سینماروزان: در زمانی که محمود احمدی نژاد رئیس جمهور بودند من اسمم در لیست قرار گرفت که به نیویورک بروم؛ در هر دو سه باری که اقدام شد وقتی لیست پذیرش ویزاها برگشت میکرد آمریکایی ها اذیت می کردند و اسم عده ای را خط می زدند…
جواد شمقدری رئیس سازمان سینمایی دولت دوم محمود احمدینژاد با بیان مطلب فوق به سینماپرس گفت: با این وجود در آن ارزیابی های آمریکا، اسم من جزو افرادی بود که همواره ویزا برایشان صادر میشد و این در حالی بود که آن ها می دانستند «توفان شن» جزو کارنامه من است!
وی ادامه داد: در آن زمان که من «توفان شن» را ساختم یکی از شبکه های آمریکایی با بنده ارتباط گرفت و گفت ما از شما دعوت می کنیم و نمایش اختصاصی برای فیلم تان می گذاریم و یک مصاحبه با شما ضبط می کنیم و شما یک هفته هم در آمریکا اقامت داشته باشید. البته آن موقع به بنده سفارش شد که به این سفر نرو.
شمقدری افزود: سالها بعد از تولید “طوفان شن” در سفری که با محمود احمدینژاد به نیویورک رفتیم به دوستی که همراهم بود گفتم امروز من در این کشور قدم می زنم و پلیس فدرال آمریکا محافظ من است. این همان چیزی است که برخی می ترسیدند اگر بیایند و نقشی در فیلم ضدّآمریکایی بگیرند ممکن است این کشور به آنها ویزا ندهد. اما این اتفاقی که برای من افتاد نشان می دهد ما ترس های الکی در ذهن مان داریم.
شمقدری تاکید کرد: امروز در رسانه های آمریکایی و غربی افرادی می نشینند و سیاست های آمریکا را نقد می کنند. در این دوره ترس بی مورد است. در این عرصه بیخودی برخی افراد ترس ایجاد کردند. دیگر این عامل پذیرفته نیست و اگر کسی این ترس ها را در دل دیگران بیندازند احتمالاً مزدور و مأمور است که مانع و سد راه اینجور تولیدات شود. شاید در بخشی از شاه نشینان خانه سینما چنین امری وجود داشته باشد؛ در لایه های مدیریتی هم این افراد هستند و غیرمستقیم سعی دارند این کارهای استراتژیک ضداستکباری را اخته کنند و امیدواریم که دست آنها برای همه رو شود.
#منشی_مخصوص_من ترکیبی است از آثار سیامک یاسمی و ویتوریو دسیکا!/بهدنبال هجو فیلمفارسی بودم ولی ممیزی شد/فیلم را ده سال توقیف کردند ولی نگفتند چرا؟/عدم اتصال به کانونهای قدرت و ثروت باعث میشود ده سال فیلمت را توقیف کنند و حتی مجوز کار جدید ندهند/ #منشی_مخصوص_من بدون یک بیلبورد و بدون یک تیزر تلویزیونی، جزو آثار پرمخاطب اکران آنلاین است/سیاست غلط صدور مجوز براساس رانت و نام باعث تولید آثار بیهویت شد/کمدیهایی مثل #فسیل و #هتل به مراتب بهتر از کمدیهای رقصان و متلکپران قبل هستند/تهیهکنندههای حقالعملکار باعث زوال تهیهکنندگی در سینما شدند
|
سینماروزان: کمدی “منشی مخصوص من” بعد از سالها ممانعت بالاخره توانسته در اکران آنلاین و از طریق فیلیمو عرضه شود. صالح دلدم کارگردان این فیلم که سابقه ساخت کمدی های پرمخاطب مثل “کباب غاز” را دارد در گفتگویی تفصیلی با فیلیمو درباره روند تولید و مشکلات ناشی از توقیف فیلمش حرف زده است.
*شما چهار اثر سینمایی که تاکنون ساختهاید، همه خانوادگی بودهاند. و همچنین بیشتر به ژانر کمدی علاقه مندید. این علاقه از کجا میآید و چرا خانوادگی بودن آن اهمیت دارد؟
صالح دلدم: اتفاقا فقط به کمدی علاقه ندارم و دوست دارم در ژانرهای مختلف فیلمسازی را تجربه کنم. از چهار فیلم آخرم، «بیدل»، «کباب غاز» و «منشی مخصوص من» کمدی بودهاند و «نارمک» درام روانشناختی بود. پیش از فیلمهای بلندی که ساختم، در سینمای کوتاه هم ژانرهای مختلف از پلیسی تا دفاع مقدس و کودک را تجربه کردم. در رابطه با خانوادگی بودن اثر هم که در سوال اشاره شد، چون سینما در کل تجربه زیست مشترک است و پایه زیست مشترک، خانواده است. اگر خانواده را از ما بگیرند، اجتماع از دست میرود و ما به عنوان انسان مهمترین رکن خود را از دست میدهیم. در کل همه چیز برای من از خانواده نشات میگیرد.
*در آثار پیشین خودتان به عنوان بازیگر حضور داشتید اما در فیلم «منشی مخصوص من» نه. چرا این اتفاق افتاده است؟
در آثار قبلی خود در نقش مکمل حضور داشتم اما در «منشی مخصوص من» نقش کوتاهی به نام «بهمن» را ایفا کردم که در حقیقت هجو فیلمفارسی بود. شاید این کوتاه بودن باعث شده به چشم نیاید. البته که بخشهایی از بازی آن هم ممیزی شد. در کل فیلم «منشی مخصوص من» علیرغم ممیزیهای فراوان، در دولت قبل توقیف شد و هرکسی هم بعدها فیلم را دید دلیل و منطقی برای این توقیف ده ساله پیدا نکرد که خوشبختانه با رفتن مدیران سینمایی قبلی و آمدن مدیرانی همصنف و از جنس سینما مشکل نمایش فیلم برطرف شد.
*بازیگری برایتان بیشتر دغدغه است یا کارگردانی؟
کارگردانی برای من بیشتر دغدغه است اما اگر نقشی برای من باشد آن را بازی میکنم البته اگر نقش به من نخورد محال است خود را به فیلم تحمیل کنم. کارگردانی دغدغه مهمی است چون خلق اثر است و این علاقه به خلق از ذات الهی و خالق اصلی میآید و هنرمندان این نعمت را دارند که روی زمین آثاری با استعداد و هنری که خداوند به آنها داده است، خلق کنند. اما بازیگر توسط کارگردان انتخاب میشود و چندان اختیاری نسبت به فیلمساز ندارد چون بیشتر در معرض انتخاب است نه آنکه انتخاب کننده باشد.
*در هر چهار سینمایی کارگردان و تهیهکننده آثار هر دو خودتان بودید. چرا با تهیهکنندگان دیگری همکاری نکردید؟ شاید این اتفاق باعث می شد فیلمهای بیشتری بسازید که به اکران عمومی هم برسند.
بیش از یک دهه است که تهیهکننده معنای خود را در سینمای ایران از دست داده است، به غیر از یکی دو مورد افراد انگشتشمار. در حال حاضر شرایط به گونهای است که کارگردان به جای آنکه دستمزد بگیرد وقتی به سراغ تهیهکنندهای میرود، باید پول هم ببرد و دستمزد تهیهکننده را هم بدهد! تهیهکنندگان سربار کار میشوند و در حقیقت کارت اجاره میدهند، چرا باید یک سربار به پروژه اضافه کنم وقتی سرمایه فیلم را خودم فراهم میکنم؟! در پروژههای دولتی هم که ارگانها به تهیهکنندگان میگویند با کدام کارگردان کار کنند و بنده هم فرد مستقل و عادی هستم و در این بازیها جایی ندارم.
*منشی مخصوص من که پس از ۸ سال از ساخت به اکران آنلاین رسیده، این اثر توقیف بوده است؟
اصلاح میکنم، «منشی مخصوص من» ۱۰ سال توقیف بوده است. فیلم در زمان ریاست آقای شمقدری در سازمان سینمایی دولت محمود احمدینژاد پروانه ساخت گرفت اما آماده سازی آن به دولت روحانی رسید و مدیران سینمایی دولت روحانی علیرغم تعامل بنده و انجام چندین باره ممیزیها جلوی نمایش فیلم را گرفتند و کلی گویی میکردند که مثلا فیلم اروتیک است! در صورتیکه ما در ایران اصولا اروتیک نداریم! و همزمان با این ادعاها فیلمهایی با موارد بحث برانگیز بیشتر اکران میشدند. بنده بیشتر علت توقیف این فیلم را از بیپشتوانه بودن خودم در دولت قبل برداشت میکنم. مدیرانی که تنها به باند خاصی اجازه فعالیت میدادند و برخورد جناحی داشتند و طبیعی بود وقتی زد و بندی با من نداشتند، تصمیم گرفتند سرمایهام را نابود کنند و من را خانهنشین کنند. حتی مجوز ساخت کار جدید هم به من نمیدانند! در کل دولتهای اصلاحطلب بیشترین آمار توقیف سلیقهای فیلم و بستن فضای سینما را در کارنامه دارند. جایی شنیدم مدیری گفته بود چرا دلدم باید با ۲۷ سال سن (آن زمان که منشی مخصوص من را ساختم) امکان تهیهکنندگی و کارگردانی داشته باشد! خوشبختانه این افراد در دولت کنونی از سازمان سینمایی کنار گذاشته شدند.
*ایده ساخت این فیلم از کجا میآید و چه تفاوتی به لحاظ موضوع با دیگر آثاری که تاکنون ساختهاید، دارد. در حقیقت هدف شما از ساخت این فیلم چه بوده است؟
هر فیلم تجربه جدیدی است و با کار قبلی فیلمساز تفاوت دارد. ایده این فیلم در حقیقت از یک فیلم قدیمی آمد. روزی فیلم «ورپریده» ساخته سیامک یاسمی را میدیدم. موضوع فیلم خیلی بروز و ماجرای معضلات همین امروز ما بود، پدیده شوگر ددی، پسر بیپول و به دنبال پیدا کردن کیس ازدواج پولدار و دختر بیپول به دنبال پسر پولدار که هر دو به هم دروغ میگویند و جایگاه اجتماعی دیگری را از خود نشان میدهند. از طرفی دیگر هر فیلمساز علایقی دارد و من دنبالهرو سینمای ایتالیا و کمدیهای ایتالیایی هستم. آثاری مانند ساختههای دسیکا با بازی مارچلو ماسترویانی و سوفیا لورن که در ایران هم طرفدار داشت. در حقیقت «ورپریده» سیامک یاسمی را بروز و بازنویسی کردم و در قالب کمدیهای ایتالیایی بردم. این هم نوعی اقتباس است.
*باتوجه به اینکه خودتان در زمینه ساخت آثار کمدی دستی بر آتش دارید، امروزه آثار کمدی برای جذب مخاطب باید دارای چه مولفههایی باشند؟
من ۱۰ سال فیلم نساختم چون به من اجازه فعالیت نمیدادند و این ممنوعیت هم غیرقانونی و بدون دستور قضایی یا امنیتی بود. در این ۱۰ سال از فرصت برای مطالعه و ادامه تحصیل در سینما استفاده کردم. امروز نگاه من به سینمای کمدی، متفاوتتر از گذشته است. کمدی باید از بطن جامعه باشد؛ مسایلی که مردم با آن درگیر هستند و مخاطب میتواند همذاتپنداری کند. البته که در «منشی مخصوص من» هم همین اتفاق با چاشنی هجو فیلمفارسی به جای کپی از فیلمفارسی اتفاق افتاد. تا زمانی که دنبال شوخیهای منقضی شده برویم و از نسل امروز سینمارو که به فیلمهای روز جهان دسترسی دارد و باهوش است غافل باشیم، سینمای کمدی ما پیشرفت نمیکند. کمدی باید همزمان بر شوخی کلامی و موقعیت استوار باشد تا تاثیرگذار شود و وجه موقعیت آن هم پُررنگتر از کلامی باشد.
