1

خانه‌تکانی را از اینجا آغاز کنید/توصیه‌ی آتش تقی‌پور بازیگر پیشکسوت به مدیران فرهنگی

سینماروزان: برخلاف ادعاهایی که طرح می‌شود و با وجود پشت سر گذاشتن شرایط حساس جنگ دوازده روزه، مدیران فرهنگی همچنان گرفتار دیوان‌سالاری واپسگرا هستند و گرچه شعار ایران ایران را می‌دهند ولی در تصمیم‌گیری فرهنگی هیچ تلاشی برای توجه به هنرمندان ایرانی که سالها غیرخودی خوانده شدند، صورت نگرفته.

 

آتش تقی پور بازیگر باسابقه با تاکید بر اینکه ساختار فرهنگی نیاز به خانه تکانی از نوع ذهنی و فکری دارد، خواستار ایجاد فضا برای فعالیت هنرمندان رانده‌شده گشت. او به سینماپرس گفت: گاه حوادثی رخ می‌دهد که در تصمیم‌گیری‌های انسان برای آینده تأثیر می‌گذارند. اتفاقاً اکنون به این موضوع می‌اندیشم که تصور می‌کردم بسیاری از امور متوقف شده‌اند، در حالی‌که می‌بینم در همین شرایط نیز برنامه‌هایی در حال اجراست.

 

وی افزود: نمایش‌نامه‌هایی خوانده و اجرا می‌شوند که وضعیت روز جامعه را نیز در نظر گرفته‌اند. اکنون شرایط دشواری بر ما حاکم است؛ نه فقط برای ما، بلکه برای تمامی انسان‌ها. شرایطی که نیاز به تجدید نظر و “خانه‌تکانی ذهنی” دارد، چه در میان سیاست‌مداران، چه در درون خودمان.

 

بازیگر فیلم های سینمایی «آتابای» و «شب واقعه» تصریح نمود: به هر حال، نمی‌توان گفت که ما از سیاست به دوریم، چراکه بخشی از زندگی انسان به سیاست، بخشی به مذهب و بخشی نیز به ایدئولوژی وابسته است. پیش از این، به این فکر می‌کردم که چه حس عمیقی از وطن‌دوستی در ما شکل گرفته است؛ اما چرا پیش از این، چنین احساسی پدید نیامده بود؟ آیا حتماً باید فشاری بر ما وارد می‌شد تا به این حقیقت پی ببریم؟ چرا پیش‌تر به آن فکر نکرده بودیم؟

آتش تقی‌پور بازیگر
آتش تقی‌پور بازیگر

این بازیگر پیشکسوت عرصه هنرهای نمایشی ادامه داد: شاید اندیشیده بودیم، اما عملاً کاری نکردیم. یعنی نتوانستیم تأثیرگذار باشیم بر کسانی که زندگی سیاسی، مذهبی و اقتصادی ما را اداره می‌کردند، تا به آن‌ها بگوییم ما نیز خواهان دستیابی به اهدافی مشخص هستیم. گلایه‌ام از خودم آن است که امروز چنین احساس وطن‌دوستی در من موج می‌زند، اما مگر وطن پیش از این دوازده روز نیز در سختی نبود؟ چرا! بوده است! بنابراین باید از همان زمان نیز در راه حفاظت از وطن می‌کوشیدیم و مطالبه‌گری می‌کردیم، تا کار به این نقطه نمی‌رسید.

 

تقی پور با بیان این مطلب که اکنون در موقعیتی قرار گرفته‌ایم که باید درباره هستی و نیستی کشور خود تصمیم‌گیری کنیم؛ متذکر شد: اگر تأثیر ما در حد یک نفر باقی بماند و نتوانیم آن‌گونه که باید عمل کنیم، چیزی تغییر نخواهد کرد.

 

وی افزود: بسیاری از اقشار، به‌ویژه هنرمندان، در این روزها ساکت ننشسته‌اند و در حال تولید اثر هستند. اما به‌نظر من، در این شرایط باید افراد صریح و بی‌پرده سخن بگویند تحت هر شرایطی. سکوت، جایز نیست. زمان محافظه‌کاری گذشته است. آنچه که برای رفع مشکلات کشور و وطن ما ضروری است، باید گفته شود. اگر بیان نکنیم، بازنده‌ایم. اگر نگویم که این دیوار کناری در حال فروریختن است، و دیگران را مطلع نکنم، خیانت کرده‌ام به خودم و به دیگران!

 




اکران یک فیلم قدیمی دیگر از همین هفته!

سینماروزان: بعد از فیلم “آنجا همان ساعت” ساخته سیروس الوند که بعد از هفت سال از هجدهم تیر با پخش هدایت‌فیلم روی پرده میرود، یک‌ فیلم قدیمی دیگر با عنوان “زعفرانیه ۱۴ تیر” نیز با پخش هدایت‌فیلم از ۱۸ تیر اکران می‌شود.

فیلم «زعفرانیه ۱۴ تیر» به کارگردانی سیدعلی هاشمی پس از حدود هفت سال، ۱۸ تیرماه راهی اکران می‌شود و انگار موسسه پخش هدایت‌فیلم عزم کرده با اکران فیلمهایی که تاریخ تولید آنها قدیمی است، رونقی به کسادی گیشه‌های پساجنگ دهد؟

فیلم “زعفرانیه…” به تهیه‌کنندگی سلیمان علی‌محمد ساخته شده که سابقه تولید “اسب حیوان نجیبی است”عبدالرضا کاهانی را در کارنامه دارد.

مهدی هاشمی، هنگامه قاضیانی، نازنین بیاتی، علی قاسمی، لیندا کیانی و مسعود رایگان بازیگران فیلم هستند و علیرضا قربانی خواننده ترانه‌های «زعفرانیه ١٤ تیر» است.

در خلاصه داستان این فیلم آمده است: ۱۴ تیر روز تولد میمنت است، مادر خوشبخت خانواده انوشه، اما ۱۴ تیر امسال آبستن اتفاقات عجیبی است برای این خانواده….




صدور پروانه برای سازنده‌ی فیلم حاشیه‌ساز فجر۴۰+صدور دو پروانه دیگر 

سینماروزان: شورای پروانه ساخت سینمایی با تولید سه فیلمنامه موافقت کرد.

 

در میان پروانه های صادره نام داوود بیدل کارگردان فیلم “نمور” -فیلم پرحاشیه جشنواره فیلم فجر۴۰- به چشم می‌خورد. بیدل پروانه ساخت “گربه‌های تهران” را گرفته است.

 

جهان خادم المله که بیش از دو دهه قبل فیلمنامه “شهر در دست بچه‌ها” را نگاشته بود، پروانه “تو زیباترینی” را گرفته است.

 

 

فیلم‌نامه‌های پروانه ساخت گرفته به شرح زیرند:

 

— «تو زیباترینی» به تهیه‌کنندگی، کارگردانی و نویسندگی جهان خادم‌المله

 

–«گربه‌های تهران» به تهیه‌کنندگی، کارگردانی و نویسندگی داود بیدل

 

–«نسیان» به تهیه‌کنندگی و کارگردانی محمدرضا یکانی و نویسندگی آوا اکبری




پرویز پرستویی=ارمنیِ جوانمرد/دستور اکران “آنجا همان ساعت” با تهیه‌کننده تلویزیون

سینماروزان: از چهارشنبه ۱۸ تیرماه فیلم “آنجا همان ساعت” در سینماها روی پرده می‌رود.

 

“آنجا همان ساعت” آخرین فیلمی است که سیروس الوند کارگردان قدیمی سینمای ایران با بازی پرویز پرستویی ساخت…

 

هادی قندی تهیه‌کننده برنامه هایی مثل “خوشا شیراز” و “من و شما” به پیشنهاد پرویز پرستویی، سرمایه‌گذاری “آنجا همان ساعت” را انجام داده بود و گروه صنعتی فیلترسرکان، اسپانسر فیلم بوده است و با اینکه فیلم هفت سال قبل تولید شده ولی عدم اکران در این هفت سال، با دلخوری پرستویی هم مواجه شده بود.

 

ماهور الوند فرزند سیروس الوند که با “امروز” به سینما معرفی شد و با “ملی و راه‌های نرفته” و “چهارراه استانبول” سعی کرد تجربه بیندوزد، نقش اصلی زن فیلم را بازی کرده و شهرام حقیقت دوست، سعید پیردوست، شاهرخ فروتنیان و پرویز پرستویی دیگر بازیگران فیلم هستند؛ مضمون فیلم درباره یک شرط بندی است و پرستویی در نقش یک ارمنی جوانمرد ظاهر شده…

دستور اکران فیلم آنجا همان ساعت
دستور اکران فیلم آنجا همان ساعت

 




سکانس‌های علم‌کشی ناصر و بهروز در «طوقی» مشکل‌ساز شد!/دو فیلمِ علی حاتمی، کمرم را شکست!+ماجرای ترس بهروز وثوقی از شوهر اول گوگوش و…+کمک به رونق ژیان!

