1

توضیحات بهرام بیضایی درباره مذهب خود+ذکر خاطره از شورآباد!+فیلم

سینماروزان: بهرام بیضایی فیلمساز ایرانی که قریب یک دهه و نیم است ایران را ترک کرده و در دانشگاه استنفورد ایالات متحده مشغول تدریس است به تازگی ویدیویی نشر داده و در خلال خاطره نگاری از شورآباد درباره مذهب خود حرف زده است.

بیضایی میگوید: سالها پیش شنیدم که خیلی از فیلم‌های ما را در شورآباد آتش زدند و در دانشگاه در حال تدریس بودم که یکی از اهالی شورآباد تماس گرفت و گفت چه نشسته ای که بچه های خردسال در حال بازی با بوبین های فیلم “رگبار” هستند.

بیضایی ادامه میدهد: به هر حال از دانشگاه تسویه شدم چون گفتند بهایی هستی ولی من با اینکه پدر و مادرم بهایی بودند و در خانواده ایشان بزرگ شدم ولی مذهب خودم، #فرهنگ است و کار فرهنگی کردن و کلا فکر می‌کنم مذهب یک امر شخصی است و من باید با کار فرهنگی خودم را نشان میدادم…

وی افزود: ما فیلم‌هایی ساخته ایم برای دیده شدن و برای آن که برخی از آنچه در ذهن داشتیم را به پرده درآوریم و با اینکه برخی فیلم‌ها خوشامد جریانات متداول نبود ولی درنهایت “رگبار” هنوز هم یک فیلم است و کنار بسیاری فیلم‌های دیگر دیده می‌شود…

برای تماشای فیلم گفته‌های بیضایی، اینجا را ببینید.

بهرام بیضایی
بهرام بیضایی




علی نصیریان از “رقص” گفت و چشمش، تر شد!+فیلم

سینماروزان: علی نصیریان در بزرگداشت نود سالگی خود از اهمیت برگزاری محافل فرهنگی ایرانی در دوران انزوای روح بشریت گفت.

نصیریان گفت: حیف فرهنگ ایران است که به سمت ابتذال برود و محافل فرهنگی با حضور بزرگان فرهنگی هنری است که اشک آدمی را درمی‌آورد.

نصیریان گفت: “منطق الطیر” برای ماست و خبر از آن نداریم و آن وقت پیتر بروک می‌رود کنفرانس مرغان را براساس آن و با همکاری ژان کلود کریر اجرا می‌کند.

وی با لحنی اشک آلود ادامه داد: وای بر ما که منطق الطیرمان را خودمان نتوانستیم اجرا کنیم چون عرضه نداریم و آن وقت میرویم متون خارجی را کپی می‌کنیم.

این بازیگر تاکید کرد: عطار، نخبه ای است برای خودش و منطق الطیر آواز و رقص و شعر و شعور را با هم دارد. رقص و حرکت جزئی از حیات انسانی ماست و البته رقص نه به معنای مبتذل آن بلکه به معنای جنبش و حرکت. مگر در عشایر رقص برای زراعت نداریم؟ رقص برای رزم نداریم؟ رقص برای حرکت نداریم؟

برای تماشای فیلم گفته های علی نصیریان، اینجا را ببینید.




ورود رسمی کارگردان “فسیل” به جشنواره فجر۴۲ در نقشی خاص!+شرح حضور

سینماروزان/کیوان بهارلویی: پیشتازی سه کمدی فسیل-هتل-شهر هرت در صدر باکس آفیس ادامه دارد و کریم امینی کارگردان دو کمدی فسیل و شهر هرت ،  به جز ادامه فعالیت فیلمسازی با “مرد عینکی” و “مقصد مسقط” در جشنواره فیلم فجر۴۲ هم حضوری ویژه دارد.

یکی از آثار استراتژیک جشنواره فجر امسال فیلمی است به نام “آسمان غرب” با محوریت زندگی شهید علی اکبر شیرودی.

به غیر از میلاد کیمرام در نقش شهید شیرودی، امیرحسین آرمان در نقش سرلشکر حسین ادیبان و آرمین رحیمیان در نقش سردار حسین همدانی، نادر فلاح، روح الله زمانی و البته کریم امینی هم در “آسمان غرب” ایفای نقش کرده اند.

کریم امینی در این فیلم در نقش یک ستوان خلبان کاریزماتیک ظاهر شده؛ یکی از خلبانان دوره دیده در آمریکا که در ابتدای جنگ در کنار علی اکبر شیرودی در حملات هوایی مختلفی حضور دارد و در یکی از همین حملات به شهادت می‌رسد.

کریم امینی برای بازی در این نقش، تحقیقات کاملی داشته متمرکز بر زندگی برخی از خلبانان تحصیل کرده آمریکا که در ابتدای جنگ تحمیلی به ناگاه در بزنگاهی حساس قرار گرفته و کم هم نمی‌آورند..‌

ایفای نقش کریم امینی در فیلم آسمان غرب
ایفای نقش کریم امینی در فیلم آسمان غرب

کریم امینی پیشتر هم سابقه بازیگری داشته و به غیر از سریال “پرده نشین” که باعث شهرتش شد در فیلم هایی همچون پاسیو، اگزما، ایتالیا ایتالیا، آب نبات چوبی، نیمه شب اتفاق افتاد، پیاده و همچنین در سریال‌هایی مثل روزگار، دیگری، عقیق، تعبیر وارونه یک رویا، باغ بی روزنه و سارقان روح نیز نقش آفرینی داشته است.

“آسمان غرب” را محمد عسکری ساخته که سال قبل فیلم “اتاقک گلی” را در جشنواره داشت. حبیب والی‌نژاد تهیه‌کننده “آسمان غرب” است؛ فیلمی که با حمایت فارابی و حوزه تولید شده.




داستان ناپدید شدن دختر نوجوان در فجر۴۲؟/ماجرای آرمان و غزاله در “بی بدن”؟/کارگردان پاسخ داد

سینماروزان: فیلم “بی بدن” که در بخش فیلم اولیهای جشنواره فجر۴۲ قرار دارد از نظر داستانی، شائبه هایی دارد درباره شباهت خط داستانی آن با ماجرای ناپدید شدن دختری نوجوان به نام غزاله ش.

 

خبرگزاری مشرق اخیرا در گزارشی مدعی شده بود فیلمنامه “بی بدن” با برداشتي از ماجرای ناپدید شدن غزاله ساخته شده است. غزاله ش. دختری نوزده ساله بود که اسفند۹۲ برای دیدار با پسری به نام آرمان عین. از خانه خارج ولی ناپدید شد…

 

اگرچه آرمان منکر قتل غزاله بود ولی درنهایت به قصاص محکوم شد تا این پرونده به یکی از رسانه‌ای‌ترین پرونده‌های قضایی سالیان اخیر بدل گردد. فیلمنامه بی بدن را کاظم دانشی نوشته که در فیلم قبلی خود “علفزار” اشاراتی داشت به حادثه خردادماه۱۳۹۰ در استخری در خمینی‌شهر با این حال کارگردان بی بدن که حمایت تصویرشهر را هم داشته، جوانی است به نام مرتضی علیزاده که در گفتگویی با ایرنا گفته داستانش واقعی نیست ولی چند پرونده واقعی را مطالعه کرده!

 

این کارگردان درباره خبرهای منتشرشده مبنی‌بر اقتباس این فیلم از پرونده واقعی «آرمان و غزاله» به خبرگزاری ایرنا تأکید کرد: واقعیت این است که در این مرحله نمی‌توانم به‌صورت مستقیم تأیید کنم که فیلم من درباره یک پرونده واقعی است چراکه داستان اصلی فیلم، ساخته و پرداخته ذهن ماست و همه اجزای آن منطبق بر واقعیت نیست. آنچه می‌توانم بگویم این است که این فیلم براساس فضای حاکم بر برخی پرونده‌های جنایی موجود در دستگاه قضایی ایران در سال‌های اخیر ساخته شده است.

ماجرای آرمان و غزاله در فیلم بی بدن؟
ماجرای آرمان و غزاله در فیلم بی بدن؟

وی افزود: مشابه داستانی که ما در فیلم «بی‌بدن» روایت کرده‌ایم، پیش‌تر رخ داده و پرونده مفتوحه و یا مختومه بسیاری با سوژه مشابه در این زمینه وجود داشته و دارد. در عین حال اصلا این موضوع را تأیید نمی‌کنم که فیلم من، درباره یک پرونده واقعی خاص است. به‌خصوص که زمینه روایت فیلم ما، بیشتر جنایی و اجتماعی است. به‌ تعبیری ما یک داستان اجتماعی را در بستر یک اتفاق جنایی روایت کرده‌ایم و اصراری نداشتیم که به‌طور مستقیم درباره یک پرونده صحبت کنیم.

 

وی افزود: بالاخره من فیلمی ساخته‌ام و مخاطب هم می‌تواند روایت آن را به پرونده‌های واقعی منطبق بداند و هم می‌تواند به گونه‌ای دیگر به آن نگاه کند. این رویکرد دیگر در اختیار من نیست. آنچه می‌توانم به عنوان کارگردان «بی‌بدن» تأکید کنم این است که آن را بر اساس یک پرونده واقعی نساخته‌ام. قطعا در فرآیند تحقیق و پژوهشی که با کاظم دانشی برای فیلمنامه این فیلم داشتیم، چندین پرونده قضایی واقعی را مطالعه کردیم و به سوژه‌های متعددی نگاه داشتیم. از این نظر می‌توان داستان فیلم را تجمیعی از همه مشاهدات ما از چند پرونده واقعی دانست.

