سال بعد هم از تلویزیون مانند دیگر فیلم‌های سینمایی پخش شود. این شکلی هیچ لطمه‌ای به فیلم زده نمی‌شد اما در هر حال توجیه دوستان این بود که بودجه صداوسیما و بنیاد روایت فتح و سازمان بسیج، ملی و یکی است و این کمکی است که بنیاد و روایت باید به‌یکدیگر کنند و پیام انقلابی فیلم از مسیر رسانه ملی به مخاطب منتقل می‌شود.

اصغری در واکنش به اینکه انتقال پیام از سینما هم صورت می‌گیرد و بیشتر این توجیهی برای قبول کردن ارائه فیلم به تلویزیون و رسیدن زودتر به مبلغ مالی بوده است، گفت: بله، نگاه کارشناسانه این است که پیام فیلم چه در سینما و چه در تلویزیون منتقل می‌شد و از سوی دیگر این سینما است که جریان‌ساز است نه تلویزیون. بنابراین این فیلم باید در سینما اکران شود تا بتواند جریان دفاع مقدس را دوباره راه‌اندازی کند اما وقتی نگاه غیرکارشناسی حاکم می‌شود به این وضعیت می‌رسیم که می‌بینیم؛ نه فروشی در کار است و نه جریانی شکل می‌گیرد.

وی در پایان گفت: این فیلم قربانی عدم کارشناسی، سوءمدیریت و شرایطی شد که برای آن برنامه‌ریزی درستی صورت نگرفته بود.