رقص مرتضی عقیلی در حضور ویگن!⇐رونمایی از تیزر فیلم «های کپی»+ویدئو
سینماروزان: تیزر فیلم سینمایی “های کپی” ساخته علی اکبر ثقفی رونمایی شد. این فیلم از دوازده آذر روی پرده سینماهاست.
“های کپی” بازگشت به سینمای مرتضی عقیلی بعد از حدود چهار دهه محسوب میشود.
داستان “های کپی” درباره دو رفیق قدیمی است که سالها پیش با زنی که بعدتر به آمریکا مهاجرت کرد، روی زمینی شریک بودند. پس از گذشت چهل سال، فرزند آن زن برای گرفتن سهمش به ایران برمیگردد و ورود او، گذشتهی فراموششده و اختلافات قدیمی میان دو دوست را دوباره زنده میکند.
سینماروزان: اصغر نصیری کارگردان سینما و تلویزیون در ۵۷ سالگی مرحوم شد.
اصغر نصیری متولد ۱۳۴۷ میانه در آذربایجان شرقی و فارغالتحصیل رشتهٔ کارگردانی از مجتمع آموزشی سینما بود.
وی فعالیت در عرصهٔ سینما را از سال ۱۳۷۰ با عنوانهای برنامهریز، دستیار کارگردان و تدوینگر شروع کرد و تدوین سریال “هدف” از نخستین کارهای حرفه ای او بود. نصیری اولین فیلم بلند سینماییاش، “مجروح جنگی” را در اواخر دهه هفتاد ساخت.
دومین فیلم بلندش “لوکوموتیوران” بود و “ستیز با درون” و “شغال” دیگر فیلمهای سینمایی او بودند.
اصغر نصیری گرچه با سینمای جنگ شروع کرد ولی هرچه گذشت بیشتر متمایل شد به نوعی ملودرام های عامه پسند که بیش از سینما یادآور تلهفیلمهای تلویزیونی یا آثار ویدئویی بودند که برای شبکه خانگی تولید میشود. آخرین ساخته های نصیری یکی “مسلخ” بود و دیگری “ازدواج جنجالی” که هیچ کدام فروش گیشهای خوبی نداشتند.
اصغر نصیری ازجمله کارگردانانی بود که تعلق خاطری بالا به بازیگرانی همچون بهروز وثوقی و سعید راد داشت و حتی برای یکی از فیلمهایش با نام “اشک و سکوت” موافقت راد را برای بازی جلب کرد ولی درنهایت بدلیل سفر به خارج از کشور راد، نتوانست با او همکاری کند.
فوت اصغر نصیری در ۵۷سالگی
از بتهوون، پیکاسو، لبخند ژکوند و اسپایدرمن تا دفترچهی مطلوبِ کیارستمی و مسیر اصغر فرهادی/ایرج طهماسب در کارگاه انتقال تجربهاش چه گفت؟
سینماروزان: هنرمند برخلاف جهان علم از دل کوچکترین جزئیات به روایتهای بزرگ میرسد و همین موضوعمحوری است که مسیر سینما را به دو شاخه واقعگرایانه و خیالپردازانه تقسیم میکند.
ایرج طهماسب با بیان مطلب فوق در کارگاه انتقال تجربیاتش در جشنواره جهانی فجر گفت: در دنیای علم، وقتی یک مشکل اجتماعی یا زیستمحیطی وجود دارد و مردم به دنبال حل آن هستند، تعداد زیادی از متخصصان جمع میشوند و ساعتها و سالها درباره آن موضوع تحقیق میکنند تا به نتیجه برسند. آنها موضوع را بررسی میکنند و مثلاً برای یک بیماری، یک واکسن یا دارویی کشف میشود. اما هنرمند درست در نقطه مقابل میایستد. هنرمند از چیزهای کوچک آغاز میکند؛ یک دفترچه، یک تکه کاغذ، حتی یک نخ سیگار ممکن است جرقهای در ذهنش ایجاد کند. همانطور که شاید عباس کیارستمی فیلم «خانه دوست کجاست» را از دیدن یک دفتر مشق آغاز کرد. از چیزی کوچک، چیزی بسیار بزرگ و انسانی خلق میشود. این قدرت هنر است؛ رفتن از جزئیات به کلیت.
او افزود: شاید عباس کیارستمی یک دفترچه دیده و ذهنش درگیر شده و همین جزئی کوچک ما را به چنین اثر عظیمی رسانده است. بسیاری از داستانهای بزرگ از موضوعات بسیار کوچک شروع میشوند؛ از ایدههای ریز که هنرمند سالها به آن فکر میکند تا به یک داستان خوب برسد.
طهماسب گفت: بتهوون سمفونی پنجم را روی چند نُت بنا کرده اما همان چند نُت با سازهای مختلف تبدیل به یک سمفونی بزرگ شده است. هنرمند از یک موضوع ساده، با رنگ و لعابی که به آن میدهد، اثری درخشان خلق میکند. بنابراین ما هنرمندان باید قبل از هر چیز «موضوع» را پیدا کنیم، نه اینکه صرفاً دنبال مفهوم باشیم. باید برای خودمان روشن کنیم که موضوع چیست و مفهوم چیست.
او توضیح داد: اگر تصور کنیم در عصر حجر هستیم و برای اشیا هیچ اسم یا مفهومی نداشته باشیم، وقتی درختی میبینیم فقط میگوییم «درخت»، اما نمیدانیم چه درختی. انسانها برای اینکه بتوانند با هم صحبت کنند، مجبور شدند برای چیزها نام بگذارند و محدودهها را مشخص کنند. کلمات کلی را مفهوم میدانیم، اما «موضوع» چیزی است کاملاً واضح و روشن، انگار نوری روی آن افتاده باشد و دقیقاً بدانیم با چه چیزی طرف هستیم. در فیلم «خانه دوست کجاست» عباس کیارستمی دنبال دفتر مشق «محمدرضا نعمتزاده» است، با بقیه دفترها کاری ندارد. پس در کار هنری باید موضوع مشخصی داشته باشیم همانطور که «لبخند ژکوند» فقط درباره چهره همان شخص است. موضوع یعنی یک چیز مشخص. ما برای ساخت فیلم به موضوع احتیاج داریم.
ایرج طهماسب در کارگاه انتقال تجربهاش چه گفت؟
مدیر بخش دارالفنون جشنواره جهانی تاکید کرد: هر فیلمی را که نگاه کنیم، درواقع دنبال یک نفر میگردیم؛ فارست گامپ، لینکلن، هیتلر، یا هر شخصیت دیگری. در زندگی هم همین است؛ ما دنبال دیدن آدمهایی هستیم که دوستشان داریم. فرض کنید چشم ما مثل قاب دوربین است و همواره یک موضوع یا سوژه را دنبال میکنیم. موضوعگرایی یکی از چیزهایی است که برای «پیامبندی» لازم داریم. جهان دو دسته چیز دارد؛ خوب و بد. چیزهای خوب حال ما را خوب میکنند، و چیزهای بد ما را ناراحت. اینجاست که تکلیف هنرمندان مشخص میشود؛ بعضیها میخواهند سختیها و بدیها را نشان دهند و بعضیها میخواهند از چیزهای خوب بگویند تا حال مردم بهتر شود مثل فیلمهای کودک یا عاشقانه.