 

 

 




سومین برگردان ایرانی #خماری در جشنواره فجر۴۲؟/سروش صحت و ماجرای #صبحانه_با_زرافه‌ها

سینماروزان/مهرداد شهبازی: بیش از یک دهه پس از ساخت فیلم خماری (هنگ اور) توسط تاد فیلیپس، امسال سومین برگردان ایرانی آن با عنوان #صبحانه_با_زرافه‌ها در جشنواره فجر۴۲ رونمایی خواهد شد.

روزنامه وطن امروز گزارش داده: فیلم «صبحانه با زرافه‌ها» به کارگردانی سروش صحت با بازی بهرام رادان، پژمان جمشیدی، هوتن شکیبا، هادی حجازی‌فر، کاظم سیاحی و بیژن بنفشه‌خواه با اقتباسی از فیلم «هنگ اور» به کارگردانی تاد فیلیپس محصول آمریکا می‌تواند یکی از مهم‌ترین آثار کمدی حاضر در فجر 42 باشد؛ فیلمی که با توجه به اقتباس صورت گرفته از یک فیلم پرمخاطب در حوزه کمدی و احتمالا اکران نوروزی پس از فجر می‌تواند جایگزین مناسبی برای 2 فیلم کمدی حال حاضر اکران باشد. اما در کنار ژانر طنز نکته مهم اینکه باید امیدوار بود با توجه به کارگردانی سروش صحت و سوابق فیلمسازی کارگردان اثر، می‌توان امید داشت در کنار تولید با متر و معیارهای مخاطب‌پسند، در چهل‌ودومین جشنواره فیلم فجر نیز بدرخشد و پس از مدت‌ها سینمای ایران شاهد تولیدات سینمای کمدی با رعایت سطح و کیفیت مناسب باشد و همانند دهه 60 و 70 آثار کمدی در کنار جذب مخاطب شاهد حضور درخشان در مهم‌ترین هماورد سینمایی کشور باشد.

#خماری که داستان آخرین شب مجردی و بدمستی سه دوست جوان است پیشتر دو بار در ایران، کپی شده؛ یک بار مصطفی منصوریار به تهیه‌کنندگی امیر سماواتی فیلم #همه_چی_آرومه را براساس آن ساخت که در جشنواره فجر۳۰ حضور داشت و کارگردان هم صادقانه کپی کاری از خماری را تایید کرد.

صبحانه با زرافه ها؛ سومین کپی ایرانی خماری؟؟
صبحانه با زرافه ها؛ سومین کپی ایرانی خماری؟؟

یک بار دیگر هم رامبد جوان در اپیزودهای ۳۴ تا ۳۷ سریال #مسافران با عنوان #فراموشی، مشابه اتفاقات خماری را ارائه داده بود؛ سریالی که نام سروش صحت را نیز به عنوان نویسنده داشت.
سروش صحت اخیرا سریال مگه تموم عمر چند تا بهاره را در شبکه خانگی داشت که هرچند نتوانست جریان سازی گرمی در شبکه خانگی داشته باشد اما کمدی ولرم-و نه داغی- بود که می‌شد کنار گوشی‌بازی، آن را هم دید و لبخندی زد.

فیلم منبع که خماری باشد با بودجه ۳۵میلیون دلاری تولید شد و نزدیک ۵۰۰میلیون دلار در گیشه فروش کرد که یک سوددهی خوب است و باعث شد سه فیلم دیگر هم در ادامه آن تولید گردد با این حال…

فیلم همه چی آرومه در اکران رسمی خود در سال۹۱ فقط نزدیک ۴۰۰میلیون فروخت در شرایطی که فیلم اول باکس‌آفیس آن سال(کلاه قرمزی و بچه ننه) حدود ۵میلیارد فروخته بود یعنی بیشتر از ده برابر کپی خماری! آن سه اپیزود فراموشی سریال مسافران هم چندان چنگی به دل نمیزد و اینکه حالا صبحانه با زرافه‌ها بتواند یک کمدی داغ در اکران وطنی باشد، واقعا ممکن است؟




در جریان ناآرامی‌های۱۴۰۱ مدیر یکی از پلتفرم‌ها گفته بود این انقلاب مانند انقلاب مصر است و این بار دیگر کار تمام است ولی..‌/حالا بسیاری از هنرمندانی که در جریان حوادث پسامهسا مهاجرت کردند، پیغام داده‌اند که می‌خواهند برگردند/آنهایی که امروز سینما را متهم به تک ژانری شدن می‌کنند همان کسانی هستند که تا دیروز مدعی بودند سینما در حال نابودی است!/آثار کمدی این سالها با مراقبت بسیار پروانه میگیرند/حتی خانواده‌های مذهبی هم مخاطب #فسیل بوده‌اند/مشکل تنوع ژانر نداریم، مشکل ندیدن و نشنیدن داریم!/سهم کمدی تنها سیزده درصد پروانه‌های صادره است/در کدام دوره سراغ داشته‌اید که یک فیلم کودک نزدیک به ۵۰ میلیارد فروش را رد کند؟‌/با ساخت فیلم سیاسی هیچ مشکلی نداریم!/با نقد اجتماعی و تضارب آرا، موافقیم!/هالیوود هم دفترچه نظارتی ۱۶۰صفحه‌‌ای دارد!/از زمان ورود مرضیه برومند به مدیرعاملی خانه سینما، بودجه این نهاد صنفی دو برابر شد!!/با اینکه اداره ثبت، کمک به خانه سینما را #غیرقانونی اعلام کرده بود ولی باز تعامل کردیم برای رفع مشکلات قانونی و تزریق بودجه!/بلاتکلیفی یعنی جماعتی که شعارهای ضدنظام می‌دهند و بعد دنبال بودجه دولتی برای تولید فیلمند!/۷۵ درصد مدعیان مقابله با نظام، ‌منافع و مقاصد اقتصادی دارند و نه سیاسی!

سینماروزان: در زمینه پروانه ساخت، سهم فیلم‌های کمدی تنها ۱۳ درصد از کل پروانه ساخت‌های صادر شده است. اگر شاهد هیاهویی در این زمینه هستیم، به دلیل بیشتر دیده شدن فیلم‌های کمدی است. همین الان که ۱۲ فیلم در حال اکران در سینماهاست، تنها ۳ فیلم تم کمدی دارند. در کنار آن‌ها فیلم‌های اجتماعی، فیلم‌های کودک و حتی فیلم دفاع مقدس و تاریخ انقلاب داریم.

 

محمد خزاعی رئیس سینما با بیان مطلب فوق در گفتگو با خبرگزاری ایرنا بیان داشت: ما مشکل ژانر در سینما نداریم، این تنوع وجود دارد، اما مشکل نگاه، ندیدن و نشنیدن در سینما داریم. دوستان منتقدی که سینما را متهم به تک ژانری شدن می‌کنند همان کسانی هستند که تا دیروز مدعی بودند سینما در حال نابودی است و در سینماها به زودی تخته خواهد شد. به آن دوستان عرض می‌کنم نگاه‌تان را عمیق‌تر کنید و از تحلیل‌های سطحی و ژورنالیستی دست بردارید. سینما نه تنها تک‌ژانری نشده بلکه در محتوا و ژانربندی در حال پوست‌اندازی است.

 

خزاعی ادامه داد: اگر همین امروز اقتصاد سینماداران اینگونه رونق نگرفته بود، خانواده سینما چه مطالبه‌ای از مدیریت سینما داشتند؟ غیر از این است که اگر فیلم امروز فروش می‌کند، مخاطبانی که به سینما فرامی‌خواند، به تماشای فیلم‌های دیگر هم می‌روند؟‌ در کدام دوره سراغ داشته‌اید که یک فیلم کودک نزدیک به ۵۰ میلیارد تومان فروش داشته باشد؟‌ در چنین شرایطی ما چه کار می‌توانیم بکنیم؟ آیا باید جلوی اکران فیلم‌های کمدی را بگیریم؟

محمد خزاعی
محمد خزاعی

خزاعی ادامه داد: برخی نقدهایی را به حاکمیت ژانر کمدی در سینمای ایران وارد می‌کنند و از آثار کمدی به‌عنوان آثاری مبتذل و سخیف یاد می‌کنند اما غافل هستند از اینکه آثار کمدی در این دوره با سلامت و مراقبت بسیار زیاد پروانه ساخت و نمایش می‌گیرند. من چند بار برای بازدید به سالن‌های اکران فیلم «فسیل» رفته و دیده‌ام که خانواده‌ها از هر قشری حتی قشر مذهبی در سالن حضور داشته‌اند. همه داشتند در کنار یکدیگر فیلم را می‌دیدند و لذت می‌بردند. ما تلاش کردیم تا به گروهی از مخاطبان که زمانی از سالن‌های سینما قهر کرده بودند بگوییم سینما جای خوبی است و نیازی نیست نگران مضامین مطرح شده در فیلم‌ها باشید.

 

رئیس سینما افزود: در رویکردهای ما هرگونه آثاری که در حوزه سینما، سبک زندگی ایرانی و اسلامی را تخریب و یا کانون خانواده‌ها و جایگاه پدر و مادرها را خدشه‌دار کند و به قبح‌زدایی از مواد مخدر، سیگار، مشروبات الکلی، روابط نامشروع و مسائل مبتذل بپردازد، جایی ندارند. اگر بایدها و نبایدهای مربوط به سینمای سایر کشورها را هم بررسی کنید، خواهید دید که در موضوعاتی مانند خانواده، بسیار سخت‌گیرانه عمل می‌کنند. از شما می‌خواهم به‌عنوان یک رسانه، دفترچه نظارتی هالیوود که یک دفترچه حدودا ۱۶۰ صفحه‌ای است را مرور کنید. شاخص‌ها را به‌صورت کاملا ریز و جزئی تعیین کرده و در اختیار کمپانی‌ها قرار داده است و دیگر هم در کار آن‌ها دخالت نمی‌کند.