«ورپریده» سیامک یاسمی هم بوده است. در فیلم «دیروز امروز فردا» ویتوریو دسیکا هم در دهه هفتاد میلادی بوده است. گویا آسمان در هر زمان و مکان به همین رنگ است!
*از ترکیب بازیگران این اثر برایمان بگویید. ترکیبی که در اکثر اثار کمدی در دهه ۹۰ حضور داشتند اما در حال حاضر بازیگران دیگری در آثار کمدی قد علم کرده اند و این افراد دیگر حضور پررنگی ندارد.
ترکیب بازیگران بر اساس بودجه و همچنین قصه صورت میگیرد. و همانطور که اشاره کردم نسل بازیگر به سرعت همیشه در حال تغییر بوده است. زمانی ما دو سوپر استار جوان و رقیب داشتیم، محمدرضا گلزار و حسام نواب صفوی و مرحوم سیروس گرجستانی هم در سریالهای طنز ماه رمضان مردم را پای تلویزیون مینشاند. حسام نواب صفوی از مسعود کیمیایی و بهرام بیضایی تا مرحوم سید ضیاالدین دری و پوران درخشنده و… سابقه همکاری داشته و فیلم «عروس خوشقدم» و «نهنگ عنبر» با بازی او پُرفروشترین فیلمهای سال شدند و به نظرم کمرنگ شدن او، به خودش و تمرکز روی کار وکالت برمیگردد. سیروس گرجستانی هم که دارفانی را وداع گفت، الیزابت امینی هم که پس از این فیلم از ایران مهاجرت کرد.
*فیلم بعدی خود را با چه موضوعی و در چه ژانری خواهید ساخت؟ آیا اثری آماده نمایش دارید؟
یک فیلم در ژانر کمدی فانتزی در سینمای کودک دارم که به زودی جلوی دوربین میرود و اتفاقا در آن نیز به مانند بیشتر آثارم روی مقوله خانواده در کنار کودک تمرکز کردهام. در تلاشم تا فیلم به جشنواره فیلم کودک پیشرو برسد. برنامه ساخت یک سریال طنز سیاسی نمایشخانگی هم دارم. یک مستند ترکیبی به نام «آکادمی کیمیایی» با حضور چهرههای شناخته شده هم دارم که آن هم در دولت قبل مدتی توقیف بود. این اثر برای نمایشخانگی عرضه خواهد شد.
ماجرای کامل درگیری پروانه معصومی و بهرام بیضایی در پشت صحنه فیلم “کلاغ”
|
سینماروزان: حدود یک دهه و خردهای قبل پروانه معصومی در گفتگویی با شبکه ایران از دلخوری عمیق نسبت به بهرام بیضایی گفته بود و بسیاری را به این فکر فرو برده بود که چطور میشود میان بیضایی و بازیگر اصلی سه فیلم اولش، اختلاف میافتد و درنهایت هم هیچ گاه همکاری چهارم اتفاق نمیافتد آن هم در حالی که اصرارِ بیضایی به حضور معصومی در نقش اصلی “حقایق درباره لیلا دختر ادریس” مانع تولید این فیلم توسط بهمن فرمان آرا شده بود.
بهمن مقصودلو مستندساز به تازگی در “موزائیک استعارهها” گفتگویی از پروانه معصومی ارائه داده که در بخشی از آن درباره درگیری در پشت صحنه فیلم “کلاغ” صحبت میشود.
پروانه معصومی در “موزائیک استعاره ها” گفت: “کلاغ” آخرین فیلم من و بهرام بیضایی بود که براساس داستان زندگی عصمت صفوی-بازیگر قدیمی تئاتر و سینما-بود. صفوی بچه نداشت و یکی را به فرزندی قبول کرده بود ولی چون خودش فوت شد بیضایی مجبور شد خانم آنیک شفرازیان را در نقش او قرار دهد که هم لهجه داشت و هم بازیگر توانایی نبود و ناچار بازیش هل داده میشد طرف من.
معصومی ادامه داد: از روز اول فیلمبرداری “کلاغ”-برخلاف دو فیلم “رگبار” و “غریبه و مه”- با خود بیضایی مشکل پیدا کردم. در پلان اول، زن جلوی تلویزیون نشسته و روزنامه میخواند و من از بیضایی پرسیدم: این زن چه حسی دارد؟ و او گفت: نمیدانم! خودت باش!
معصومی افزود: به نظرم این بدترین جمله ایست که کارگردان میتواند به بازیگرش بگوید…در صحنه های بعدی هم مرتب از بیضایی میپرسیدم که من کی هستم اینجا و او میگفت: فعلا خودت باش! این روند مرا سردرگم کرد و نمیدانستم چه کار میکنم.
پروانه معصومی گفت: یادم میآید آخرین روز فیلمبرداری در پارک بودیم که اتفاقا مصادف بود با آخرین پلان فیلم. برف زیادی آمده بود و هوا بسیار سرد بود و من فقط یک بلوز پوشیده بودم و داشتم میلرزیدم. جعبه ای گذاشته بودند که من ایستاده بودم وسط، حسین پرورش سمت راست و خانم آنیک سمت چپ. بیضایی بهم گفت: اول روبرو را نگاه کن، بعد نیمرخ و بعد دوباره روبرو.همین! این، تمام توضیح در آن روز سرد بود و مدام هم برداشت میگرفت تا به سیزده برداشت رسید. من بیضایی را در حضور مهرداد فخیمی فیلمبردار و فیروز ملک زاده دستیارش صدا کردم و گفتم: ایراد از چیست که سیزده برداشت گرفتید؟ بیضایی گفت: ایراد از توست که درست بازی نمیکنی و من هم گفتم: برای اینکه شما درست توضیح نمیدهید و لگدی زدم به دوربین و دوربین رفت هوا.
معصومی ادامه داد: فیروز ملک زاده دوربین را بین زمین و آسمان گرفت و بیضایی گفت: اصلا این فیلم را تمام نمیکنم و رفت نشست داخل ماشین. فخیمی آمد و گفت: از تو خواهش میکنم کوتاه بیایی و من گفتم: میبینید چهار پنج ماه است که دارم کوتاه میایم و هر وقت میپرسم چطور باشد میگوید خودت باش. فخیمی گفت: اگر بیضایی را راضی کنم تو میایی؟ و من گفتم: از خدایم است که تمام شود.
معصومی درباره پایان کار “کلاغ” گفت: بالاخره بیضایی برگشت و این عبارت را القا کرد: “موقعی که آنیک حرف میزند تو روبرو را نگاه میکنی که به معنای آینده نگری است، به این فکر میکنی که آیندهی من هم همین میشود. منی که بچه ندارم و کسی را ندارم. به همین جهت برمیگردی سمت دوربین!” بالاخره با یک برداشت، کار تمام شد.
فرجالله سلحشور، بهترین غذا را برای چه کسی سرو میکرد؟/یک خاطره از محمود پاکنیت
|
سینماروزان: فرجا.. سلحشور فراتر از معنای آدمی، انسان بود. انسانیت او برای ما ثابت شد. میگویند اگر میخواهی کسی را بشناسی با او همسفر و همغذا شو.
محمود پاک نیت بازیگر پیشکسوت با بیان مطلب فوق به جام جم گفت: پشت سر زندهیاد سلحشور خیلی حرفها میزدند اما من و همسرم سه سال با ایشان کار کردیم و به ما ثابت شد یکی از انسانهای والایی که در کار هنری ما حضور داشتند، ایشان بود. فرجا.. سلحشور فراتر از معنای آدمی، انسان بود. انسانیت او برای ما ثابت شد. میگویند اگر میخواهی کسی را بشناسی با او همسفر و همغذا شو. ما سه سال با ایشان همسفر و همغذا بودیم.
وی ادامه داد: به خاطر سریال یوسف پیامبر(ع) هر روز مسافت طولانی را با هم میرفتیم و ۳ ــ ۲ وعده کنار هم غذا میخوردیم. نوع بینشاش نسبت به افرادی که با او کار میکردند انسانی بود. مثلا به مدیرتولید میگفت روزی که هنروران حضور دارند بهترین غذا را بدهید. من ندیدم تهیهکنندهای چنین کند.
پاک نیت افزود: من باور دارم نباید درباره انسانها پیشداوری مثبت و منفی کرد. سعی میکنم با آدمها تجربه کنم. با همه آدمها کار کنم. متن، حرفهایبودن و اخلاق کارگردان برایم خیلی مهم است. آدم بااخلاق افرادی را دور خود جمع میکند که سالم هستند. ایشان نسبت به انتخاب آدمها خیلی دقت داشت. آدم دیگر چه چیزی از یک کارگردن یا تهیهکننده میخواهد؟ مردم خیلی چیزها میگویند اما نباید گوش داد.
مواجهه تند بهروز افخمی با پسر دوم طیب بر سر “صبح اعدام”
|
سینماروزان: وقتی فیلم “صبح اعدام” ساخته شد بود، بچههای طیب را پیدا کردیم. پسر دوم ایشان حسین آقا را پیدا کردیم؛ او ابتدا خیلی عصبانی بود و فیلم را دید و تأکید داشت که پدر من با این فیلم خیلی فرق میکرد؛ اما…
بهروز افخمی کارگردان فیلم “صبح اعدام” که مروری دارد بر دو ساعت آخر زندگی طیب حاج رضایی با بیان مطلب فوق به روزنامه صبحنو گفت: فیلم صبح اعدام یک قصه سخت داشت، چون تاریخ آن فراموش شده است و ما مجبور بودیم ضمن اینکه داستان را پیش میبریم، یکجور پسزمینه تاریخی داستان را هم بازگو کنیم و این منجر به این فرمی شد که در فیلم شاهد هستیم و از طرفی در کنار فیلم مستند، یک فیلم کاملا کلاسیک و داستانی را شاهد هستیم.
وی در پاسخ به اینکه آیا برای پرداختن به طیب حاج رضایی با چالشی روبهرو بوده است، گفت: نه، ما از این نظر هیچ مشکلی نداشتیم و اینکه من اشتباه کرده بودم و فکر میکردم بچههای طیب همگی خارج کشور هستند، در نتیجه با وجود اینکه ما گشتیم تا آنها را پیدا کنیم؛ اما در نهایت آنها را به موقع پیدا نکردیم و وقتی فیلم ساخته شد بود، بچهها را پیدا کردیم. پسر دوم ایشان حسین آقا را پیدا کردیم؛ او ابتدا خیلی عصبانی بود و فیلم را دید و تأکید داشت که پدر من با این فیلم خیلی فرق میکرد؛ اما آرامآرام معلوم شد که در فیلم چیزهایی بوده است که خوشش آمده است و همینطور که داشت درباره فیلم حرف میزد، کمکم نرم شد و قرار است بعد از جشنواره با ایشان صحبت کنیم.
کارگردان فیلم «صبح اعدام» درباره متفاوتترین نگاه به حاج طیب رضایی عنوان کرد: من فکر میکنم بازاریهای قدیم خصوصیاتی دارند که ما از آن بهعنوان خصلتهای پهلوانی یاد میکنیم. یعنی پهلوان ایرانی و کسی که به دنبال یک شیوه فداکاری و حتی مرگ آبرومند بود. یعنی همان چیزی که در فرهنگ شیعی به آن شهادت گفته میشود، درحالیکه در آن هم پیروزی وجود دارد و مردن (شهادت) را بالاترین پیروزی میداند.
به شایعات توجه نکنید/ فیلم توقیف نشده/نسخه تعدیل شده، روی پرده است/چرا از هشدارهای ما در خصوص مهاجرتهای مخرب، ترسیدهاند؟/پیگیر شیطنت و بیاخلاقی برخی انحصارطلبان هستیم/اول #هاوایی را ببینید بعد قضاوت کنید!
|
سینماروزان: فیلم #هاوایی با هدف هشدار در خصوص مهاجرت های بدون پشتوانه و مخرب با زبان طنز و کمدی تولید شده و البته پیام فیلم را اغلب مخاطبان خیلی خوب درک کردهاند ولی برخی هم از رقابت گریزان هستند و دنبال ایجاد انحصار و البته حواس شان نیست که انحصارطلبی، در نهایت دودش به چشم همه خواهد رفت.