او با تاکید بر وجود دو گونه در سینما گفت: به طور کلی دو گونه سینما داریم؛ سینمایی که به واقعیت و حقیقت جامعه و خانواده نگاه میکند که یکی از انواعش «مستند داستانی» است یعنی شبیه واقعیت. گونه دیگر سینمایی است که برمبنای غیر واقعیت ساخته میشود، یعنی داستانی خیالی یا سرگرمی؛ مثلاً کارگردانی مثل اصغر فرهادی به بیان واقعیت نزدیک میشود. اما در سینمای داستانی با خیالپردازی سر و کار داریم تا مخاطب وقتی از سینما بیرون میآید حالش بهتر شده باشد. برای همین چیزی میسازیم مثل «اسپایدرمن» که در جهان واقعی نمیتوان آنطور رفتار کرد. بنابراین انتخاب مدل سینما بستگی به خود شما دارد.
طهماسب ادامه داد: در مستند، برای ما جالب است که دوربین چطور واقعیت را دنبال میکند و بیقرار کشف کردن است. اما در سینمای داستانی، ما با یک خیالپردازی، یک دوربین ساده و تمیز و چیزهایی که ما را به هیجان میآورد مواجهیم. جوانها معمولاً وقتی میخواهند فیلم بسازند، به سمت مستند و واقعیت میروند. اما کسانی که سرمایه بزرگ دارند این امکان را دارند که در آرامش کار کنند و تصاویر باشکوهتری بسازند.
او افزود: بهترین مثال، کودکان هستند. اگر توپشان گم شود، همان توپ موضوع آنهاست و دنبال پیدا کردنش میدوند. در بچهها موضوعگرایی کاملاً قابل مشاهده است و با مفهوم کاری ندارند. انسان با بهدست آوردن چیزی خوشحال و با از دست دادن آن ناراحت میشود. تمام زندگی ما میان بهدست آوردن و از دست دادن حرکت میکند و بر دو حس اصلی شادی و غم سوار است. سینما نیز میتواند به سمت شادی یا به سمت تراژدی حرکت کند. بین این دو چیزی هست به نام زندگی. فیلمهای مستند درام هستند، درام احساسات ندارد، اندیشه و فکر دارد و مخاطب را به فکر وا میدارد اما کمدی یا تراژدی احساس ایجاد میکند. این بستگی دارد مدل فیلمسازی شما به اندیشه نزدیک است یا احساس. در ایران سینمای جدی ما بیشتر اندیشمند است، وقتی از سالن بیرون میآییم کمتر میخندیم یا گریه میکنیم بیشتر فکر میکنیم به آنچه اتفاق افتاده است.
طهماسب توضیح داد: در سینمای مستند درباره آدمها صحبت میکنیم، همه مهم هستند، چون کلیت را دنبال میکنیم. اما اگر قرار باشد درباره یک شخص خاص صحبت کنیم، میدانیم که او میخواهد یک مسیر احساسی برای مخاطب ایجاد کند. هنر به طور کلی انجامِ «امر محال» است؛ یک کار عجیب. وقتی هنرمند درباره یک چیز خاص صحبت میکند، همان لحظه آن چیز تبدیل به «موضوع هنری» میشود و بقیه آن را کاربردی میکنند.
او با تشریح هنر کاربردی گفت: اولینبار که کسی از «مکعب» برای نقاشی استفاده کرد، پیکاسو بود؛ بعد اسمش کوبیسم شد و به یک مکتب تبدیل شد. این همان هنر کاربردی است، یک نفر ابداع میکند و بقیه استفاده میکنند. با انتخاب موضوع، ژانر را هم انتخاب میکنیم. اگر از ابزار ورزشی فیلم بسازیم، ژانر ورزشی میشود؛ اگر درباره دزد و پلیس باشد، پلیسی است. برخی ژانرها مخاطب کمتر دارند و برخی موضوعات جهانیتر هستند. هر وقت درباره بچهها صحبت کنیم، سینمای کودک است. پس ژانر از دل موضوع انتخاب میشود.
طهماسب افزود: هرچه جلوتر میرویم سینما قانونمندتر میشود. وقتی دوربین را روی کسی که گریه میکند میگذاریم، توقع داریم بقیه هم گریه کنند اما همیشه این اتفاق نمیافتد. سینما فرمولهایی دارد که باید از آنها استفاده کنیم. مهمترین فرمول سینما «تضاد» است. اگر میخواهید قصه بگویید، باید تضاد و کنتراست ایجاد کنید. اگر میخواهید بگویید دو نفر عاشق هستند، باید دلیلش را نشان دهید و مثلاً تنهایی را تصویر کنید. انگیزه و ماجرا عناصر اصلی داستان هستند. کار سخت این است که پیدا کنیم چه شرایطی باعث میشود انسان از سختی به آسانی برسد تا برای مخاطب جالب و هیجانانگیز باشد. برای طبقه متوسط داستانها معمولاً کوتاه هستند، اما داستانهای باشکوه از فقر شروع میشوند و به خوشبختی میرسند.
وصلت شادمهر با ژینا!؟/آنونس فیلم طهران۵۷ را ببینید+فیلم
سینماروزان: نخستین آنونس کمدی نوستالژیک «طهران ۵۷» منتشر شد.
این کمدی روایتگر جدالی هیجانانگیز است برای یک شراکتِ جنجالی.
با بازی احمد مهرانفر، حامد آهنگی، مریم سعادت، سیاوش چراغیپور، یوسف صیادی، سعید سالمی، عینالله دریایی و با هنرمندی آناهیتا درگاهی و پژمان جمشیدی.
«طهران ۵۷» از ۱۲ آذر در سینماهای ایران روی پرده است.
پنجرهای رو به واقعیتهای احساسی-اجتماعی زنان/حرفهای کارگردان چینی درباره همکاری با نرگس آبیار در فیلم «چانگ آن، شی آن»
سینماروزان: فیلم «چانگ آن، شی آن» به کارگردانی ژانگ ژونگ و فیلمنامهی نرگس آبیار، در حالی در جشنواره جهانی فجر رونمایی شد که زنانه بودن اثر مورد توجه قرار گرفت.
ژانگ ژونگ کارگردان اثر درباره همکاری با نرگس آبیار در این فیلم گفت: در ابتدا با او از طریق اینترنت ارتباط گرفتیم و سپس نرگس آبیار به چین آمد و مذاکرات نهایی ادامه پیدا کرد. او فیلمنامه را به زبان ایرانی نوشت و سپس به زبان چینی ترجمه شد.
این فیلمساز همچنین درباره چارچوب و ساختار روایی این اثر توضیح داد: این فیلم دارای سه خط داستانی است و اولین آن در بستر یک رابطه عاشقانه شکل گرفته است. این فیلم همچون پنجرهای است که مخاطب را با واقعیتها آشنا میکند.
این کارگردان چینی با اشاره به ویژگیهای کاری نرگس آبیار افزود: شخصیت اصلی این فیلم خانمی است که آبیار در پردازش پرسوناژ او مشکلات زنان در حوزه احساسی و اجتماعی را با ظرافت مدنظر قرار داده است. در این فیلم شخصیت اصلی خاطرات قدیمی خود را مرور میکند، در حالی که در آخر متوجه بیماری ذهنی او و شمایل رویاگونه افکارش می شویم و همین تضادهاست که کنتراست میسازد.