 

خزاعی اظهار داشت: به صراحت اعلام کرده‌ام که ما با ساخت فیلم سیاسی و تضارب آرا در سینما هیچ مشکلی نداریم. حتی اعلام کردیم که با نقد اجتماعی در فیلم‌ها هم مخالف نیستیم و فکر نمی‌کنم مدیریت سینما در هیچ دولتی با این صراحت این موارد را اعلام کرده باشد. فکر نمی‌کنم در هیچ دوره‌ای فضایی بازتر از امروز وجود داشته باشد. حرف ما در زمینه محدودیت‌ها مربوط به ابتذال است و مشخص است اگر بنده تا ۵۰ سال دیگر هم در سازمان سینمایی باشم پای این مبارزه با ابتذال خواهم ایستاد. صراحتا اعلام می‌کنم هر فیلمی که نقد اجتماعی داشته باشد و در آن تضارب آرا هم شکل گرفته باشد، ما هیچ مشکلی با آن نداریم، در عین حال با همین صراحت می‌گویم با هر فیلمی که بخواهد کانون خانواده را مورد هجمه قرار دهد و یا ترویج ابتذال و مواد مخدر باشد، مقابله خواهیم کرد و جلوی آن خواهیم ایستاد.

 

خزاعی تاکید کرد: سینما یعنی اقتصاد اما می‌توان نگاه متفاوتی هم داشت. نکته دیگر این است که آیا ما همیشه باید به فیلم‌ها سوبسید بدهیم؟ آیا فیلمسازان ما نباید راه ارتباط با مخاطب خود را یاد بگیرند؟ این مسأله بسیار مهمی است.

 

رئیس سازمان سینمایی با اشاره به سینماگرانی که در حوادث پسامهسا از ایران رفتند، بیان داشت: خیلی‌ها در طول آن حوادث تصور می‌کردند کار جمهوری  ایران تمام شده است. مدیر یکی از پلتفرم‌های سینمایی حتی به همکاران خود گفته بود، این انقلاب مانند انقلاب مصر است و این بار دیگر کار تمام است!‌ یعنی در این حد برخی به باور رسیده بودند، اما همه شکست خوردند. در طراحی‌هایی هم که داشتند شکست خوردند و خیلی از هنرمندانی که در جریانات اخیر به خارج از کشور رفتند، پیام‌هایی را ارسال می‌کنند تا به کشور برگردند. فضا همین امروز نسبت به سال گذشته خیلی تغییر کرده است. بعضی از این افراد صراحتا پیام پشیمانی ارسال می‌کنند، آن هم به‌صورت رسمی. هم شناخته‌شده‌ها هم برخی افراد گم‌نام‌تر. صراحتا می‌گویند ما می‌خواهیم به ایران بازگردیم و فعالیت سینمایی خودمان را ادامه دهیم. به‌صورت غیرمستقیم به دوستان مشترکی که با من داشته‌اند، پیام داده‌اند که می‌خواهند برگردند. برخی از این درخواست‌ها هم در دست بررسی است.

 

او افزود: بلاتکلیفی یعنی جماعتی که شعارهای ضدنظام می‌دهند و بعد دنبال بودجه دولتی برای تولید فیلمند! برخی از افراد که در همان حوادث سال گذشته سراغ رفتارهای سیاسی رفتند و موضع‌گیری‌هایی داشتند، هفته بعدتر در سازمان سینمایی به دنبال بودجه و امکانات بودند! این یعنی بلاتکلیفی

برخی از مردم اما واقعا تصور می‌کنند که این افراد، مقاصد سیاسی دارند!‌ می‌توانم بگویم ۷۵ درصد این افراد، ‌منافع و مقاصد اقتصادی دارند، نه سیاسی.

 

خزاعی درباره استعفای مرضیه برومند از مدیرعاملی خانه سینما گفت: ایشان در جریان استعفا صحبت از تعاملات نکرده بود و به جنبه اقتصادی ارتباط با سازمان سینمایی اشاره داشت که اساسا بحث دیگری است. این هم در حالی است که از زمان ورود خانم برومند به خانه سینما، بودجه این نهاد صنفی دو برابر شد و می‌توانید در این زمینه از خود ایشان هم سوال کنید. جالب است که هیچ‌کس درباره این مسایل صحبت نمی‌کند و تنها ابهامات را مطرح می‌کنند. از خانم برومند سوال کنید که آیا بودجه خانه سینما بعد از مدیرعاملی ایشان دو برابر شد، یا نه؟من شخصا با ایشان جلساتی داشتم و حتی قبل از اعلام استعفا با او تماس گرفتم و گفتم اگر می‌توانید کمی بیشتر بمانید. حتی یادم است که در همان اواخر حضور ایشان، اداره ثبت، نامه‌ای به سازمان سینمایی زد و اعلام کرد با توجه به عدم ثبت خانه سینما، کمک مالی به این نهاد غیرقانونی است. و طبیعتا من هم نمی‌توانستم غیرقانونی اقدام کنم ولی باز هم تعامل کردیم تا مشکلات حل شود و بودجه تزریق گردد.

.

 

 




راننده اسنپ؛ برنده جایزه از جشنواره #سینماحقیقت!

سینماروزان/مهدی فلاح: در اختتامیه جشنواره سینماحقیقت اتفاق تازه‌ای افتاد و آن هم اینکه بالاخره یکی از مدیران خانه سینما اعتراف کرد به گرفتاری های مالی خانواده سینما که باعث شده آنها به سمت رانندگی اسنپ یا دستفروشی بروند.

مدتها بود درباره اوضاع معیشتی نامساعد اهالی سینما سخنی از سوی سران خانه سینما شنیده نمی‌شد ولی علی دهکردی مدیرعامل تازه خانه سینما نه فقط اذعان کرد به مسافرکشی برخی از سینماگران که مدعی شد یکی از برگزیدگان جشنواره حقیقت هم راننده اسنپ بوده!

علی دهکردی در اختتامیه جشنواره هفدهم سینماحقیقت گفت: در روزهای اولی که من برای مسئولیت مدیر عامل خانه سینما انتخاب شدم، اسنپ گرفتم و بعد راننده اسنپ به من گفت که من مستندسازم و عضوی از خانه سینما!!

وی ادامه داد: همان لحظه من فکر کردم کلید خانه‌ای را در دست گرفتم که یک مستندساز به‌عنوان موتور دانش، خلاقیت و هنر راننده اسنپ شده است. اما حالا خوشحالم که این جوان در این سالن جایزه گرفت و جمعیت انبوهی برای او دست زدند. امیدوارم سینماحقیقت بتواند حقیقت سینمای فاخر ما را به گوش و چشم کسانی که چشم و گوششان را بر حقیقت سینما بستند، باز کند!

راننده اسنپ؛ برنده جایزه از جشنواره #سینماحقیقت
راننده اسنپ؛ برنده جایزه از جشنواره #سینماحقیقت

البته که جهت حفظ حرمت فرد هم که شده علی دهکردی نامی از این مستندساز نبرد ولی این، وضعیت بسیاری از سینماگرانی است که متاسفانه سال‌هاست از نظر معیشتی و امنیت شغلی اوضاع بسامان ندارند و آن قدر کم‌کاری روی هم تلنبار شده که نگو و نپرس. تازه این مستندساز خودرویی دارد که بتواند با آن وارد اسنپ شود، سینماگرانی که توان خرید خودرو و مسافرکشی ندارند چه باید بکنند؟؟ امید که در اختتامیه جشنواره های بعدی، روسای صنوف سینما به این پرسش هم پاسخ دهند.




کدام سینماگران، زندگی‌شان #کاباره‌ای است؟!/حسین فرحبخش تهیه‌کننده سینما مطرح کرد

سینماروزان/مهدی فلاح: ماجراهای ممنوع‌کاری برخی هنرمندان و کاسه داغ‌تر از آش شدن جماعتی که در پشت پرده گرای ممنوع‌کاری را داده‌ بودند با واکنش حسین فرحبخش تهیه‌کننده سینما مواجه شده است.

حسین فرحبخش با انتشار ویدیویی در صفحه اجتماعی خود گفت: ممنوع‌کاری در هر صنفی بد است و ممنوع‌کاری هنرمندان از همه بدتر! ولی یادتان باشد آنهایی که امروز ممنوع‌کاری را نقد می‌کنند در دهه شصت هنرمندان را در راهروهای ارشاد، شلاق می‌زدند. اینها بقایای همان هایی هستند که در دهه شصت بسیاری از هنرمندان را به‌خاطر بازی در یک پلان فیلم قبل از انقلابی ممنوع‌کار کردند و باعث شدند هنرمندان از مملکت آواره و کنار خیابان‌های غربت از گرسنگی جان دهند.

مدیر پارسافیلم ادامه داد: آنهایی که درباره پول حلال حرف می‌زنند لطف کنند و بگویند خودشان در این چهل سال چند ریال پول حلال و با عرق ریختن به دست آوردند؟ شمایی که با رانت های ارگانی از تلویزیون تا جاهای دیگر، فیلم ساختید را چه به صحبت درباره پول حلال؟!

فرحبخش افزود: ای کسانی که زندگی‌های‌تان، کاباره‌ای است لطفا از انسانیت و پول حلال و آلودگی حرف نزنید که اگر بنا باشد اسناد تان رو شود دیگر جرأت نخواهید کرد که سرتان را بالا بگیرید.