مرتضی شایسته مدیر هدایت فیلم و تهیهکننده هاوایی با بیان مطلب فوق گفت: مواردی که میتوانست موجب نگرانی برخی مخاطبان دغدغه مند شود از فیلم تعدیل شده و آنچه در فضای مجازی منتشر شده است حاصل بی اخلاقی برخی افراد بی مسئولیت بوده که بنده به جد پیگیر عوامل اصلی این شیطنت هستم و این موضوع را طی جلسه فوری که با مدیران نظارت سازمان سینمایی داشتیم طرح موضوع کرده ام و توقع دارم سازمان سینمایی هم با همه توان خود برای مراقبت از اعتماد مخاطب و همچنین اعتبار سینما با مسببین این رفتار غیر حرفه ای برخورد کند.
وی نقل قول ها درباره توقف اکران فیلم هاوایی را رد کرد و گفت: با حمایت مسئولین و اعمال اصلاحات مدنظر سازمان سینمایی هم اکنون این فیلم به روال طبیعی با استقبال گسترده مخاطبین در سراسر کشور در حال اکران است.
مرتضی شایسته با تقدیر از رویکرد منصفانه و قانونی مسئولان وزارت ارشاد گفت: پس از حدود ۴ سال این فیلم امکان نمایش پیدا کرد و موجب شد که سرمایه بخش خصوصی به جریان بیفتد. این نشان از نگاه مثبت مسئولان دولت به سرمایه بخش خصوصی در سینماست که جای تقدیر و تشکر دارد.
وی در پایان ابراز داشت: از مخاطبان و منتقدان عزیز تقاضا میکنم ابتدا به تماشای هاوایی بنشینند سپس آن را قضاوت کنند و اگر آن را دوست داشتند به دیگر مخاطبان نیز توصیه کنند و اگر هم دوست ندارند حتما نقدهای خود درباره نسخه روی پرده را انعکاس دهند و نه درباره سکانس هایی که ابدا در فیلم وجود ندارد!
توبه را از خودتان شروع کنید!
|
سینماروزان/کیوان بهارلویی: در حالی که انتظار میرفت اظهارات یک مدیر نورس تلویزیون درباره لزوم توبه کردن سلبریتی های سینما از واکنش های قبلی شان و سپس بازگشت به تلویزیون با واکنش سران خانه سینما مواجه شود ولی هیچ کدام از رئوس خانه در حمایت از سینماگران واکنش نشان ندادند تا حسين فرحبخش وارد شود و یک تنه از حقوق همکاران خود دفاع کند.
حسین فرحبخش در واکنش به این مدیر نورس تلویزیون گفت: ایشان فرموده اند سلبریتی ها بروند و توبه کنند ولی آیا ایشان، نعوذبالله خداست؟؟ توجیه آقایان این است که برخی سلبریتی ها در اغتشاشات پسامهسا نقش داشته اند با این حساب تکلیف سردسته اغتشاشگران چیست؟ تکلیف آنها که ۱۱ آذر ۱۳۹۱ جلوی وزارت ارشاد اغتشاش کردند تا جلوی اکران فیلم من مادر هستم ساخته فریدون جیرانی را بگیرند چیست؟
کارگردان فیلمهای زندگی خصوصی و مستانه ادامه داد: اگر آنها باید توبه کنند پس ایشان باید حوض کوثر را روی سرشان بریزد بابت بازی با سرمایه های تولید آن فیلمها. آیا جز این است که مزدشان را گرفتند و مدیر شدند؟؟؟
این تهیهکننده افزود: قربان امام صادق(ع) بروم که همواره مظلوم بود؛ چه در زمان حیات و درگیری با منصور دوانقی و چه حالا که اسم متبرکش را بر دانشگاهی گذاشته اند که اینها ادعای تحصیل در آن را دارند! البته دانشگاه امام صادق فارغ التحصیل بدردبخور هم داشته ولی ایشان نشان دادند خوب درس نخوانده اند چون حین تحصیل دنبال اغتشاش و توقیف فیلمها بودند.
فرحبخش تاکید کرد: در آذر ۹۱ به شما گفتم وای به حال ساختاری که شما مدیرش باشی و الان هم میگویم توبه کنید و برگردید به مسیر درست. هنرمندان هم اکثرشان با وطن و هموطنان هستند و باید با روی باز از آنها خواست به تلویزیون برگردند.
چطور شد که ابوالفضل پورعرب پذیرفت نقش یک هواپیماربا را بازی کند؟
|
سینماروزان/حامد مظفری: اینکه چطور شد ابوالفضل پورعرب که بازیگر توانایی است قبول کرد نقش هواپیماربایی به نام رضا جباری را در فیلم #زندانی۷۰۷ بازی کند به سالها قبلتر از تولید این فیلم برمیگشت.
#حبیب_بهمنی کارگردان #فیلم_زندانی۷۰۷ با بیان مطلب فوق روی آنتن زنده برنامه سعادتآباد رادیوتهران گفت: ابوالفضل پورعرب ترکیبی از چند عنصر توانایی بازیگری، توانایی در جلب مخاطب عام و همچنین نزدیکی به شمایل شخصیت اصلی را دارا بود یعنی هم آن زمان در بورس بازیگران استار بود و مخاطب را جذب میکرد و در عین حال توانایی های فردی و نزدیک بودن شخصیت پورعرب به شمایل و فیزیک و رفتارهای فردی کاراکتر اصلی باعث شد او را انتخاب کنم.
بهمنی ادامه داد: انتخاب اولم پورعرب بود؛ چون هفت سال زودتر از فیلم زندانی ۷۰۷ یعنی دورانی که مروارید سیاه را میساختم با پورعرب وعده گذاشتم که باید بیاید و نقش هواپیماربا را بازی کند. ایشان هم از فراز و فرود کاراکتر خوشش آمده بود و انصافا هم خیلی انرژی برای باورپذیر شدن نقش گذاشت.
حبیب بهمنی درباره اینکه چقدر تخیل را وارد پرداخت شخصیت هواپیماربا کرده، بیان داشت: موضوع اصلی همان هواپیماربایی بود و سرنوشتی که مسافران هواپیما داشتند؛ آنها واقعی بودند. هواپیماربا واقعی بود و کاراکترهای اصلی وجود داشتند حتی اغلب مسافرهایی که در فیلم میبینیم در اتفاق اصلی وجود داشتند که همه هم به ایران برمیگردند و حتی اقامه نماز جماعت در پایگاه اسرائیل عین واقعیت است. رویدادهای واقعی پایه نگارش فیلمنامه بود ولی نود درصد آنچه درباره مسائل شخصی کاراکترها می بینیم زاییده تخیل خودم به عنوان نویسنده. پورعرب خیلی خوب نقش را درک کرده بود و با انرژی بسیار جلوی دوربین میرفت و در پشت صحنه نیز تلاش میکرد کمک کند به همکاران.
این کارگردان ادامه داد: در مرحله نگارش با تعدادی از مسافران واقعی پرواز ۷۰۷ تهران-کیش گفتگو کردم و خاطرات آنها را گرفتم و دسته بندی کردم و سپس هر کدام را به فراخور داستان، وارد فیلمنامه کردم و حتی برخوردهایی که مامورین اسرائیلی با آنها داشتند و کارهای دسته جمعی مسافران در هواپیما و پایگاه اغلب واقعی بود.
حبیب بهمنی در پاسخ به این پرسش که هیچ گاه به دنبال آن نبود که ادامه داستان زندگی رضا جباری بعد از زندانی شدن در اسرائیل را بسازد، گفت: همیشه این وسوسه برایم بوده که ادامه زندگی رضا جباری و گرفتاری ها و بدبختی های بعدی اش در اسرائیل را روایت کنم ولی متاسفانه شرایط تولیدی و مسائل تامین اعتبار چنین پروژههایی همواره خارج از خواسته ما و معمولا مانع تولید بوده.
وی تاکید کرد: آنچه ورای هواپیماربایی نیاز روز است جنس کار در نقد نگاه صهیونیست ها ست که بایستی مدیران فرهنگی از طرح چنین مباحثی در روایات سینمایی حمایت کنند.
این کارگردان افزود: مخالف نگاه ژورنالیستی در کنار ارائه درام های سینمایی نیستم و هر کدام کارکرد خودش را دارد ولی داستان پردازی واقعی حول ریشههای شکل گیری صهیونیسم است که میتواند مخاطب پسند باشد. چاره ای نداریم جز اینکه از این دنیای گزارش دهی خبری که احاطه مان کرده پای مان را فراتر بگذاریم و در بستر زندگی شخصیت های واقعی بتوانیم حقایق ضدانسانی صهیونیسم را تصویر کنیم.
بهمنی گفت: مخاطب فقط خبر می بیند ولی متوجه پشتوانه این همه انسانکشی در غزه نیست! رسانههای آن طرفی گاه قتل عام انسانها و شهروندان در خانههای خود را توجیه میکنند ولی از تفکری نمیگویند که دیگر انسان ها را بسان حیوان می بیند و همین است که باعث میشود از مسلمان تا مسیحی و یهودی و... دربرابر تفرعن صهیونیسم بایستند.
حبیب بهمنی پیرامون تامین اعتبار تولید زندانی۷۰۷ بیان داشت: این فیلم یک کار مشترک بود که با سرمایه گذاری شخصی استارت خورد و در کنار آن شبکه سحر در تولید مشارکت داشت و جادارد از معاونت برون مرزی سیما برای حمایت از تولید پروژه ای که یک اتفاق واقعی را تصویر کرده بود، قدردانی کنیم و ای کاش باز این مشارکت ها باشد برای تولیدات استراتژیک.
بهمنی در پاسخ به اینکه اگر شرایط فراهم باشد ترجیح می دهد کدام اتفاق واقعی سالهای اخیر را به فیلم بدل کند، اظهار داشت: در این سالها در موضوع فلسطین رویدادهای بسیار زیادی اتفاق افتاده و میافتد ولی دوست دارم ذهن مخاطب را به دنبال واقعیات دنیای فلسطین و دلایل تجاوز صهیونیست ها ببرم و این مسأله را واکاوی کنم که چرا صهیونیست امنیت دنیا را به خطر انداخته! همین حالا شش ایده سینمایی در این زمینه دارم که خیلی دوست دارم لااقل یک فیلم در این باره بسازم ولی متاسفانه در تخصیص حمایت های تولید انگار اصلا به کارنامه افراد توجه نمیشود!
برنامه سعادتآباد با تهیهکنندگی مریم آصفی، اجرای علی یگانه، بازیگری نیما اعتصام و کارشناسی حامد مظفری از رادیو تهران روی آنتن میرود.
ماجرای همکاری پروانه معصومی و محسن مخملباف!/سینماگر نزدیک به این بازیگر تشریح کرد
|
سینماروزان/مصطفیمحمدی: پروانه معصومی در دوران کاریش با کارگردانان نامدار بسیاری کار کرد؛ از علی رفیعی(نمایش جنایت و مکافات)، منوچهر انور(شهر قصه) و بهرام بیضایی(رگبار، غریبه و مه و کلاغ) تا ناصر تقوایی(ناخدا خورشید).
معصومی تجربه کار با محسن مخملباف را هم در “ناصرالدین شاه آکتور سینما” داشت در نقشی دوپهلو که در ظاهر انگار همان آتی(عاطی) فیلم رگبار بود و در باطن انگار آتی/آتیه(آینده)ای که هنر و فرهنگ ایران در انتظار آن است…
خسرو ملکان از جمله کارگردانان نزدیک به پروانه معصومی در دهه های شصت و هفتاد درباره چگونگی همکاری معصومی با مخملباف به روزنامه جوان گفت: او هر سناریویی که میرسید میخواند و بارها شاهد بودم که سناریو دستش گرفته و در حال مطالعه است. مثلاً وقتی سناریوی فیلم «ناصرالدین شاه آکتور سینما» به کارگردانی محسن مخملباف را خواند و برای بازی در آن اعلام آمادگی کرد، گفت فقط به این دلیل که قرار است نقش خودم(نقش آتی رگبار) را بازی کنم، میخواهم در این فیلم حضور داشته باشم!!
