1

#تمساح_خونی در مرز ۶۵میلیارد/ عبور #بی‌بدن از ۱۰میلیارد/ #پرویزخان در نزدیکی ۳میلیارد/ #آپاراتچی ۲.۵میلیارد/ #نوروز مماس با ۲میلیارد/ #ایلیا ۱.۵میلیارد/ #آسمان_غرب میلیاردی شد+آمار کامل فروش

سینماروزان: با حذف دستوری فیلم‌های پرفروش هتل، هاوایی و ویلای ساحلی از اکران نوروزی، آنچه محسوس است افت فروش است که البته در کلیت فروش خود را نشان نمی‌دهد چون دو فیلم تمساح خونی و بی بدن، جور بقیه را می‌کشند‌.
تمساح خونی و بی‌بدن رویهم حدود ۷۵میلیارد فروخته‌اند در حالی که پنج فیلم دیگر اکران نوروز همه با هم هنوز به ده میلیارد هم نرسیده‌اند که فقط رقم فروش بی‌بدن است آن هم با وجود محدودیت‌های گریبان این فیلم در تخصیص سانس های آخرشب!
به این ترتیب معلوم شد به غیر از چینش اجباری اکران با آثار متنوع از منظر ژانر، باید کیفیت آثار و اساسا علاقمندی مخاطب به ژانرها و درعین حال توزیع عادلانه سانس ها را هم لحاظ کرد چون نمی‌توان انتظار داشت فیلمی اتفاقا استاندارد مثل آسمان غرب در گونه جنگ با فقط هزار سانس و بدون تبلیغات کافی، بتواند همپای فیلمی کمدی با بیست هزار سانس و انواع و اقسام تبلیغ مجازی و ماهواره ای بفروشد!
به هر حال تمساح خونی با نوزده هزار سانسی که داشته حدود ۳۶میلیارد در این هفته فروخته و به مرز ۶۵میلیارد رسیده.
بی بدن فقط با پنج هزار سانس حدود ۸میلیارد در این هفته فروخته و ده میلیاردی شده‌‌.
پرویزخان ۱میلیارد و ۳۰۰میلیون فروش هفتگي داشته و به ۳میلیارد نزدیک شده.
آپاراتچی حدود ۱میلیارد و ۸۰۰میلیون در این هفته فروخته و ۲.۵میلیاردی شده.
نوروز با محدودیت سانس و گرفتار سانس‌های مُرده، ۱میلیارد و ۳۰۰میلیون در این هفته فروخته و در مرز ۲میلیارد است.
ایلیا ۱میلیارد فروش هفتگی داشته و ۱.۵میلیاردی شده.
آسمان غرب ۷۰۰میلیون در این هفته فروخته و با وجود یک هفته اکران دیرتر، یک میلیاردی شده‌.

آمار فروش سینماهای ایران تا دهم فروردین ۱۴۰۳
آمار فروش سینماهای ایران تا دهم فروردین ۱۴۰۳

✔️✔️آمار کامل #فروش_سینماهای_ایران تا ابتدای دهم فروردین ۱۴۰۳ به شرح زیر است:

(تمام ارقام به تومان است و منهای اکران سیار)

— #تمساح_خونی ۶۴میلیارد و نیم (۲۳روز/نوزده هزار سانس)

— #بی‌بدن ۱۰میلیارد (۱۶روز/پنج هزار سانس)

— #پرویزخان ۲میلیارد و ۶۰۰میلیون (۱۶روز/هزارسانس)

— #آپاراتچی ۲میلیارد و نیم (۱۶روز/دوهزار و هفتصدسانس)

— #نوروز ۱میلیارد و ۸۰۰میلیون(۱۶روز/دوهزار و چهارصدسانس)

— #ایلیا ۱میلیارد و نیم(۱۶روز/دوهزارسانس)

— #آسمان_غرب ۱میلیارد (۹روز/هزارسانس)

 




فرج‌الله سلحشور، بهترین غذا را برای چه کسی سرو میکرد؟/یک خاطره از محمود پاک‌نیت

سینماروزان: فرج‌ا.. سلحشور فراتر از معنای آدمی، انسان بود. انسانیت او برای ما ثابت شد. می‌گویند اگر می‌خواهی کسی را بشناسی با او همسفر و هم‌غذا شو.

محمود پاک نیت بازیگر پیشکسوت با بیان مطلب فوق به جام جم گفت: پشت سر زنده‌یاد سلحشور خیلی حرف‌ها می‌زدند اما من و همسرم سه سال با ایشان کار کردیم و به ما ثابت شد یکی از انسان‌های والایی که در کار هنری ما حضور داشتند، ایشان بود. فرج‌ا.. سلحشور فراتر از معنای آدمی، انسان بود. انسانیت او برای ما ثابت شد. می‌گویند اگر می‌خواهی کسی را بشناسی با او همسفر و هم‌غذا شو. ما سه سال با ایشان همسفر و هم‌غذا بودیم.

فرج‌الله سلحشور، بهترین غذا را برای چه کسی سرو میکرد؟/یک خاطره از محمود پاک‌نیت
فرج‌الله سلحشور، بهترین غذا را برای چه کسی سرو میکرد؟/یک خاطره از محمود پاک‌نیت

وی ادامه داد: به خاطر سریال یوسف پیامبر‌(ع) هر روز مسافت طولانی را با هم می‌رفتیم و ۳ ــ ۲ وعده‌ کنار هم غذا می‌خوردیم. نوع بینش‌اش نسبت به افرادی که با او کار می‌کردند انسانی بود. مثلا به مدیرتولید می‌گفت روزی که هنروران حضور دارند بهترین غذا را بدهید. من ندیدم تهیه‌کننده‌ای چنین کند.

پاک نیت افزود: من باور دارم نباید درباره انسان‌ها پیشداوری مثبت و منفی کرد. سعی می‌کنم با آدم‌ها تجربه کنم. با همه آدم‌ها کار کنم. متن، حرفه‌ای‌بودن و اخلاق کارگردان برایم خیلی مهم است. آدم بااخلاق افرادی را دور خود جمع می‌کند که سالم هستند. ایشان نسبت به انتخاب آدم‌ها خیلی دقت داشت. آدم دیگر چه چیزی از یک کارگردن یا تهیه‌کننده می‌خواهد؟ مردم خیلی چیزها می‌گویند اما نباید گوش داد.




دلیل خانه‌نشینی دو سال اخیر محمد صالح‌‌علاء-مجری “دو قدم مانده به صبح”-چیست؟/در بهاریه ۱۴۰۳ مطرح شد

سینماروزان: محمد صالح علاء مجری برنامه های فرهنگی “دو قدم مانده به صبح”، “لحظه”، “حرف”، “چشم شب روشن”، چند سالی هست که در تلویزیون، برنامه ندارد که خودش در بهاریه ۱۴۰۳ برای روزنامه اطلاعات، بدان پرداخته است.

متن بهاریه محمد صالح علاء را بخوانید:

زمستان می‌رود نزد دیروز. بهار با همۀ گل‌ها، نسیم‌ها و باران‌ها می‌آید تا که تأسیس اصل کند، زیبایی‌های به غارت رفته در زمستان را. به یاری کوه‌ها، برفاب‌ها، شقایق‌های کوهی و علف‌های خودروی زیبا، دوباره تأسیس کند که ما همه دستیاران بهاریم.