ژونگ درباره زمینههایی فراملی این فیلم نیز بیان کرد: اگر بخواهیم از منظر فرهنگی به این فیلم نگاه کنیم، به هر دو کشور ایران و چین در بطن روایت پرداخته شده است. چینیها دارای نمایشی به نام «اپرای پکن» است که دارای گریم و موسیقی خاصی است و شمایلی شبیه به نقالی دارد. من به دلیل این فرهنگ باستانی تلاش کردم در فیلم اشارهای به آن داشته باشم.
کمدی-رمانتیک دشوارتر از کمدی!⇐اصغر نعیمی کارگردان فیلم «دوروز دیرتر» مطرح کرد+توضیح درباره چرایی واگذاری فیلمنامه پرحاشیه «زندگی خصوصی»
سینماروزان: اصغر نعیمی کارگردانی که فیلم دو روز دیرتر را روی پرده دارد در گفتگویی تفصیلی با روزنامه وطن امروز هم درباره تلاشهایش برای تبدیل دوروز دیرتر به یک کمدی رمانتیک حرف زده و هم درباره برخی سوالات حول کارنامه اش و ازجمله واگذاری فیلمنامهی کمنظیر زندگی خصوصی به پویافیلم.
اصغر نعیمی گفت: کمدی-رمانتیک محبوبترین گونهای است که من دوست دارم و میپسندم. اگر بخواهم فیلمهای محبوب خودم را لیست کنم، شاید چند تا از فیلمهای صدر این لیست، فیلمهای ماندگار کمدی رمانتیک باشند. فیلم اولم هم خیلی علاقهمند بودم این مدل را تجربه کنم و خیلی هم موفق بود. بعد چون آدم تجربهگرایی هستم رفتم سراغ مدلهای دیگر سینما؛ با اینکه پیشنهادهایی هم در همان زمینه داشتم، علاقهمند نبودم همان تجربه را تکرار کنم. وقتی این پروژه-دو روز دیرتر- به من پیشنهاد شد، اصرار داشتم فیلمنامه به گونهای طراحی و نوشته شود و فیلم جوری ساخته شود که یک بار دیگر در سینمای ایران بتوانیم یک کمدی رمانتیک گرم و شیرین و باحال داشته باشیم که مسائل جوانان را مطرح میکند. تا حدود زیادی هم فکر میکنم فیلم به این هدف دست یافته است.
وی ادامه داد: درباره اینکه چرا سینمای ایران به گونه کمدی رمانتیک خیلی اقبالی نشان نمیدهد، باید بگویم چون معمولاً ساختن یک کمدی رمانتیک خیلی سخت است؛ نوشتن فیلمنامهاش، درآوردن لحظههایش، خیلی دشواریها و پیچیدگیهای خود را دارد، در حالی که به ظاهر سهل و ممتنع به نظر میرسد. معتقدم ساختن یک کمدی صرف خیلی راحتتر از ساختن کمدی رمانتیک است، چون اساسا رمانتیک کردن یک قصه، تعبیه کردن شوخیها، واقعیتهای بامزه و اندازه آنها، طراحی و اجرایشان، انتخاب بازیگر، خیلی باید مینیاتوری و ظریف اتفاق بیفتد.
او افزود: از طرف دیگر ساختن یک کمدی رمانتیک ریسک بالایی دارد؛ امکان اینکه یک رمانتیک بیاید و ناگهان تبدیل به فیلم رکوردشکن خیلی بالای جدول شود، احتمالش کمتر است و به همین دلیل تهیهکنندگان ایرانی ترجیح میدهند اگر قرار است فیلم شاد و مفرح بسازند، خالص بروند سراغ گونه کمدی. به نظر من این ژانر مهجور واقع شده، ولی معتقدم اگر در این زمینه کار شود حتماً یکی از ژانرهای اصلی سینمای ایران میتواند باشد، چون مخاطبش جوانهاست و فیلمهایی که این گونه ساخته میشوند میتوانند جوانها را عادت دهند به نوع جدیدی از کمدی.
اصغر نعیمی+دوروز دیرتر+زندگی خصوصی
نعیمی درباره فعالیتهای توامانش به عنوان فیلمنامهنویس و کارگردان گفت: به نظر من فیلمنامهنویسی کار تماموقت است. من نه اینکه اصرار داشته باشم حتماً فیلمنامههای دیگران را کار کنم، ولی زمانی که میخواهم یک فیلم را بسازم ترجیح میدهم فکر و ایدههایی را که درباره فیلمنامه دارم به یک نویسنده حرفهای ارائه کنم، چون احساس میکنم فکر و ایدههای آن نویسنده هم میآید و اینجوری میشود دو تا فکر و دو تا جهان که فیلمنامه غنیتری را حاصل میکند. این دلیل است که من به عنوان یک فیلمساز حرفهای علاقهمندم با فیلمنامهنویسان حرفهای و خوب کار کنم.
نعیمی که نویسنده فیلمنامه ملتهب “زندگی خصوصی” با بازی فرهاد اصلانی-هانیه توسلی بوده، افزود: درباره فیلمنامههایی که برای دیگران نوشتم باید یگویم گاهی در فراغت کاری از کارگردانی به من سفارش داده شده و در یک چارچوب حرفهای نوشتهام، یا در یک مورد فیلمنامهای بوده که من نوشتم و در آن مقطع امکان ساختش فراهم نشده؛ بعد دوستی از من خواسته چون فیلمنامه را خوانده بود در اختیارش بگذارم و من گفتم چراکه نه؛ مهم ساخته شدن فیلمنامه بوده…
واکنش غیرمنتظره علیرضا قربانی به خط سفید!+ویدئو
سینماروزان: در روزهای اخیر که ماجرای خط سفید جنجالی شده و اکانتی با خط سفید منسوب به علیرضا قربانی هم معرفی شده ولی علیرضا قربانی در مصاحبهای ویدئویی، عدم فعالیت در توییتر را عنوان میکند.
او در پاسخ به اینکه در توییر هستید، دو بار تاکید میکند اصلا نیستم.
به نظر میرسد به مانند مواردی که پیشتر درباره ایرج طهماسب رخ داده بود، اکانت منسوب به قربانی هم صرفا نام او را عاریه گرفته و اکانت رسمی وی نیست.
برای تماشای فیلم گفته های قربانی، اینجا را ببینید.
مرد عینکی ۱۸۲/۵میلیارد/زن و بچه مماس با ۱۰۱میلیارد/آقای زالو ۷۶میلیارد/قسطنطنیه ۷۲میلیارد/یوز۶۷/۵میلیارد/کجپیله ۴۳/۵میلیارد/مجنون ۱۵/۵میلیارد و غریزه ۱۳میلیارد/بچهی مردم ۱۱میلیارد/دوروز دیرتر ۷میلیارد/دختر برقی ۱/۵میلیارد/کفایت مذاکرات دوروزه در مرز ۵میلیارد+آمار کامل فروش
سینماروزان: تازه ترین فیلم ورودی به اکران کمدی کفایت مذاکرات از جمله کمدی های متفاوت سالهای اخیر در دوروز در مرز ۵میلیارد قرار گرفته. برای رعنا دیگر فیلم وارده به اکران است که در دوروز حدود ۲۵۰میلیون فروخته.