حرفهای حسین فرحبخش درباره سبک زندگی رانت خواران ارگانی سینما
حرفهای حسین فرحبخش درباره سبک زندگی رانت خواران ارگانی سینما




بازیگر مقتدر #مختارنامه دیگر هیچ کس را نمی‌شناسد!/حسین خانی‌بیک گرفتار بیماری مهلک

سینماروزان/ احمد محمد اسماعیلی: طبق روال کاریم هراز گاهی با بازیگران با سابقه تماس هایی دارم و ضمن انجام کار از حال و احوالشان جویا می شوم و به همین دلیل با حسین خانی بیک بازیگر خوشنام و قدیمی سینما ، تئاتر و تلویزیون تماسی گرفتم…

همسرش پشت خط آمد و با لحنی ناراحث و غمگین از وضعیت نامساعد جسمانی خانی بیک و بیماریش گفت و تاکید داشت که آلزایمر خانی‌بیک بتدریج تاثیرات منفیش را بروز داد تا جایی که امکان حرف زدن و شناخت دیگران را ندارد…

با شنیدن وضعیت این بازیگر محجوب و دوست داشتنی ناراحت شدم و با توجه به سبک زندگی سالم خانی بیک که مرد خانواده و اهل ورزش بود خیلی بعید بود که به این بیماری دچار شود.
وضعیتی که باعث شد بحث تقدیر و اینکه هر انسانی روزی باید با ابتلا به بیماری دنیا را ترک کند برایم دغدغه ذهنی شد و به مرور هنرمندانی و اطرافیانی که از دست داده ایم پرداختم و به نظرم آمد که عدالتی در جهان هستی درباره معیشت آدمهای خوب و نیک وجود ندارد و مثالهای زیادی از ذهنم عبور کرد.

جمشید مشایخی نازنین چند سالی با بیماری سرطان درگیر بود و یا علی خاتمی در دوران بلوغ سنی و کاریش درگیر این بیماری مهلک شد و نام های بسیار دیگری و… در مقابل خیلی از آدم های سنگدل و پلشت هم دور و برمان می بینیم که خیلی راحت زندگی می‌کنند.
حسین خانی بیک با ظاهر و هیبت مردانه ش نمادی از مرد سنتی ایرانی مهربان و نگهبان خانه و خانواده اش را در بیش از دو دهه در سینما و تلویزیون خلق کرده و نقش های ماندگاری در ذهن مخاطبان در قالب چنین مردانی بازی کرد.

یکی از نقش هایی که خانی بیک را مورد توجه مردم قرار داد نقش سرهنگ نیروی انتظامی در سریال #پلیس_جوان بود که تقابلش با شهاب حسینی افسر جوان کلانتری محل خدمتش لحظات جذابی را برای مخاطب خلق کرد.

حسین خانی بیک گرفتار آلزایمر
حسین خانی بیک گرفتار آلزایمر

بازیگری که دست پرورده مکتب عباس جوانمرد بود و با همکاری با پسرخاله هنرمندش ( هادی اسلامی) تئاترهای ماندگاری در دهه چهل و پنجاه خلق کرد‌. شاید به دلیل محجوبیت و افتادگی اخلاقی که داشت هیچ وقت مثل همنسلانش از قبیل خسرو شکیبایی در قالب یک استار فرو نرفت و شد استاد ایفای نقش های مکمل چه در کارهای تاریخی مثل نقش معرکه‌اش در سریال #روزی_روزگاری در قالب یک روستایی بادیه نشین خوش قلب و یا ایفای افسران پلیس در سریال هایی مثل #شلیک_نهایی و یا افسر عراقی خوش قلب فیلم #پوتین که در تقابل با مافوق خشنش قرار میگیرد و در سریال #مختارنامه هم شد ایاس مقتدر که فرمانده شرطه های شهر کوفه بود و چند سکانس ماندگار روبه روی عرب نیا خلق کرد.
در سالهای اخیر جای خالی بازیگرانی از جنس خانی‌بیک در سینما و تلویزیون احساس می شود؛ بازیگران با صلابتی که با آرامش درونی توانستند تجسم درستی را از مرد ایرانی معمولی که می تواند قهرمان خانواده اش باشد را ارائه کنند…




افشای دلایل توقیف فیلم ارگانی #مسیح_پسر_مریم/تهیه‌کننده مطرح کرد

سینماروزان: فیلم ارگانی مسیح پسر مریم دو سال بعد از تولید با حمایت سازمان اوج، همچنان در توقیف به سر می‌برد؛ این، فیلمی بود که نتوانست به جشنواره فجر۴۰ راه یابد و بهروز افخمی عضو هیات انتخاب آن جشنواره، دلیل ردّ فیلم را حوصله سر بر بودن آن نامید.

مسیح پسر مریم را جوانی به نام علی جعفرآبادی کارگردانی کرده بود که با وجود توقیف، توانست به عنوان کارگردان فیلم #راه_شیری از محصولات فارابی انتخاب شود ولی از سرنوشت فیلم دوم هم خبری نیست.

مهدی فرجی از مدیران باسابقه تلویزیون که به همراه جلیل شعبانی تهیه‌کنندگی مسیح پسر مریم را برعهده داشت درباره دلایل توقیف آن به فرهیختگان گفت: چند نوبتی دیدارهای مختلف با مسئولان سینمایی کشور راجع‌به این فیلم داشتیم. همه آنها از فیلم تعریف می‌کنند ! و می‌گویند از لحاظ ساختاری، جذابیت، کیفیت، محتوا و مضمون فیلم خوبی است! و از آن خیلی تعریف می‌کنند، منتها یک مشکل شکلی در کار وجود دارد که چون فیلم مربوط به رژیم گذشته است و قصه در زمان رژیم گذشته روایت می‌شود و ما #فاحشه‌خانه آن دوران را نشان می‌دهیم، یک اختلاف سلیقه‌ای با مسئولان سینمایی داریم که می‌گویند ‌ بخش‌هایی از آن باید حذف شود اما ما صلاح نمی‌دانیم حذف شوند چون فکر می‌کنیم لازم هستند و حتما باید باشند. تک‌تک که با مسئولان صحبت می‌کنیم به نفع ما رای می‌دهند و حرف ما را تایید می‌کنند اما وقتی جمعی صحبت می‌کنیم به نتیجه نمی‌رسیم.

افشای دلایل توقیف فیلم مسیح پسر مریم/مهدی فرجی مطرح کرد
افشای دلایل توقیف فیلم مسیح پسر مریم/مهدی فرجی مطرح کرد

وی با تایید اینکه پوشش کلاه گیس خانم‌ها نیز مشکل‌ساز گشته گفت: تقریبا چنین چیزهایی است… به نظرم مشکل فیلم ما حل خواهد شد. من امیدوارم و اخیرا هم باز صحبت کردم و به نظرم این مساله حل‌شدنی است چون کاملا قابل توجیه است و آنچه ما از آن دفاع می‌کنیم به نظرم کاملا قابل دفاع است و نباید حذف شود و ان‌شاءالله بعد از نمایش مردم قضاوت می‌کنند که پافشاری ما بی‌مورد نبوده است.

فرجی درباره وضعیت عجیب توقیف یک فیلم ارگانی به تهیه کنندگی یک مدیر باسابقه بیان داشت: یک شوخی یکی از دوستان می‌کرد و می‌گفت اوج سرمایه‌گذار شماست، شما تهیه‌کننده آن هستید و کارتان توقیف شده است‌!!




تبدیل #مختارنامه به نسخه‌های الکن ۹۰ دقیقه‌ای! چرا؟

سینماروزان/حامد مظفری: اشتباه اول چه بود؟ ممانعت از پخش سریال مختارنامه در محرم و صفر۱۴۰۲. توجیه؟ پخش مکرر سالیانه و تکراری شدن آن که اسباب جوک‌سازی رقم زده!

غلط؟ ذات ایرانی، با طنز و دست انداختن عجین است و از کمال الملک تا رضا تفنگچی و..‌‌‌. از این جوک‌ها در امان نمانده‌اند. پس یا این توجیه را نباید پذیرفت و تحلیل رسانه‌هایی نظیر سینماپلاس را قبول کرد که وجه حماسی-هیجانی مختار به درد امسال نمی‌خورد یا آن که باید پذیرفت که چه مدیران دهان بینی داریم که به خاطر چند جوک، جواهر را آرشیو کرده و انبوه بدلیجات بظاهر تولیدی تاریخی‌طور را روی آنتن می‌فرستند.

مشکل اصلی آنجا حادث می‌شود که باز وقتی صدای انتقادات و درخواست‌های مخاطبان برخاست تلویزیون در اقدامی عجولانه و به جای آن که دستور پخش نسخه اصلی سریال مختار را بدهد تکه هایی از سریال را با تدوین‌ی الکن و پر از گنگی و ابهام در قالب تله‌فیلم‌هایی -که حتی نکرده‌اند تیتراژ اصلی سریال را استفاده کنند-روی آنتن فرستادند. لابد ذوق هم کرده‌اند از تماشای کاردستی‌های بی سر و تهی که با دستکاری در مخلوق داوود میرباقری ساخته‌اند!؟

ادعای شان هم می‌شود که با این کار خواسته‌‌اند پاسخی دهند به نیاز مخاطب!

تبدیل #مختارنامه به نسخه‌های الکن ۹۰ دقیقه‌ای❗️ چرا⁉️
تبدیل #مختارنامه به نسخه‌های الکن ۹۰ دقیقه‌ای❗️ چرا⁉️

خواسته‌ی مخاطب این بود؟ مخاطب خیلی روراست می‌گوید مختارنامه را پخش کنید‌. حالا اگر معذوراتی ناگفتنی دارید که نمی‌شود سریال را از شبکه های اصلی تان پخش کنید، از شبکه های دیگر پخش کنید! شبکه های تماشا و آیفیلم و افق و آموزش که بود!