سینماروزان: مهدی مصیبی تهیه‌کننده باسابقه سینمای ایران، مدیر سیرافیلم، از مدیران سینما گلریز(یوسف آباد) سابقه تولید حدود سی فیلم و ازجمله طوقی، باباشمل، قلندر، دشنه، ممل آمریکایی، همسفر، ماه عسل، ذبیح، کندو و… را در کارنامه دارد.

 

مهدی مصیبی در گفتگویی با مجله تجربه با ذکر خاطراتی از دوران اوج فعالیت خود بیان داشت: علی حاتمی فراتر از موج نو بود و ربطی به آن دارودسته نداشت. علی مغزش قاجاری بود، سناریو و قلمش استثنایی بود اما به غیر از چند فیلم بقیه کارهایش گیشه نداشت و تهیه‌کننده ها را متضرر کرد چون لباس قجری کار نمیکرد و طرفدار نداشت ولی علی حاتمی عاشق آن فضا بود.

 

او با اشاره به تولید فیلم «طوقی» گفت: برای طوقی سنگ تمام گذاشتم و حتی منزل اللهیار صالح(نماینده مجلس) در کاشان را برای لوکیشن گرفتم و برای مراسم علم کشی حدود پنج هزار دست لباس سیاه سفارش دادم و حتی با شرکت اتوبوسرانی تی.بی.تی قرارداد بستم که خبرنگاران در پشت صحنه باشند و هم مراسم علم کشی و هم مراسم قالی شوران کاشان را گرفتیم ولی با اینکه سکانس‌های علم کشی ناصر و بهروز عالی شده بود ولی یک سری از مردم کاشان نزد حاج آقا فلسفی شکایت کردند و فلسفی هم به وزارت فرهنگ شکایت کرد. من سعی کردم با گفتگو مساله را حل کنم و بالاخره به ا‌کران رسیدیم اما در همان روز اول اکران جلوی فیلم را گرفتند و گفتند چون در جوادیه چاقوکشی شده پس سکانس‌هایی که بهروز تک تک کفتربازها را می‌کشد باید حذف شود. در عین حال هفتاد درصد صحنه های علم کشی و قالی شورا هم حذف شد و فیلم رفت برای اکران مجدد.

مهدی مصیبی با بنر فیلم طوقی
مهدی مصیبی با بنر فیلم طوقی

رقابت سیامک یاسمی-مدیر پوریافیلم و سازنده‌ی گنج قارون- با جریان تازه‌نفس سینمای ایران، دیگر مساله آن روزها بوده‌. به گزارش سینماروزان مهدی مصیبی با اشاره به اینکه سیامک یاسمی هیچ رقیبی را برنمی تابیده، اظهار داشت: همزمان با اکران دوم‌ طوقی، سیامک یاسمی فیلم لیلی و مجنون را روی پرده فرستاد و من به سیامک گفتم این کار به هر دو فیلم ضربه می‌زند و او که خیلی مغرور بود گفت شما نگران نباش اسم یاسمی اول فیلم می‌آید و بعد هم فردین وارد می‌شود!!…به هر حال فروش طوقی در ۱۳ سینمای تهران رکورد زد و سینماها از ۷ صبح تا سه نصفه شب سانس داشتند و حدود دو میلیون نفر فیلم را دیدند!

 

مدیر سیرافیلم با اشاره به ادامه همکاری با علی حاتمی گفت: موفقیت طوقی باعث شد برویم و فیلم باباشمل را بسازیم که فضای قشنگ و دیالوگهای خوبی داشت. در زمانی که کل ملک سینما کاپری(سینما بهمن فعلی) یک میلیون و دویست هزار تومان بود من یک میلیون و نیم خرج باباشمل کردم و حتی فردین حاضر بود فیلم را حدود دو میلیون از من بخرد ولی بخت با ما یار نبود و با اینکه فیلم در روز اول ۱۸۴ هزار تومان فروخت ولی روز دوم فروشش نصف شد و روز سوم کمتر و .‌..! خلاصه فیلم با آن عظمت که فقط نصف بودجه اش صرف دستمزد فردین و همایون و فروزان بود، کمر مرا شکست.

 

مهدی مصیبی ادامه داد: در همان زمان تولید باباشمل بود که علی حاتمی پیشنهاد ساخت فیلم قلندر را داد و فروزان خیلی مشتاق بود که در آن بازی کند. البته سوژه عالی بود ولی لباس قجری کار نکرد و قلندر هم شکست خورد و این دو شکست باعث ورشکستگی من شد و من هم که به جایی متصل نبودم کمرم شکست.

 

مصیبی درباره شیوه کاری علی حاتمی گفت: فیلمهای حاتمی به غیر از طوقی و مادر هیچ کدام سودآور نبودند. حتی علی عباسی فیلم سوته دلان را با وام ساخت و فيلمهای خواستگار، ستارخان، حاجی واشنگتن، قلندر، باباشمل و‌…، هیچ کدام جنبه مادی نداشتند و ضرر دادند.

 

از فیلم‌های به ظاهر متفاوت مهدی مصیبی فیلمهای دشنه و کندو ساخته فریدون گله بود. به گزارش سینماروزان مصیبی با اشاره به ارتباط کدر بهروز وثوقی و فروزان بیان داشت: بهروز و فروزان چند سالی با هم قهر بودند و به خاطر من و برای ساخت دشنه با هم آشتی کردند. فروزان پیشقدم شد و قرارداد سفید بست و اصولا خیلی بامرام بود و همیشه با من سفیدامضاء کار می‌کرد. فریدون گله رفیقم بود و سوژه‌ی دشنه جالب بود به خصوص کاراکتر بهروز با آن لکنت و چاخان گویی که بعدها حتی در سینما و تلویزیون بعد از انقلاب بارها از آن کپی کردند…

 

مصیبی افزود: بعد از برچیدن جشن سپاس و راه اندازی جشنواره تهران تحت حمایت وزارت فرهنگ آن موقع، مدیرکل وقت سینمایی پیشنهاد داد فیلمی برای جشنواره تهران بسازیم و من و فریدون گله هم فیلم کندو را ساختیم که فقط یک حمایت در حد لابراتوار رایگان نصیبش شد. فیلم خوبی شد و همکاری با واروژان به عنوان آهنگساز و ابی به عنوان خواننده جواب داد و فیلم در زمان خود حدود سه میلیون مخاطب داشت.

 

همکاری مهدی مصیبی با واروژان از دیگر فرازهای کارنامه اش است که خود درباره آن چنین گفت: واروژان مرد باشخصیت و موزیسین بی بدیلی بود و برای فیلم ممل آمریکایی با او قرارداد بستم و او چند قطعه برای من ساخت و اشعار را قرار بود شهیار قنبری بنویسد که معطل کرد و ایرج جنتی عطایی جایگزین شد.وقتی به شهیار قنبری گفتم علی حاتمی برای باباشمل آن همه شعر نوشت و شما کلی ما را علاف کردید، خجالت کشید و گفت وقتی دیدم علی حاتمی تمام سناریو را شعرگونه نوشته از خودم خجالت کشیدم و گفتم او شاعر است و نه من!

 

ماجرای درگیری های بهروز وثوقی با محمود قربانی-شوهر اول گوگوش- به پشت صحنه فیلمهایی که مصیبی با بهروز کار کرد-ممل آمریکایی، همسفر و ماه عسل- تسری یافته بود. به گزارش سینماروزان مصیبی درباره این درگیری ها چنین گفت: درست است که هر سه فیلمی که زوج بهروز-گوگوش را کنار هم به کار گرفتم، فروش خوبی داشت اما بهروز ژست شبه‌روشنفکری گرفته بود و ابتدا راضی به بازی نبود و من پنج درصد از فروش شریکش کردم ولی او باز از تهدیدهای محمود قربانی می‌ترسید و من مجبور شدم دو بادیگارد برای بهروز بگذارم تا قربانی مزاحم نشود! درنهایت هر سه فیلم فوق العاده کار کرد و زوجی که من ابداع کردم بسیار موفق بود.

مهدی مصیبی تهیه‌کننده باسابقه
مهدی مصیبی تهیه‌کننده باسابقه

مصیبی با اشاره به سود سیتروئن ایران(سایپا) از اکران فیلم همسفر ساخته مسعود اسداللهی گفت: برای همسفر یک ماشین کروک ارزان‌ قیمت نیاز داشتیم که بندازیمش تو دریا و یک روز برای خرید یک ژیان کروک-سر باز- به سایپا رفتیم و مدیرعامل کارخانه که متوجه حضور ما شد ما را دعوت کرد و گفت اگر بهروز وثوقی و گوگوش کنار ژیان مهاری چند عکس تبلیغاتی بگیرند دو مدل از ژیان صفر کیلومتر را مجانی به ما می‌دهند. ما این کار را کردیم و فیلم که اکران شد، استقبال از ژیان بالا رفت و حتی طبقه مرفه که بنز و کادیلاک داشتند باز می‌رفتند و یک ژیان مهاری هم می‌خریدند.