مرد عینکی یک میلیارد فروش هفتگی داشته و ۱۸۲/۵ میلیاردی شده و صدر باکسآفیس سال را از آن خود کرده. زن و بچه حدود ۲۰۰میلیون فروش هفتگی داشته و در مرز ۱۰۱میلیارد قرار گرفته.
آقای زالو ۱۳میلیارد فروش هفتگی داشته و ۷۶میلیاردی شده. قسطنطنیه ۲/۵میلیارد در هفته اخیر فروخته و ۷۲میلیاردی شده. یوز ۳/۵میلیارد فروخته و ۶۷/۵میلیاردی شده. کج پیله ۲میلیارد فروش هفتگی داشته و ۴۳/۵میلیاردی شده. مجنون یک میلیارد فروش هفتگی داشته و ۱۵/۵میلیاردی شده. غریزه ۱/۵میلیارد فروش هفتگی داشته و ۱۳میلیاردی شده. بچه مردم ۱ میلیارد در هفته اخیر فروخته و ۱۱میلیاردی شده. دو روز دیرتر ۲میلیارد فروش هفتگی داشته و ۷میلیاردی شده. دختر برقی بیش از یک میلیارد فروش هفتگی داشته و ۱/۵میلیاردی شده.
آمار کامل #فروش_سینماهای_ایران تا ابتدای ۷ آذر ۱۴۰۴
آمار کامل #فروش_سینماهای_ایران تا ابتدای ۷ آذر ۱۴۰۴ به شرح زیر است:
(تمام ارقام به تومان است و منهای اکران سیار)
— #مرد_عینکی ۱۸۲میلیارد ونیم (۱۲۴روز/۵۹هزار سانس)
— #پیرپسر ۱۸۱میلیارد و نیم(۱۳۶روز/۴۵هزار سانس)
— #صددام ۱۳۵میلیارد( ۱۶۲روز/۵۰هزارسانس)
— #زن_و_بچه ۱۰۰میلیارد و ۸۰۰میلیون(۱۲۰روز/۳۳هزار سانس)
— #آقای_زالو ۷۶میلیارد(۲۷روز/۲۱هزار سانس)
— #قسطنطنیه ۷۲میلیارد(۶۲روز/۲۶هزار سانس)
— #یوز ۶۷میلیارد و نیم (۶۲روز/۲۷هزار سانس)
— #ناجورها ۵۰میلیارد و ۳۰۰میلیون(۸۹روز/۲۰هزارسانس)
— #کجپیله ۴۳میلیارد و نیم (۴۱روز/۱۷ هزارسانس)
— #گوزنهای_اتوبان ۱۷میلیارد و ۱۰۰میلیون (۶۹روز/۸هزارسانس)
— #مجنون ۱۵میلیارد و نیم(۴۸روز/۷هزارسانس)
— #غریزه ۱۳میلیارد (۳۴روز/۶هزار سانس)
— #لاکپشت ۱۱میلیارد و ۴۲۰میلیون (۶۲روز/۷هزارسانس)
— #بچهمردم ۱۱میلیارد (۳۴روز/۵هزار سانس)
— #دوروز_دیرتر ۷میلیارد (۱۵روز/۴هزار سانس)
— #سالن_چهار ۱میلیارد(۵۱روز/۹۰۰سانس)
— #ملکه_آلیشون ۹۹۵میلیون(۴۱روز/هزارسانس)
— #شاهنقش ۳۸۰میلیون(۲۱روز/۷۰۰سانس)
— #قرمز_یواش ۳۵۰میلیون(۲۱روز/۶۰۰سانس)
✔️✔️اکران جدید
— #کفایت_مذاکرات ۴/۵میلیارد(۲روز/۲هزار سانس)
— #دختر_برقی ۱میلیارد و نیم(۷روز/۱۰۰۰سانس)
— #سینماشهرقصه ۲۶۰میلیون(۹روز/۳۰۰سانس)
— #برای_رعنا ۲۲۰میلیون(۲روز/۲۰۰سانس)
شوهر خوبی نبودم!⇐ رونمایی از تیزر فیلم “برای رعنا” با بازی حامد بهداد، پانتهآ پناهیها، پیام احمدینیا، هدیه بازوند و…+فیلم
سینماروزان: تیزر اصلی فیلم سینمایی «برای رعنا» منتشر شد.
این فیلم قصه ایثار و گذشت است در یک درام اجتماعی و خانوادگی و با این شعار: «من شوهر خوبی نبودم، اما فهمیدم دوستداشتن کافی نیست»
در خلاصه داستان فیلم آمده: «عارف قصد دارد رکورد جهانی پرش با موتورسیکلت از رمپ را بشکند، اما درگیر ماجراهای خانوادگی میشود که او را در موقعیت دشواری قرار میدهد.»
«برای رعنا» از ۵ آذر در سینماهای ایران روی پرده است.
صدور پروانه نمایش برای تهیهکننده «داوینچیز»+صدور پروانه برای یک مدیر اسبق
سینماروزان: شورای بازبینی فیلمهای سینمایی با صدور پروانه نمایش دو فیلم موافقت کرد.
در میان پروانههای صادره نام امیرحسین علم الهدی مدیر اسبق گروه هنروتجربه به چشم میخورد که اخیرا در پلتفرم فیلمنت مشغول کار است. امیرحسبن علمالهدی پروانه نمایش «موی گرگ» را گرفته که از محصولات فارابی است و فیلمی است بومی که در چهارمحال و بختیاری ساخته شده.
مهدی منیری تهیهکننده سریال «داوینچیز»نماوا- که اخیرا به واسطه شباهت ماجرای سرقت از لوور با خط داستانی آن، مورد توجه قرار گرفت- پروانه فیلم کمدی «جهیزیه» را گرفته با بازی الیکا عبدالرزاقی، مهران احمدی، یوسف صیادی و بیژن بنفشهخواه.
فهرست پروانههای صادره به شرح زیر است:
–«جهیزیه» به تهیهکنندگی مهدی منیری و کارگردانی امین قوامی دهکردی
— «موی گرگ» به تهیهکنندگی امیرحسین علمالهدی و کارگردانی فریدون نجفی
درگذشت هادی مرزبان؛ کارگردان اختصاصیِ اکبر رادی!
سینماروزان: هادی مرزبان کارگردان و بازیگر در ۸۱سالگی درگذشت.
هادی مرزبان متولد ۱۳۲۳ سبزوار بود و دانشآموخته رشته بازیگری و کارگردانی از پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران و همچنین فارغ التحصیل کارگردانی تئاتر از دانشگاه برونل لندن.
او فعالیت خود در تئاتر را از اواخر دهه چهل آغاز کرد و به عنوان بازیگر تئاتر برای نامدارانی همچون مصطفی اسکویی(رستم و سهراب) و حمید سمندریان(ملاقات بانوی سالخورده) بازیگری کرد و از جایی به بعد سعی کرد کارگردانی در تئاتر را هم تجربه کند.