یکی دو سال قبل شبکه قرآن، سریال مختارنامه را با تیتراژ اصلی در باکس انتهای شب خود قرار داده بود و هر که علاقمند بود سریال را از این شبکه می‌دید.
امسال هم می‌شد نسخه اصلی سریال را بدهید اصلا از شبکه چهار پخش شود!
چه کاری است بدل کردن سریالی ممتاز به تله فیلم های الکن که بدترین نقیصه شان، حذف تیتراژ عالی سریال و تیتراژسازی بی‌سلیقه با موسیقی بی‌ربط است؟




#قربان_نجفی کارگردان فیلم #فصل_ماهی_سفید اظهار داشت: از شالیزارهای شمال به باغ آلبالوی چخوف رسیدم!/چگونه می‌توان تبدیل شالیزار به ویلا را دید و متاثر نشد؟/چرخ‌های گذار برخی افراد را لِه می‌کند و برخی را به سود می‌رساند!/نابودی سینمای اجتماعی کلیت سینمای ایران را به نابودی می‌کشاند!

سینماروزان: درباره تغییر کاربری‌های شالیزارهای شمال قصه‌ای داشتم و به قطعه قطعه شدن زمین‌ها، تغییر کاربری،‌ از بین بردن زمین‌ها که دامنه‌اش به جنگل‌ها رسیده، پرداختم. به دلیل اینکه به ادبیات نمایشی آشنا هستم و تئاتر خوانده‌ام و خودم هم در «باغ آلبالو» بازی کرده‌ام، به ذهنم رسید که چقدر قصه من می‌تواند در قالب «باغ آلبالو» قرار بگیرد.

قربان نجفی کارگردان فیلم فصل ماهی سفید که با پخش #رسانه‌فیلمسازان اکران شده، با بیان مطلب فوق به ایلنا گفت: در واقع رسیدن به این نمایشنامه بالعکس بود، من قصه را داشتم و فکر کردم می‌توانم قالب قصه‌ام را از «باغ آلبالو» بگیرم و فکر می‌کنم واقعاً انتخاب خوبی بود و قصه با قالب این نمایشنامه هماهنگ است.

وی ادامه داد: نسبت من با طبیعت یک نسبت فامیلی است. کسی که در طبیعت زندگی کرده باشد می‌تواند نسبتی ملموس با طبیعت داشته باشد و وقتی درخت‌ها، زمین‌های شالیزار، کوه و دشتی که مورد تجاوز قرار می‌گیرند دل هر کسی به درد می‌آید و در کنار این، اتفاقات عجیبی رخ می‌دهد و فاجعه‌ای به بار می‌آید؛ خاطرات و نسل‌هایی را از بین می‌روند اصالت‌هایی نابود می‌شوند و از بین می‌روند و انسان‌های بی‌ریشه‌ای می‌آیند و چنین فجایعی در جامعه رقم می‌زنند.چگونه می‌توان تبدیل شالیزار به ویلا را دید و متاثر نشد؟ در کنار این اتفاق متأسفانه دست‌های آلوده‌ای هم هستند که از این جریان‌ها و اتفاقات حمایت می‌کنند و واقعاً نقش تأثیرگذاری در این نابودی دارند.

این بازیگر افزود: همیشه در حال گذار هستیم و جامعه نمی‌تواند متوقف شود، اگر ایستایی ایجاد شود جامعه شکست خورده است؛ عوض شدن شرایط یک جامعه با جامعه‌ای دیگر متفاوت است. آنچه که در «باغ آلبالو» می‌بینیم روایت یک شرایط جهانی است. انسان‌ها در حال انفعال نشسته‌اند و این حالت گذار را از فئودالیته به سرمایه‌داری یا جهان صنعتی را نگاه می‌کنند، در آنچه که تعریف می‌شود کارگر تا امروز در مزرعه ارباب کار می‌کرده و از فردا باید در کارخانه کارگر باشد و جایگاهش تغییری نکرده و فقط شکل قالبش متفاوت است. چرخ‌های گذار برخی افراد را لِه می‌کند و برخی را به سود می‌رساند و برخی را هم در همان حالت ثابت نگه می‌دارد که این شرایط را هر زمان در هر جامعه‌ای که دچار ایستایی نیست، می‌توان دید.

قربان نجفی کارگردان فصل ماهی سفید
قربان نجفی کارگردان فصل ماهی سفید

قربان نجفی درباره محدودیت های سرراه آثار جدی برای اکران گفت: شخصا با نگاهی به یک اثر کلاسیک سعی کردم جامعه امروز خودم را تعریف کنم و در کنار آن یک نمایشنامه را که آغازگر سبک ناتورالیسم است را ایرانی کرده‌ و به جامعه معرفی کرده‌ام. این کار می‌تواند مفید باشد و به نظر من هر کس که می‌خواهد فیلم اجتماعی بسازد باید مطالعه داشته باشد تا بتواند به جامعه محصولی ارزشمند ارائه دهد، نابودی سینمای اجتماعی کلیت سینمای ایران را به نابودی می‌کشاند و اگر شرایط امروز و تب کمدی سازی ادامه داشته باشد مطمئن باشید همه ضرر می‌کنیم. باید شرایط، منصفانه باشد برای اکران آثاری از گونه‌های مختلف‌‌‌.




رمزگشایی از متن دوازده کلمه‌ای رئیس سینما!

سینماروزان/حامد مظفری: محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی که در روزهای اخیر اخبار کسالت و خانه‌نشینی‌اش به گوش رسیده و در عین حال تعییر و تحول در زیرمجموعه اصلی خود فارابی را تجربه کرده، متنی دوپهلو را استوری کرده است.

رئیس سینمای دولت سیزدهم ذیل تصویری از سردار احمد متوسلیان چنین آورده: برای آنچه اعتقاد دارید، ایستادگی کنید حتی اگر هزینه‌اش، تنها ایستادن باشد! 

فارغ از تکیه بر اعتقاد که باید در ذات هر انسان سالمی باشد اینکه خزاعی از “تنها ایستادن” می‌گوید جای تأمل دارد. ایستادگی، عالی است ولی چرا تنها؟

تنهایی رئیس از کجا نشأت گرفته؟ از چینش زیرمجموعه‌ها مطابق با نظر جریانات بیرونی؟ یا از صلبیت جریانات مافیایی که ظرف چهل سال در زیرمجموعه‌ها لانه کرده و حتی رفرمیست‌ترین مدیران سینمایی را به اپراتور برنامه‌های خویش بدل می‌کنند؟ 

رئیس سینمای دولت سیزدهم حین فعالیتش در سینما چند اقدام ضربتی انجام داد و از همه مهمتر جمع کردن بساط بریز و بپاش به بهانه برگزاری جشنواره موسوم به جهانی و ادغام بین‌الملل در فجر. کنارش چابک سازی گروه هزینه‌زای هنروتجربه هم در دستور کار قرار گرفت و تجربه هم ثابت کرد نه با ادغام بین‌الملل در فجر ضرر کیفی به جشنواره فجر وارد شد و نه با ادغام هنروتجربه در مرکز، روال اکران آثار هنروتجربه‌ای مختل شد.

این دو اقدام هرچند ضرری به بدنه سینما وارد نکرد که اتفاقا بر مدار آرای اهالی سینما بود؛ یادمان نمی‌رود که آخرین رئیس سینمایی دولت اعتدال نیز روی آنتن زنده تلویزیون، تعطیلی جشنواره موسوم به جهانی را خواسته اهالی سینما دانسته بود ولی موفق به انجام آن نشد.

 پس ضرر اصلی به کجا وارد آمد؟ محدود شدن منافع مالی چشمگیر دست اندرکاران این ساختارهای بودجه‌خوار بود که خواه ناخواه آنها را به قطب مخالف رئیس سینما بدل کرد و چون جرأت اصرار بر بازگشت به آن ساختارهای دمده را ندارند یک روز فروش بالای سینماها را بهانه می‌کنند و دم از ابتذال می‌زنند و روز دیگر از غلبه فیلمفارسی می‌گویند بی آن که پاسخی دهند به این پرسش که چرا بعد از چهار دهه دریافت رانت ارگانی، مخاطبان همچنان آثار تجاری را به تولیدات شترگاوپلنگی آنها ترجیح می‌دهند؟

رمزگشایی از استوری دوازده کلمه‌ای محمد خزاعی
رمزگشایی از استوری دوازده کلمه‌ای محمد خزاعی

دلیل اصلی تنهایی رئیس سینما می‌تواند آسیب به منافع ویژه‌خواران باشد ولی یک دلیل جانبی هم در این امر موثر است و آن هم روال نامتعادل مهم‌ترین زیرمجموعه سینمایی کشور در توزیع تسهیلات تولید. اینکه مدیر قبلی فارابی، انتخاب خزاعی بوده یا نه را نمی‌دانیم و اینکه جانشینی زین‌العابدین به‌جای جوادی، محصول نگاه خزاعی هست یا خیر را خودش باید بگوید ولی آنچه مسلم است اینکه فارابی در دولت سیزدهم تقریبا نتوانست شرایط بهره‌مندی سینماگران اصیل و توانمند از مواهب تولید را فراهم کند و چون مهم‌ترین خروجی سازمان سینمایی در تولیدات بلند فارابی خلاصه میشود، این عملکرد خواه ناخواه کلیت ساختار سینما را تحت تاثیر قرار داد.

اینکه خزاعی حتی اگر تنها هم شود باز از اصول خود کوتاه نمی‌آید خیلی هم خوب است ولی باید جلو هم برود. اینکه خزاعی با دو اقدام ضربتی بساط ویژه‌خواری رسمی منفعت‌طلبان را جمع کرد، به جای خود نیکو ولی مساله اینجاست که همان قطع یدشدگان، مستقیم یا غیرمستقیم بساط بودجه‌خواری را در زیرمجموعه‌های سازمان و ازجمله فارابی پهن نمودند.