ملکان ادامه داد: حتی محسن مخملباف هم به خود من گفت که خانم معصومی نقش خودش را بازی میکند و البته بیضایی هم گفته بود که در رگبار بیشتر خود معصومی بوده که همگون با نقش بوده است. معصومی تا وقتی کاری را نمیپسندید و مطمئن نمیشد که در آن اثر جا نمیافتد، قبول نمیکرد. این انتخاب یا عدم انتخاب نقشها هیچ ربطی به جوایز و مسائل مانند آن نداشت. او در مواقعی که نقشی را نمیپسندید، میگفت اصلاً این نقش مال من نیست یا اینکه این نقش بارها تکرار شده است و چرا آن را به من پیشنهاد کردهاند؟! اصالتهای فرهنگی برای ایشان از همه چیز مهمتر بود. من فکر میکنم پروانه معصومی در سالهای دهه ۶۰ تا اواسط دهه ۷۰ در فیلمها و سینمای ما خیلی مؤثر بودند و آن ایام دقیقاً اوج کار ایشان بود.
خسرو ملکان در رابطه با مشی رفتاری و اخلاقی پروانه معصومی خاطرنشان میکند: اصلاً آدم حاشیهداری نبود و اتفاقاً سینما را هم خیلی دوست داشت، حتی ایامی که در اثری بازی نمیکرد یا در حال تماشای فیلم بود یا در حال مطالعه سینما، بهخاطر همین رفتار و منش بود که اطلاعات عمومی خوبی داشت و ماحصل همین مطالعهها باعث شد به سه زبان زنده دنیا (انگلیسی، فرانسه و آلمانی) تسلط کامل داشته باشد. ایشان مشاور بسیار خوبی بودند و خیلی مواقع به من کمک میکردند، حتی گاهی پیش میآمد که سر صحنه نبودند، من به ایشان زنگ میزدم و مشورت میگرفتم. چیزهای زیادی از ایشان یاد گرفتم (با صدایی بغضآلود)، اصلاً نمیدانم باید چه بگویم. خانم معصومی در زندگی من نقش زیادی داشتند.
خسرو ملکان که سابقه همکاری با پروانه معصومی در فیلمهای «تماس» و «طوبی» را در کارنامه دارد میگوید: من با پروانه معصومی دو فیلم سینمایی کار کردم و دو سریال که البته ایشان در آن دو سریال مشاور بنده بودند، نه بازیگر. من ایشان را خیلی خوب میشناسم. معصومی به نظر من فقط یک بازیگر نبود، بلکه یک مشاور سناریوی خیلی خوب بودند. طراح لباسی کاملاً حرفهای و کارکشته بود. معصومی به معنای واقعی کلمه یار پروژه بودند. من بدون اینکه چیزی به ایشان بیاموزم، چیزهای زیادی از او آموختم.
ملکان میافزاید: ایشان تنها بازیگر نبودند و فقط در فیلم بازی نمیکرد، بلکه وقتی کار ایفای نقششان تمام میشد کار را رها نمیکردند. بعد از این همه فعالیت سینمایی و هنری که انجام دادهام، تنها بازیگری بود که سر مونتاژ و صداگذاری میآمد. وجود ایشان در زندگی من خیلی مؤثر بود، معصومی شاید در بین همه آدمهایی که در سینما بودند با من بیشتر از بقیه کار کرده بود. ما یک شرکت داشتیم که با هم همکاری میکردیم. هرگز انتظار این خبر را نداشتم، اما به هر حال دنیا همین است و من عمیقاً متأسفم.
او تاکید کرد: ایشان قبل از انقلاب هم جایزه گرفته بود. اولین فیلمی که خانم معصومی بازی کرد، فیلم «رگبار» به کارگردانی بهرام بیضایی بود که اتفاقاً برای بازی در آن فیلم جایزه هم کسب کرد، ولی این جایزهها اصلاً تأثیری در روحیه و اخلاق او نداشتند. اصلاً چنین شخیصتی نداشت که بهخاطر یک جایزه دچار تغییر و تحول رفتاری شود. اگرچه هر انسانی از کسب جایزه و دریافت نشان سیمرغ خوشحال میشود و حتماً ایشان هم از این بابت خوشحال شدند، اما اینکه این جوایز در روحیه و اخلاقش تأثیر بگذارد، اصلاً اینگونه نبود. شاید بیشترین تأثیری که این جوایز در روحیه معصومی ایجاد کرد، بالا بردن دقتنظرشان در انتخاب نقشها و کارهای بعدی بود و فقط انتخاب اثر را برایش سختتر کرد.
توصیه #پولی کارگردان #کوچه_مردها به جوانان!
|
سینماروزان/مهدی فلاح: مراسم رونمایی و اکران افتتاحیه فیلم مستند داستانی «ابر مرد سینما» به تهیهکنندگی و کارگردانی نادر طریقت چهارم آذرماه در پردیس سینمایی چارسو برگزار شد.
در ابتدای این مراسم یاد بیتا فرهی بازیگر فقید سینمای ایران گرامی داشته شد و در ادامه نادر طریقت با تشکر از همه حاضران در سالن گفت: خوشحالم که این فیلم پس از سالها امکان اکران پیدا کرده است و علاقمندان سینما میتوانند آن را تماشا کنند. قرار بود این مراسم را حدود یک ماه قبل برگزار کنیم اما بدلیل درگذشت دردناک داریوش مهرجویی کارگردان سینما و وحیده محمدیفر فیلمنامهنویس، این مراسم را با بیش از ۴۰ روز تاخیر برگزار کردیم.
سعید مطلبی فیلمنامهنویس و کارگردان سینما نیز با اشاره به دوستی و آشنایی خود با ناصر ملکمطیعی گفت: ناصر ملکمطیعی هنرمند مردمداری بود و نشان داد که انتشار عکس بزرگ بر سردر سینما کسی را هنرمند و بازیگر نمیکند بلکه آن چیزی که باعث هنرمند بودن میشود این است که بعد از سالها از مرگ او، دربارهاش صحبت کنند.
نویسنده برزخیها، دادا و محاکمه با خطاب قرار دادن جوانان گفت: توجه کنید به اینکه نباید از هر دستی در سینما -پول گرفت. این روزها من غصه دارم زیرا برخی افراد با پول و رابطه وارد سینما و وصل به سینما میشوند در حالی که برخی هنرمندان و سینماگران در حاشیه هستند و بسیاری از حال هم بیخبر هستیم.
کارگردان #کوچه_مردها و تدوینگر #تاراج با اشاره به اهمیت و نقش تهیهکنندگان در سینما گفت: تنها راهکار و امیدی که برای بهبود سینما وجود دارد این است که یک اتحادیه قدرتمند متشکل از همه تهیهکنندگان تشکیل شود تا همه از کار هم خبر داشته باشند.
وی ادامه داد: کسانی که در سینما کار میکنند عاشق سینما هستند و ما به کارمان در سینما افتخار میکنیم و وقتی نتوانیم در سینما کار کنیم انگار عشقمان را از ما گرفتهاند.
در ادامه این مراسم از مسعود کیمیایی، محمد متوسلانی، سعید مطلبی، عبدالله علیخانی و محمدعلی تبریزیان(همایون) با اهدای لوح و تندیس جوانمردی بخاطر یک عمر حضور انسانی و جوانمردانه در عرصه سینما تقدیر شد.
حسین فرحبخش تهیهکننده سینما در این مراسم گفت: افرادی که این روزها در تریبون های مختلف میگویند جای سعید مطلبی خالی است ای کاش در این چهل سال میگفتند که چرا جای سعید مطلبی و همایون و… خالی است. خودم جزو افرادی بودم در زمانی که کسی جرأت نداشت با این دوستان حرف بزند، با آنها کار میکردم و سعی میکردم از مشاوره های آنها استفاده کند. الان زیادی دیر است برای ژست حمایت از بازیگران و هنرمندانی که ابتدای انقلاب و به دستور مدیران -بعدا اصلاح طلب- دهه شصت ممنوعکار شدند. لعنت بر آنها که ناصر و فردین و … را ممنوعکار کردند و آن قدر وقیحند که هنوز هم از کار خود عذر نمیخواهند.
مسعود کیمیایی در این مراسم حضور نداشت. لوح و تندیس وی را جواد طوسی به نمایندگی از او دریافت کرد.
فیلم مستند داستانی «ابر مرد سینما» به تهیهکنندگی و کارگردانی نادر طریقت در رابطه با زندگینامه زندهیاد ناصر ملکمطیعی بازیگر سینما و تئاتر ساخته شده و از هشتم آذرماه در سینماهای منتخب گروه سینمایی هنر و تجربه اکران میشود.
چرا #مرضیه_برومند مدیرعامل خانه سینما حرفش درباره #اسرائيل را پس گرفت؟
|
سینماروزان/مهدی فلاح: مرضیه برومند مدیرعامل خانه سینما در مراسم تشییع داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدیفر، به ناگاه از آمادگی برای جنگیدن با اسرائیل گفت ولی کمتر از یک روز بعد با انتشار متنی در صفحه اجتماعی خود، حرفش را پس گرفت و مدعی شد بدون تمرکز، حرف زده!
مرضیه برومند در تشییع مهرجویی چه گفت؟ او منطبق با فیلمی مستند از گفتههایش، بیان داشت: ما همه بودیم در این سرزمین برای اینکه سرزمینمون و خاکمونو دوست داریم. با ما خوب باشین! ما کنار شما با اسرائیل و رژیم صهیونیستی هم میجنگیم…
حرفهای مدیر خانه سینما درباره جنگ با اسرائیل هرچند در همان مراسم تشییع هم با هو شدن از سوی سینماگرانی مواجه شد که ماههاست انفعال روسای خانه سینما برای حل مشکلات معیشتی خود را میبینند ولی به هر حال بازتاب گسترده این حرفها سبب شکل گیری واکنشهایی هم شد در این باره که مدیرعامل خانه سینما حتما در این قضیه به وعدهای که داده وفادار باشد و برای ثبت کودککشیهای اسرائیل هم که شده به همراه همکارانش در هیأت مدیره جهت ساخت یک مستند به غزه بروند؛ پیشنهادی که منطقی مینمود.