او در دهه شصت و بعد از ورود شماری از بازیگران تئاتر به سینما و تلویزیون، بازیگری هم در سینما و هم در تلویزیون را تجربه کرد. فیلمهای جنگلبان(منوچهر حقانیپرست)، ابلیس(احمدرضا درویش)، بچه های ابدی(پوران درخشنده) و سریالهای شاهشکار و امیرکبیر و وزیر مختار(سعید نیکپور)، مرغ حق(حسین مختاری)، گالشهای مادربزرگ(بهمن زرین پور)، بخش چهار جراحی(مسعود فروتن)، تنهاترین سردار(مهدی فخيم زاده) و پهلوانان نمیمیرند(حسن فتحی) ازجمله تجربیات بازیگری مرزبان هستند.
مرزبان در عین حال سابقه کارگردانی یک سری تله تئاتر برای تلویزیون را داشت و ازجمله: هنگامه شیرین وصل، زندگی گوته، آمیزقلمدون، خانه ارواح، استاد معمار، دهخدا، عشق و نیستی.
مرزبان با وجود تجربیات متنوع در سینما و تلویزیون بیشتر وجهه تئاتری داشت و با اینکه در سینما و تلویزیون هم بازیگری را تجربه کرده بود ولی باز وجهه تئاتری اش بر وجهه سینمایی اش می چربید و در مجموع کارگردان بهتری بود تا بازیگر.
هادی مرزبان حین سالهای فعالیت بسیاری از آثار اکبر رادی(پلکان، آهسته با گل سرخ، هاملت با سالاد فصل، آمیز قلمدون، شب روی سنگفرش خیس، باغ شب نمای ما و…) را روی صحنه برد به طوری که میشود او را کارگردان اختصاصی اکبر رادی دانست و به این واسطه بسیار هم شهرت یافت.
مرزبان از همسر اول خود دختری به نام هستی دارد و فرزانه کابلی بازیگر و طراح حرکات موزون، همسر دوم مرزبان بود.
به جز تراکم اکران، تهیهکنندههای و پخشکنندگان حقالعملکار، باعث فیلمسوزی گسترده شدهاند/گروهی از تهیهکنندگان طرفدار ورشکستگی در گیشه هستند!/بعضی از پخشکنندگان بیمسئولیت به عامل نابودی فیلمها بدل شدهاند!/باید اعتبار را به پروانههای ارشاد برگرداند وگرنه سنگ روی سنگ بند نخواهد شد/با ادامه توقیف آثار مجوزدار در شهرستان، هیچ بعید نیست که سینماداران تهرانی هم از شهرستانها یاد بگیرند و اقدام به ممیزی و توقیف خودسرانه کنند!
سینماروزان: اینکه در نیمهی دوم سال به ناگاه با انبوهی فیلم روی پرده مواجهیم درظاهر معلولِ سیاست غلط تنگ کردن حلقهی اکران در شش ماهه اول سال است که مربوط به امروز و دیروز نیست و سالهاست چنین رویهای را شاهدیم.
حامد مظفری منتقد و روزنامهنگار با بیان مطلب فوق در رادیوتهران گفت: تعییر و تحول شورای صنفی نمایش در دوره های مختلف فقط به صورت موضعی باعث شده فیلمسوزی کمتر شود ولی همچنان هیچ برنامه ای برای جلوگیری از تراکم اکران و فیلمسوزی در نیمه دوم سال نمیبینیم. یک دهه پیش روسای صنف سینما دلیل فیلمسوزی را کمبود سالن سینما میدانستند ولی میبینیم که حالا تعداد سالنهای سینمای مان به نزدیکی هزار سالن رسیده ولی باز هم مشکل فیلمسوزی حل نشده.
مدیر رسانه تحلیلی سینماروزان ادامه داد: همین حالا بالای ۲۰ فیلم روی پرده است ولی درنهایت فقط ۴ تا ۵ فیلم فروش معقول دارند و مابقی ازمنظر گیشه درحال ضرردهی هستند؛ میگوییم از نظر گیشه چون برخی از تهیهکنندگان حقالعملکار که هیچ پولی بابت تولید نمیدهند طرفدار ورشکستگی در گیشه هستند تا با اعلام تراز منفی به سرمایهگذار، او را بدهکار کنند! پس به غیر از تراکم اکران، یک دلیل دیگر فیلمسوزی تهیهکنندههایی هستند که هیچ برنامهای برای جلب مخاطب-نه در تولید و نه در اکران- ندارند و از خدایشان است که فیلمشان نفروشد چون سود را در تولید کردهاند ولی جریان سینمای ایران به سمتی میرود که این گونه حقالعملکاران در حال حذف شدن هستند و حتی صاحبان سرمایه های بادآورده هم ترجیح میدهند با تهیهکنندههایی کار کنند که قادرند فضایی مناسب برای اکران ایجاد کنند تا لااقل ازمنظر شوآف رسانهای، بتوانند پز سرمایهگذاری را بدهند.
این منتقد درباره عامل سوم فیلمسوزی از پخشکنندگانی یاد کرد که مجوز پخش دارند و بهجای کمک به فروش فیلم، فقط میخواهند فیلم اکران کنند تا مجوزشان، تعلیق نشود. حامد مظفری گفت: به غیر از پخشکنندههای فعالی که هم سهمی مناسب از سانس را برای فیلمها میگیرند و هم برنامه های تبلیغاتی ویژه دارند، یکی دو پخشکننده هستند که فقط فیلم پخش میکنند که کرده باشند و به نظرم یکی از عوامل فیلمسوزی و نابودی آثار در اکران، همین پخشکنندگان هستند که اینها هم مثل همان حقالعملکاران برایشان فرقی ندارد که فیلم بفروشد یا نه چون درنهایت اگر فیلم هم نفروشد بابت اقلام تبلیغاتی اولیه، فاکتورسازی کرده و تهیهکننده را بدهکار میکنند.
این منتقد خاطرنشان ساخت: خوشبختانه آگاهی نسبی و جاهطلبی در سینما افزایش یافته و دیگر مثل قبل نه تهیهکنندگان حقالعملکار میتوانند مدام کار کنند و نه پخشکنندگان منفعل چندان فیلم خوبی برای اکران مییابند و کمکم در حال حذف شدن هستند...
حامد مظفری منتقد و روزنامهنگار
حامد مظفری درباره حواشی ایجاد شده حول برخی آثار مجوزدار که نمایش آنها در شهرستانها ممنوع شده، بیان داشت: به هر حال این اتفاق خوبی نیست که مجوزهای صادره در ادارات استانی، ابطال گردد. به نظر میرسد وزارت ارشاد باید با ترمیم معاونت نظارت سینمایی و استفاده از مدیرانی که قدرت لازم را برای رایزنی با نهادهای خاص دارند، مشکل را حل کند. یادمان نمیرود در همین معاونت نظارت و در ادوار مختلف افرادی مثل منوچهر محمدی، علیرضا سجادپور، ابراهیم داروغهزاده و اخیرا روحالله سهرابی را داشتیم که اولا جز مسئولیت اصلی، شغلی دیگر نمیپذیرفتند و ثانیا تا زمانی که مدیر بودند سعی میکردند پای پروانه های صادره بایستند. در همان ماههای ابتدایی دولت چهاردهم که روحالله سهرابی در اداره نظارت به کار ادامه داد، کمترین مشکل در توقیف برای آثار مجوزدار ایجاد شد و سهرابی بی سروصدا و در آرامش، مشکلات را حل کرد.