 

مهدی مصیبی که در فاصله ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۶ نزدیک سی فیلم‌، تولید و پس از آن دیگر فیلمی تولید نکرد، درباره کیفیت سینمای ایران در سال‌های اخیر بیان داشت: حقیقتا نه اعتقادی به این سینما دارم و نه حرفی برای گفتن! واقعا چه سینمایی است که بخش خصوصی واقعی-که بتواند با گیشه، دخل و خرج کند- تقریبا حذف شده و شماری از افراد متصل به این ارگان و آن نهاد و… مرتب فیلم می‌سازند.

 




اعلام بودجه جشنواره‌های فجر استارت خورد/ارزان‌ترین بودجه برای کدام جشنواره‌ بوده؟

سینماروزان: با هدف دسترسی آزاد به اطلاعات و شفاف‌سازی، اعلام بودجه جشنواره‌های فجر که پرهزینه‌ترین جشنواره‌های بخش دولتی محسوب میشوند، استارت خورد.

وزارت ارشاد در گام نخست  گزارش مالی برگزاری نوزدهمین دوره جشنواره شعر فجر به همراه برنامه استانی «کلک خیال» را که از گوشواره‌های این جشنواره محسوب می‌شود، اعلام کرده است.

بر اساس این گزارش، مجموعه هزینه‌های برگزاری این جشنواره ۵۷۶۰۵ میلیون ریال-حدود ۶میلیارد-دقیقا معادل ۵ میلیارد و ۷۶۰ میلیون تومان شده است که به نظر می‌رسد نسبت به جشنواره‌های فیلم و موسیقی فجر، ارزان‌ترین جشنواره‌ی فجر باشد.

از کل بودجه جشنواره‌ شعر فجر حدود دو میلیارد صرف تقدیر و جوایز شده.
هزینه های اجرایی و پشتیبانی-حدود یک میلیارد- شده که عدد کمی نیست.
حدود یک میلیارد سهم هیات علمی و داوران شده!! حدود یک میلیارد هزینه ی ایاب و ذهاب به شیراز(محل برگزاری جشنواره)!

گزارش مالی جشنواره شعر فجر سال ۱۴۰۳
گزارش مالی جشنواره شعر فجر سال ۱۴۰۳

کل بودجه جشنواره‌ شعر فجر را ارشاد داده و عجیب است که جشنواره‌ای در این مقیاس، حتی یک اسپانسر هم نداشته آن هم برای برگزاری در شهری تاریخی-توریستی و اتفاقا اسپانسرخیز مثل شیراز.

منتطر می‌مانیم تا شفاف‌سازی مالی وزارت ارشاد به جشنواره های فیلم و موسیقی فجر هم برسد.




“دایناسور” ۱۵۰میلیارد/”صددام” در آستانه‌ی صد میلیارد/”پیرپسر” ۲۵میلیارد/عبور”خانه ارواح” از ۲۳میلیارد/”سلام علیکم حاج آقا” ۲۲میلیارد/”رویاشهر” از ۱۶میلیارد گذشت/”زیبا صدایم کن” در مرز ۱۴میلیارد/”بی سروصدا” ۵/۵میلیارد+آمار کامل فروش 

سینماروزان/مسعود احمدی: با عبور از شرایط جنگی و رسیدن به آرامش نسبی، گیشه ها کم کم جان می‌گیرند و در این بین فیلم “پیرپسر” توانسته بالاترین فروش هفتگی را داشته باشد.

 

“دایناسور” با فروش حدود ۷۰۰میلیونی در این هفته از ۱۵۰میلیارد عبور کرده است. “صددام” ۴میلیارد در این هفته فروخته و ۹۷میلیاردی شده.

 

پیشتاز فروش هفتگی “پیرپسر” است که ۱۱میلیارد در هفته اخیر فروخته و در مرز ۲۵میلیارد است.

“خانه ارواح” ۱میلیارد در هفته اخیر فروش داشته و ۲۳میلیارد را رد کرده.

 

“سلام علیکم حاج آقا” ۱میلیارد در هفته اخیر فروخته و ۲۲میلیارد را رد کرده.

“رویاشهر” ۸۰۰میلیون فروش هفتگی داشته و در مرز ۱۶/۵میلیارد قرار گرفته. “زیبا صدایم کن” ۹۰۰میلیون فروش هفتگی داشته و مماس با ۱۳/۵میلیارد قرار گرفته.

 

“بی سروصدا” ۴۰۰میلیون در این هفته فروخته و مماس با ۵/۵میلیارد است.

آمار فروش سینماهای ایران تا ۱۳ تیر ۱۴۰۴
آمار فروش سینماهای ایران تا ۱۳ تیر ۱۴۰۴

آمار کامل #فروش_سینماهای_ایران تا ابتدای ۱۳ تیر ۱۴۰۴ به شرح زیر است: 

(تمام ارقام به تومان است و منهای اکران سیار) 

 

— #دایناسور ۱۵۰میلیارد و ۲۵۰میلیون (۱۱۵روز/۵۱هزار سانس)

— #صددام ۹۷میلیارد( ۴۹روز/۳۴هزارسانس)

— #موسی ۶۹میلیارد و ۳۳۰میلیون(۱۲۲روز/۳۰هزار سانس)

— #کوکتل_مولوتف ۶۱میلیارد و ۷۰۰میلیون (۱۰۸روز/۲۵هزار سانس)

— #رها ۳۶میلیارد و ۸۰۰میلیون(۱۲۱روز/۱۴هزار سانس)

— #پسر_دلفینی(۲) ۲۹میلیارد و ۹۰۰میلیون(۱۲۲روز/۲۰ هزارسانس)

— #خانه_ارواح ۲۳میلیارد و نیم(۴۹روز/ ده هزار سانس)

— #سلام‌علیکم_حاج‌آقا ۲۲میلیارد و نیم(۳۹روز/ده هزار سانس)

— #بامبولک ۱۷میلیارد و ۸۰۰میلیون(۱۱۵روز/۱۱هزارسانس)

— #رویاشهر ۱۶میلیارد و ۴۰۰میلیون (۶۳روز/۲هزار سانس)

— #زیبا_صدایم_کن ۱۳میلیارد و ۴۰۰میلیون(۵۶روز/ده هزارسانس)

— #بی_سروصدا ۵میلیارد و ۴۰۰میلیون(۴۹روز/۳۵۰۰سانس)

— #هرچی_تو_بگی ۴۶۰میلیون(۴۹روز/ ۷۰۰سانس)

— #بازی_را_بکش ۲۵۷میلیون(۵۶روز/۵۸۰سانس)

— #صبح_اعدام ۱۳۶میلیون (۴۲روز/۲۰۰سانس)

— #پاکول ۸۶میلیون(۴۲روز/ ۱۵۵سانس)

 

✔️✔️اکران جدید 

— #پیرپسر ۲۴میلیارد(۲۳روز/۸۰۰۰سانس)

— #وحشی ۸۷میلیون(۲۳روز/۲۳۳سانس)




تعویق اکران «زن و بچه»/«مرد عینکی» با خالق «فسیل» روی پرده میرود؟

سینماروزان: شرایط پیش آمده بعد از جنگ دوازده روزه، به فروش سینماها هم آسیب زده و در نتیجه ی آن، اکران فیلم تازه سعید روستایی به تعویق افتاد.

 

فیلم «زن و بچه» که بنا بود از ۱۸ تیر با پخش خانه‌فیلم اکران گردد، اکرانش تا حداقل دو تا سه هفته به تعویق افتاده و اگر اوضاع گیشه سینماها بهبود یابد از اوایل مردادماه روی پرده برود.

 

به جز این فیلم کمدی «مرد عینکی» ساخته کریم امینی-سازنده «فسیل»- نیز بنا بود از اواخر تیر توسط عامریان‌فیلم روی پرده برود ولی اکران این فیلم نیز به اوایل مردادماه موکول گردید.

 

با تعویق دو تا سه هفته ای اکران فیلمهای جدید، شرایطی فراهم می‌شود تا فیلمهایی مثل «پیرپسر» که اکران آنها با جنگ ۱۲روزه اصابت کرد و به همین دلیل نتوانستند به فروش واقعی خود دست یابند، فرصتی بیشتر برای جلب مخاطب داشته باشند.

 

 

 




خروج کانون کارگردانان خانه سینما از شورای صنفی نمایش!!

سینماروزان: با وجود ورود به ماه چهارم سال هنوز خبری از تشکیل شورای صنفی نمایش جدید نیست و حالا کانون کارگردانان خانه سینما با انتشار بیانیه ای، اعلام کرده به دلیل ابطال بی دلیل انتخابات داخلی شورای جدید -که در نتیجه‌ی آن، نماینده کارگردانان به دبیری رسیده بود-ترجیح می‌دهد از شورا خروج کند.