با این حال پس از گذشت کمتر از یک روز، مرضیه برومند متنی در صفحه اجتماعی خود منتشر کرد و نه فقط جنگ با اسرائیل که کلا جنگ را زیر سوال برد و مدعی شد حرفهایش در تشییع مهرجویی ناشی از آشفتگی و فقدان تمرکز ذهن بوده است!! و از احترام به افکار سینماگران نوشته ولی نگفته که احترام به افکار کدام سینماگران او را واداشته به تکذیب حرفهای روز قبل؟ دقیقا کدام سینماگران هستند که با جنایات اسرائیل مشکلی ندارند؟ و قساوت آنها را زیر سوال نبردهاند؟ و اصلا احترام یعنی اینکه بدون تمرکز ذهن سخن راندن؟؟
برومند در صفحه اجتماعی خود نوشت: در مراسم تشییع هنرمند بزرگ کشورمان داریوش مهرجویی، منهم مثل همه دوستان و همکارانم بسیار غمگین و آشفته و پریشان بودم و تمرکز کافی برای حرف زدن نداشتم، اما به حکم جایگاه حقوقیام و به درخواست همکارانم در خانه سینما بیآنکه متنی را از پیش آماده کرده باشم روی صحنه رفتم و درباره جایگاه آقای مهرجویی و تاثیر اجتماعی آثارش صحبت کردم. پس از آن روی سخنم بیشتر با مسئولین فرهنگی بود، ابتدا از ایشان بابت همراهیشان در برگزاری مراسم و همچنین مراسم تشییع زندهیاد آتیلا پسیانی که هفته گذشته برگزار شده بود تشکر کردم و گفتم قدر هنرمندان را باید تا زنده هستند بدانند، روح حساس و زودرنج انها را درک کنند و بگذارند اثرشان را دور از تنش و در آرامش خلق کنند. درباره فیلمسازان جوان هم صحبت کردم و تاکید کردم که باید آنها را دریابند و قدر استعدادهای درخشانشان را بدانند زیرا آنها بذر سینماگران بهنام گذشته در جانشان در حال جوانه زدن است و باید شرایط بالندگیشان فراهم شود. گفتم ما همه، مردم این سرزمین هستیم، به مردم و کشورمان عشق میورزیم و به همین دلیل ماندهایم و ترک وطن نکردهایم. ناگهان به یاد فجایع غزه افتادم، میخواستم بگویم اگر رفتار مسئولین با هنرمندان و آثارشان جز این بود که متاسفانه هست، بدون شک آنها هم آنچه را که در دل داشتند به زبان میآوردند، حوادث غمبار غزه و آنچه را که سالهاست بر ملت بیپناه فلسطین میگذرد محکوم و در آثارشان ثبت میکردند، اما متاسفانه به اشتباه واژه جنگ را به کار بردم. من هم مثل همه هنرمندان از جنگ و خونریزی و کشتار بیزارم، هنرمندان همواره مدافع صلح و آرامش بودهاند و هر جنایتی را از سوی هر جنایتکاری در هرجای جهان محکوم کرده و میکنند، هیچ انتظاری هم از هیچ کس ندارند جز احترام به هنرشان و آثاری که خلق میکنند، هنری که اصلی ترین هدفش نفی خشونت، جنگ، نابرابری و بیعدالتی است. و اما آنچه مرا به نوشتن این متن واداشته است احترام به افکار سینماگران، هنرمندان و مردم ایران است نه پاسخ به واکنشهای مغرضانه و جعلی که به راه افتاده و پیش از این هم آنرا تجربه کرده بودم. آنها که آثار مرا دیدهاند و با کارهای من بزرگ شدهاند میدانند که من چگونه میاندیشم. به عنوان مدیرعامل خانه سینما باز هم تأکید میکنم و از مدیران و مسئولان فرهنگی میخواهم که در رفتار خود با سینما و سینماگران تجدیدنظر کنند.
عادل تبریزی کارگردان فیلم روی پرده #گیجگاه مطرح کرد: حامد بهداد گفت اگر #گیجگاه نوستالژی بود اصلا در آن بازی نمیکردم/قرار بود نگار جواهریان بهجای باران بازی کند اما…/اگر بهداد کچل نمیکرد اين فيلم را نمیساختم!/اگر جمشید آریا در فیلم بازی نمیکرد، بهجای فیلم، کتاب گيجگاه را منتشر میکردم!/يك بازيگر پولدار ميتواند هر نقشي را كه دوست دارد بازي كند!/بازيگر توانای بیپول بايد براي نقش درجه پنج هم بدود!!
|
سینماروزان/تینا جلالی: فیلمسازی در سينماي ايران به خيلي چيزها ربط دارد. وضعيت اقتصادي روند ساخت فيلم را در سينماي ايران هموار ميكند. يك بازيگر پولدار ميتواند هر نقشي را كه دوست دارد بازي كند، اما يك بازيگر توانا و قدرتمند بايد براي نقش درجه پنج بدود تا بتواند يك لقمه نان به دست بياورد.
عادل تبریزی کارگردان فیلم روی پرده #گیجگاه با بیان مطلب فوق به روزنامه اعتماد گفت: متاسفانه بايد بگويم سينماي ايران هيچ مراقبتي از هنرمندان واقعي خود نميكند.من جواني و عشقم را پاي سينماي ايران گذاشتم، تمام تلاشم را كردم بيحاشيه باشم و آرام بروم و بيايم و كارم را بكنم، اما نميدانم براي فيلم بعدي چه بايد كنم.
تبریزی درباره انتخاب حامد بهداد برای نقش اصلی گیجگاه گفت: حامد بهداد يكبار نكته جالبي درباره فیلم مطرح كرده بود، در اين خصوص كه اگر گيجگاه فيلم نوستالژي بود اصلا بازي نميكردم. تمام هم و غم من در حين ساخت فيلم اين بود كه مخاطب را به حسرت گذشته دعوت نكنم. همان زمان كه ميساختم به كاركردش به زمان حال جامعه فكر ميكردم.
وی ادامه داد: سال ۹۴ ايده اين فيلم را براي حامد بهداد تعريف كردم همان زمان به من گفت چه قشنگ و اگر اين ايده خوب نوشته شود حتما فيلم خوبي ميشود. در تمام مدتي كه فيلمنامه را مينوشتيم عكس حامد جلويم بود و به شخصيت او فكر ميكردم. يعني حامد بهداد را با همين گريم و با همين سبيل و با همين پيراهن در فيلم گيجگاه در نظر داشتم. وقتي هم فيلمنامه را حامد خواند، گفت فيلم گيجگاه حتما بايد در كارنامهام باشد.
عادل تبریزی افزود: براي نقش مهتاب دو گزينه داشتم، نگار جواهريان و باران كوثري اما از آنجايي كه براي مقطعي ساخت فيلم با مشكلاتي براي جذب سرمايهگذار همراه شد و نگار جواهریان هم سفري به خارج از كشور داشت، درگير زندگياش شد ولي باران با عشق و انرژي به جمع ما اضافه شد.
تبریزی درباره کلیشه بودن ترکیب باران-بهداد گفت: به همين فكر كرده بودم و قصدم كليشهزدايي بود و به نظرم اين اتفاق افتاده. مثلا براي بچه اصلي داستان از 600 بچه تست گرفتم از كرج و ورامين. ميخواستم بچهاي باشد كه كاراتهكار باشد و 180 درجه پاهايش را باز كند.
تبریزی درباره همراهی جمشید آریا با گیجگاه بیان داشت: اگر جمشید آریا در این فیلم بازی نمیکرد دقيقا آن را نميساختم و فيلمنامه آن را به صورت كتاب منتشر ميكردم. البته مورد دومي هم هست كه اگر حامد بهداد در اين فيلم كچل نميكرد قطعا اين فيلم را نميساختم.
اظهارات صریح سعید مستغاثی از اعضای شورای پروانه ساخت ارشاد: هشتاد درصد متقاضیان پروانه ساخت، پیشپاافتادهترین قواعد فیلمنامهنویسی را رعایت نمیکنند!/اغلب فیلمنامههای ارائه شده غلطهای فاحش املایی (!) و انشایی دارند!/اغلبِ این آثار دچار پایان “ولنگ و واز” هستند!/بیشتر از فیلمنامهنویس، بیانیهنویس و سخنران داریم!!/ مانند کسی هستند که میخواهد روی تشک کشتی، فوتبال بازی کند!!/کار به جایی رسیده که جلسات آموزش خصوصی برای متقاضیان پروانه، برگزار شده
|
سینماروزان: کیفیت پایین فیلمنامه های برخی آثار سینما و تلویزیون و شبکه خانگی در دورانی که فیلمنامهنویسان مطرح و صاحب رزومه را در رأس صنف فیلمنامه نویسان نمیبینیم، چندان عجیب نیست.
سعید مستغاثی از اعضای شورای پروانه ساخت در نقدی بر این اوضاع از تلاشهای این شورا برای بهبود کیفیت اوضاع فیلمنامه نویسی نوشت.
سعید مستغاثی عضو شورای پروانه ساخت سینمایی وزارت ارشاد در کیهان نوشت: در یکی از فیلمهای سه کله پوک (ویل هی و مور ماریوت و گراهام موفات) به نام «ناخدای قلابی» یا «ملوان خالیبند» Windbag the Sailor، خالیبندیهای «ویل هی» در نقش کاپیتان بیل کوتلت باعث میشد، گروهی از ملوانها که بدون ناخدا مانده بودند، جمع شده و بیل خالیبند که از ماجراجوییهایش در دل دریاهای دوردست نقل میکرد را به ناخدایی کشتیشان وادار کنند. حالا آنجا میشد سر پل خر بگیری که جناب ناخدای قلابی، کشتی و ملوانهایش را به فنا میداد!!
وی ادامه داد: در طی این دو سال اخیر که حدود ۲۰۰ فیلمنامه بلند سینمایی برای تولید خواندم و بیشتر از آن، آثاری که قرار بود روی پرده بروند. شاید بتوان گفت فیلمنامههایی که قابل تامل بودند، از تعداد انگشتان یک دست فراتر نمیرفتند و هشتاد درصد این فیلمنامهها حتی پیش پا افتادهترین قواعد فیلمنامهنویسی را نیز رعایت نکرده بودند؛ غلطهای فاحش املایی و انشایی داشتند، از تاریخ و تبار و ریشه موضوعی که به اصطلاح دراماتیکش کردند، بیخبر بودند، تحریفهای شدید تاریخ حتی مربوط به همین سالهای اخیر در آنها به چشم میخورد، مملو از شخصیتهای اضافی و ماجراهای بیخاصیت بودند، گاهی تا نیمه خود اساسا شروع نمیشدند و گاه اصلا پایان نمیگرفتند، ظاهرا به دنبال پایان باز بودند اما دچار پایان «ولنگ و واز» شده بودند! نویسندهشان گویی اصلا با سینما و فیلم بیگانه بود و به قول یک مثل معروف و رایج «انگار به او بار خورده بود» که گذرش به عرصه فیلمنامهنویسی افتاده و… این حکایت تلخ و غمانگیز شبه فیلمنامههایی است که بیشتر نمایشنامه و بیانیه و انشاء و سخنرانی و حتی تئاتر هستند اما شوربختانه فیلم و سینما نیستند! و فیلمهایی که براساس این شبهفیلمنامههای بیدر و پیکر ساخته شدند، آثاری از کار درآمدند که صد مرتبه بدتر از اصل خود آن شبه فیلمنامه شدند.
مستغاثی افزود: نگارنده به عنوان فردی که حدود ۵۰ سال تماشاگر حرفهای فیلمها و سریالهای سینما و تلویزیون بوده و هستم و چندین سال در شوراهای مختلف سینمایی و تلویزیونی صدها فیلمنامه خوانده و صدها فیلم دیدهام، با تاکید عرض میکنم که حداقل نود درصد فیلمنامهها و فیلمهایی که طی این دوران در این سینما خوانده و دیدهام، زیر خط فقر استاندارد سینمایی بوده و هستند یعنی اساسا فیلم به شمار نمیروند! حکایت همان ناخدای قلابی فیلم سه کله پوک یا ویلنزنی که از ویلن سر درنیاورده و فقط روح شنونده را خراش میدهد و یا کسی که میخواهد روی تشک کشتی، فوتبال بازی کند!
این عضو شورای پروانه ساخت درباره تلاشهای شورا برای ارتقای کیفیت آثار گفت: نمی دانم باید متاسفانه بگویم یا خوشبختانه، اغلب اعضای شوراهای صدور پروانه ساخت و پروانه نمایش افرادی ملایم و مهربان و رقیقالقلب و اهل تسامح و تساهل و نگران روحیه و زندگی نویسندگان فیلمنامهها و استعداد و انرژی کارگردانان و پول و سرمایهای بودهاند که تهیهکنندگان فراهم میآوردند و طی این مدت شاهد بودم که همواره سعی داشتند همان اجناس بنجل را با گفتوگو و تعامل و جلسات متعدد به جایی برسانند که به یک فیلمنامه یا فیلم نزدیک شده و حداقل استانداردهای سینمایی را پیدا کنند. حتی بعضا جلسات آموزش فیلمنامهنویسی خصوصی!! برای نویسندگان برگزار نمودند، کتاب معرفی کردند، رفت و آمدهای بسیار داشتند تا حدی که برخی فیلمنامهها تا 8 بار بازخوانی شد ولی بازهم چیزی از آن درنیامد!! یعنی اساسا مایهای نداشتند که بتوان حتی بهاندازه سر سوزنی درام و قصه و سینما درآورد!!!