بهار پاداش درختان ایستاده در گوشه‌های سرد زمستان است. پاداش گل‌هایی است که انتظارش را کشیده‌اند. حتی اعدادی که دیگر تحمّل سرمای زبر زمستان را ندارند. همچون نه و هفت:
یک نه گردن فراز و چند هفت یقه‌باز
منتظر تاکی سرآید این زمستان دراز
از بهار دیگرها خبری ندارم. اما بهار ما از راه آینه وارد می‌شود. همین که رسید، دست دراز می‌کند با ما دست می‌دهد. دست‌های ما هم مانند شکوفه‌های بهار نارنج می‌شکفند؛ چنان که هر که با دریا دست داده، دستش خیس شده است.

دیگرها تعجب می‌کنند که چرا بهار ما بموقع اتفاق می‌افتد. درحالی که اتفاق ساعت مچی ندارد. اتفاق هر وقت خودش بخواهد می‌افتد. چرا که بهار ما اتفاقی بهنگام است و ما همه از هنگام آمدنش با خبریم. زیرا بهار ما تنها بهاری است که از رواق نوروز می‌گذرد. مثل مسافری که همپای جاده به مقصد رسیده است. مانند گل داوودی که در شکفتنش تأخیر نیست. بهنگام می‌آید تا ما را شبیه خود کند.

هم ما و هم اعدادی مانند نُه گردن فراز و هفت یقه باز، که بهار حصه‌ای عادلانه و بی‌واسطه برای همه است. هیچکس نمی‌تواند بهار ما را تا بزند و در جیب خود بگذارد. بعدتر آن را با پیک موتوری برای کسانی که خود می‌پسندد، ارسال کند. زیرا بالعکس زمستان، پنجره‌های بهار، رو به بیرون باز می‌شوند. مهم‌تر این که هرگز کسی از بهار بدی ندیده است. پس این نوروز که دست در گردن سالی تازه می‌آید، بر هر که در کنار بهار است، خنشان باد!

محمد صالح علاء: دو سال است در خانه نشسته ام
محمد صالح علاء: دو سال است در خانه نشسته ام

همۀ نوروزهای کودکی برای من در کنار خانواده، پدر و مادر و فامیل گذشته است. در سال های گذشته اما همیشه سر کار بوده ام؛جز این یکی دو سال که در خانه نشسته ام. من از ابتدای زندگی ام کارمند تلویزیون بوده ام و همیشه کار کرده ام و جز کودکی یادم نمی آید که نوروز را در کنار خانواده سر کرده باشم.نوروز من چندان نوروز مفصّل و تشریفاتی نبوده است. نوروز من کبوتری است که خواب می بیند ماهی می شود.

من در ایماژها و زندگی ذهنی خودم، نوروزهایم اینگونه است که دائم برای من سال تحویل است. جهان من دائماً در تغییر است. خود شما دیگر برای من آن کسی که ابتدا با هم سلام و علیک کردیم نیستید. چون صحبت ها باعث شده است نوعی شناخت از هم پیدا کنیم. در این جهان، همه دور هم می گردند. ماه دور زمین می گردد، زمین دور خورشید می گردد، خورشید دور کهکشان شیری می گردد. همه در حال دور هم گردیدن و در حال تغییر هستیم. به نظرم کسانی که تغییر نمی کنند، محکوم به زوال هستند. ما دایناسور نیستیم. از دایناسورهای طفلکی هیچ چیز باقی نمانده است؛ چون تغییر نکردند.

 




از جوک کیمیایی تا سیلی شکیبایی/از کل‌کل‌های درویش تا سنکوپِ رخشان!

سینماروزان: بیتا فرهی آذر۱۴۰۲ مرحوم شد در حالی که به عنوان نمادی والا از هنرمندان شیک و باپرنسیب، نامش در اذهان باقی ماند.

 

به گزارش سینماروزان، فریدون جیرانی چندی قبل از فوت بیتا فرهی گفتگویی تفصیلی با او انجام داد که در زمان خود منتشر نشد و حالا فرازهایی از گفته های بیتا فرهی را به نقل از اعتماد می‌خوانید:

 

–ازدواجم چهار سال طول کشید و بعد به دلایلی دوستانه و با رفاقت جدا شدیم ولی تا زمانی که زنده بود، رفاقت مان سرجایش بود تا اینکه دو سال پیش فوت کرد ولی به هر حال زندگی دونفره ما دوام پیدا نکرد و بعد از ازدواج اول نیز دیگر ازدواج نکردم.

 

–شوهرم(آقای قریشی) چاپخانه بسیار عظیمی داشت و کار فرهنگی میکرد، کتاب هفته کار شوهر من است که از کتاب های متشخص زمان خود بود و همین الان هم نایاب است. اواخر هم کار چاپ کتاب درسی انجام می‌داد.

 

–شوهرم علاقه ای به سینما نداشت، مرد اسپرتی بود و اهل تنیس و اسکی، ورزش می‌کرد و روزگار را جور دیگری میدید، اهل سینما نبود و گذری به سینما نداشتیم.

 

–حاصل ازدواجم یک دختر به اسم مهساست که دیپلم را در ایران گرفت و بعد به فرانسه رفت و تحصیلاتش را کامل کرد و ازدواج کرد و نوه ای دارم که عاشقش هستم. نوه من دختری سه سال و نیم است به اسم “تسا”.

 

–برای فیلم “هامون” اصلا دورخوانی نداشتیم، سناریو را داشتم، اولین روز فیلمبرداری، مهرجویی و گروهش دنبالم آمد و رفتیم کتابسرا تا ترس نداشته باشم. مهرجویی سعی می‌کرد از خودم بازی بگیرد و من چون شنیده بودن بچه ها خیلی راحت بازی می‌کنند، کودکانه جلوی دوربین رفتم.

 

–در “هامون” صحنه های روانشناس و روانکاو خیلی مشکل بود. با جلال مقدم بازی داشتیم و بسیار سخت بود، دیالوگ ها و بازی سخت بود ولی ما راحت گرفتیم. صحنه سیلی زدن خسرو شکیبایی به من هم واقعا سورپرایز بود چون اول گفتند سیلی می‌زنیم و بعد گفتند نمی‌زنیم ولي نهایتا سیلی خوردم، جا خورده بودم و درد داشت‌. خسرو شکیبایی خیلی ناراحت شده بود که بهش گفته بودند سیلی بزند.

 

–در اولین رونمایی “هامون”، مردم خیلی برخورد خوبی داشتند و فکر می‌کردند همسر خسرو شکیبایی هستم در حالی که پروین جان(همسر شکیبایی) همراهمان بود.

 

–سواد و استعداد بازیگری کنار هم مهم است و استعداد هم باید ذاتی باشد و اندکی هم اکتسابی.

 

–مریل استریپ بازیگر خوبی است ولی فیلمنامه های خوبی برایش می نویسند و مثل اینجا نیست که فقط رل مادربزرگ‌ها را برای ما بنویسند و تقریبا هیچ رل بدردبخوری نباشد.

آخرین حرفهای بیتا فرهی
آخرین حرفهای بیتا فرهی

–من فيلم “اعتراض” را خیلی دوست دارم چون نقش متفاوتی بازی کردم، زن متفاوتی بود، ریخت و شمایل متفاوتی داشت و گویش و فرم حرف زدن دیگری داشت.