برای حرکت رو به جلو، خزاعی ابتدا باید دست سینماگران ابن‌الوقت مجیزگوی تمام ادوار را از شوراها و پروژه‌های فارابی قطع کند و سپس به طور جدی شرایط توزیع تسهیلات میان سینماگران اصیل و امتحان پس داده را فراهم کند.




#جهانگیر_الماسی بازیگر باسابقه بیان کرد: نه اصلاح‌طلب هستم و نه اصولگرا!/به من بسته‌اند که احمدی‌نژادی هستی ولی…/ساعت ۷صبح به من زنگ زدند که باید بیایید تحلیف!/احمدی‌نژاد آدم باهوشی بود چون…

سینماروزان/ناصر غضنفری: اصلا خودم را در بند اصلاح‌طلب و اصولگرا قرار نداده‌ام. نه اصلاح‌طلبم و نه اصولگرا. فکر می کنم فرهنگ مهم‌تر از سیاست است. من به سیاست نمره ۲ می‌دهم اما نمره فرهنگ نزد من از ۱۴ شروع می‌شود. مگر دیوانه‌ام؟! پدر خود را در آورده‌ام برای این که یک آدم فرهنگی باشم بعد بیایم خودم را تبدیل به یک آدم سیاسی کنم.

جهانگیر الماسی بازیگر باسابقه با بیان مطلب فوق به خبرگزاری ایرنا گفت: شما الان بروید دم در ریاست جمهوری بگویید ما می‌خواهیم رییس جمهور را ببینیم، آیا اجازه می‌دهند؟ اما همین الان آقای رییس جمهور بگوید من می‌خواهم بروم سر صحنه فیلمبرداری جهانگیر الماسی، بلافاصله می‌تواند بیاید!!

وی ادامه داد: مهم‌ترین چیزی که به من بسته‌اند این است که تو احمدی نژادی هستی. من برای آقای احمدی نژاد و همه کسانی که بالای ۱۵،۱۶ میلیون رای از مردم گرفته‌اند یا سیستم ۱۵،۱۶ میلیون رای به نام آنها ثبت کرده است و به عنوان رئیس جمهور این مملکت انتخاب شده‌اند احترام قائلم. در خانه نشسته‌ام. به من زنگ زده‌اند که مثلا ساعت ۷ صبح ماشین می‌آید دنبالت تشریف بیاورید مراسم تحلیف ریاست جمهوری، آیا من می‌توانم بگویم نمی‌آیم؟ به نظر من هر کس این کار را بکند احمق است، برای این که همه ما داریم برای این سیستم و نظام کار می‌کنیم. با مجوز این سیستم هم داریم کار می‌کنیم.

الماسی گفت: احمدی نژاد به نظر من آدم باهوشی بود چون برخلاف اسلاف خود فهمیده بود با سینما خیلی کارها می‌توان کرد.خیلی هوشمندانه می‌توانستند همان ارزش واقعی عقبه فکری فرهنگی این انقلاب که اسلام است را حفظ کنند و هم از عقبه فرهنگی این سرزمین و مردم و کشورش استفاده کنند.

وی افزود: همان موقع یادم است آقای فتاح از مسوولان دولت حرف خیلی خیلی جالبی زد و گفت: چرا ما یادمان رفته است که تمام عزت و شاخصه و اهمیت و زیبایی این انقلاب این بود که آقایان مدیران ارشد این مملکت از متن مردم بلند شده بودند. ما برای مرحوم طالقاتی دست می زدیم که در مجلس روی زمین می‌نشست نه روی صندلی‌هایی که اکابر قوم پهلوی روی آن نشسته بودند. یا آقای رجایی، خدا رحمتش کند پای سفره ای می‌نشست که یک نوع غذای محدود در آن بود. چرا ما این‌ها را تبدیل به این کردیم که فلان مسوول در سفره‌اش شیشلیک است! افتخار این انقلاب به این بود که مردم و مسوولین از یک نحله بودند. یک شخص می‌توانست روستایی باشد ولی به خاطر شایستگی خود وزیر شده باشد نه این که با رانت و دروغ و نیرنگ به این پست دست پیدا کند.

جهانگیر الماسی و محمود احمدی نژاد
جهانگیر الماسی و محمود احمدی نژاد

 




نگاه ضدّجنگ=نگاه ارزشمند؟/توضیحات حامد حسینی تهیه‌کننده #سینمامتروپل درباره ضدّجنگ بودن بهترین فیلم جشنواره فجر۴۱

سینماروزان/صبا کریمی: حامد حسینی برنده سیمرغ بهترین فیلم جشنواره فجر۴۱ برای فیلم #سینمامتروپل به شائبه‌های مرتبط با ضدجنگ بودن این فیلم واکنش نشان داد.

تهیه‌کننده سینمامتروپل به روزنامه قدس گفت: نگاه ضدجنگ یعنی ما از جنگ بدمان می‌آید ولی اگر مجبور باشیم دفاع کنیم، مقاومت می‌کنیم بنابراین نگاه ضدجنگ، نگاه ضدحماسه نیست به این معنا که وقتی مجبور باشیم بجنگیم، می‌ایستیم و حماسه خلق می‌کنیم.

حامد حسینی ادامه داد: در آثاری که من با محمدعلی باشه‌آهنگر ساختم مثل فیلم‌های #سرو_زیر_آب و #سینمامتروپل، نگاه ضدحماسه نداشتیم، شاید نگاه ضدجنگ در این آثار باشد اما نگاه ضدحماسه نیست.

این تهیه‌کننده تاکید کرد: نگاه ضدجنگ، بد نیست و ارزشمند است ولی اگر قرار است دشمن به ما رحم نکند در مرحله اول تا جایی که بتوانیم ملاحظه‌اش را می‌کنیم همان طور که در فیلم «ملکه» نشان داده شد و اگر قرار باشد دفاع کنیم و حماسه خلق کنیم، چنین می‌کنیم.

وی یادآور شد: اگر به ما حمله شود، دفاع انسانی همراه با خلق حماسه داریم یعنی هم دفاع می‌کنیم و هم حواسمان به اخلاق و انسانیت هست.

حسینی گفت: حماسه الزاماً بُرد نیست بلکه دفاع شرافتمندانه و انسانی است؛ همان طور که امام حسین(ع) و یارانشان در عاشورا یک اتفاق حماسی و انسانی آفریدند.

گفتنی است فیلم سینمامتروپل به کارگردانی محمدعلی باشه آهنگر و تهیه‌کنندگی حامد حسینی یک فیلم در فیلم است درباره سرنوشت سینمامتروپل آبادان در دل جنگ؛ فیلم در فیلمی که نهایتا به دوران معاصر می‌رسد و ریزش برجی به نام متروپل که سالها بعد از جنگ به جای سینما ساختند!

فیلم سینمامتروپل
فیلم سینمامتروپل




کاهش محسوس بلیت‌فروشی جشنواره فجر۴۱ به کدام دلیل است؟ اتفاقات اجتماعی یا اختلالات سمفا؟

سینماروزان/کیوان بهارلویی: بازار پیش‌فروش اینترنتی بلیت‌های جشنواره فجر۴۱ به مانند سال‌های پیش داغ نبود.

سال گذشته در روز ابتدایی پیش فروش بلیت، بیش از صد هزار بلیت فروش رفت و خیلی زود ظرفیت پردیس‌های پرطرفدار مثل آزادی و کوروش سولداوت شد.

  امسال بعد از ۴۸ ساعت از آغاز بلیت فروشی، بعید است میزان بلیت‌های فروخته شده به پنجاه هزار هم رسیده باشد ضمن اینکه کاوش در پلن‌ سینماهای مختلف حکایت دارد از خالی بودن سالن بسیاری از فیلم‌ها و تازه بخش عمده‌ای از ظرفیت اشغال سینماها نیز یا مربوط به خریداران ارگانی است یا صاحبان آثار.

در چرایی رونق اندک بلیت‌فروشی فجر به غیر از اتفاقات اجتماعی اخیر باید به اختلالات سمفا و دردسرهای مخاطبان برای خرید اینترنتی اشاره کرد. هرچند رئیس آی‌تی جشنواره مدعی بلیت فروشی بر مدار بوده ولی واقعیت این است که از همان دقایق ابتدایی بلیت‌فروشی، سامانه ها دچار اختلال، کندی و سنگینی در دسترسی بودند که همین امر بسیاری از مخاطبان را بی‌خیال ابتیاع بلیت نمود.

در دورانی که سامانه‌هایی مانند دیجی‌کالا و اسنپ در کسری از دقیقه، کار مخاطب را راه می‌اندازند نمی‌توان انتظار داشت مخاطب برای یک خرید ساده بلیت، مدتها وقتش را تلف کند؛ این، مسأله‌ای است که برگزارکنندگان فجر باید درک می‌کردند.