#احمدرضا_درویش کارگردان باسابقه در کارگاه انتقال تجربهی شیراز متذکر شد: درباره میراث هنری این دوران، ۶۰۰ سال آینده قضاوت خواهد شد!/بهجای قضاوت همکاران، بهدنبال درک حقیقت بروید!/دیجیتال و هوش مصنوعی، نباید ما را به سمت وادادگی ببرد!/سینمای قبل از انقلاب هم دستاوردهای خود را داشت/ولی امروز فقط سی تا چهل فیلمبردار درجه یک داریم/با نگاه ژورنالیستی نمیشود فیلمساز شد!/مگر میشود صاحب اثر را جدا از اثر دید؟
|
سینماروزان/محمد شاکری: اینکه انسان به سراغ کاری میرود، به جهانبینی، تربیت، سلوک، نگاه به اطراف و تلقیاش از اثری که میگذارد، بستگی دارد. مثلا ما کشاورزان بسیاری داریم اما شاید کسی دوست داشته باشد در طول چهار فصل از خاک برداشت کند، اینکه کشاورزی بخواهد در این زمینه فعالیت کند با کسی که میخواهد تنها پسته و گردو بکارد متفاوت است، این مساله به معنی بی ارزش بودن فعالیت کشاورزان چهار فصل نیست بلکه به نگاه و کشش او وابسته است.
احمدرضا درویش کارگردان ژانر جنگ با بیان مطلب فوق در کارگاه انتقال تجربه در هفته فیلم هنروتجربه در شیراز گفت: ما در حوزههای مختلف مثل ادبیات، معماری و… دائما با مجموعهای از پدیدهها مواجه هستیم، کمتر پیش میآید که وقتی با این پدیدهها روبهرو میشویم به کسانی که این پدیدهها را خلق کردهاند، فکر کنیم؛ اینکه خالق اثر هنگام خلق به چه چیزی فکر کرده، در چه موقعیتی بوده و هندسه ذهنش چه بوده است. زمانی که رابطه اثر با صاحب اثر را متوجه نمیشویم وارد دیدگاهی انتزاعی میشویم، مگر میشود صاحب اثر را جدا از اثر دید؟ یادمان باشد، روزی میرسد که ما نخواهیم بود، درباره دورهای که ما برای آن انتخاب شدهایم، ۶۰۰ سال آینده قضاوت خواهد شد.
کارگردان «رستاخیز» خاطرنشان کرد: بخش زیادی از انرژی جوانان فعال سینمایی که برای ورود به جهان حرفهای سینما کار تجربیِ جدی انجام میدهند، صرف قضاوت کارهای یکدیگر میشود در صورتی که کار فیلمساز این نیست؛ کار فیلمساز درک و بیان حقیقت از دریچه نگاه خود با موضوعات مختلف و فرم سینماست، هر فیلمسازی ترجمان خاص خود را دارد، دغدغه اصلی فیلمساز باید صرف این بخش شود. مگر میشود یک تصنیف ماندگار تاریخی ساخته شود و صاحب اثر، فردی معمولی باشد؟ اثری ماندگار است که از ذهن موثر تابیده باشد.
درویش درباره جایگاه هنرمند و خالق تاکید کرد: مرتبت هنرمندی یعنی هنرمند به جایگاهی از نگاه به هستی میرسد، خودش را در جریان هستی طوری پیدا میکند که لباس هنر در قامت او اندازه و قابل تشخیص است، وقتی لباس هنر قابل تشخیص و در قواره اندام یک هنرمند بریده و دوخته شود، آثار بزرگی مثل «شاهنامه»، «مثنوی معنوی»، «فیه ما فیه» و بسیاری از آثار مهم و ماندگار دیگر، ایجاد خواهد شد. پس قبل از فیلمساز شدن باید به مساله مرتبت هنرمندی توجه شود.
این فیلمساز در ادامه تصریح کرد: شما فیلمساز هستید و همه پدیدههای جهان برای شما مواد و دستمایههایی هستند تا اثری را تولید کنید و عصاره اصلی در ذهن شما را برای تولید اثر ایجاد کنند. جریان نقد در جهان تولید اثر نیست، ما باید اثری را برای نقد شدن تولید کنیم. البته فیلمساز وظیفه دارد بهوسیله اثری که تولید میکند، چیزهایی را نقد کند. نگاههای ژورنالیستی، نگاه فیلمساز نیست. هرگاه خواستید بدانید در چه بستری از سینما حرکت کنید، به مسائلی که میشنوید و در ذهنتان مینشیند اما شما را به موضعگیری وادار نمیکند و یک افقی واقعی را ترسیم میکند، توجه کنید.
او توضیح داد: فضای فکری و حرفهایی که از گوشه و کنار میشنوید، از جنس کوچه هنر نیست؛ عرصه محل هنر کشف و شهود، دستیابی به جریان حقیقت هستی و رسیدن به مرحله تسلیم است بهطوری که به جایی میرسید که دیگر نمیتوانید موضوع موجود در ذهنتان را نسازید. شما صیاد نیستید بلکه صید هستید چراکه در رابطه شناخت هنرمند از خود و جهان پیرامونش اتفاقی رخ داده است. واقعیتهای جهان اطراف مثل جهان دیجیتال و هوش مصنوعی، ما را به سمت وادادگی عضلانی میبرد اما هنرمند، عضلات روانی و ذهنی خود را محکم میکند پس کار سختی در پیش دارد.
کارگردان «دوئل» در بخش دیگری از صحبتهایش درباره سالهای ابتدایی فعالیت هنریاش بیان کرد: سینمای قبل از انقلاب هم دستاوردهای خود را داشت ولی قرار شد بعد از انقلاب، سینمای دیگری پایهریزی شود اما هیچ زیرساخت، طراحی و افقی از سینمای جدید وجود نداشت، در چنین فضایی، هسته مقاومی وجود داشت و اصلا اجازه ورود به نیروهای جوان و دارای انگیزههای متفاوت نمیداد.
درویش ادامه داد: سینمای ایران در حال حاضر حداقل ۳۰ الی ۴۰ فیلمبردار درجه یک دارد، قبل از انقلاب نیز فیلمبردار خوب وجود داشت اما قابل مقایسه با وضعیت فعلی نیست، این مساله در زمینه طراحی صحنه، تدوین، موسیقی و… نیز وجود داشت.همچنین در بخش طراحی صحنه باید گفت که اصلا چنین رشتهای در سینما بهطور حرفهای وجود نداشت و اساسا قرار نبود که اتفاقات جدیای رخ دهد. در عرصه بازیگری و فهمی که از مقوله تولید و تهیهکنندگی در کشور وجود دارد، دچار پیشرفت قابل ملاحظهای بودهایم. آثاری که بعد از انقلاب تولید و ماندگار شده، بدون شک تهیهکننده درجه یکی داشتهاند که در چهل سال اخیر به دست آمدهاند. البته باید گفت که هنوز چالشها و حفرههای بسیار جدیای در سینما وجود دارد.
این کارگردان در بخش دیگری از صحبتهایش درباره چگونگی انتخاب عوامل و ورود به فیلم تصریح کرد: انتخاب عوامل مربوط به بخش تولید است؛ برای جادهای که میخواهید بکشید تا به آدرس مورد نظر برسید، به تشخیص کارشناسی نیاز دارید. فیلمساز و مولف با عناصری که در خدمت یک فیلم قرار میگیرند، تفاوت دارد؛ مهمترین تفاوت او این است که امضاکننده اثر است درصورتی که به عوامل دیگر گفته میشود که چگونه و در کجای کار به درستی حضور داشته باشند، این نکته، تفاوت مهمی است که در همه بخشهای هنر و خالقان آن وجود دارد.
کارگردان «سرزمین خورشید» تاکید کرد: باید به جایی برسید که صحنه خودش بخواهد چگونه آن را فیلمبرداری کنید، تا وقتی که مریض نشوید، حالتان بد نشود، گرفتار نشوید و حلقه کاری که میخواهید انجام دهید، گلویتان را فشار ندهد، فیلمتان، فیلم نمیشود به همین دلیل میشنویم که بسیاری از آثار مهم دنیا، آثاری هستند که ساخته نشدهاند.
او در پایان درباره تفاوت فیلمهای «دوئل» و «رستاخیز» توضیح داد: «دوئل» تعبیر و نگاه من به جنگ است که کاملا واقعی نیست و متاثر از آن است. در «رستاخیز» تلاش شد که به تاریخ توجه اساسی شود اما به این معنا نیست که از جریان خیال جدا شود، در جاهایی که تاریخ اجازه میداد و سکوت شده بود، درام شکل میگیرد و من توانستم که مظروف ذهن خود را به کار بیندازم.
هفته فیلم هنر و تجربه شیراز با همکاری اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس، گروه سینمایی هنر و تجربه، مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی و انجمن سینمای جوانان فارس برگزار میشود.
#علی_بهراد کارگردان فیلم در حال اکران #تصور بیان کرد: خیلی بیشتر از توقع اولیه درآمد داشتهایم!/بالای بیست هزار مخاطب در جهان داشتهایم!!/قرار بود با لیلا حاتمی یک فیلم جمعوجور بسازیم اما به ناگاه از جشنواره کن سر درآوردیم!/مسئولان گفتند بعد از مدتها یک تصویر تر و تمیز از ایران به کن میرود!/ #تصور برای بخشی از جامعه ساخته شده که با سینما قهرند!/بگذارند با آرامش یک فیلم کمدی بسازم!!
|
سینماروزان/زهرا منصوری: فیلم #تصور هزینه تولید خودش را از عرضه در خارج از کشور بهدست آورده و خیلی بیشتر از آنچه توقع اولیه سرمایهگذار و تهیهکننده بوده است، فیلم درآمد داشته است.
علی بهراد کارگردان فیلم تصور با بیان مطلب فوق به خبرگزاری مهر گفت: بدون آنکه دولت، ریالی برای آن خرج کرده باشد، براساس یک حساب سرانگشتی که خودمان محاسبه کرده بودیم، بالای ۲۰ هزار مخاطب در دنیا داشته است. انتظارم این بود بهواسطه همین دستاورد، لااقل اجازه بدهند فیلم بعدیام را با آرامش بیشتری بسازم. من میخواهم یک فیلم کمدی بسازم و انتظار آرامش بیشتری دارم. تا امروز دو فیلم ساختهام که هر دو با سرمایه بخش خصوصی بوده است. اگر بخواهم باز هم بسازم سراغ بودجه دولتی نمیروم اما در عین حال توقع دارم اذیتم نکنند!
بهراد با بیان عدم پیش بینی حضور در کن ادامه داد: زمانی که من و لیلا حاتمی درباره ایده اولیه فیلم صحبت کردیم، توقعمان تولید یک فیلم جمعوجور و محفلی بود که احتمالاً قرار است عده کمی از مخاطبان را در محدوده شهر تهران راضی کند، فیلم اما از جشنواره کن سر درآورد و آنقدر بزرگ شد که همه اتفاقات بعد از آن فراتر از توقع ما بود، حتی همین اکران عمومی آن در ایران! به همین دلیل هم بهرغم آنکه میپذیرم که فیلم میتوانست فروش خیلی بهتری داشته باشد، اما از شرایط اکران آن راضی هستم. فیلم برای بخشی از جامعه ایران ساخته شده است به لیلا حاتمی ساخت ایده جمعوجور تصور که قبلا #مادلن نام داشت، را پیشنهاد دادم. ابتدا قصه کلی را تعریف کردم و در چند نوبت نسخههایی از فیلمنامه را هم ارسال کردم. آنقدر نوشتم و ارسال کردم تا راضی بشوند. نتیجه این سختگیری خانم حاتمی روی کیفیت نهایی فیلم هم تأثیر گذاشته است.