 

–به کیمیایی گفتم، من تکنیک نمیشناسم و نه لنز میشناسم و نه چیز دیگر و ایشان خندید و گفت شما همینی که هستی، باش. یادم است سرصحنه “اعتراض”، کیمیایی میخواست خنده ای طبیعی از من بگیرد و یک دفعه آمد در گوشم جوکی گفت که خنده ام گرفت و همزمان آن نما توسط اصغر رفیعی جم ضبط شد. در “اعتراض” داریوش ارجمند هم بود که بسیار بازیگر قدرتمندی است و یکی از بهترین بازیهایش در همین فیلم بود.

 

–من هم با مهرجویی راحت بودم و هم با کیمیایی، مقابل این دو راحت بودن و آنها مرا آزاد و راحت می‌گذاشتند ولی احمدرضا درویش این طور نبود.

 

–احمدرضا درویش بسیار کارگردان خوبی است و سخت پسند و مشکل و بسیار سر بازی در “کیمیا” کل‌کل میکرد.

 

–کار با رخشان بنی اعتماد بسیار سخت بود، برای “خون بازی” سه ماه روخوانی کردیم، سه ماه کار و روخوانی هم باید جلوی خودش انجام می‌شد.

 

–یکی از سخت ترین صحنه های “خون بازی” جایی بود که مادر به دخترش هرویین می‌داد و من یکی دو بار اجرا کردم و خوب بود ولی رخشان تا برداشت ۱۲ و ۱۳ ادامه داد چنان که داشتم سکته میکردم یعنی مرا رساند به جایی که داشتم سنکوپ میکردم یعنی آن قدر گرفت و گرفت و گرفت که به اوج رسید و بعد کات داد.

 

–کیمیایی صبح به صبح دیالوگها را میداد و از فیلمنامه کامل، خبری نبود ولی مهرجویی سناریوی کامل داده بود و دیالوگها کمتر تغییر می‌کرد.

 

 

 

 




تولید قسمت دوم فیلم کمدی “هتل”/چگونه یک طرح یک‌خطی بدل شد به فیلم رکوردشکن سینمای ایران؟

سینماروزان: محمد شایسته تهیه‌کننده و پخش‌کننده فیلم رکوردشکن “هتل” که دومین فیلم پرفروش تاریخ سینما و سومین فیلم پرمخاطب تاریخ سینمای ایران شد، در یادداشتی به روند تولید این فیلم پرداخته و خبر از تولید قسمت دوم آن داده.

متن یادداشت محمد شایسته را بخوانید:

هتل! هتل عزیزم!
سال ۱۳۹۶ فیلم نامه هتل را براساس یک خط خریدم
از ۳ جوان که هنوز از تیم ۳ نفره آنها نه فیلم نامه ای ساخته شده بود، نه من فیلم نامه ازشان خوانده بودم؛
امیر برادران ، پیمان جزینی ، مصطفی زندی. بسیار ازشان ممنونم، فیلم نامه درخشانی نوشتند و چند بار با چند کارگردان سرشناس پیش تولید کردیم
و هر دفعه به دلایلی نشد.
همه میگفتند ول کن این فیلم نامه حتما خوب نیست که به فیلم برداری نمی‌رسد ولی من اعتقاد عجیبی به این متن داشتم و درنهایت پافشاری عجیب من و همراه شدن با مسعود اطیابی عزیز و کمک های برادرانه پژمان جمشیدی و بقیه عزیزانم، شد هتل که به همراه فسیل صاحب رکوردهایی شدیم
که در ۴۵ سال اخیر بی سابقه بود!

تولید قسمت دوم فیلم کمدی "هتل"/چگونه یک طرح یک‌خطی بدل شد به فیلم رکوردشکن سینمای ایران؟محمد شایسته تهیه‌کننده فیلم مطرح کرد
تولید قسمت دوم فیلم کمدی “هتل”/چگونه یک طرح یک‌خطی بدل شد به فیلم رکوردشکن سینمای ایران؟
محمد شایسته تهیه‌کننده فیلم مطرح کرد

البته ما فقط ۶ ماه اکران بودیم، اهل گله نیستم که چرا در اکران نوروز نیستیم، سازمان سینمایی حتما بهتر میداند، در آخر از دوستانم در سازمان سینمایی
اقایان خزاعی ، ایل بیگی ، سهرابی تشکر میکنم
که همراه و کمک ما بودند و از همه عوامل ، عزیزانم در پخش شایسته فیلم ، تیم تبلیغات و تمامی سینماداران در سراسر ایران تشکر و قدردانی میکنم و در آخر از شما مخاطبان عزیز و دوست داشتنی هتل ممنون و سپاسگذارم.

به زودی با “هتل ۲” برمیگردیم!!




مخالفان بازگشت بیضایی و بهروز و معین، لو رفتند!

سینماروزان/حامد مظفری: گره زدن همه چیز و همه کس به سیاست‌بازی باعث می‌شود حتی اعلان دعوت رسمی از امثال بیضایی، بهروز وثوقی، معین و… برای بازگشت به وطن نیز اسیر دوقطبی‌سازی گردد.

این سیاست‌بازی و لجبازی کودکانه با هر آنچه رقیب بگوید-ولو آن که خواسته فعلی خود ما باشد- کار را به جایی میرساند حتی اگر روزی برسد که اجازه برگزاری کنسرت در مشهد و ورود کاملا آزادانه بانوان به استادیوم‌ها را بدهند باز این سیاست‌بازان، علم مخالفت بردارند و خیلی خوب خود را لو دهند که مسأله شان نه خواسته مخاطب که فقط منافع جناحی و محفلی است.

اینکه چرا چپ‌‌های امروز-که برخی از آنها همان پونز به دستان دیروز هستند-آن قدر از دعوت رسمی مدیران هنری دولت سیزدهم برای بازگشت بیضایی و بهروز و معین، برآشفته اند جز در همان خاستگاه ارتجاعی آنها که می‌رسد به انحصار دهه شصت و تنگ تر کردن ساعت به ساعت دایره خودی، ریشه ندارد وگرنه مگر همین ها تا دیروز مرتب عکس بهروز و بیضایی را استوری نمی‌کردند و حسرت بازگشت به وطن آنها را نمی‌خوردند؟

آن قدر هم آماتور و عجولند که به جای استناد به آخرین گفتگوی بهرام بیضایی-که عملا همین جماعت چپ را عامل توقیف غم‌نامه خود بر قتل‌های زنجیره‌ای دانسته بود-به تکه پاره گفته های او علیه مدیران دهه شصت پناه می‌برند؛ انگار که همه گوش‌درازند.

مخالفان بازگشت بیضایی و بهروز و معین، لو رفتند
مخالفان بازگشت بیضایی و بهروز و معین، لو رفتند

آش آن قدر شور شده که حتی صدای مهدی خزعلی را درآورده که می‌گوید بس کنید این مخالفت ها با اتفاقات درست را و بگذارید امور دلخواه‌تان حتی در دولت مخالف‌تان به سرانجام برسد.

اینکه بهروز وثوقی و بهرام بیضایی و معین به ایران برگردند، فرض محال است چون نه رییسی، احمدی نژاد است و نه اینها، حبیب محبیان! آنچه مایه مسرت باید باشد همین دعوت رسمی از مظاهر فرهنگ و هنر ایران است‌ که یکی از جنتلمن‌ترین آنها که فرامرز اصلانی باشد به تازگی مرحوم شد و در این چهار دهه یکی نگفت او چرا نباید در وطن باشد؟

بله! بیضایی‌ها و معین‌ها و اصلانی‌ها نباید در وطن باشند و شاگردان خلف آنها حتی در وطن در انزوا قرار گیرند تا تتوکاران بیسواد و بچه متصل‌های گرفتار انواع و اقسام امراض- که البته زاییده همان انحصارگرایان دهه شصت هستند- همچنان ترکتازی کنند و نگذارند هنر ایرانی حتی در همین منطقه هم مشتری پیدا کند.