 

متن بيانيه کانون کارگردانان خانه سینما را بخوانید:

 

جناب آقای عسگرپور

ریاست محترم هیات رئیسه خانه سینما

 

با سلام

برخورد زشت و شرم آور نمایندگان تهیه‌کنندگان و پخش‌کنندگان با انتخابات قانونی شورای صنفی نمایش، در تاریخ دهم تیر ماه، و همراهی و جانبداری نماینده سازمان سینمایی با این روش غیر صنفی و تمامیت خواهانه که با تایید انتخابات و ثبت آرا می‌توانست از قانون حمایت کند ولی نکرد، ما را بر آن داشت که در این نامه سرگشاده به شما اعلام کنیم که در اعتراض به این رفتار غیرقانونی از نماینده کانون کارگردانان در شورای صنفی نمایش(اصغر نعیمی) می‌خواهیم که در جلسات این شورا شرکت نکند.

 

جناب آقای عسگرپور، کانون کارگردانان سینمای ایران از شما می‌خواهد طبق روال سال‌های گذشته جلسات شورای صنفی را در خانه سینما برگزار کنید و فقط خانه سینما به عنوان نماینده تمام صنوف در ارتباط با سازمان سینمایی باشد تا پس از این پشت درهای بسته وزارت ارشاد مشورت‌ مدیران با رئیس یک صنف خاص و نورچشمی صورت نگیرد و صنوف دیگر و خانه سینما از این شورا کنار گذاشته نشوند و جلوی ارتباط شخصی افراد در پوشش صنفی و پشت درهای بسته با مدیران ارشاد گرفته شود.

 

در پایان برای آقای رائد فریدزاده رئیس محترم سازمان سینمایی هم متاسفیم که علیرغم تلاش و وعده های صنفی داده شده در دولت آقای پزشکیان، اسیر چنین صحنه آرایی ضدصنفی شدند.




سروش انتظامی آقازاده مجید انتظامی: در خانه ما از بچگی فقط موسیقی فیلم پخش می‌شد/در «تاسیان» نتوانستم ساز تخصصی خودم را بزنم  

سینماروزان: سروش انتظامی فرزند خلف استاد مجید انتظامی و نوه استاد عزت‌الله انتظامی است. او این روزها با پخش سریال «تاسیان» از فیلیمو و اکران فیلم سینمایی «صددام» روزهای پرکاری را می‌گذراند. سروش ۳۸ ساله که حدود یک دهه در اتریش، موسیقی خوانده، پیش از این برای چند مستند بلند و کوتاه مانند اشرف، همزاد شاه موسیقی ساخته است. تبحر او در ساخت موسیقی برای سریال عاشقانه تاسیان و فیلم کمدی صددام نشان می‌دهد که او در ابتدای مسیرش دنبال کشف تجربه‌های تازه است.

 

روزنامه شرق با سروش انتظامی درباره حال و هوای ساخت موسیقی سریال تاسیان که روایتگر داستانی عاشقانه در اواخر دهه ۵۰ شمسی است، گفت‌وگو کرده‌ایم. او در این گفت‌وگو از رمز و رازهای ساخت موسیقی برای هرکدام از شخصیت‌های این سریال می‌گوید.

 

·       چطور با پروژه «تاسیان» آشنا شدید؟

من اصلاً نمی‌دانستم تاسیان چیست. واژه‌اش را هم نشنیده بودم. جلسه اولی که رفتم سر صحنه‌ فیلمبرداری، تازه به من توضیح دادند که تاسیان یعنی چه. بعد قسمت‌هایی از سریال را که ضبط شده بود دیدم و واقعاً تحت تأثیر قرار گرفتم. همان موقع ذهنم شروع کرد به کار کردن که چه چیزی می‌توانم بسازم که ثمربخش باشد.

 

·       روند همکاری‌تان با تینا پاکروان و علی اسدزاده چگونه شکل گرفت؟

ما با تهیه‌کننده و کارگردان خیلی جلسه داشتیم. خیلی ترک (قطعه) موسیقی برای هم می‌فرستادیم، حرف می‌زدیم، ایده رد و بدل می‌کردیم. خانم پاکروان هم خیلی مشخص گفت که از موسیقی این سریال دنبال چه حسی است.

 

·       در طراحی فضای موسیقی سریال، چه رویکردی را دنبال کردید؟

خانم پاکروان گفتند من دنبال موسیقی‌ای هستم که از سرخوشی شروع شود و به انتهای ناامیدی برسد. ما سعی کردیم این حس را حتی توی تیتراژ هم پیاده کنیم. موسیقی با والس شروع می‌شود، با سرخوشی، بعد کم‌کم تیره و تار می‌شود.

 

·       از آنجا که داستان سریال در دهه ۵۰ می‌گذرد، از نظر سازبندی، چگونه موسیقی را با آن فضا تطبیق دادید؟

سریال‌های مختلفی داشتیم که این دهه را سوژه کرده بودند. مثل سریال کلاه پهلوی، کیف انگلیسی و… دلم می‌خواست کاری کنم که کمی متفاوت‌تر از آن سریال‌ها باشد و برای مخاطب جدید به نظر برسد. همزمان سعی کردم که سبک موسیقی کلاسیک خودم را -که درسش را خوانده‌ام حفظ کنم و با سازبندی حس کار را به آن زمان نزدیک کنم. مثلاً از ساز آکاردئون استفاده کردیم برای حس فانتزی و نوستالژیک آن که به مخاطب القا می‌شود. شروع سریال با پیانو، آکاردئون و گیتار است. از قسمت ۸ که فضا جدی‌تر می‌شود و غم شکل می‌گیرد، ویولنسل اضافه کردیم، با نوازندگی مهرداد عالمی که بسیار هنرمندانه اجرا کرد. هرچه جلوتر می‌رویم، نقش و حضور ویولنسل بیشتر می‌شود. یا از قسمت ۱۱-۱۲ ساز دهنی و آوای زن‌ها را وارد کردیم. یعنی سعی کردم همزمان با جلو رفتن داستان سریال، سازبندی را هم تغییراتی بدهم.

 

·       آیا برای شخصیت‌های اصلی سریال مثل شیرین، امیر، سعید، جمشید و… تم جداگانه طراحی کردید؟

برای نقش سعید (با بازی صابر ابر) تم خاص خودش را داریم، که با ترومپت و ساکسیفون اجرا شده است؛ چون حس قدرت و شک و تردید و فضای مافیایی را القا می‌کند. برای امیر (هوتن شکیبا) و در واقع زوج عاشقانه سریال، یک ملودی عاشقانه داریم که در طول سریال با تنظیم‌های مختلف و سازهای مختلف -از آکاردئون تا فلوت- شنیده می‌شود. برای مهران مدیری هم تم مخصوص به خودش وجود دارد.

 

·       دنبال‌کنندگان موسیقی حتما می‌دانند که ساز تخصصی شما و پدرتان «ابوا» است. استفاده از این ساز در کار شما چه جایگاهی دارد؟

بله، ابوا هم ساز تخصصی من هست، هم پدرم و به نوعی میراث‌دار او بوده‌ام و از بچگی با این ساز بزرگ شده‌ام. هرجایی موسیقی جا بدهد، از این ساز و صدای آسمانی‌اش استفاده می‌کنم. راستش را بخواهید -خوشبختانه یا متاسفانه و البته برای من متاسفانه- در سریال تاسیان به‌دلیل خرابی سازم، خودم نتوانستم ابوا بزنم و از نوازندگی بی‌نظیر آقای آرین کمک گرفتم که بی‌نظیر هستند.

 

·       نقش پدرتان، استاد مجید انتظامی، در مسیر آهنگسازی شما چقدر پررنگ بوده است؟

خداراشکر که این شانس را دارم تا از نظرات بهترین معلم و راهنما استفاده کنم. یک پرانتز باز کنم که پدرم تلاش نکرد من آهنگساز شوم، او می‌خواست من نوازنده شوم ولی خب در محیطی رشد کردم که شاهد کارهای پدرم بودم؛ در پروسه ساخت موسیقی تمام فیلم‌هایی که کار می‌کرد و تمام کارگردانانی که با او مشورت می‌کردند، من حضور داشتم و دوست داشتم این کار را. این عشق سال به سال که بزرگ‌تر شدم، بیشتر شد و با اینکه نوازندگی را دوست دارم ولی علاقه‌ام خلق کردن موسیقی است.

 

·       قِلِق یا ترفندی هم بوده که پدر برای آهنگسازی به شما توصیه کند؟

بالاخره از نظر دیدگاه موسیقی با هم تفاوت‌هایی داریم ولی تا جایی که بتوانم از نظراتش استفاده می‌کنم. مثلا همین دو هفته پیش پدرم توصیه می‌کرد که سروش سعی کن موسیقی خلوت بسازی. می‌گفت موسیقی خلوت تاثیرگذارتر است و بیشتر شنیده می‌شود، من این‌ها را پس از سال‌ها کار به آن رسیده‌ام. مخصوصاً توی فیلم و تلویزیون که زیر دیالوگ است. موسیقی وقتی شلوغ باشد، صداها گم می‌شوند و موسیقی -اصطلاحا- کثیف می‌شود.