کاهش محسوس در بلیت فروشی جشنواره از کجا ناشی شده؟
کاهش محسوس در بلیت فروشی جشنواره از کجا ناشی شده؟




#محمدتقی_فهیم منتقد پیشکسوت متذکر شد: پس از انقلاب در مقام یکی از کشورهای تولیدکننده فیلم رتبه خوبی را به دست آوردیم، اما در ارتباط با مخاطب ناکام ماندیم!/مدیران دهه شصت خطای شوروی را پیش رو قرار دادند و قهرمان و قصه‌گویی را از سینما حذف کردند!/مدیران آن زمان فارابی عنوان کردند ما نیاز به مخاطب تخمه شکن نداریم!/ مسیر شوروی را با حذف مخاطب از سینما ادامه دادند!/متأسفانه نگاه سرگرم کننده به فیلم را تبدیل به یک رویکرد ضدارزش کردند تا سینما از سبد مصرفی خانواده‌ها حذف شود!/ روس‌ها در دهه‌ اخیر تلاش کردند سینمایشان را از آن مسیر غلط شوروی تغییر دهند ولی سینمای ایران با حذف قهرمان به سینمای ضدایرانی رسیده!!/ کار به جایی رسیده که قهرمانان ملی را در فیلمها، ذلیل نشان می‌دهند!/چرا شهید زرین  را در فيلم‌ ارگانی #تک‌_تیرانداز عقب‌تر از واقعیت نشان دادند؟/چرا جهان پهلوان تختی را در فيلم ارگانی #غلامرضا_تختی، یک فرد عقب‌مانده افسرده نشان دادند؟/همچنان مدیران فارابی نمی‌دانند چه فیلمی مناسب کشور است و آن کسی فیلم می‌سازد که زورش برسد!/سینمای آمریکا سینمایی شده که قهرمان میسازد؛ قهرمانی که در درجه اول با دل مخاطب کار می‌کند و مدیران ارگان‌های ما، بودجه‌ها را صرف فیلمهای بی‌مخاطب می‌کنند!

سینماروزان/مهدی فلاح صابر: پس از انقلاب در مقام یکی از کشورهای تولیدکننده رتبه خوبی را به دست آوردیم، اما در ارتباط با مخاطب ناکام ماندیم، به این دلیل که نتوانستیم با دل مخاطب پیش برویم. سینمای «دلی» دقیقاً آن سینمایی است که در ارتباط با تماشاگر توفیق کسب می‌کند.

محمدتقی فهیم منتقد باسابقه سینما با بیان مطلب فوق در جشنواره عمار گفت: در تمام این سال‌ها گفته شده است که فیلم باید با ذهن، عقل یا مغز مخاطب کار کند و سینما باید اندیشمند و دارای پیام مستقیم باشد؛ همه این حرف‌ها تا زمانی درست است که به دنبال دل مخاطب باشیم، در غیر این صورت هر تلاشی در این راستا بیهوده خواهد بود. سینما در دهه شصت، چندسالی سینمای قصه‌گو شد، فیلم‌ها قهرمان داشت و به نوعی قهرمانانش کنش‌مند بودند و نسبت به مخاطبانش احساس وظیفه می‌کردند تا بتوانند او را سرگرم کنند؛ بنابراین سرگرم کردن اولین قدم ارتباط مخاطب با فیلم است.

فهیم ادامه داد: چند سال پس از انقلاب، نگاه سرگرم کننده به فیلم تبدیل به یک رویکرد ضد ارزش شد و هر اندازه که جلوتر رفتیم، کم کم سینما از سبد مصرفی خانواده‌ها حذف شد. حتی مدیران و مجموعه‌ها و ارگان های دولتی در ارتباط دادن بودجه به پروژه‌ها به دنبال این بودند که افراد بتوانند هرچه سریع‌تر در فیلم‌ها مانیفست اعلام کنند. نتیجه این اتفاق سبب شد تا قهرمان و قصه‌گویی از سینما حذف شود.

وی افزود: زمانی که انقلاب در کشورمان صورت گرفت، مدیران همان تجربه و خطای شوروی را پیش رو قرار دادند و آن چیزی نبود جز حذف قهرمان و قصه‌گویی از سینما. این در حالی است که سینمای شوروی در دوره‌ای قدرتمندترین سینما بود، تا جایی که مکاتب مهم فیلمسازی در شوری پدید می‌آید که معروف‌ترین آن آیزنشتاین ۲۲ ساله است که با مکتب مونتاژ دنیا را تکان داد. پس از مدتی در این کشور شاهد هستیم که به دلیل بی توجهی به عنصر سرگرمی و توجه به هدف‌گذاری دل مخاطب، شوروی عملاً چندسال بعد در برابر سینمای غالب جهان عقب نشینی می‌کند.

فهیم ادامه داد: آیزنشتاین در پس این اتفاقات می‌نویسد که دیگر دوران قهرمان فردی در سینمای شوروی گذشته است، یعنی فیلمسازان به قهرمان جمعی توجه می‌کنند. دقیقاً مشابه این جمله را در دهه های شصت و هفتاد از مدیران بنیاد فارابی شنیدم که عنوان کردند ما نیاز به مخاطب «تخمه شکن» نداریم و مشابه همان مسیر شوروی را با حذف مخاطب از سینما ادامه دادند.

وی افزود: در دهه هفتاد قرار شد تا سینمای فرهیخته و فعال داشته باشیم، اما با حذف مخاطب بدترین آسیب را به سینمای ایران زدند، تا جایی که از اواسط دهه هفتاد سینمای ایران به قول قماربازان سینمای مفت باز شد و همه چیز را مجانی باخت، یعنی تولید کرد اما مصرف کننده روز به روز کاهش یافت.
این منتقد سینما گفت: در دهه اخیر روس‌ها تلاش کردند سینمای شان را از آن مسیر تغییر دهند، روس‌هایی که در مقطعی فیلمسازانش، بنیانگذار سینما در اروپا همچون سوئیس، مکزیک و حتی آلمان بودند. در آن مقطع آمریکا به موازات تصمیمات غلط این کشورها به سینمای قهرمان‌محور روی آورد و سینمایش بر دیگر کشورها غلبه شد.

وی افزود: سینمای آمریکا سینمایی است که با قهرمانانش در جهان حاکم است و در درجه اول با دل مخاطب کار می‌کند و در نهایت می‌تواند تأثیرات سیاسی و فرهنگی بگذارد تا جایی که به واسطه فیلم‌هایش بازتولید ارزش‌های آمریکایی و رویای آمریکای کند. ولی سینمای ایران با حذف قهرمان روند خوبی را طی نکرد و نمی‌کند و حتی امروز ما با سینمای حتی ضد ایرانی مواجه هستیم.

این منتقد سینما با اشاره به فیلم ارگانی #تک_تیرانداز محصول بنیاد روایت اظهار کرد: قهرمان برخی از فیلمسازان ایران، ذلیل هستند یعنی قهرمانان از خود واقعیت قهرمان عقب‌تر هستند. فیلم «تک تیرانداز» درباره شهید زرین که دو سال پیش ساخته شد، مصداق بارز این جمله است. شهید زرین در کتاب‌ها خواندیم که شخصیت بسیار جذاب و قابلیت قهرمانانه داشت، اما وقتی این شخصیت تبدیل به فیلم شد، دیگر آن قدرت قهرمان را نداشت و قهرمان عقب‌تر از واقعیت فیلم باقی ماند، در حالی که قهرمان باید یک قدم از قهرمان واقعی جلوتر باشد. اما قهرمانان سینما هرچه ساخته شده است، ده قدم عقب تر هستند و کاریزمای لازم را ندارند. در سینمای «دلی» قهرمان باید جذابیت و کاریزما داشته باشد و در سینمای ایران نمونه‌های کمی داریم که از واقعیت قهرمان‌ها جذاب‌تر و تأثیرگذارتر باشد.

وی با اشاره به فیلم ارگانی «غلامرضا تختي» که با حمایت فارابی تولید شده بود، گفت: متأسفانه  شخصیت تختی را به صورت یک فرد عقب‌مانده افسرده نشان داد. تختی در فیلم بهرام توکلی زمین تا آسمان با تختی واقعیت فرق داشت. قهرمان ملی نیازمند پشتوانه سینمای ملی است و سینمای ملی، پژوهش ملی می‌طلبد و در نهایت پژوهش نیازمند فرد متخصص نسبت به جامعه‌اش است. سالانه دولت اعتبارات کلانی را به سینمای کشور تزریق می‌کند که یک سری شارلاتان و سیاسی از آن خارج می‌شود و به قول قماربازان، مفت‌بازانی هستند که در داخل و خارج مفت می‌بازند. دلیل باخت در داخل این است که با پول مردم فیلم می‌سازند و بازتولید آن ارزش‌های مردمی نیست و دلیل باخت در خارج از کشور این است که باج می‌دهند.

فهیم در پایان عنوان کرد: امروز چرا مردم سیستان و بلوچستان باید از سینما محروم باشند؟ روش غلطی در سینمای کشور پیش گرفته شده است. امروز همچنان مدیران فارابی نمی‌دانند چه فیلمی مناسب کشور است و آن کسی فیلم می‌سازد که زورش بیشتر باشد! از یک فیلمنامه می‌توان تشخیص داد که این فیلم خوب یا بد است و این امر وجود یک فرد متخصص را می‌طلبد که ما شاهدش نیستیم. گاهی باید چندین مرتبه فیلمنامه خوانده شود تا فیلم خوب را از فیلم بد تشخیص دهیم.

محمدتقی فهیم منتقد باسابقه: عشق مدیران دهه شصت به شوروی عامل حذف مخاطب از سینما شد
محمدتقی فهیم منتقد باسابقه: عشق مدیران دهه شصت به شوروی عامل حذف مخاطب از سینما شد




کارگردان #معمای_شاه مترصد تولید پروژه‌ای عاشورایی با زبان انگلیسی!

سینماروزان/سعیده مرادی: محمدرضا ورزی کارگردان سریال معمای شاه از علاقه خود برای ساخت یک فیلم سینمایی مرتبط با عاشورا سخن گفت. ورزی قصد دارد نسخه سینمایی تلفیلم #ستاره_خضرا را بسازد با محوریت زندگی راهبی نصرانی که یک شبانه‌روز را با سر مبارک امام حسین(ع) سپری می‌کند و به‌واسطه کراماتی که می‌بیند، مسلمان می‌شود.