شب=روز!؟/یادداشت بهاری سیدضیاء هاشمی رئیس جامعه صنفی تهیه‌کنندگان

سینماروزان: سیدضیاء هاشمی رئیس جامعه صنفی تهیه‌کنندگان سینمای ایران در یادداشتی بهاری ضمن ارائه تحلیلی مختصر از اوضاع و احوال سینما در سال گذشته، آرزوهایی کرده برای سال پیش‌روی سینمایی.

متن یادداشت رئیس جامعه صنفی تهيه‌كنندگان را به نقل از اعتماد بخوانید:

سلامم را تو پاسخ گوي… در بگشاي!

از آنچه در اين يك‌سال مي‌گذرد نه خيلي دوريم و نه خيلي نزديك، اما براي من گويي كمتر از يك ماه گذشته است، به چنان رفتني كه گوياي عمري است مستعجل براي همه ما و زنگ خطري است براي همه آنچه نگفتيم و تصميماتي كه به غلط گرفتيم و نفع شخصي و گروهي را بر خيرجمعي اولويت داديم. هشداري است براي يادآوري وعده‌هايي كه عمل نكرديم و وفاي به عهدي كه مي‌دانستيم امكان تحقق آن را نداريم ولي متعهد به آن شديم و اين مردم نجيب و شريف را حيران و سرگردان كرديم و همچنان … بگذريم. اميدوارم در ايام كوتاه باقيمانده قدردان آنها باشيم و شاكر الطاف خداوند كه در چنين دوراني ما را به قدري ولو اندك عهده‌دار مسووليت و منصبي قرار داده است. فراموش نكنيم كه در آيه 140 سوره آل‌عمران خداوند باري تعالي خطاب به مومنان اشارت داده كه «اين ايام ظفرمندي و شكست وديعه الهي است كه بين شما مي‌گردانيم تا مومن‌ترين و صالح‌ترين شما عيان شود، چراكه خداوند ظالمين را دوست نمي‌دارد.» پس تلاش كنيم در اندك مجال خود، در زمره صالحان باشيم نه ظالمان عصر و ديارمان، چراكه آنچه از ما باقي مي‌ماند، ذكر خير است. چنانكه شيخ اجل سعدي فرمود: «مرده آنست كه نامش به نكويي نبرند.»

 

يكم: دمت گرم و سرت خوش باد

در سال 1402 روزگار خوشي را در اكران سينماي ايران گذرانديم. از چرخه بحران ويروس منحوس كرونا خارج شديم و مردم به سينما اقبال دوباره‌اي نشان دادند. سالن‌هاي سينما از محاق ورشكستگي خارج شدند و به تبع آن نگراني تهيه‌كنندگان و مالكين از سرنوشت نامعلوم فيلم‌هاي‌شان به ساحل نسبتا آرامي رسيد. البته اميدوارم و آرزومندم كه نقدينگي و سود حاصل از فروش خوب فيلم‌ها منتج به توليد بهتر و بيشتر و روزآمدي سالن‌هاي سينما در سال جديد شود.

یادداشت بهاری سیدضیاء هاشمی
یادداشت بهاری سیدضیاء هاشمی

دوم: صدايي‌ گر شنيدي صحبت سرما و دندان است

در سالي كه گذشت متاسفانه در اكران و توليد جاي خالي سينماي اجتماعي بس هويدا بود. بخشي كه به اكران مربوط است، معتقدم با تمركز بر فيلم‌هاي كمدي توانستيم از ركود خارج شويم، هر چند كه فيلم‌هاي اجتماعي همچون سه كام حبس هم با جسارت و برنامه‌ريزي اكران و به‌رغم مضمون تلخ آن با گيشه و استقبال مخاطب روبه‌رو شدند، لكن اگر در سال جديد فيلمسازان با پرداخت مضاميني نو در فيلمنامه و متفاوت در روايت عمل نكنند و در مقابل شوراي پروانه ساخت نيز با گشاده‌دستي و امعان نظر سينماي اجتماعي را جدي نگيرد و با توليد فيلم‌ها در مضامين اجتماعي متنوع همچون سال قبل بدون فعليت عبور كند، به قطع اين سياق را با خطر جدي روبه‌رو كرده و سازندگان اين آثار را هم نااميد و دلزده خواهد كرد. دوستان دلخوش به فروش سال گذشته نباشند كه مستاجل است اگر تدبير نكنند.

 

سوم: فريبت مي‌دهد بر آسمان/اين سرخي بعد از سحرگه نيست

در شرايط كنوني نيز معتقدم مديران سازمان سينمايي به قدر كفايت، كم‌كاري اسلاف خويش در توليد فيلم با مضامين دفاع مقدس و انقلاب را جبران كرده‌اند، بنابراين از آنجا كه اين‌گونه آثار اساسا بنا نبوده گرهي از سينما باز كنند و ذاتا براي اكران در سينماها توليد نشده‌اند و نهايتا يا روانه رسانه ملي با مخاطب كمتر از 20 درصدي خواهند شد يا روانه آرشيو. لذا توصيه مي‌كنم به عوض آن به ضرورت سينما با مضمون اجتماعي به عنوان موتور محرك سينما توجه كرده و ايام باقيمانده را جبران مافات كنند.

 

چهارم: گوش سرما برده است/اين يادگار سيلي سرد زمستان است

اصناف سينمايي دهه‌هاست در يك چرخه معيوب و بي‌نتيجه سرگردان هستند، نه تصميم غلط تعطيلي خانه سينما راه‌حل بوده و نه مقاومت اصناف براي ثبت مستقل و نه نسخه بي‌بو و خاصيت ثبت در وزارت كار كه به لعنت يزيد هم نمي‌ارزد. امروز خانه سينما به اشتباه به دو دسته كارگر و كارفرما تبديل شده و متاسفانه همچنان در بر پاشنه جمع اضداد مي‌چرخد. اقلي از تهيه‌كنندگان تحت عنوان اكت و به عنوان كارفرما با ساير صنوف تحت عنوان كارگر در يك محل جمع آمده‌اند و قرار است تصميمي اخذ كنند كه هم به خير كارگر باشد و هم نفع كارفرما!! از صورت مساله تا نتيجه، هر طرف اعجابي است كه بر هر ركن آن هزاران شك و ترديد واجب است. در شوراي عالي تهيه‌كنندگان هم كه در گذشته هيچ‌گونه شأن قانوني نداشت با خروج جامعه صنفي عملا وجود خارجي هم ديگر ندارد، نمي‌دانم آقايان تهيه‌كننده دنبال كدام گوساله سامري‌اند. نه صنوف عضو را با آراي مستقل به رسميت مي‌شناسند، نه حاضر به انحلال صنوف چهارگانه و تجميع در يك صنف هستند، نه حاضر به رعايت مصالح عمومي سينما هستند و نه مي‌پذيرند براي مدتي از منافع فردي و شخصي به نفع جمع و منافع كليت سينما بگذرند. كلاف سردرگمي كه نه خير دنيا در آن است نه عقبي. ‌الله اعلم.