 

·       در پروسه ساخت موسیقی سریال که طولانی است، این رابطه بین آهنگساز و کارگردان چگونه شکل می‌گیرد؟

به نظر من شیوه این ارتباط، هنر کارگردان و آهنگساز است که بتوانند آن را شکل بدهند. به نظرم این شیوه با اعتماد و صمیمیت به دست می‌آید تا به زبان و لحن مشترک برسند. بالاخره آهنگی که ساخته می‌شود، تا از کامپیوتر خارج شود، بارها و بارها تغییر می‌کند. حتی وقتی من به جمعبندی می‌رسم، نظرات خانم پاکروان و اسدزاده مشورت می‌کنم که مسیر را درست رفته‌ایم یا نه. این مسیر آهنگسازی هم دشوار است و هم لذتبخش.

 

·       به‌عنوان آهنگساز، چقدر به سلیقه مخاطب اهمیت می‌دهید؟

هنرمند باید برای اجتماعش کار کند. نظر شخصی مهم است، ولی وقتی با ذائقه‌ مردم همسو شود، اثر ماندگاری پیدا می‌کند. همیشه باید سعی کنیم کاری بسازیم که هم خودمان لذت ببریم و هم مردم.

 

·       دوست دارید در ادامه روند آهنگسازی چه تجربه‌ای داشته باشید؟ مثلا علاقه‌ای به ساخت ترانه برای خواننده‌ها دارید؟

من زیاد علاقه‌ای به ترانه ندارم. چون خانه ما از بچگی فقط موسیقی فیلم پخش می‌شد. این عادت در من مانده است. نمی‌خواهم حکم قطعی بدهم ولی سلیقه و ترجیح الان من این است که برای فیلم/سریال موسیقی بسازم، نه خواننده. اما وجود خواننده قطعا تاثیرگذاری خودش را دارد.

 

·       باوجود تجربه در ژانر کمدی، چرا ترجیح می‌دهید در فضاهای اجتماعی و ملودرام کار کنید؟

ببینید کمدی خیلی سخت است. در فیلم صددام ژانرهای مختلف داشتیم؛ از فانتزی تا عربی و عاشقانه. ولی متأسفانه موسیقی‌اش زیاد شنیده نشد. توی ژانر اجتماعی و عاشقانه کار بیشتر دیده می‌شود، خودم هم به این سبک علاقه بیشتری دارم. ولی همچنان دوست دارم فضاهای متفاوتی را تجربه کنم.

 




مصائب مریم معترف بازیگر زن «آپارتمان شماره سیزده»/جنگ دوازده روزه، خانه‌ام را ويران کرد

سینماروزان: خانه‌ی مریم معترف بازیگر باسابقه در جریان جنگ ۱۲روزه تخریب شده و او مجبور گشته به پردیس رودهن برود و در خانه اقوام، زندگی کند.

 

مریم معترف که سابقه بازی در فیلم‌هایی مثل «آپارتمان شماره ۱۳»، «دستمزد» و «سایه خیال» را دارد به خبرگزاری مهر گفت: روز دوم جنگ بود که این اتفاق افتاد و موج انفجار شیشه‌ها و درهای خانه را تخریب کرد و وسایل آسیب دید. تخریب و آسیب به حدی بود که کوچه ما همچنان مخروبه است.

 

وی یادآور شد: سقف خانه پا بر جا است ولی امکان زندگی در منزل هنوز فراهم نیست. طی بررسی‌های انجام شده بنای خانه آسیب ندیده ولی خانه نیاز به بازسازی دارد.

 

معترف درباره اینکه طی روزهای گذشته در کجا ساکن شده است، گفت: در شهر پردیس رودهن و در خانه اقوام زندگی می‌کنم زیرا شرایط برای زندگی در منزل خودم وجود ندارد.

مصائب مریم معترف بازیگر زن "آپارتمان شماره۱۳ "
مصائب مریم معترف بازیگر زن “آپارتمان شماره۱۳ “

بازیگر سریال‌های «هزار برگ و هزار رنگ»، «همسایه ها» و «نوروزنامه» درباره فعالیت‌های مدیران تلویزیون و سینما برای کمک به او گفت: تنها جایی که پیگیری کرد بنیاد مسکن بود که بررسی‌هایی را انجام داد. شخصاً با عباس عظیمی مدیرعامل مؤسسه هنرمندان پیشکسوت تماس گرفتم و به وی اطلاع دادم که چه شرایطی به وجود آمده است اما از وزارت ارشاد یا نهادهای دیگر هیچ تماس یا پیگیری انجام نشده است.




قیمت بلیت این فیلم را نصف کنید!/درخواست تهیه‌کننده «دایناسور» پرفروش‌ترین فیلم سال

سینماروزان: بعد از یک هفته فروش نیم‌بهای بلیت سینماها، از شنبه اخیر مجددا قیمت بلیت سینماها تمام‌بها شد با این حال یک تهیه‌کننده درخواست ادامه عرضه‌ی نیم‌بهای بلیت را دارد.

 

محمد شایسته تهیه‌کننده و پخش‌کننده فیلم «دایناسور» که پرفروش‌ترین فیلم امسال است به خبرگزاری ایسنا گفت: به شورای صنفی نمایش اعلام کردیم که همچنان تقاضا داریم بلیت این فیلم به صورت نیم‌بها در سینماها فروخته شود.

 

وی ادامه داد: کمدی «دایناسور» که از ابتدای اکران نوروزی ۱۴۰۴ روی پرده رفته و فروش بلیت نیم‌بهای آن می‌تواند هم به نفع سینما باشد هم مناسب مخاطبانی که به دلایل اقتصادی در مضیقه هستند تا آنها هم بتوانند در سینما فیلم را ببینند.

 

کمدی «دایناسور» با عبور از فروش ۱۵۰میلیارد پرفروشترین فیلم سال است و اینکه تهیه‌کننده و پخش‌کننده فیلم برای نیم‌بها کردن باید حتما طبق دستور شورای صنفی نمایش عمل کند، جای پرسش دارد؟ مگر مقوله پخش متکی بر ارتباط میان پخش‌کننده و سینمادار نیست؟ پس چرا در صورت رضایت سینماداران، باز هم شورای صنفی نمایش باید تعیین تکلیف کند؟ تازه شورایی که هنوز در سال جدید معرفی نشده‌ و همچنان با اعضای سابق، تصمیم گیری می‌کند!؟

 




اسرار عمارت نفرين شده!⇐رونمایی از آنونس رسمی سریال «شکارگاه» با بازی پرویز پرستویی، الهام پاوه نژاد، سوگل خلیق، مهدی حسینی نیا و…+فیلم

سینماروزان: آنونس رسمی سریال تاریخی-معمایی «شکارگاه» رونمایی شد.

 

این سریال از ۱۱ تیرماه، هر چهارشنبه در #فیلیمو و #شیدا عرضه میشود.

 

پرویز پرستویی، الهام پاوه نژاد، سوگل خلیق، مهدی حسینی نیا، رضا فیاضی، امیر نوروزی، عرفان ابراهیمی، الهام نامی و…، ازجمله بازیگران سریال هستند.

 

«شکارگاه» داستان اتفاقات مهیب یک عمارت مخوف را حوالی شروع قرن چهاردهم خورشیدی روایت می‌کند.

 

هم‌زمان با انتشار آنونس رسمی، لیست بخشی از عوامل سریال «#شکارگاه‌‌‌‌» به کارگردانی نیما جاویدی و تهیه‌کنندگی مهدی بدرلو‌ منتشر شد:

 

طراح و سرپرست نویسندگان: نیما جاویدی

نویسندگان: نیما جاویدی – نازنین بوذری

مشاور پروژه: زینب تقوایی

مدیر فیلمبرداری: محمد رسولی با تشکر از حسن لشگری

طراح صحنه: آيدين ظریف

طراح لباس: منصوره یزدان‌جو

طراح گریم: ایمان امیدواری

تدوین: عماد خدابخش

موسیقی: رامین کوشا

مدیر صدابرداری: عباس رستگارپور

صداگذار: محمدکشفی

مدیر تولید: فواد بوربور

مدیر پست پروداكشن و دستيار ويژه كارگردان: مصطفی سلیمانی

سرپرست گروه گریم: محمد کلاهدوز

دستیار اول فیلمبردار: حمیدرضا قطب

جلوه‌های ویژه بصری: حسن نجفی‌منش

اصلاح رنگ: فرهاد قدسی

منشی صحنه: غزل رشیدی

عکاس: امید صالحی

دستیار اول كارگردان: حمید نظام‌زاده با تشکر از علی جودی

برنامه ریز: سجاد دین‌پرست با تشکر از علی جودی

مدیران تدارکات: حامد سبحانی جلوه و حسین ساغری ساز همدانی

جلوه‌های ویژه میدانی: مرتضی رمضانی

طراحان بدلكارى: عباس اصانلو و مهدى جوزى

دستیار طراح لباس: فاطمه شهبازی

دستیاران طراح صحنه: مسعود اسمعیلی و  فاطمه صفیری

دستیار یک تدوین: مهران اشکش

دستیار یک صدا: بابک مرادی

دکوراتور: ابوالفضل میرزاخانی

تهیه‌ شده در استودیو فیلیمو

طراح آنونس: علی احمد‌بیگی

برای تماشای آنونس سریال “شکارگاه”، اینجا را ببینید.