این روزنامهنگار باسابقه ابراز امیدواری کرد: باید امیدوار باشیم که با ترمیم زیرمجموعههای نظارتی مجددا اعتبار به پروانه های ارشاد برگردد وگرنه دیگر سنگ روی سنگ بند نخواهد شد و ممکن است سینماداران تهرانی هم از شهرستانها یاد بگیرند و پروانه نمایش ارشاد را کنار گذاشته و خودشان اقدام به حذف و ممیزی و حتی توقیف کنند.
سینماروزان: پوستر فیلم سینمایی «برای رعنا» به کارگردانی ایمان یزدی و تهیهکنندگی مرتضی شایسته رونمایی شد که و فیلم از چهارشنبه ۵ آذر در سینماهای سراسر کشور روی پرده است.
در خلاصه داستان این درام اجتماعی – خانوادگی که نخستین فیلم ایمان یزدی محسوب میشود، آمده: «عارف قصد دارد رکورد جهانی پرش با موتورسیکلت از رمپ را بشکند، اما درگیر ماجراهای خانوادگی میشود که او را در موقعیت دشواری قرار میدهد.»
«برای رعنا» تا به حال در فستیوالهای جهانی بسیاری حضور داشته و جوایزی نیز کسب کرده که از جمله آنها میتوان به حضور در فستیوال بینالمللی بوسان کره جنوبی و نامزدی دریافت جایزه بهترین فیلم از این جشنواره، نامزد دریافت مدال گاندی در پنجاه و پنجمین جشنواره فیلم «گوا» در هند، حضور در جشنوارههای بینالمللی بارسلونا، مونیخ و مسکو ۲۰۲۵ و همچنین دریافت جایزه ویژه هیئت داوران چشمانداز روسیه در جشنواره کازان اشاره کرد.
الهام شفیعی طراحی پوستر و عرفان بهمنی طراحی لوگوی «برای رعنا» را بر عهده داشته است.
پخش از «خانه فیلم»
از شاهین مالت تا سریال سووشون و بدعت گذاری پلتفرم نماوا/گزارشی در نشریه انگلیسیزبان
سینماروزان: روزنامه انگلیسیزبان ایراننیوز که در ایران، آمریکای شمالی و حوزه اسکاندیناوی مخاطب دارد گزارشی به بهانه اقتباس نماوا از سووشون ارائه داد.
در ترجمه بخشهایی از این گزارش میخوانیم: جان هیوستن کارگردان درباره رمان «شاهین مالت» که براساس آن فیلم ساخت،گفته بود: داشیل همت نویسنده این کتاب،آن را به گونه ای نوشته بود که احتیاج به فیلمنامه نداشت. این گفته جان هیوستن اثبات کننده این موضوع است که کتابهای داستان آمریکایی که مورد اقتباس قرار می گرفتند،جای اینکه دیالوگ محور باشند،تصویری بوده و هستند. اغلب مخاطبان فیلم های سینمایی و سریال ها،بیشتر با تصویر ارتباط برقرار می کنند تا دیالوگ.
با این حال کتاب «سووشون» مانند اکثر کتب داستانی ایران دیالوگ محور است. برای همین کار اقتباس را سخت میکند و به همین دلیل است که پلتفرم نماوا در این حوزه بدعت گذاری کرده است،بدعتی همراه با ریسک برگردان #سووشون که در نهایت موفقیت در پی داشته است.
فیلم «دو روز دیرتر»: هنرِ جذبِ مخاطب؛ بدون پژمان و بدون تونل زمان!
سینماروزان/احمد محمداسماعیلی: در سینمای تقریبا یکشکل و یکفرم ایران که تولیدات محدود به کارهای کمدی و آثار ارگانی شدهاند، فیلمهایی مثل دو روز دیرتر با روایت داستانی ساده ، جمع و جور و مفرح و در ضمن آموزنده و سرگرم کننده یک حسن و نعمت برای سینمای ایران هستند و باید از این نوع فیلم ها حمایت بیشتری کرد؛ فیلمهای که متکی بر الگوی کمدی-رمانتیکهای کلاسیک بی افتادن در دام ابتذال، پتانسیل کشاندن مخاطب به سینما را دارند.
اصغر نعیمی سینماگر باتجربهای در سینمای بدنه است و به غیر از فیلمنامه های ماندگاری مثل زندگی خصوصی و مستانه که برای پویافیلم نوشته، کارگردانیاش هم در حد قابل قبول و خوبی است؛ او از یک طرف آثار تجاری موفق مثل خط استوا و بیوفا دارد و از آن طرف ملودرامهای ملتهب با رگه های سیاسی یا اجتماعی نظیر سایه های موازی و هایلایت که همچنان از نظر مضمونی، آثاری قابل تامل و مماس با خطوط قرمز هستند.
دو روز دیرتر یک کمدی-رمانتیک خانوادگی درباره زوج جوانی است که تلاش برای مهاجرت دارند و چون پولی در بساط ندارند برای تامین سرمایه برای مهاجرت وارد بازی جذاب و دلنشین عمل به وصیت پدر و عمه می شوند و در این میان گره های داستانی مثل کار در عطاری و فامیل های حسابگر و حسود و وجود طلبکار سمج و غفلت از زمانبندی، پیچ و خم های جذاب و تماشاگر پسندی را برای فیلم خلق می کند.
اصغر نعیمی با اینکه خودش نویسنده بوده ولی بی کِبر کار نگارش فیلمنامه را به صورت گروهی و همراه با رضا مقصودی و حمید اکبری خامنه که دو فیلمنامهنویس از دو نسل مختلف هستند پیش برده و خروجی این تیم سه نفره در مقولهای مثل فرزند آوری -که قابلیت تبدیل به کلیشه را داشته- خروجی قابل قبولی است.
بازی های موثری که اصغر نعیمی از زوج اصلی فیلم سینا مهرداد و پردیس احمدیه گرفته در کنار بازیهای شیرین و دلنشین و ایرونیپسند فرهاد آئیش و گوهر خیراندیش توانسته جریان هماهنگی را در پیش چشم مخاطب قرار بدهد و لحظات مفرحی را شکل دهد.
فیلم دو روز دیرتر
شاید اگر دوروز دیرتر در نیمه اول سال اکران میشد فروش به مراتب بهتری داشت ولی در این تراکم اکران نیمه دوم سال باز هم توانسته جزو پرفروشهای باکسآفیس باشد و البته اکران در این پاییز شلوغ سینماها یک قیاس را هم شکل میدهد میان جنس سالم کمدی-رمانتیک دوروز دیرتر با بالای ده کمدی که از اول سال اکران شدند و یا روی دوش پژمان سوار بودند و یا گرفتار تونل زمان.
دوروز دیرتر با زوجی که تقریبا هیچ تجربه تجاری موفقی نداشتند و اخیرا سریال شان هم انتقادبرانگیز شده بود، مورد توجه مخاطبان قرار گرفته و این، خودش نشاندهندهی اینکه تجربه اصغر نعیمی چه به عنوان ژورنالیست و نویسنده و چه به عنوان کارگردان، چقدر کمک حال جریان کلی سینمای بدنه بوده و چقدر او خوب توانسته با قدری تمرین و جلسات پردازش کاراکتر، توانایی اجرایی بازیگران را بالا ببرد؛ قابل توجه تهیهکننده ها و سرمایهگذارانی که مدام بهدنبال ارسال چک سفید امضاء برای کلههای گرانفروش هستند تا دریابند میتوان حتی با بازیگران میانه هم مخاطب داشت؛ به شرط اینکه شعور را بالا برد و کمی هم برای جذب کارگردانان و فیلمنامهنویسان کارنامهدار خرج کرد.