#فسیل در نزدیکی ۳۲۴.۵میلیارد/ #هتل ۲۷۶میلیارد و #هاوایی ۸۳.۵میلیارد/ #ویلای_ساحلی در مرز ۶۴میلیارد/ #تمساح_خونی مماس با ۳۰میلیارد/ #بی‌بدن در مرز ۳میلیارد/ #پرویزخان در آستانه ۱.۵میلیارد/ #آپاراتچی ۷۰۰میلیون!/ #نوروز و #ایلیا حوالی نیم میلیارد/ #آسمان_غرب دوروزه در نزدیکی نیم میلیارد

سینماروزان: فیلمهای اکران۱۴۰۲ آخرین روزهای نمایش را پشت سر گذاشتند. فسیل در نزدیکی ۳۲۴.۵میلیارد به اکران خود خاتمه داد، هتل و هاوایی در هفته آخر اکران خود یک میلیارد فروخته و ۲۷۶میلیاردی و ۸۳‌.۵میلیاردی شدند، ویلای ساحلی ۲۰۰میلیون در هفته آخر اکران فروخته و مماس با ۶۴میلیارد به اکران خود خاتمه داد.

در میان فیلم‌های اکران نوروز، صدرنشینی برای تمساح خونی است که ۱۳میلیارد در این هفته فروخته و در مرز ۳۰میلیارد قرار گرفته، بی بدن ۲میلیارد و نیم در این هفته فروخته و در مرز ۳میلیارد است.
پرویزخان ۱میلیارد در هفته اخیر فروخته و نزدیک ۱‌.۵میلیارد است. آپاراتچی حدود ۶۰۰میلیون فروخته و ۷۰۰میلیونی شده.
نوروز و ایلیا هر دو حوالی نیم میلیارد فروش قرار گرفته اند و فیلم آسمان غرب در دوروز در نزدیکی نیم میلیارد قرار گرفته.

آنچه از وضعیت اکران نوروزی پیش روست کمبود فیلم بفروش است و شاهدی بر تصمیم غلط روسا برای حذف آثار مخاطب‌پسند هتل و هاوایی و فسیل از اکران و بسنده کردن به همین هفت فیلم اکران نوروزی که فقط توجیه‌گر تنوع ژانر هستند و نه لزوما ژانرگرایی مخاطب‌پسند.

آمار فروش سینماها تا ۳ فروردین ۱۴۰۳
آمار فروش سینماها تا ۳ فروردین ۱۴۰۳

✔️✔️✔️آمار کامل #فروش_سینماهای_ایران تا ابتدای سوم فروردین ۱۴۰۳ به شرح زیر است:

(تمام ارقام به تومان است و منهای اکران سیار)

— #فسیل ۳۲۴میلیارد و ۴۰۰میلیون(۳۵۳روز/۶۰۰سالن)

— #هتل ۲۷۶میلیارد(۱۷۶روز/۲۱۱سالن)

— #هاوایی ۸۳میلیارد و ۵۰۰میلیون(۷۶روز/۷۷سالن)

– #شهر_هرت ۷۷میلیارد و ۵۴۵میلیون(۲۷۵روز/۳۰۰سالن)

— #ویلای_ساحلی ۶۳میلیارد و ۷۰۰میلیون(۱۰۶روز/۲۳۰سالن)

— #بچه‌زرنگ ۶۳میلیارد(۱۷۶روز/۲۲۲سالن)

— #ورود_و_خروج_ممنوع ۳۱میلیارد و ۵۰۰میلیون(۱۰۶روز/۹۰سالن)

— #نارگیل(۲) ۲۸میلیارد و ۲۰۰میلیون(۲۲۴روز/۳۰۰سالن)

— #مسافری_از_گانورا ۱۴میلیارد (۱۰۶روز/۱۳۰سالن)

— #ضد ۳میلیارد و ۱۵۰میلیون (۱۰۶روز/۱۰۰سالن)

— #روشن ۲میلیارد و ۲۰۰میلیون(۳۷روز/۱۸۰سانس)

— #سلفی_با_رستم ۲میلیارد و ۱۴۰میلیون(۱۱۳روز/۷۰سالن)

— #پالایشگاه ۶۲۶میلیون(۹۲روز/۲۵ سالن)

— #توچال ۳۴۰میلیون(۶۵روز/۳۰ سالن)

— #پدران ۱۷۴میلیون(۳۷روز/۱۹۰سانس)

— #رویای_کاغذی ۱۲۱میلیون(۳۷روز/۱۲۰سانس)

✔️✔️اکران جدید

— #تمساح_خونی ۲۸میلیارد و نیم (۱۶روز/۳۰۰سانس)

— #بی‌بدن ۲میلیارد و ۷۰۰میلیون(۹روز/۸۰سانس)

— #پرویزخان ۱میلیارد و ۳۰۰میلیون (۹روز/۱۰۰سانس)

— #آپاراتچی ۷۰۰میلیون(۹روز/۹۰سانس)

— #نوروز ۵۰۰میلیون(۹روز/۹۰سانس)

— #ایلیا ۴۰۰میلیون(۹روز/۱۰۰سانس)

— #آسمان_غرب ۳۰۰میلیون (۲روز/۸۰سانس)




درگذشت آذر فخر؛ بازیگری توانمند که نتوانست به موج‌نو برسد!

سینماروزان/حامد مظفری: آذر فخر بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون در ۸۳سالگی در سانفرانسیسکو فوت شد.

آذر فخر زاده ۲۴ آذر ۱۳۱۹ بود و فارغ التحصیل رشته تئاتر از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود. او در دهه چهل کارش را با بازی در تئاتر شروع کرد و در نمایشنامه‌های «ارثیهٔ ایرانی»، «لبخند باشکوه آقای گیل»، «روزنه آبی» و «افول» همگی نوشتهٔ اکبر رادی ایفای نقش نمود.

آذر فخر حین فعالیت تئاتری بیشتر در متون ایرانی ایفای نقش نمود و به جز کارهای رادی در نمایشنامه های “سرگذشت مرد خسیس”میرزافتحعلی آخوندزاده، “سگی در خرمن‌جا” و “تامارزوها” نوشته نصرت نویدی و به کارگردانی عباس جوانمرد، “مطبخ” و “مرگ همسایه” نوشته غلامعلی عرفان و… بازی کرد.

آدر فخر در اواخر دهه چهل و ابتدای دهه پنجاه خورشیدی وارد سینما شد و در فیلم‌هایی بیشتر متعلق به سینمای‌فارسی و ازجمله “تجاوز”، “هزار بار مردن”، “زلزله دوم” و “گدای اشراف زاده” بازی کرد ولی از بخت بد هیچ کدام از این آثار مورد توجه قرار نگرفتند و در نتیجه آذر فخر نتوانست همچون فخری خوروش و فرزانه تاییدی جای پایی برای خود در سینمای موج نو پیدا کند.

درگذشت آذر فخر بازیگر
درگذشت آذر فخر بازیگر

او در اواسط دهه پنجاه در سریالهای “طلاق” و  “افسانه های کهن ایرانی” و یکی دو تله تئاتر مثل “ارثیه ایرانی” و “روزنه آبی” بازی کرد و با وجود آن که بعد از انقلاب در همکاری با مسعود اسداللهی-کارگردان طلاق- در فیلمی با تم انقلابی به نام “قرنطینه” بازی کرد ولی درنهایت ممنوع‌کار شد و به آمریکا رفت.

کامران نوزاد بازیگر باسابقه ایرانی همسر آذر فخر بود که حدود یک سال و نیم قبل فوت شده بود و حالا آذر فخر نیز به او پیوست.