 




طناب دار دور گردن نصرت کریمی به‌خاطر ساخت «محلل»؟؟/دامادش توضیح داد

سینماروزان: ماجرای صدور حکم اعدام و قطع دست برای نصرت کریمی- کارگردان و بازیگر- در ابتدای انقلاب به خاطر ساخت فیلم «محلل» با وجود گذشت سالها از ان ماجرا و حتی فوت این هنرمند همچنان محل پرسش است.

چندی قبل و در جریان مراسم بزرگداشتی که برای نصرت کریمی برگزار شد یک کارگردان خاص مدعی شد که نصرت کریمی را حتی تا پای چوبه دار برده و طناب را گردن او انداخته بودند ولی در دقیقه نود، ورق برگشته‌…

مهرداد اسکویی داماد نصرت کریمی که مستندی درباره زندگی نصرت کریمی با عنوان «هنرمند بودن در ایران» ساخته به تازگی در گفتگویی با روزنامه شرق با تکذیب ادعاهای آن کارگردان خاص بیان داشت: آن ماجرای انداختن طناب دار به گردن نصرت کریمی بیشتر از آن که ریشه در واقعیت داشته باشد ریشه در داستان پردازی دارد چون نصرت کریمی بارها ماجراهای عواقب فیلم‌ «محلل» را هم برای من و هم برای فرزندش-بابک کریمی- تعریف کرد و خودش هم میگفت اصلا کار به اجرای حکم نرسیده و بعد از مدتی بازداشت، آزاد شده.

طناب دار دور گردن نصرت کریمی به‌خاطر ساخت «محلل»؟؟/دامادش توضیح داد
طناب دار دور گردن نصرت کریمی به‌خاطر ساخت «محلل»؟؟/دامادش توضیح داد

مهرداد اسکویی ادامه داد: برای نصرت کریمی آن برخوردها حل شده بود و اصلا کینه ای نداشت و می‌گفت آن جوش و خروش ها طبیعت هر انقلابی می‌تواند باشد. او البته فکر می‌کرد بعدا مشکلاتش حل میشود و می‌تواند باز کار کند که حل نشد.

اسکویی تاکید کرد: ایشان اصل ماجرا که صدور حکم و بازداشت بود را تایید میکرد ولی ابدا دراماتورژی های بعدی درباره انداختن طناب گردنش و اینها را قبول نداشت و رد می‌کرد…




“دایناسور” مماس با ۱۵۰میلیارد/”صددام” ۹۳میلیارد/”خانه ارواح” ۲۲/۵میلیارد/”سلام‌علیکم حاج‌آقا” ۲۱/۵میلیارد/”رویاشهر” ۱۶ میلیارد/”پیرپسر” ۱۳میلیارد/”زیبا صدایم کن” ۱۲/۵میلیارد/”بی سروصدا” ۵میلیارد/قعرنشینی “وحشی”+آمار کامل فروش

سینماروزان/غفور پورغفور: بعد از دو هفته نشیب، گیشه سینماها کم کم جان می‌گیرد؛ حدود یک هفته ای اجازه اکران کمدی به سینماها داده نشد و حالا افزایش فروش گیشه بعد از پیوستن مجدد کمدی ها به اکران، معلوم کرده همه فیلم‌ها کنار هم هستند که به رونق یکدیگر کمک می‌کنند.

کمدی “دایناسور” حدود نیم میلیارد فروش هفتگی داشته و مماس با ۱۵۰میلیارد است. “صددام” حدود ۵میلیارد فروش هفتگی داشته و ۹۳میلیاردی شده.
“خانه ارواح” یک میلیارد فروش هفتگی داشته و ۲۲/۵میلیاردی شده. “سلام علیکم حاج آقا” حدود دو میلیارد فروش هفتگی داشته و ۲۱/۵میلیاردی شده. “رویاشهر” یک میلیارد فروش هفتگی داشته و در نزدیکی ۱۶میلیارد است.

“پیرپسر” در دو هفته اخیر ۶میلیارد فروش داشته و ۱۳میلیاردی شده‌. “زیبا صدایم کن” در این دو هفته کمی بیش از یک میلیارد فروخته و ۱۲/۵میلیاردی شده. “بی سروصدا” ۳۰۰میلیون در این دو هفته فروخته و ۵میلیاردی شده.
قعرنشینان جدول فروش فیلم‌های “پاکول” و “وحشی” هستند که رویهم ۲۰۰میلیون نفروخته اند.

آمار فروش سینماهای ایران تا ۶ تیر ۱۴۰۴
آمار فروش سینماهای ایران تا ۶ تیر ۱۴۰۴

آمار کامل #فروش_سینماهای_ایران تا ابتدای ۶ تیر ۱۴۰۴ به شرح زیر است:

(تمام ارقام به تومان است و منهای اکران سیار)

— #دایناسور ۱۴۹میلیارد و نیم (۱۰۸روز/۵۱هزار سانس)

— #صددام ۹۳میلیارد( ۴۲روز/۲۴هزارسانس)

— #موسی ۶۹میلیارد و ۳۰۰میلیون(۱۱۵روز/۳۰هزار سانس)

— #کوکتل_مولوتف ۶۱میلیارد و ۵۵۰میلیون (۱۰۱روز/۲۵هزار سانس)

— #رها ۳۶میلیارد و نیم(۱۱۴روز/۱۴هزار سانس)

— #پسر_دلفینی(۲) ۲۹میلیارد و ۷۲۰میلیون(۱۱۵روز/۱۴هزارسانس)

— #خانه_ارواح ۲۲میلیارد و نیم(۴۲روز/ ده هزار سانس)

— #سلام‌علیکم_حاج‌آقا ۲۱میلیارد و نیم(۳۲روز/ده هزار سانس)

— #بامبولک ۱۷میلیارد و ۷۵۰میلیون(۱۰۸روز/۱۱هزارسانس)

— #رویاشهر ۱۵میلیارد و ۶۰۰میلیون (۵۶روز/۲هزار سانس)

— #زیبا_صدایم_کن ۱۲میلیارد و ۵۰۰میلیون(۴۹روز/۷هزارسانس)

— #صیاد ۵میلیارد و ۸۰۰میلیون(۱۰۷روز/۳هزارسانس)

— #بی_سروصدا ۵میلیارد(۴۲روز/۳۵۰۰سانس)

— #هرچی_تو_بگی ۴۴۶میلیون(۴۲روز/ ۷۰۰سانس)

— #بازی_را_بکش ۲۵۷میلیون(۴۹روز/۵۸۰سانس)

— #صبح_اعدام ۱۲۰میلیون (۳۵روز/۲۰۰سانس)

— #پاکول ۸۳میلیون(۳۵روز/ ۱۲۰سانس)

✔️✔️اکران جدید

— #پیرپسر ۱۳میلیارد(۱۶روز/۵۰۰۰سانس)

— #وحشی ۶۰میلیون(۱۶روز/۳۳سانس)




ذکر خیر بدحجاب و بی‌حجاب توسط وزیر ارشاد

سینماروزان: عباس صالحی وزیر ارشاد به تازگی و همراه با رائد فریدزاده رییس سینما، دیداری با روسای خانه سینما داشته و در این دیدار صراحتا ذکر خیر واکنش میهن‌پرستانه‌ی بدحجاب و بی‌حجاب را کرده و آنها را بخشی از هسته سخت نظام دانسته؛ ذکر خیری که شاید زمینه‌ساز حل مشکل فیلم توقیفی «قاتل و وحشی» گردد؟

وزیر ارشاد همگرایی به وجود آمده در‌جنگ با رژیم‌صهیونی را سرمایه ملی دانسته و گفته: باید قدردان ملت و چهره‌هایی که در زمان‌ احساس خطر (با وجود نقدها)  به میدان آمدند باشیم و‌ نسبت به آینده تغییر مسیرهایی انجام دهیم و به همه شاخه‌های ملت توجه کنیم و این نباشد که در لفظ بگوئیم “مردم” اما در عمل مردم را بخش‌بندی کنیم.