کارگران «تصور» در ادامه گفت: زمانی که فیلم «تصور» برای حضور در کن پذیرفته شد، مسئولان سینمایی احساس رضایت کردند و گفتند برای اولینبار یک تصویر تروتمیز از ایران قرار است به جشنوارههای خارجی برود و از این منظر فیلم برایشان مهم بود اما از نظر محتوایی آن را مورد تأیید نمیدانستند! یکی از اعضای سختگیر شورای صدور پروانه نمایش میگفت وقتی فیلمت را در شورا دیدیم، اولین واکنشم این بود که خدا پدرت را بیامرزد که بعد از ۴۰ سال بالاخره فیلمی دارد از ایران بیرون میرود که بدبختی و بیچارگی مردم را نشان نمیدهد.
بهراد تاکید کرد: آدمهایی که جرأت زندگی کردن دارند، برایم بسیار قابل احترام هستند. آدمهایی هم که در فیلم «تصور» میبینیم در عین تمام مشکلات و آسیبهایی که دارند، میخواهند زندگی کنند. مردم جامعه ما مشکلات بسیاری دارند و وضعیت زنان در این شرایط بغرنجتر هم شده است. در چنین شرایطی من همواره وقتی یک زن موفق را میبینم او را تحسین میکنم.
واکنش عضو دیرین جامعه صنفی تهیهکنندگان سینمای ایران به بیانیهای که بهنام تهیهکنندگان صادر شده: بيش از ۶۵درصد تهیهکنندگان مخالف این بیانیه هستند!/این بیانیهها فقط مشکلات اهالی سینما را بیشتر میکند!/قوه قضائیه در ماههای اخیر سعی در تعامل با اهالی سینما داشته!/جاه طلبی را تعطیل کنید و از بیانیهپراکنیهای شخصی دست بردارید
|
سینماروزان/محمد شاکری: انتشار بیانیهای بهنام شورایعالی تهیهکنندگان سینمای ایران در مخالفت با حکم بدوی صادره بابت کشف حجاب یک بازیگر سینما با واکنش یک عضو دیرین جامعه صنفی تهیهکنندگان سینمای ایران مواجه گردید.
حسین فرحبخش عضو باسابقه جامعه صنفی تهیهکنندگان سینمای ایران -که نزدیک دوسوم تهیهکنندگان را در خود جای داده- با انتشار یادداشتی به طرح این پرسش پرداخته که چرا برای صدور بیانیه، نمایندگان تمامی صنوف تهیهکنندگی را دعوت نمیکنند و یک نفر به جای صدها نفر، تصمیم میگیرد.
متن یادداشت این عضو جامعه صنفی تهیهکنندگان سینمای ایران را بخوانید:
طبق آمار رسمی بیش از ۶۵ درصد تهیهکننده های سینمای ایران عضو جامعه صنفی تهیهکنندگان سینمای ایران هستند و اینکه بی مشورت با جامعه صنفی تهیهکنندگان اقدام به ارائه بیانیه کردهاند، جای سؤال دارد؟ چرا بی استعلام از جامعه صنفی اقدام به انتشار بیانیه کرده اند؟چرا بدون جلب نظر جامعه صنفی تهیهکنندگان چنین بیانیه ای داده اند؟ چرا برای مسائل مهمتر از این، شورایعالی هیچ بیانیه ای نداده و حالا در واکنش به مسالهای که باید با رایزنیهای بالادستی حل گردد، بیانیه داده؟
آیا ارائه بیانیه در واکنش به حکم اولیه بی همراهی جامعه صنفی و بهنام کل تهیهکننده ها کار غیراخلاقی نیست؟ آیا فکر نمیکنند دادن این بیانیه مشکلات پیش روی این بانوی بازیگر محترم سینما را بیشتر کند؟
به نظر میرسد این بیانیهبازی فقط نتیجه جاه طلبی شخصی فردی است که میخواهد کل صنف تهیهکنندگی را مال خود کند ولی نتوانسته و نمی تواند و نخواهد توانست. جاه طلبی را تعطیل کنید و از بیانیهپراکنیهای شخصی دست بردارید.
به صورت فراگیر هم که بنگریم این بیانیه ها فقط و فقط مشکلات سینمای ایران را بیشتر خواهد کرد.
متاسفانه چنین بیانیه هایی را پیشتر از سوی روسای خانه سینما هم دیده بودیم که نه تنها هیچ فایده ای به حال بدنه سینما نداشت که فقط مشکلات و هجمه ها را علیه سینما و سینماگران نجیب ایران بیشتر کرد. چنین بیانیههایی ناشی از تاریخ مصرف گذشتگی بیانیه دهندگان است که بهروز فکر نمیکنند.
سینمای ایران به اندازه کافی از حواشی اتفاقات اجتماعی سال قبل ضربه خورد و این بیانیه ها هم فقط و فقط سینمای ایران را بیشتر و بیشتر در تنگنا قرار میدهد و عامل آن میشود که بدخواهان بیشتر علیه سینما توطئه کنند!
قوه قضائیه در ماههای اخیر به شدت سعی در تعامل با اهالی سینما داشته و بیانیه دادن علیه حکم بدوی دستگاه قضا بدون رایزنی قبلی با مقامات، هیچ فایدهای ندارد.
امیدواریم رئیس اتحادیه تهیهکنندگان هرچه زودتر سعی در اصلاح مسیر کرده و اگر بناست کاری کند با حمایت تمام صنوف تهیهکنندگی باشد.
سینماروزان/محمد شاکری: حضور داریوش مهرجویی و همسرش در لوکزامبورگ برای نمایش #گاو همراه شد با مزاحمت خیابانی برای داریوش مهرجویی به بهانه مصاحبه تصویری درباره حجاب!
وحیده محمدیفر همسر کارگردان هامون و اجارهنشینها و بانو با انتقاد از چنین مزاحمتهایی که عمدتا از سوی برخی شبکههای ماهوارهای سیاسیباز، ضریب میگیرد، خواستار حفظ حریم شخصی افراد شد.
وحیده محمدی فر نوشته است: این هم اخیرا مد شده حق پرسشگری!؟ با دوربین دنبال یکی بیافتی بی اجازه فیلم بگیری و به حریم شخصی افراد حمله کنی؛ پرسشگری نیست، بازجویی و مزاحمت است. داریوش قبل نمایش فیلم هم خواهش کرد سوالات سیاسی نپرسید چون می دونه ما ایرانی ها مدتهاست بلد نیستیم دیگه با هم گفتگو کنیم!!! پس بی توجهی به خواسته ی فردی که زحمت کشیده اومده سر اکران تا با مخاطب خودش درمورد فیلم حرف بزنه بی احترامی و غیر اخلاقی است و حتی توهین به بقیهی مخاطبانه توی سالنه.
وی ادامه داد: حالا شما این پدیده رو از هر نظر بررسی کنی فقط نمایشگر فرهنگ ماست…اون از رسانه های غیر رسانه ، اون هم کامنت های بیمار برخی مردم که پر از خشم و کینه و نفرت کورکورانه به هر سمتی شده، جماعت پای موبایل نشین کامنت گذار یک سری جمله های زننده و وحشی پراندند… حالا انگار همسر من صبح تا شب نشسته پای اینستا ببینه کدوم بازیگر زن کشف حجاب کرد بعد در مورد این رویداد از دیدگاه شما بزرگ و حیاتی وسط خیابون نظر بده؟ بگه آفرین؟ هرگز وقتش رو در این فضای مغشوش نابه هنجار تلف نمی کنه!
محمدی فر تاکید کرد: مهرجویی حتی در سفر از دست فروش ها کتاب می گیره و مطالعه می کنه… خودم هم چند وقته از این محیط مجازی دلزده ام بس که دروغ و ریا و خشونت و بیرحمی و تناقض می بینم ولی خب بی انصافی نکنیم هموطنهای با درک و با معرفت هم کم نیستند که قدر بزرگان خودشون رو می دونن و آلوده ی این بازیها نمی شن. در نهایت به قول علی سنتوری : خیلی دلم گرفته از خیلی ها!!!
#مهدی_فرجی تهیهکننده سریال #نونخ اظهار داشت: این تصور غلط است که سلبریتیها و چهرههای گرانقیمت برای ما بیننده میآورند!/نباید کنداکتور عید و ماه رمضان را به افراد بیتجربه بدهند!!/صداوسیما هم بودجه #نونخ را منتشر کند و هم بودجه مابقی سریالها و ویژه برنامهها را!/بودجه تولید #نونخ از بودجه برخی تولیدات سبک، کمتر بوده!/دستمزد آقاخانی خیلی کمتر از دستمزدش در آثار سینمایی و محصولات شبکه خانگی بوده!/به تهیهکنندگانی که دنبال پول هستند توصیه میکنم با آقاخانی کار نکنند چون…/در دوران ناآرامیها، فشار زیادی روی آقاخانی بود…/سعی کردیم سریالی بسازیم که هم حال مردم را خوب کند و هم انتقادات خود را داشته باشد!/از دلار نیمایی تا سامانه خودرویی را نقد کردیم مشروط بر اینکه بالأخره این مشکلات حل بشود/ آقاخانی نمیگذارد یک واو جا بماند!/ #نونخ۵ شاید بیست قسمت باشد
|
سینماروزان/مجتبی برزگر: هنرمندان ما در سریال نونخ عملاً امکان بداهه گفتن را دارند اما قبل از هرچیزی باید با سعید آقاخانی مشورت کنند. معمولاً بچهها اگر چیزی به ذهنشان میرسد میگویند وگرنه سر صحنه من دیدم سعید آقاخانی نمیگذارند یک «و» جا بماند اما او از هر ایدهای که به سریال و پخته شدن آن کمک میکند استقبال کرده و میکند.
مهدی فرجی تهیهکننده سریال #نونخ با بیان مطلب فوق به خبرگزاری تسنیم گفت: این تصور غلط وجود دارد که مثلاً سلبریتیها و چهرههای گرانقیمت برای ما بیننده میآورند. تجربه سی سال مدیریت به ویژه در حوزه ساخت فیلم و سریال و چند سال تهیهکنندگی به من میگوید مردم به قصه توجه دارند. اگر قصه باشد، شخصیتپردازیها و بازیها خوب اتفاق بیفتند اصلاً برای مردم مهم نیست بازیگر چه کسی هست و واقعاً مردم دنبال میکنند و میبینند. نونخ یک مصداق همین قضیه است که مردم قصه، بازیها و کارگردانی را میبینند اگر خوب باشد سریال، بیننده پیدا می کند بازیگر در رتبههای بعدی است. دلیلش این است من فکر میکنم کار بیننده میآورد و یک دلیلش هم این است که بالأخره ممکن است بعضیها فکر کنند اینطوری میتوانند محصولشان را گرانتر بفروشند.
فرجی با اشاره به دردسرهای تولید فصل چهارم نونخ همزمان با ناآرامیهای اجتماعی گفت: در مورد فضاسازیها در همان دوران ناآرامیها، باید بگویم همه فشارها به یک طرف اما فشار روی سعید آقاخانی بیش از بقیه گروه بود. بازیگری که سرشناس بود و به گونهای لیدرِ گروه به شمار میرفت هم در داخل و هم خارج فشار میآوردند. بالأخره نسبت به همشهریها و مردمِ خودش دلسوزیهایی داشت و پستهای اینستاگرامی میگذاشت اما اینکه کار نکنیم و کنار بکشیم راهکار اصلی نبود و سعی کردیم سریالی بسازیم که هم حال مردم را خوب کند و هم انتقادات خود را داشته باشد.