مرگ فرامرز اصلانی؛ آوازخوان “اگه یه روز بری سفر” 

سینماروزان/حامد مظفری: فرامرز اصلانی آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار و خوانندهٔ موسیقی پاپ ایرانی که سابقه روزنامه‌نگاری هم داشت در ۶۹سالگی به علت سرطان درگذشت.

 

فرامرز حسین‌زاده اصلانی ۲۲ تیر ۱۳۳۳ در تهران، خیابان پاستور متولد شد. خانواده او ۲ ماه پس از تولد او به خیایان فرهنگ واقع در محله امیریه کوچ کردند و فرامرز اصلانی تا ۱۲ سالگی در آنجا زندگی کرد.

 

پدر و مادر فرامرز اصلانی هر دو به موسیقی علاقه داشتند و خانه آنها میزبان اهالی هنر و موسیقی مانند پرویز یاحقی، برادران ملک، علی تجویدی، رحیم معینی کرمانشاهی، رهی معیری و غلامحسین بنان بود. مادر او صدای زیبایی داشت و پدر فرامرز اصلانی نوازنده تار و سه‌تار بود ولی پدر اعتقاد داشت که موسیقی باید موضع جانبی زندگی باشد و همین موضوع باعث کشمکش بین فرامرز اصلانی و پدر او شد و باعث دور ماندن او از موسیقی تا پایان دوره نوجوانی بود.

 

فرامرز اصلانی پس از پایان دبیرستان به انگلستان رفت و دانش‌آموختهٔ رشتهٔ روزنامه‌نگاری در دانشگاه لندن شد. وی پس از پایان تحصیلات به روزنامه‌نگاری پرداخت و محتواهای بسیاری را به زبان‌های انگلیسی و فارسی منتشر کرد. سال ۱۳۵۰ از لندن به لس‌آنجلس رفت و چهار سال در آنجا بود. فرامرز اصلانی در سال ۱۳۵۳ به ایران بازگشت و فعالیت خود را در یکی از روزنامه‌های انگلیسی‌زبان به نام تهران ژورنال (Tehran Journal) وابسته به موسسه اطلاعات آغاز کرد.

 

فرامرز اصلانی همزمان با کار مطبوعاتی، نوازندگی و آوازخوانی را پی گرفت و ترانه‌ها و موسیقی‌اش را بیشتر خود می‌نوشت و آن را با سبک ویژه خودش با گیتار و آواز اجرا می‌کند.

 

او در شبی که مهمان پری زنگنه بود، ترانه آهوی وحشی را نواخت. این ترانه مورد توجه دیگر مهمان آن جمع قرار گرفت که رئیس کمپانی سی‌بی‌اس رکوردز اینترنشنال در تهران بود. این آشنایی به انتشار نخستین مجموعه آثار موسیقی فرامرز اصلانی با نام “دلمشغولی‌ها” انجامید که به سرعت توانست جزو پرفروش‌ترین آثار موسیقی در آن سال قرار گیرد.

 

فرامرز اصلانی پس از انقلاب، به همراه خانواده‌اش ایران را ترک کرد و در انگلستان سکونت گزید و در آنجا به‌طور هم‌زمان فعالیت‌های رسانه‌ای و موسیقایی را پی گرفت. فرامرز اصلانی در سال ۱۳۷۵ به لس‌آنجلس کوچ کرد و با هنرمندان دیگری مانند داریوش اقبالی، فرامرز آصف و بابک امینی همکاری‌های مختلفی داشت. آلبوم “رومی: معشوق همین جاست” ثمره همکاری او با داریوش اقبالی، رامش با آهنگسازی و تنظیم فرزین فرهادی است. او قطعه “پرستوهای خسته” را نیز با فرامرز آصف اجرا کرده بود.

 

مرگ فرامرز اصلانی
مرگ فرامرز اصلانی

 

از مهم‌ترین آثار اصلانی که در ایران هم به شهرت فراوانی رسید آلبوم‌های “دلمشغولی‌ها” و “روزهای ترانه و اندوه” بودند. “به یاد حافظ”، “خط سوم” و “نیمه شب تا بامداد” دیگر آلبوم‌های او بودند.

“دلمشغولی‌ها” یا “اگه یه روز بری سفر…” را باید شناخته‌شده ترین قطعه اصلانی دانست که با تنظیم آرمیک دشتی جاودانه شد. قطعه ای که بعد از دوم خرداد۷۶ در بسیاری از فیلم‌های دختر-پسری یا نواخته شد یا شنیده شد.

 

هرچند آلبوم‌های فرامرز اصلانی در ایران مجوز نداشت اما برخی آهنگ‌های او از جمله آهوی وحشی با شعری از حافظ بارها از رادیو پخش شده‌ بود.

 

در سال ۱۳۹۷ گزیده‌ای از ترانه‌های اصلانی در قالب کتاب “روزهای ترانه و اندوه: گزینهٔ ترانه‌های فرامرز اصلانی” توسط نشر کوله‌پشتی منتشر شد که البته مشخص نیست با اجازه او بوده یا نه؟

 

هر دو دختر اصلانی به نام‌های فدرا و رکسانا نیز مانند پدر در زمینه موسیقی فعالیت می‌کنند.

 

احمدرضا نبی‌زاده خواننده آبادانی مقیم لس‌آنجلس هم از نظر چهره و هم صدا، شباهت زیادی به فرامرز اصلانی داشت ولی به هر حال قطعات کالت اصلانی کارنامه او را پربارتر و شهرتش را دوچندان کرد.

 

 




دعوت محمد خزاعی رئیس سینما از بهروز وثوقی و بهرام بیضایی برای بازگشت به ایران+فیلم/روی آنتن زنده اعلام شد

سینماروزان: محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی دولت سیزدهم روی آنتن زنده شبکه دوم تلویزیون از تمام هنرمندان سینمایی خارج از کشور دعوت کرد به ایران برگردند.

خزاعی گفت: تمام هنرمندان خارج از کشور می‌توانند به کشور برگردند و در چارچوب قانون کار کنند. چندی قبل شنیدم بهرام بیضایی تمایل دارد که دوباره فیلم بسازد و همین جا دعوت میکنم به ایران بیاید و فیلم بسازد.

وی ادامه داد:  بهرام بیضایی در دولت دوم احمدی نژاد و بعد از ساخت فیلم “وقتی همه خوابیم” از ایران رفت و در دولت روحانی هم نتوانست برگردد اما من در مدت حضورم در سازمان سینمایی همواره تلاشم این بود که ایشان برگردد و باز هم فیلم بسازد.

خزاعی درباره هنرمندان قبل از انقلاب که با وقوع انقلاب ممنوع‌کار شدند و هجرت کردند، بیان داشت: درخواست های متعددی به سازمان سینمایی رسیده از سوی هنرمندان مهاجر که می‌خواهند برگردند و ما هم به آن‌ها ابلاغ کردیم که می‌توانند برگردند و در چارچوب قانون کار کنند.

رئیس سینما تاکید کرد: بهروز وثوقی می‌تواند برگردد و کار کند و هیچ منعی از سوی ارشاد و سازمان سینمایی ندارد. ممانعتی وجود ندارد و اتفاقا ما کمک ميکنيم که شرایط فعالیت شان فراهم شود.

برای تماشای فیلم گفته های خزاعی، اینجا را ببینید.