محمدرضا ورزي به روزنامه همشهری گفت: دوست دارم «ستاره خضرا» را به فیلم سینمایی تبدیل کنم و آن را به زبان انگلیسی برای مخاطبان گسترده‌تر بسازم. علاقه‌مند هستم این ماجرا را در قالب فیلم سینمایی برای مخاطبان خارجی بسازم تا دیگران نیز با مفاهیم دین اسلام و ماجرای امام حسین‌(ع) آشنا شوند.

ورزی ادامه داد: فیلمنامه این فیلم سینمایی را نیز نوشته‌ام و باید ببینم چه آینده‌ای برای آن رقم خواهد خورد اما امیدوارم بتوانم آن را به مرحله تولید برسانم.

ورزی افزود: از هر گوشه کربلا می‌توان فیلم و سریال ساخت و آثار خوبی ارائه کرد اما هیچ اقدام اساسی در این زمینه نمی‌شود و فیلم‌های «سفیر» و «روز واقعه» تنها کارهای سینمایی فاخر درباره حادثه کربلا در این ۴۲ سال است.

این کارگردان گفت: هیچ حمایتی از سازندگان اینگونه فیلم‌ها نمی‌شود. من هم‌اکنون داستان «ستاره خضرا» را در قالب فیلم سینمایی نوشته‌ام اما چه‌کسی می‌آید از آن حمایت و سرمایه‌گذاری کند. البته بودجه هم عامل تأثیرگذاری در تولید این فیلم‌هاست. بودجه حتما نباید کلان باشد. بلکه با هزینه و برآورد منطقی تولید این فیلم‌ها امکان‌پذیر است.

محمدرضا ورزي به دنبال تولید یک فیلم عاشورایی
محمدرضا ورزي به دنبال تولید یک فیلم عاشورایی




کاملا مجاز!؟⇐موافقت خبرگزاری رسمی دولت با صدور مجوز برای #شب_داخلی_دیوار

سینماروزان/احسان بدیعی: فیلم تازه برادران جلیلوند #شب_داخلی_دیوار در جشنواره ونیز۲۰۲۲ رونمایی شده و در جایگاه پانزدهم آرای منتقدان جشنواره قرار گرفته است.

خبرگزاری رسمی دولت(ایرنا) در گزارشی اختصاصی درباره #شب_داخلی_دیوار از تولید آن منطبق بر ساختارهای ممیزی داخلی گفته و بر این امر تاکید کرده که فیلم علیرغم برخی شیطنت‌های بی ربط به کلیت، می‌تواند مجوز بگیرد. نقطه نظر خبرگزاری دولت در کنار برخوردی که نوید محمدزاده بازیگر و علی جلیلوند تهیه‌کننده فیلم در نشست ونیز با خبرنگار رادیوفردا داشتند، می‌تواند همراهی با اداره نظارت قلمداد گردد تا فیلم به راحتی مجوز اکران داخل بگیرد؟

خبرگزاری ایرنا نوشت: فیلم شب داخلی دیوار در مواردی معدود، شیطنت‌هایی کرده که اصلا در قواره حرفه‌ای و تکنیکال اثر نمی‌گنجد. اوج این شیطنت‌های ریز را می‌توان در سکانس تجمع کارگران مقابل کارخانه و آن شکل برخورد نیروهای امنیتی با آنها تعریف کرد. در ادامه، و آنچه در درون ون اتفاق می‌افتد، تداوم این مسیری است که شاید فیلم برای نشان دادن و انتقاد از سیستم حاکمیتی، چندان نیاز مبرمی به آن نمی‌دید و می‌توانست با بیانی خفیف‌تر، چنین منظوری را در مخاطبش القا کند.

گزارش خبرگزاری ایرنا درباره بلامانع بودن صدور مجوز برای فیلم شب داخلی دیوار
گزارش خبرگزاری ایرنا درباره بلامانع بودن صدور مجوز برای فیلم شب داخلی دیوار

ایرنا با تاکید بر توانایی فیلم برای کسب مجوز داخلی افزود: اگر هم مشکلی میان مدیریت کشور و این فیلم وجود داشته باشد، قطعا به دلیل همین یکی، دو سکانس است و کلیت فیلم به‌گونه‌ای نیست که نتواند مجوز بگیرد.

خبرگزاری دولت ادامه داد: فیلم بدون درج این میزان خشونت هم می‌توانست مورد پسند جشنواره‌های قرار بگیرد بنابراین اینکه در فیلم انسانی و عاشقانه، تا این میزان خشونت و بی‌منطقی از سوی نهادهای حاکمیتی دیده شود، عنصر تامل‌آوری است که سبب شده تا فیلم به‌خاطر چیزی که نیاز چندانی به آن ندارد، درگیر حواشی شده و به اقبال خود، حداقل در سیستم اکران داخلی، لطمه بزند.

خبرگزاری ایرنا از بلامانع بودن صدور مجوز برای فیلم شب داخلی دیوار گفته
خبرگزاری ایرنا از بلامانع بودن صدور مجوز برای فیلم شب داخلی دیوار گفته




اظهارات علی قوی‌تن که در فیلم #رویای_سهراب نقش سهراب سپهری را بازی کرده⇐خسرو شکیبایی پیشنهاد داد نقش سهراب را بازی کنم!/شکیبایی قبل از مرگش گفت هرچه زودتر فیلم سهراب را بساز و نقشش را بازی کن!/فروش #رویای_سهراب در گیشه برایم اهمیت ندارد!/منتقدان روسی، این فیلم را با آثار تارکوفسکی مقایسه کردند!!

سینماروزان: #فیلم_رویای_سهراب که به کارگردانی و بازیگری علی قوی‌تن روی پرده رفته روایتی دارد از زندگی سهراب سپهری شاعر و نقاش شهیر ایرانی. علی قوی‌تن که خودش در این فیلم در نقش سهراب ظاهر شده مدعیست بازی و ساخت این فیلم، عمل به توصیه خسرو شکیبایی است.

علی قوی تن به خبرگزاری ایلنا گفت: سال ۱۳۸۵ که در فیلم «نسکافه داغ» با مرحوم خسرو شکیبایی همکاری داشتم و آن زمان شکیبایی به من توصیه کرد که فیلمی درباره سهراب سپهری بسازم و خودم هم نقش او را بازی کنم.

قوی‌تن ادامه داد: خسرو شکیبایی که خود از طرفداران سهراب سپهری بود همیشه مرا برای ساخت فیلمی درباره این شاعر تشویق می‌کرد، حتی ۲۰ روز پیش از اینکه از دنیا برود به من گفت کم‌کم دیر می‌شود و کاش هر چه زودتر فیلم سهراب را بسازم و نقشش را بازی کنم. آن زمان اصلاً متوجه منظور خسرو شکیبایی نشدم و اصرار داشتم که باید شناخت بیشتری از سهراب به دست بیاورم و قصه‌ای جذاب و سینمایی از زندگی او پیدا کنم ولی چند سال بعد علیرضا شجاع‌نوری همین جمله را به من گفت و وقتی از او پرسیدم که چرا دیر می‌شود، او به این نکته اشاره کرد که کم‌کم پیر می‌شوم و شباهتم به سهراب سپهری را از دست می‌دهم و دیگر نمی‌توانم این نقش را بازی کنم. جمله این بازیگر برای من یک تلنگر بود که تعلل را کنار بگذارم و برای ساخت این فیلم اقدام کنم.

قوی تن افزود: رحیم مهدی‌خانی طراح گریم فیلم «رویای سهراب» یکی از گریمورهای با سواد و با تجربه است که زحمات بسیاری در این فیلم کشید اما واقعاً برای اینکه نقش سهراب را بازی کنم نیاز چندانی به گریم نبود.

علی قوی‌تن مدعی شد: زمانی که فیلم رویای سهراب در جشنواره مسکو نمایش داده شد در یکی از نشریات کشور روسیه، یکی از منتقدان به این نکته اشاره کرده بود که با دیدن این فیلم یاد فیلم‌های آندری تارکوفسکی افتاده است؛ البته من نمی‌خواهم خودم را با تارکوفسکی مقایسه کنم ولی این هم یکی از نظرات جالبی بود که شنیدم و همان منتقد تأکید داشت که این فیلم نگاه عمیقی به زندگی دارد و در مسائل شاعری چون سهراب سپهری کاملاً عمیق می‌شود. فیلم «رویای سهراب» یک فیلم بیوگرافی نیست و من در واقع عاشقانه‌های زندگی سهراب را در برهه‌هایی به صورتی که فلسفه وجودی شاعر و نقاشی چون سهراب را به تصویر کشیده‌ام که فکر می‌کنم از همین جهت توانسته مورد استقبال و توجه مخاطبان خارجی هم قرار بگیرد. البته جشنواره‌های داخلی کشورمان به این مسئله توجهی نداشتند و اصلاً پیگیری و تمایلی به حضور این فیلم نداشتند.

علی قوی تن گفت: من سهراب را همانطور که بود و آنچنان که می‌شد این شاعر را شناخت به تصویر کشیدم و این نکته که مخاطبان با دیدن این فیلم سرگرم شوند و تحت تأثیر قصه آن قرار بگیرند را مدنظر نداشتم و حتی موفقیت در گیشه هم برایم اهمیت چندانی نداشت. دغدغه اصلی من معرفی دقیق یکی از شاعران محبوب و بزرگ ایران بود و امیدوارم مردم هم با این انتظار به سراغ «رویای سهراب» بیایند که همان لطافت اشعارش را در فیلم احساس کنند و به هوای دیدن یک فیلم حادثه‌ای به سراغ این فیلم نیایند.

ادعای علی قوی تن درباره عمل به توصیه خسرو شکیبایی و ساخت رویای سهراب
ادعای علی قوی تن درباره عمل به توصیه خسرو شکیبایی و ساخت رویای سهراب