مهدی فرجی اظهار داشت: در سریال «نونخ۴» انتقادات زیادی را مطرح میکنیم از سامانه فروش خودرو تا دلار نیمایی و خیلی از موارد دیگر؛ چطوری نقد کردن خیلی مهم است. نقدی که دنبال اصلاح باشد یا سیاهنمایی! گرگهایی که مسئلهشان در سریال مطرح شد همانهاییاند که مردم میدرند. این هشداری است که میخواستیم به مردم بدهیم، وقتی به جان هم میافتید این گرگها هستند شما را میدرند. هم اشاره به دشمن خارجی دارد و هم داخلیهایی که به فکر منافع خودشان هستند. ما در همان اتاق فکر و جریانِ شکلگیری فیلمنامه همیشه به این نکته توجه داریم انتقادها مطرح شود اما حرفهای امیدبخش بزنیم. انتقاد میکنیم مشروط بر اینکه بالأخره باید این مشکلات حل بشود. افق روشن وجود دارد و وقتی این حرفها مطرح میشود ما دنبال امیدآفرینی هستیم از حل شدن و اصلاح امور حرف میزنیم نقدها به دل مینشیند و دیده میشود.
فرجی درباره تولید فصل پنجم #نونخ بیان داشت: «نونخ» یک مقدار شرایط خاصی دارد؛ از آنجایی که سال آینده هم ماه مبارک رمضان و عید نوروز کاملا در تقارن یکدیگر است یک مقدار ساخت سی قسمت سریال کار سختی است. برای همین شاید مثلاً سعید آقاخانی بگویند «نونخ» بیست قسمت و نباید بیشتر افزایش پیدا کند. ببینیم شرایط چطور میشود اما هم سعید آقاخانی انگیزه دارند و هم بنده و گروه انگیزه داریم. به نظر من «نونخ» ظرفیت ساخت فصلهای متمادی را دارد انشاءالله که بتواند ادامه پیدا کند.
این تهیهکننده تلویزیون درباره شایعات مرتبط با هزینه تولید سریال گفت: خوشحال میشوم صداوسیما هم بودجه سریال «نونخ» را منتشر کند و هم بودجه مابقی سریالها و ویژه برنامهها را. چون محرمانه هست من اجاره ندارم بگویم اما سازمان مایل باشد من خیلی خوشحال میشوم. آن موقع مردم خواهند دید بودجه سریال «نونخ۴» از برخی تولیداتی که همزمان با «نونخ» تولید میشود و کارهای سبکتری هست کمتر است! واقعاً چیزهایی که راجع به دستمزد سعید آقاخانی میگویند مطمئن باشید آنچیزی که در تلویزیون به ایشان پرداخت شده بسیار کمتر از آن چیزی است که در کارهای سینمایی و نمایشخانگی به آقاخانی پرداخته شده است.
وی خاطرنشان ساخت: آرزو میکنم که هر تهیه کنندهای شانس این را داشته باشد یک بار هم شده با سعید آقاخانی کار کند چون کار با او نتیجه خوبی دارد. البته از طرفی دیگر به آن دسته از تهیهکنندگانی که فقط به پول و منافع مالی و مادی خودشان فکر میکنند، توصیه نمیکنم با سعید آقاخانی کار کنند، چون چیزی از برآورد را نمیگذارد بماند و همه را خرجِ کار میکند.
فرجی درباره سطح کیفی محصولات اخیر تلویزیون تاکید کرد: باید تضمینی برای متنهایمان پیدا کنیم. متن خوب اگر پیدا شود هفتاد درصد کار را رفتهایم. همهچیز در مرحله متن میتواند حرف اول را بزند؛ ضمن اینکه به جوانان اهمیت میدهیم، یادمان باشد داشتههایمان همان نیروهای خبره، کارآمد و کاربلد را فراموش نکنیم. من خودم زمانی که مدیر شبکه بودم هیچوقت کنداکتور عید و ماه رمضان را دست یک آدمِ جدید و بی تجربه که بار اولش است میخواهد کاری کند نمیدادم. برای اینکه عید و ماه رمضان بینندههای فراوانی را پای تلویزیون میآورد. باید کار را به کسی بدهیم که قبلاً تضمین شده است؛ انشاءالله شاهد سریالهای بهتری باشیم.
رضا مقصودی نویسنده #لیلی_با_من_است و #شیدا مطرح کرد: مخاطبان از فیلمسازان پیشی گرفتهاند!/سینما از فضای مجازی عقب افتاده!/هر که یک گوشی موبایل در دست دارد به معنای واقعی کلمه میتواند فیلمسازی کند!/چارهای نداریم جز اینکه با ارجاعات ماندگار محصول تولید کنیم!
|
سینماروزان/مجتبی احمدی: یک فیلمساز موفق نمیتواند در خانه بنشیند و آثاری بسازد که مردم را تحت تاثیر قرار دهد. دلیل پیشی گرفتن مخاطب از نویسنده و کارگردان این است که فیلمسازان ما عقبتر از مردم هستند. بنابراین یک فیلمساز برای رسیدن به مردم باید در جامعه حضور پررنگی داشته باشد.
رصا مقصودی نویسنده سینما و تلویزیون با بیان مطلب فوق به خبرگزاری برنا گفت: به طور کلی خنداندن مخاطب و ساخت آثار کمدی امر دشواری است. برخی از این کار به فن یک نویسنده و برخی دیگر به فهم صحیح فیلمساز از ذائقهی جامعه برمیگردد.
نویسنده فیلمهای لیلی با من است و شیدا عنوان کرد: رسانههای جدید مجازی که این روزها وجود دارند به سرعت محتوای ذهنی را به عینی تبدیل میکنند. با توجه به پیشرفت تکنولوژی هر کسی که یک گوشی موبایل در دست دارد به معنای واقعی کلمه میتواند فیلمسازی کند. بنابراین سرعت انتقال عین به ذهن بسیار بالا رفته است. طبیعتا سینما در فرآیند تولید یک اثر، عقب میماند. برای ساخت یک فیلم حداقل حدود سه تا شش ماه زمان نیاز است. در نتیجه در سینما باید به گونهای دیگر حرف زد و خنداند. جوری که تاریخ مصرفش زیادتر باشد.
او در خصوص ماندگاری افرادی مانند «باستر کیتون»، «چارلی چاپلین» و… گفت: مردم هنوز با «هارولد لوید» و «چارلی چاپلین» میخندند. بارها پیش آمده که به من گفتهاند ما ده بار فیلم «لیلی با من است» و «خجالت نکش» شما را دیده و خندیدهایم. دلیلش این است که نوع ارجاعات این آثار بلندمدت است مانند آثار «آکیرو کوروساوا» و «عباس کیارستمی».
کارگردان فیلم سینمایی «خجالت نکش» دربارهی ساخت کمدی موقعیت و کمدی کلامی گفت: موقعیت کلامی هم نوعی از کمدی است. به نظرم این که بخواهیم این دو را از هم جدا کنیم و بگوییم الان این جواب میدهد یا آن، امر اشتباهی است. ممکن است در یک اثر، کمدی موقعیت جواب دهد و در جای دیگری کمدی کلامی.
او در اینباره ادامه داد: برای مثال اگر سریال «فرندز» را به یاد بیاوریم به خوبی متوجه میشویم که نوع پرداخت آن کمدی کلامی بود که همچنان هم بیننده دارد بنابراین معتقدم این نوع تقسیمبندیها در ژانر کمدی اشتباه است.
مقصودی با اشاره به این امر که کشاندن مخاطب به سالنهای سینما تا چه اندازه میتواند به انتخاب بازیگران ستاره ارتباط داشته باشد اظهار داشت: انتخاب بازیگران ستاره به هر حال در کشاندن تماشاگر تاثیرگذار است اما از سوی دیگر چون ساخت برخی آثار منوط به حضور تعداد خاصی از بازیگران شده است دستمزد این افراد هم به طرز هنگفتی بالا رفته است.
او ادامه داد: شخصا معتقدم ما باید به سمت ساخت آثاری برویم که وابسته به ساختار، موقعیت و دیالوگهای قصه است. در این صورت حتی بازیگران متوسط هم میتوانند در این آثار بازی کنند و نقشهای ماندگاری را در کارنامهی کاری خود به جا بگذارند و از آن طرف مخاطب هم فیلم را دیده و سرمایهگذاری جواب خواهد داد.
#حبیب_اسماعیلی مدیر رسانه فیلمسازان مولود مطرح کرد: صداوسیما از اکران سینما حمایت نکرد ولی مردم حمایت کردند!/حتی همزمان با جشنواره باز از اکران عام سینماها استقبال شد/باید تنوع ژانری و توجه به تمام سلایق را برای اکران نوروز لحاظ کرد/به جای هشت فیلم احتمالاً سه یا چهار فیلم جدید برای نوروز به چرخه نمایش اضافه شود تا فیلمهای قبلی هم بتوانند به سوددهی برسند/بهدنبال اجرای طرح افطار تا سحر در فروردین هستیم
|
سینماروزان/نیلوفر ساسانی: هر وقت فیلم خوب برای اکران عرضه شود مردم استقبال میکنند و هر گاه میزان فیلمهای مخاطبپسند اندک باشد، گیشهها کمرونق خواهند شد ولی خوشبختانه در ماههای اخیر اوضاع گیشه بهبود یافته.
حبیب اسماعیلی مدیر موسسه رسانه فیلمسازان مولود با بیان مطلب فوق به روزنامه ایران گفت: نمایش فیلمهای «بخارست»، «ملاقات خصوصی»، «چپ،راست» و… بالاخره تأثیرش را در گیشه نشان داد. با اینکه از زمان آغاز نمایش این فیلمها، صداوسیما هیچگونه حمایت تبلیغاتی از آنها نداشت، مخاطبان سینما خودشان تبلیغکننده فیلم شدند و با تبلیغ دهان به دهان، مردم خبردار شدند که فیلمهایی خوب روی پرده است.
اسماعیلی درباره استقبال مخاطبان در بهمنماه امسال ادامه میدهد: در سالهای گذشته مخاطب جذب سینمای جشنواره میشد و فروش فیلمهای روی پرده افت میکرد اما خوشبختانه امسال این افت را نداشتیم و فیلمهای حاضر در چرخه عام اکران استقبال خوبی را تجربه کردند.
اسماعیلی که عضو شورای صنفی نمایش هم هست پیرامون اکران نوروز۱۴۰۲ توضیح میدهد: فارغ از یکی دو سال اخیر که سینماها با بحران کرونا مواجه شدند، ایام نوروز همیشه جزو فرصتهای طلایی اکران بوده است و هر ساله رقابت جدی بین صاحبان فیلمها برای قرار گرفتن در فهرست اکران نوروزی ایجاد میشود. با این حال لازم است تنوع ژانر و مضمون در ترکیب اکران و پیشنهادی برای تمام سلایق لحاظ شود.
حبیب اسماعیلی تاکید کرد: به صاحبان فیلمهایی که در این مدت اکران داشتهاند این قول را دادهایم که اگر در جذب مخاطب موفق و فروش مناسبی داشته باشند، میتوانند در عید هم نمایش فیلم خود را ادامه دهند. قرار نیست به خاطر التزام به تعداد سرگروههای سینمایی (هشت سرگروه) فیلمهایی که فروش خوبی دارند از پرده پایین کشیده شوند. اگر سیر صعودی فیلمها حفظ شود، به جای هشت فیلم احتمالاً 3 یا 4 فیلم جدید برای نوروز به چرخه نمایش اضافه شود تا اکران شلوغی نداشته باشیم و تمام فیلمها سانس مناسب برای نمایش داشته باشند فیلمهای قبلی هم بتوانند به سوددهی برسند. البته هنوز تصمیم قطعی اتخاذ نشده است و ظرف دو هفته آینده تصمیمات درباره شیوه اکران نوروز نهایی خواهد شد.
اسماعیلی گفت: طبق تجربه اکران ماه رمضان میتوان به طرح اکران افطار تا سحر هم فکر کرد بویژه اینکه اجرای این طرح مناسب با ایام تعطیلات نوروز هم هست و میتواند در جذب مخاطب مؤثرتر باشد چون بخش عمده تعطیلات نوروز امسال در ماه رمضان است.