محمد خزاعی: بهروز وثوقی و بهرام بیضایی می‌توانند به ایران برگردند
محمد خزاعی: بهروز وثوقی و بهرام بیضایی می‌توانند به ایران برگردند




ماجرای ورود چهره‌های لس‌آنجلسی به ایران؛ از جهان و خردادیان تا ابی و شکیلا و…

سینماروزان: با داغ شدن تب ورود نصرت الله معین به ایران، مهدی خزعلی آقازاده حجت الاسلام ابوالقاسم خزعلی لو داده که زمانی کمک کرده جهان قشقایی خوانند فقید لس‌آنجلسی هم به ایران بیاید.

مهدی خزعلی به اعتماد گفت: سالها پیش در دولت دوم اصلاحات، از طرف یکی از اقوام جهان قشقایی برای ایشان یک امانتی بردم و بعد نشستیم و نسکافه ای خوردیم و آن‌جا تازه فهمیدم ایشان خواننده است. جهان می‌ترسید به ایران بیاید و از من خواست کمک کنم.

خزعلی ادامه داد: من رزومه جهان را دیدم و ازش خواستم اجازه دهد استعلام کنم و من در ایران از برخی دوستان پرس و جو کردم و آن‌ها گفتند هیچ مشکلی ندارد، پرونده ای ندارد و ایشان آمد و حتی زمان زلزله بم بود که آنجا هم سر زد و قرار بود کنسرت بگذارد به نفع زلزله زده های بم و ما برایش مجوز بگیریم.

وی ادامه داد: او یک آلبوم هم داشت که از طریق برادر ما(سمیر زند) به ارشاد داد که مجوز بگیرد ولی کمی قصور از جانب ما بود که پیگیری نشد وگرنه همین جا مجوز میگرفت و همین جا اجرا میکرد ولی پروسه ارشاد خیلی طولانی شد و ایشان از ایران رفت.

مهدی خزعلی با اشاره به دیگر هنرمندانی که به ایران آمده اند، بیان داشت: افراد دیگری هم این گونه بودند که به ایران آمدند و از جمله خانم شکیلا هم سفرهایی به ایران داشته، آمده و رفته. محمد خردادیان آمد و رفت و کسی هم معترض نشد. می‌توانستند خردادیان را بازداشت کنند ولی سیستم چشم بست و با او مماشات کرد پس بقیه هم می‌توانند برگردند.

او تاکید کرد: البته که خوانندگان لس‌آنجلسی اگر به ایران بیایند وامدار قوانین داخلی هستند، مثلا همین آقای ابی وقتی به دوبی می‌رود قوانین امارات را می پذیرد و آهنگ خلیج فارس را نمی‌خواند و طبیعی است اگر به ایران بیاید به قوانین داخل هم احترام خواهد گذاشت.

حرفهای مهدی خزعلی درباره بازگشت ابی، معین جهان، شکیلا و... به ایران
حرفهای مهدی خزعلی درباره بازگشت ابی، معین جهان، شکیلا و… به ایران

مهدی خزعلی درباره بازگشت معین به ایران اظهار داشت: ایشان می‌تواند برگردد و کاری با او ندارند. اینکه برخی اصلاح طلبان چون فکر می‌کنند بازگشت معین در دولت اصولگرا رخ داده، می‌خواهند سنگ اندازی کنند، درست نیست چون حتی اگر جناح مقابل ما دارد فضا را باز می‌کند باید کمک کنیم و اینکه من بگویم به نفع جناح مقابل میشود، خطاست. وزیر گفت معین می‌تواند بیاید و بعد برخی شروع کردند که اگر بیاید ۲۸سال حبس می‌گیرد و البته که قوه‌قضاییه به درستی تکذیب کرد‌. واقعا این سیاه‌نمایی‌ها درست نبود و هر دولتی که می‌خواهد هنرمندان را کمک کند که برگردند باید حمایت کرد.

مهدی خزعلی خاطرنشان ساخت: معین خواننده ای بسیار معقول است که برای امیر مومنان(ع) خوانده که می‌تواند حتی در استادیوم آزادی و در عید غدیر برای مولای شیعیان بخواند. این، موضوعی بود که من زمانی به مرحوم هاشمی رفسنجانی هم گفتم ولی آن زمان نشد که اینها به ایران بیایند و حالا هم دیر نیست…




الزام به نیم‌بها بودن دو روز در هفته بلیت سینماها در تعطیلات نوروز/خرید بلیت فله‌ای برای شوآف فروش، ممنوع!

سینماروزان: امیدواریم در کنار امتداد اکران نوروزی فیلم‌های پرفروش روی پرده، الزام به نیم بها بودن بلیت سینماها در روزهای دوشنبه و سه شنبه در دو هفته تعطیلات نوروز هم برقرار باشد تا مخاطبان کم‌بضاعت‌تر هم بتوانند به سینما بروند.

حامد مظفری منتقد و کارشناس سینما روی آنتن زنده برنامه جنت آباد رادیوتهران با بیان مطلب فوق گفت: ترکیب اکران نوروزی ترکیب متنوعی است یعنی آنهایی که در تمام اين ماهها نقد داشتند بر غلبه کمدی بر اکران حالا دیگر باید از این چینش اکران راضی باشند ولی آیا این ترکیب متنوع می‌تواند رکوردشکنی های فسیل و هتل و… را ادامه دهد؟ این مسأله ای است قابل بحث‌های مفصل‌تر.

این منتقد ادامه داد: کمدی «تمساح خونی»، ملودرام جنایی«بی‌بدن»، فیلم جنگی خوش ساخت «آسمان غرب»، فیلم زندگینامه ای «پرویزخان»، کمدی نوستالژی «آپاراتچی» ، فیلمهای کودک «نوروز» و «ایلیا در جست‌وجوی قهرمان» ترکیب اکران نوروزی را تشکیل می‌دهند. در این بین طبیعتا “تمساح خونی” که اکرانش زودتر استارت خورده امید اصلی گیشه است و بعدش “بی بدن” و “پرویزخان” فروش‌های خوبی داشته اند. این وسط “آسمان غرب” هم میتواند آنهایی را راضی کند یک فیلم جنگی خوش ساخت و از نظر بصری استاندارد می‌خواهند. “نوروز” و “ایلیا…” هم دو فیلم کودک هستند تا خانواده هایی که کودک دارند بتونن در نوروز از سینماها استفاده بهینه کنند. “آپاراتچی یک کمدی نوستالژی است که علاوه بر مخاطب عام میتواند مورد توجه آذری زبان ها قرار بگیرد.

حامد مظفری تاکید کرد: آن چیزی که میتواند تنور گیشه ها را در نوروز گرم نگه دارد،ادامه اکران فیلم‌های پرمخاطب امسال هست یعنی فیلمهای رکوردشکن مثل فسیل و هتل و هاوایی و… را باید با مدیریت روی پرده نگه داشت چون طبیعی است که بسیاری از مخاطبان وفتی برای تماشای یک کمدی به سینما میروند احتمالا علاقمند میشوند که فیلم‌های دیگر را هم ببینند.

حامد مظفری منتقد و کارشناس سینما
حامد مظفری منتقد و کارشناس سینما

این منتقد سینما خاطرنشان ساخت: یک نکته خیلی مهم اینکه در دو هفته تعطیلات نوروز هم باید قاعده نیم بها بودن بلیت سینماها در دوشنبه و سه‌شنبه ادامه داشته باشد چون خیلی ها توان اقتصادی همین بلیت ۸۰ هزار تومانی را هم ندارند و این طوری میشود تمام طبقات جامعه را دعوت کرد به تماشای فیلم‌ها. در عین حال امیدواریم برخی از صاحبان آثار که متصل به سرمایه‌های بادآورده هستند برای شوآف فروش، اقدام به خرید بلیت‌های فله‌ای و مهندسی گیشه نکنند چون واقعا فیلمی که مخاطب ندارد را نمی‌شود تا ابد روی پرده نگه داشت و باید با فیلم بهتر، جایگزین کرد و برای جلوگیری از سوءاستفاده‌های احتمالی حتما باید نظارت ویژه بر اکران نوروز صورت گیرد.