احمد محمداسماعیلی منتقد و روزنامهنگار سینما
حرفهای دهنمکی درباره تعدد دوستدختر! +فیلم
سینماروزان: مسعود دهنمکی کارگردان سهگانه «اخراجیها» که به دنبال تولید سریال «ابواخبار» هم هست، به گلایه از بیتوجهی مدیران به اوضاع جنسی جامعه پرداخت.
دهنمکی با انتقاد از افرادی تازهکار که وارد حلقه مدیریتی شدهاند، به همشهری گفت: شعارهای جوانگرایی به بچهگرایی تبدیل شده و البته منظورم فقط از لحاظ سن نیست بلکه به لحاظ عقلی است که باعث شده مدیران مملکت همچنان درگیر دعوای چپ و راست باشند.
او ادامه داد: امروز دعوای مردم بر سر کارآمدی و ناکارآمدی است و آنها که سالها در حلقه مدیریتی بودند باید بیایند و بگویند چرا نمی توانند برق و آب مردم را تامین کنند؟ دیگر بس است که مشکلات را گردن طرف مقابل می اندازید و هم چپ و هم راست باید پاسخگو باشند.
کارگردان «رسوایی» با اشاره به بحرانهای نسل جدید گفت: نسل امروز محصول تربیت دانشگاه ها و آموزش و پرورشِ همانهایی است که چند دهه مدیر بودند. چه کردید که جامعه به اینجا رسیده که یک جوان به جای یک همسر، ده تا دوستدختر یا دوستپسر دارد؟؟
کارگردان «زندانیها» افزود: خنده دار است که برای حل مشکل مثلا میگویند بازای تولد فرزند دوم، فلان قدر وام میدهیم! انگار هنوز خبر ندارند جامعه به کدام سمت رفته و هیچ اطلاعی از وضعیت جنسی جامعه ندارند؟؟
برای تماشای فیلم گفتههای دهنمکی اینجا را ببینید.
آقای نقویان!مدیر محترم سیمافیلم! به فصول دوم و سوم «مختار» و «امام علی(ع)» هم فکر کنید!
سینماروزان/احمد محمداسماعیلی: یکی از سنتهایی که در سینما و تلویزیون اغلب کشورهای صاحب صنعت سینما دنبال میشود بحث ادامه تولید یک فیلم و یا یک مجموعه موفق است که بخش اولش مورد استقبال مردم قرار گرفته است.
نمونه مشهورش در سینما سهگانه پدرخوانده است که گرچه به شوق کسب موفقیت قسمت اول ادامه یافت ولی قسمت سومش به هیچ وجه در حد و اندازه و اعتبار دو بخش نخستش نبود.
در تلویزیون ایران هم این سنت مورد توجه قرار گرفته و مجموعههای موفقی مثل نون.خ و پایتخت تا چند فصل ادامه یافتند و به خاطر حفظ هسته اصلی تولید کم و بیش مخاطب داشتند.
شاید همین موفقیت نسبی بود که باعث شد سریال زیرخاکی هم ادامه یابد ولی متاسفانه چنین اتفاقی باعث شد فصل آخر این مجموعه ضعیف و بدون خلق فضا و موقعیت های طنز جدید باشد.
تلویزیون چند سالی است-نزدیک یک دهه- که با انتخاب های غلطش در سپردن ساخت سریال ها به کارگردان هایی که توانایی این کار را ندارند دست به آزمون و خطاهای مکرر بی حاصل زده است و کار به جایی رسیده که طبق آمار موجود بعضا میزان مخاطبان سریالهای بازپخشی آیفیلم به مراتب بیشتر از سریالهای تولیدی شده است.
در این اوضاع و احوال مهدی نقویان رییس سیمافیلم در گفتگویی اعلام کرده که فصول تازه سریالهای مرد هزارچهره، آژانس دوستی و کارآگاه علوی و… در دستور تولید است! البته نه با استفادهی هسته اصلی تولیدِ برند و مثلا به جای حسن هدایت که زنده است و حیّ و حاضر، ساخت کارآگاه۳ را به سیدجمال سیدحاتمی واگذار کردهاند که فیلمسازی تازهکار است و بیشتر به دستیاری شناخته میشود تا کارگردانی.
این برنامه سیمافیلم واکنشی است به باختن قافیه به سریالهای شبکه خانگی؟؟ و راهی برای گریز کوتاه مدت از انتقادات؟
نقویان یادش نیست این دنبالهسازی برندهای ماندگار تلویزیون با سریال روزگار جوانی شروع شد که ماحصلش، اثری ناامید کننده و ضعیف بود؟
آقای نقویان! به فصول دوم و سوم مختار و امام علی(ع) فکر کنید
اساسا برندهایی مثل آژانس دوستی و کارآگاه علوی از فضاسازی تا شخصیت پردازی مناسب دهه هفتاد بودند که اینقدر فضای مجازی گسترش نداشت و اساسا چیزی به نام ویاودی فراگیر نشده بود.
آیا مسائلی که برای مردم در دهه هفتاد دغدغه و جذاب بود برای مردم این سالها پیش افتاده و عادی و سطحی به نظر نمی رسد؟؟ سریالی که براساس همان تم و جهت تداعی خاطرات ساخته شود مشخص است که سرنوشتی جز شکست ندارد.
حالا که مخاطب در کنار محتواهای تولیدی بهروز شبکه خانگی، به راحتی بهترین آثار خارجی را با زیرنویس فارسی و حتی دوبله و بدون محدودیت میبیند مثلا ساختن مرد هزارچهره۳ که در همان فصل دوم هم به تکرار افتاده بود و ابدا نتوانسته بود موقعیتهای خلاقانه فصل اول -که منتج از داستان پخمهی عزیز نسین بود- را تجربه کند، چه معنایی دارد جز گریز از انتقادات؟ به خصوص که یکی از نویسندگان اصلی مرد هزارچهره که خشایار الوند باشد مدتهاست مرحوم شده و نویسندهی دیگرش که سروش صحت باشد خودش درگیر فیلم و سریال سازی است و اگر ایدههایی داشته باشد برای کارهای خودش به کار میگیرد که متهم نشود به کپیبرداری خنک از وودی آلن.
چالهی کمبود مخاطب تولیدات اخیر تلویزیون با دنباله سازی های شکستخورده، مدیریت فعلی تلویزیون را به چاهی میاندازد که دیگر شاید خروج از آن معادل باشد با خروج از سازمان.
تلویزیون باید برای برون رفت از شرایط فعلی به ایده های جدید و کاهش ممیزی ها و استفاده از کارگردان های مستعد و خلاق و امتحانپسداده روی خوش نشان دهد. اگر محصولات اخیر تلویزیون با کاهش مخاطب روبرو شده به دلیل ورود فله ای تهیه کننده و کارگردان هایی است که به جای انجمن سینمای جوان، تلویزیون را برای سعی و خطا و یادگیری انتخاب کرده اند.