صالحی‌ با بیان اینکه به این تجربه‌ وجودی ۱۲ روزه امیدوار هستم، تصریح‌کرد: این روزها نشان داد هسته سخت، تمام ملت است نه قشری خاص! بدحجاب، بی‌حجاب، مومن و انقلابی، هسته سخت هستند و در زمان بروز اتفاق به میدان‌ آمدند.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با بیان این که گرچه ضربات کمی متحمل نشدیم ولی به آینده‌ خوشبین‌ هستم، گفت: اگر این روزها به‌ ما تجربه وجودی حکمرانی و‌ ملی داده باشد باید قدردان این نعمتی که در حاشیه جنگ تحمیلی به ما داده شده است باشیم چراکه بزرگترین سرمایه نظام‌ مردمی هستند که در این ۱۲ روز با وجود سلایق مختلف خودشان را‌ثابت کردند و در ادامه مسیر هم باید به آنها اعتماد کنیم.

ذکر خیر بدحجاب و بی حجاب توسط وزیر ارشاد
ذکر خیر بدحجاب و بی حجاب توسط وزیر ارشاد

اینکه وزیر ارشاد هسته سخت نظام را همه مردم اعم از بی حجاب و بدحجاب می‌داند نمود عملیاتی در مدیریت فرهنگی خواهد داشت؟
مصداق؟ مدتهاست فیلم «قاتل و وحشی»حمید نعمت‌اله به دلیل نمایش سر تراشیده‌ی لیلا حاتمی توقیف است و تاکنون سه دولت عوض شده و فیلم حتی مجوز پخش محدود نمی‌گیرد. عباس صالحی وزیر ارشاد که معتقد است حتی بی‌حجاب هم جزئی از هسته سخت ملت است چرا تکلیف همین «قاتل و وحشی» را روشن نمی‌کند؟

آیا مشکل قاتل و وحشی توسط وزیر ارشاد حل میشود؟
آیا مشکل قاتل و وحشی توسط وزیر ارشاد حل میشود؟




بازگشت فریبرز عرب‌نیا به ایران 

سینماروزان/محمد شاکری: تقریبا همزمان با آغاز ماه محرم و بازپخش سریال «مختارنامه» ساخته داوود میرباقری و در حالی که حواشی افشاگری های کتاب «پرونده‌ی مختارنامه» نوشته رضا استادی همچنان پابرجاست، بازیگر نقش مختار، ایرانیان را سورپرایز کرد‌.

 

فریبرز عرب‌نیا‌ که چند سالی هست در کانادا سکونت دارد در یک پیام تصویری اعلام کرده است که به زودی به ایران بازخواهد گشت. او میگوید: از ابتدا هم قصد مهاجرت دائمی نداشتم و فقط به خاطر پسرم از ایران خارج شدم و حالا که فرزندم بزرگ شده به ایران برخواهم گشت.

 

عرب‌نیا همچنین از پیشنهادات کاری متاخر خود و ازجمله کاندیداتوری برای بازی در نقش رستم در فیلم «رستم و سهراب» ساخته محمدحسین مهدویان محصول اوج خبر داده که البته نتوانسته در آن ایفای نقش کند و هادی حجازی فر جایگزین او شده…

به نظر می‌رسد عرب نیا بعد از صدور پروانه ساخت و پیش تولید اولیه”رستم و سهراب” در اسفند۴۰۳ گزینه رستم بوده که به دلیل مشکلات مالی به جایی نرسیده. در اردیبهشت۴۰۴ و در پیش تولید ثانویه و پس از آن که اوج پای کار آمد هم این هادی حجازی فر بود که گزینه‌ی رستم شد؛ نقشی که به تازگی مهدی سلطانی به خوبی آن را در سریال “دیو و ماه پیشونی۲” بازی کرد.

بازگشت فریبرز عرب‌نیا به ایران
بازگشت فریبرز عرب‌نیا به ایران

آخرين فیلم اکران شده عرب‌نیا اثر جنایی «آخرین بار کی سحرو دیدی؟» ساخته فرزاد موتمن بود و بازی عرب‌نیا در نقش یک کارآگاه پلیس در آن چندان مورد توجه قرار نگرفت کمااینکه بازی او در نقش یک افغان در سریال آمریکایی «پیرمرد» نیز فرسنگ‌ها دورتر از تجربیات داخلی‌اش در همکاری با مسعود کیمیایی و به ویژه «ضیافت» و «سلطان» بود، برای همین است که همچنان بسیاری گمان می‌کنند آخرین تجربه‌ی بازیگری عرب‌نیا ایفای نقش شهید چمران در فیلم «چ»ابراهیم حاتمی کیاست.




ماجرای کافه‌داری آقای بازیگر در دل جنگ ۱۲روزه! 

سینماروزان: مطابق عادتی که دارد، دستش را روی سینه گذاشته و تعظیم می‌کند و بعد هم با همان لحن همیشگی می‌گوید: «قدم‌تان به چشم‌های من» سجاد افشاریان در دل جنگ ۱۲روزه اسرائیل علیه ایران، سنگری را در مرکز تهران حفظ کرده و ماندن پای وطن را اینطور معنا بخشید.

 

به گزارش سینماروزان و به نقل از روزنامه فرهیختگان، اینجا کافه آپ‌آرت‌مان در خیابان ایرانشهر است، عصر یکی از همان روز‌هایی که رژیم جعلی و کودک‌کش، به خیال خودش تهران را خلوت کرده، به این کافه دوست داشتنی رفتیم. همه صندلی‌ها پر و کافه شلوغ است. بچه‌هایی که حدس می‌زنم همه دهه هشتادی هستند بین میز‌ها می‌چرخند و سفارش‌ها را می‌گیرند. روی یکی از میز‌ها در همان سالن اصلی می‌نشینم و منتظرم تا افشاریان را ببینم و قصدم را برای رفتن به کافه بگویم.

 

اطرافم را نگاه می‌کنم و از دختری که ایستاده تا سفارش بگیرد، از وضعیت حیاط می‌پرسم و می‌گوید: «شلوغه شلوغ! جا نداریم. یه کم صبر کنید، می‌تونید برید داخل حیاط.» تشکر کردم و گفتم همین جا راحتم. سجاد افشاریان که وارد کافه شد. سر همه میز‌ها می‌ایستاد و با همه خوش‌وبش می‌کرد. چشم در چشم که می‌شویم لبخندی می‌زنم و می‌گویم: «می‌خواهم از این نقطه قشنگ شهر گزارش بنویسم.»

 

لبخندی می‌زند و می‌گوید: «به من لطف می‌کنی. فقط اگر اجازه بدهی من آن طرف مهمان دارم. دوباره برمی‌گردم.»

 

سری تکان می‌دهم و محو تماشای آدم‌ها می‌شوم. میز جلویی، سه پسر جوان هستند که به نظر می‌رسد دهه هشتادی باشند، سرگرم گوشی‌های‌شان هستند، اما انگار نت ضعیف است و برای همین تصمیم می‌گیرند، بازی کنند. یک نفر تنها در میز روبه‌رو نشسته و یکی از خبر‌های جعلی این روز‌ها را بلند می‌خواند. یکی از پسر‌های میز جلویی برمی‌گردد سمتش و می‌گوید: «خدایی با خواندن این خبر، خودت خنده‌ات نگرفت؟» همه از این جواب می‌خندند و مردی که خبر را خوانده هم می‌خندد.

 

دختر همچنان کنارم ایستاده، صدایش می‌کنم و خودم را معرفی می‌کنم و می‌گویم: «می‌خوام باهات مصاحبه کنم.» روسری روی سرش را درست می‌کند و کنارم می‌نشیند و می‌گوید: «یعنی الان برای تلویزیون مصاحبه می‌کنید؟» می‌خندم و می‌گویم: «نه روزنامه.»

کافه داری سجاد افشاریان در دل جنگ ۱۲روزه
کافه داری سجاد افشاریان در دل جنگ ۱۲روزه

سری تکان می‌دهد و موافقتش را اعلام می‌کند. خودش را آرامیس معرفی می‌کند و می‌گوید 21 ساله است. می‌پرسم: «چرا اینجا ماندی؟» کمی مکث می‌کند و می‌گوید: «خب اینجا (کافه آپ‌آرت‌مان) را خیلی دوست دارم. مثل خونمونه. اصلاً نمی‌تونم فکر کنم دیگه اینجا نباشم!» قبل از اینکه سؤال بعدی را بپرسم، می‌گوید: «البته این را بگویم که خانواده‌ام خیلی راضی نیستند و نگرانند، اما من اینجا را خیلی دوست دارم. تهران را دوست دارم. نمی‌توانم در این شرایط کاری نکنم وقتی خانه‌ام به من احتیاج دارد.»

 

می‌پرسم چرا دوست داشتی در این شرایط کنار سجاد افشاریان در کافه بمانی؟ کمی مکث می‌کند و می‌گوید: «من زمانی که به اینجا آمدم آقای افشاریان را نمی‌شناختم، تئاتر و سینما را دوست داشتم اما خب شناختی از او نداشتم. تا اینکه یکبار من و خواهرم را به یک تئاتر دعوت کردند و با جست‌وجویی که در اینترنت کردم، متوجه شدم که کارگردان و تهیه‌کننده تئاتر هستند. ارادتی که به او دارم در کلمات نمی‌گنجد. نمی‌توانم اینجا نباشم.»