دنباله سازی برندهایی که دوره شان به سر آمده است نیز کمکی نخواهد کرد؛ درست مثل این است که تلویزیون بخواهد انتقادات حول سریالهای تاریخی اخیرش مثل مهمان کشی، مهیار عیار، عشق کوفی و مستوران و… را با ساخت امام علی(ع)۲ و مختارنامه۲، جبران کند. معلوم است که فایده ندارد.
سریال «الگوریتم» و مسالهی ناترازی!/ بیژن جان! یوزپلنگ ببین!
سینماروزان/احمد محمداسماعیلی: سریال «الگوریتم» اثری پلیسی امنیتی براساس سنت سریال سازی تلویزیون در این ژانر بعد از تجربه های موفقی مثل خانه امن و فصل اول گاندو است؛ تجربه هایی که بعدتر در مواردی مثل سرجوخه و فریبا چندان موفق از کار در نیامدند.
الگوریتم تقریبا از الگوی سریالهای امنیتی که ابوالفضل صفری تهیه کرده است و بخشی از داستان در خارج از کشور روایت می شود پیروی می کند و تلاش می کند با استفاده از تصاویر خوش آب و رنگ سایر کشورها نظر مخاطبش را به خود جلب کند به بیان بهتر تقریبا کمتر ردپایی از کارگردانی بیژن میرباقری در اثر به چشم میخورد و اساسا کاریست متعلق به صفری که به فرض تغییر کارگردان هم بعید بود از نتیجهی فعلی چندان عدول کند.
ورای تکرار مکررات و گاندوبازی، نقطه ضعف بزرگ سریال الگوریتم فیلمنامه آن است که بیشتر مناسب ساخت یک مینی سریال شش-هفت قسمتی است تا یک سریال سی و چند قسمتی و به همین دلیل مدام شاهد تصاویر یک شکل و بدون منطقی هستیم که شخصیتها در حال رانندگی ، رفتن به کافی شاپ و یا خوردن غذا هستند.
اگر سریالهای نسبتا موفق اخیر را مرور کنیم به مواردی مثل وحشی یا در انتهای شب برخورد میکنیم که در ویژگی هشت قسمتی بودن، مشترکند؛ الگویی که سالهاست در سریال سازی جهانی نیز دنبال میشود و ابتدا یک پایلوت ۵ تا ۸ قسمتی ارائه میکنند و سپس براساس بازخوردهای صورت گرفته تصمیم میگیرند برای ادامهی کار.
شاید اگر سریال الگوریتم هم به صورت یک مینی سریال نهایتا ده قسمتی تولید میشد به مراتب جذاب تر بود تا این نسخه مطولی که سی قسمت را رد کرده.
ضعف دیگر سریال، تراز نبودن قطبهای خیر و شر با یکدیگر است. سرگرد سیاوش کیان و مافوقش به هیچ وجه کاریزما و شخصیت پردازی درستی در سمت قطب مثبت را ندارند و همین است که باعث میشود رفتار و سکنات آنها مرتب یادآور الگوی نیروهای امنیتی گاندو باشد! قدری هویت دار کردن شخصیت و بالا بردن فاز پژوهش برای شخصیت پردازی قطعا کاراکترها را به مراتب سمپاتتر میکرد.
سریال الگوریتم و مسالهی ناترازی
از همه اینها گذشته معلوم نیست چرا استانداردهای اجرای نماهای اکشن پرتعقیب و گریز در سریالهای جنایی-که اصلا باید بر چنین طراحی تمرکز کنند- این قدر پایین است. بیژن میرباقری کافی بود یکی از آثار ساموئل خاچکیان مثلا فیلم معمایی-پلیسی «یوزپلنگ» را چند بار میدید تا خیلی راحت دکوپاژ زدوخورد و کشمکشهای استیلیزه را درک میکرد.
وقتی خاچکیان دقیقا چهل سال پیش و با حداقل ابزار میتوانست بالای نیم ساعت سکانس های مهیج برای فیلمی صد دقیقهای بگیرد و از درگیری در قطار تا درگیری لب مرز تا درگیری در عمارت اعیانی تا درگیری در خیابانهای تهران را به خوبی بازسازی کند چگونه است که اکنون نمیتوانیم حتی جرات کنیم که مثلا در یک درگیری جادهای، قهرمان را روی سقف قطار ببریم؟؟
صدور مجوز همکاری کارگردان “بی بدن” و تهیهکننده “آنتیک”+صدور مجوز برای کارگردان “خوش رکاب”+صدور پروانه برای کارگردان “لاکپشت”
سینماروزان: شورای پروانه فیلمسازی در جلسه اخیر، با ساخت هفت فیلم سینمایی موافقت کرد.
در میان پروانههای صادره نام مرتضی علیزاده کارگردان فیلم “بی بدن” دیده میشود که پروانه “مادرزاد” را گرفته به تهیه کنندگی محمود بابایی که فیلم کمدی “آنتیک” را اکراننشده دارد.
بهمن کامیار کارگردان فیلم “لاک پشت” پروانه فیلم “زکام” را گرفته و علی شاه حاتمی کارگردان سریالهای “خوش غیرت” و “خوش رکاب”، پروانه “مار سفید” را گرفته.
فهرست پروانههای صادره به شرح زیر است:
–«مادرزاد» به تهیهکنندگی محمود بابایی و کارگردانی و نویسندگی مرتضی علیزاده
— «شبگیر» به تهیهکنندگی جلیل اکبریصحت و کارگردانی سید محسن میرحسینی و نویسندگی فهیمه سلیمانی
— «مرد آبی» به تهیهکنندگی سید صابر امامی و کارگردانی سعید کشاورزی و نویسندگی سعید کشاورزی و آرمین اعتمادی
— «واپسین نفسهای مادر» به تهیهکنندگی و کارگردانی و نویسندگی مهرداد فرید
–«زکام» به تهیهکنندگی و کارگردانی و نویسندگی بهمن کامیار
— «مار سفید» به تهیهکنندگی علی شاهحاتمی و کارگردانی و نویسندگی اشکان شاپوری
— «اردوبهشت» به تهیهکنندگی محمد احمدی و کارگردانی محمد داودی و نویسندگی محمد داودی و زینب عطائی
ورسیون ایرانی تلقین/ inception؟⇐رونمایی از تیزر سریال “هزار و یک شب” با بازی هدیه تهرانی، بهرام رادان، پرویز پرستویی و…+ویدئو
سینماروزان: اولین تیزر سریال «هزار و یک شب» منتشر شد.
من دنبال زنی میگردم که بتونه جهان منو نجات بده؛ این خلاصه داستان نمادین سریال است.
ساختار کلی تیزر این ظن را متبادر میکند که انگار با نوعی سفر در زمان به سبک کارهای کریستوفر نولان-مثلا تلقین/inception- روبروییم.
هدیه تهرانی، بهرام رادان، پرویز پرستویی، محسن کیایی، سحر دولتشاهی، پدرام شریفی، پانته آ پناهیها، و… بازیگران اصلی سریال «هزار و یک شب» هستند و شماری بازیگر ترک نیز در این سریال حضور دارند. سهراب پورناظری موسیقی سریال را ساخته است.
سریال هزار و یک شب به تهیه کنندگی و کارگردانی مصطفی کیایی از دوشنبه ۱۰ آذر در پلتفرم فیلیمو است.
برای تماشای تیزر سریال هزار و یک شب، اینجا را ببینید.