می‌گویم در حرف‌هایت گفتی اینجا برایت خانه است… هنوز سؤالم تمام نشده که تأکید می‌کند: «خیلی زیاد.» ادامه می‌دهم حالا یک دشمن جنایتکار به کشورمان به خانه‌مان حمله کرده، چه جوابی برای این دشمن داری؟ لبخندی می‌زند و می‌گوید: «اول باید بگویم که من اصالتاً اهل تاجیکستان هستم. با اینکه شرایط رفتن از تهران را نداشتم. اما فکر کردم اگر شرایطش هم بود، کلی دلتنگ می‌شدم. الان که تهران را کمی خلوت می‌بینم، قلبم می‌گیرد و امیدوارم که زودتر تمام بشود و دوباره برگردیم به همان روز‌های شلوغ و پر از ترافیک تهران. اینجا وطن من است. خانه‌ام. فکر بیرون رفتن از آن را نمی‌توانم، بکنم.»

 

دخترک که حالا می‌دانم رگ و ریشه‌اش تاجیک و ایرانی است، بلند می‌شود تا به کار‌هایش برسد، رفته‌رفته که به عصر می‌رسیم، فضا شلوغ‌تر می‌شود، حیاط هنوز هم جایی برای نشستن ندارد. در حال نگاه کردن هستم که سجاد افشاریان روبه‌رویم می‌نشیند، یاد پیام‌هایی که این مدت برای وطن منتشر کرده می‌افتم. لبخندی می‌زنم و می‌گویم شروع کنم؟

 

سری تکان می‌دهد و می‌پرسم چرا سجاد افشاریان کافه‌اش را تعطیل نکرده و تهران مانده است؟ این شاید سؤال خیلی‌ها باشد. می‌گوید: «باید بمانیم. حرف بزنیم. الان زمانی است که مردم احتیاج دارند، بشنوند. من متوجه شدم ما برای وطن، مملکت، سرزمین، خاک و وطن‌پرستی کم‌کاری کردیم. همین شد که شروع کردم. خیلی ابلهانه است فکر کنیم که آدمی مانند نتانیاهو با آن میزان پلیدی، بتواند ناجی ما باشد!» حرف‌هایش را تأیید می‌کنم و می‌گوید: «از یک جایی احساس کردم، باید رویه را عوض کنم و از وطن بگویم، اینکه چقدر جواب می‌دهد را فکر نکردم، فقط احساس کردم همان‌طور که در تئاتر‌ها و شعر‌ها می‌گفتم وطن، می‌گفتم مملکت باید این‌ها را برای آدم‌ها پررنگ کنم، اینجا حرف سرزمین است، حرف آب و خاک است.»

 

از باز بودن کافه‌اش می‌پرسم و می‌گوید: «بعد از اینکه این اتفاق افتاد، تصمیم گرفتم که اینجا را باز نگه دارم، به هیچ کس نگفتم برو یا بمان. اما اینجا را دوست دارم و می‌خواهم باز باشد. مادرم زنگ می‌زند، نمی‌خواهم ثانیه‌ای نگران باشد. بار‌ها گفته مادر با اتوبوس به شیراز بیا، اما دست و دلم نمی‌رود که اینجا را ببندم. الان تمام بچه‌هایی که اینجا کار می‌کنند، هیچ کدام پرسنل من نیستند. مثلاً یک نفر برایم نوشت، من تجهیزات پزشکی کار می‌کنم اما یک سال کافه کار کردم، بیام؟ قبول کردم. یک نفر دیگر نوشت، من بلدم آرت بزنم. یکی صبح جلوی کافه هندوانه گذاشت. همه این محبت‌ها زنجیروار پیش می‌آید و من را امیدوار می‌کند.»

 

 




ناصر تقوایی، هویت ملی و فیلمنامه‌ی «مسجد جامع خرمشهر»!/حرفهای خالق «ای ایران» را بخوانید 

سینماروزان: در روزهای پرحادثه انتهای خرداد۴۰۴ بد نیست مروری کنیم بر اینکه چرا ناصر تقوایی سه سال بعد از «ناخدا خورشید» فیلمی را ساخت درباره اتحاد ایرانیان که در عنوان آن هم کلمه ایران، خودنمایی میکرد؛ «ای ایران».

 

ناصر تقوایی در بخشی از کتاب «به روایت ناصر تقوایی» در گفتگو با احمد طالبی نژاد، از قصدش برای ساخت «زنگی و رومی» بعد از «ناخدا خورشید» گفته که به دلیل مضمون ضدّجنگ مجوز تولید نگرفته و بلافاصله بعد از آن تقوایی طرح فیلم «مسجد جامع خرمشهر» را ارائه داده.

 

تقوایی می‌گوید: بعد از مردودی “زنگی و رومی”، داستان ساده ای داشتم راجع به خرمشهر، ساده از نظر ساخت. ماجرا در مسجد جامع خرمشهر و در ابتدای جنگ رخ می‌داد. یکی از افتخارات جنگ ما مقاومت یک ماهه ی مردم خرمشهر است که اگر نبود، کلک خوزستان همان ابتدا کنده میشد‌‌. این مقاومت از جانب بچه های جنوب بود که باعث شد غیرت مردم ایران تحریک شود و از همه جا به کمک بیایند و پشت جنگ را بگیرند.

 

تقوایی ادامه می‌دهد: صدام میخواست کارون بشود مرز ایران و عراق و در شرایطی که ما ارتش منسجمی نداشتیم بزرگترین ارتش مردمی در ایران، شکل گرفت.

 

ناصر تقوایی در ادامه این گونه تاکید بر «هویت ملی» می‌کند: هر وقت این مملکت به مرز اضمحلال رسیده، مردم با تمام اختلافهای نژادی، فرهنگی و قومی شان، یکدل و یکصدا از مملکت شان دفاع کرده‌اند و اینهاست همان “هویت ملی” است که ازش حرف می‌زنیم.

 

این کارگردان درباره داستان فیلمنامه مسجد خرمشهر چنین شرح میدهد: داستان من داستان هفت جوان از جاهای مختلف و قومیت های متفاوت بود که بعد از عقب نشینی از خرمشهر در این مسجد باقی ماندند، آنها زبان همدیگر را نمی‌فهمند و درنتیجه هرگز گفتگوی مستقیم ندارند اما برای یک هدف می‌جنگند، گلوله های سرگردان شب و روز از بالای سر آنها می‌گذرد و گاهی چشم انداز ویران شهر و رودخانه کارون را می بینند که گلوله ها مثل رگبار در آن می بارند و آنها کوشش می‌کنند زبان همدیگر را بفهمند. هفت جوان از هفت قومیت مقاومت می‌کنند ولی هر هفت نفر کشته می‌شوند…

 

تقوایی در چرایی عدم تولید فیلم مسجد خرمشهر بیان میدارد: به هر حال با این فیلمنامه هم مخالفت کردند و لابد باز مضمون ضدجنگ از آن بیرون کشیدند و این گونه بود که طرح بعدی “ای ایران” را ارائه کردم که ترکیبی بود از ماجرای واقعی یک گروهبان خودسر در توابع کازرون در ترکیب با خاطره ناصر شاهین پر درباره یک همکلاسی سابق که پدرش اجازه آوازخوانی را نمیداد و فقط میگفت برو در گروه سرود ولی آواز نخوان!

 

او می‌افزاید: البته قصد داشتم با ساخت فیلم «ای ایران» پیشنهاد یک سرود ملی تازه را هم بدهم که به نتیجه نرسید چون طرح من استفاده همزمان از سه شاعر و سه آهنگساز متفاوت(م.آزاد، ابوالقاسم حالت و علی معلم/فریدون ناصری، ثمین باغچه بان و ناصر چشم‌آذر) بود که به دلایل مختلف ثمر نداد چون علی معلم که بعد از یک ماه و نیم وقت گذاشتن انصراف داد، باغچه بان ایران نبود و ناصری هم بر روی همان سرود اولیه کار کرد و می‌خواست همان را بازسازی کند…

 

 

 

 

 




صدور پروانه برای دو مدیر اسبق!

سینماروزان: شورای پروانه نمایش، مجوز نمایش دو فیلم را صادر کرد.

 

امیرحسین علم الهدی مدیر اولیه گروه هنروتجربه پروانه نمایش «روحن، شکوه خاموش» را گرفته است که ناهید حسن‌زاده از هنرجویان انجمن جوان آن را ساخته است.

 

جلیل اکبری صحت مدیر اسبق روابط عمومی جشنواره فیلم فجر نیز پروانه نمایش «لولی» را گرفته است.

 

 

مجوزهای نمایش صادره به شرح زیر است:

 

–«روحن، شکوه خاموش» به تهیه‌کنندگی امیرحسین علم‌الهدی و ناهید حسن‌زاده و کارگردانی ناهید حسن‌زاد

 

— «لولی» به تهیه‌کنندگی جلیل اکبری‌صحت و کارگردانی رضا فرهمند