برنامه “جنت آباد” به تهیه كنندگی مریم سادات آصفی، اجرای مهدی مجنونی، هماهنگی و دستیاری تهیه سپیده آقاجانی و كارشناسی حامد مظفری از رادیو تهران روی آنتن می‌رود.




درگذشت جواد مانی؛ تهیه‌کننده‌ای که علیرضا قربانی و… را به رسانه ملی آورد 

سینماروزان: جواد مانی تهیه‌کننده باسابقه رادیو در ۷۸سالگی به دلیل سکته مغزی در آلمان درگذشت.

 

جواد مانی متولدِ ۱۲ اسفندِ سالِ ۲۴ در تبریز بود و در خانواده ای فقیر به دنیا آمده بود. آن زمان چون بچه ها هنوز شش ماهه نشده می مُردند صبر کردند که اگر او بعد از شش ماه نمرد تولدش را ثبت کنند و بالاخره آن را چهارمِ تیرِ سالِ ۲۵ ثبت کردند.

 

نقل است در نوجوانی، رادیوی کوچکی به اندازه ی یک قوطی کبریت خریده بود که برای او مثل یک پدیده بود. وقتی کلاس چهارم دبستان بود آوازی در دستگاه همایون خواند که بسیار تشویق شد. می گویند دستگاه های موسیقی را از مداحیِ طلبه ها، و دستگاه فکری اش را از شعرِ حافظ آموخته بود. آرزو داشت وقتی بزرگ شد، دستِ جلیل شهناز را ببوسد و با عبدالوهّاب شهیدی در یک فضا نفس بکشد. سالِ ۴۹ لیسانس ادبیات گرفت و یک سال در “ماسال” دبیر بود.

 

اردیبهشتِ ۵۲ به رادیو راه یافت و خیلی زود در این رسانه جا یافت. از برنامه های رادیوییِ کسانی مثلِ احسان و بهادر، خیلی چیزها یاد گرفت و بهره از کارِ دیگران زیاد گرفت. هنر برایش همه جا محافظ بود و سر سلسله ی هنرش شعرِ حافظ بود. لحظه ای را برای شعر و شاعری از دست نمی داد و در سخن گفتن از حافظ به کسی فرصت نمی داد. با برنامه ی “شعر و موسیقی” شروع کرد و تهیه کننده ی برنامه ی مشاعره شد. سه روز هم در هفته، تهیه کننده ی برنامه ی خانواده بود، که در بخشی از آن، قصه های مجید پخش می شد و هوشنگ مرادی کرمانی با آن مشهور شد.

 

در ابتدای انقلاب جواد مانی به مانند بسیاری از هنرمندان قبل از انقلاب، ممنوع‌کار شد و این ممنوع‌کاری نزدیک دو دهه طول کشید تا در اواسط دهه هفتاد با برنامه “میزان” و سپس برنامه “ترنم” به رادیو بازگشت. “ضرباهنگ”، “در محفل شاعران” و “جامه دران” از دیگر برنامه های تولیدی جواد مانی بود.

مرگ جواد مانی تهیه‌کننده رادیو
مرگ جواد مانی تهیه‌کننده رادیو

علاقه مانی به برنامه ماندگار “گل‌ها” باعث شد پایه تولید برنامه “شور زندگی” را بگذارد و از طریق آن خواننده های خوبی را به جامعه شناساند که یکی از آنها علیرضا قربانی بود و دیگری همایون کاظمی.

برنامه “شور زندگی” به تصور ضبط موسیقی به جای پخش، توقیف شد ولی خواننده هایی مثل علیرضا قربانی که در برنامه معرفی شدند توانستند در سال‌های بعد و از طریق تیتراژهای “کیف انگلیسی”، “شب دهم” و… مورد توجه قرار گیرند.

 

جواد مانی در ماه‌های اخیر برای سر زدن به فرزندش به آلمان رفته بود که همان جا فوت شد. او از پارتی بازی گریزان بود و تقریبا هر فردی که با رابطه به دنبال ورود به رادیو بود را بایکوت می‌کرد!

 




پاسخ کارگردان فیلم “پرویزخان” به دو شبهه کلیدی درباره دهه شصت!

سینماروزان: رونمایی فیلم “پرویزخان” در جشنواره فیلم فجر۴۲ چند شبهه درباره روایت فیلم را مطرح کرد و ازجمله این شبهه ها بحث همزمانی عملیات با مسابقه فوتبال یا حتی بحث پخش مستقیم مسابقات در دوران جنگ بود که در تحلیل سینماروزان هم قید شد‌.(اینجا را بخوانید)

همزمان با اکران نوروزی ” پرویزخان” کارگردان فیلم به دو شبهه مرتبط با روایت پاسخ داده.

علی ثقفی کارگردان “پرویزخان” درباره این دو شبهه به وطن امروز گفت: در مقطعی از زندگی آقای پرویز دهداری که ما نشان دادیم و در بهمن‌ماه، عملیات کربلای 4 رخ داده است و این بازی در 8 اسفند همزمان با کربلای 5 انجام شده است، حتی شهید رضایی‌مجد ۹ اسفند یعنی فردای این بازی در کربلای ۵ شهید می‌شود، این را هم می‌دانیم که بخشی از عملیات کربلای 5 آبی بود و جزیره بوبیان کویت در اختیار لشکر عراق قرار گرفته بود. آبان 65 کویت رسما اعلام کرد طرفدار صدام است و بعد از آن میزبان کنفرانسی با حضور کشورهای عربی خلیج‌فارس شد و در آن کنفرانس کشورها می‌خواستند معادلات جنگ را به نفع صدام تغییر دهند، حتی گفتند برای این بازی حاضر نیستند ایران را به خاک کویت راه بدهند و ایران هم اعلام کرد حاضر به بازی با کویت نیست و به این میزان بحث جدی و مهم شده بود که در نهایت کشور بی‌طرف قطر میزبان می‌شود و ایران به قطر رفت، تا اینجا که تمام موارد فیلم منطبق بر واقعیت است و تنها موضوعی که از تخیل من به وجود آمد بحث منور زدن برای تضعیف رزمندگان بود که آن هم دقیق خاطرم نیست اما این موضوع را هم قبلا شنیده بودم که در بازی‌های قبلی با کویت چنین کاری انجام شده بود.

شبهات فیلم پرویزخان
شبهات فیلم پرویزخان

وی ادامه داد: پیرامون بحث پخش مستقیم هم بله! تلویزیون پخش مستقیم نداشت اما به دلیل اینکه می‌خواستم از فیلم واقعی استفاده کنم و مداوم به مخاطب یادآوری کنم این بازی و گل‌های آن واقعی است، برای همین تمایل داشتم از بازی واقعی استفاده شود و فکر می‌کنم برای مخاطب جذاب باشد که بداند عین به عین این گل‌ها ‌زده شده. حتی آقای کوتی که گزارشگر بازی بودند، در آن زمان با تاخیر در رادیو گزارش کرده بودند و این موضوع را من از گزارش‌های مردمی در یک روزنامه در آن زمان خواندم که خوانندگانش زنگ ‌زده و پرسیده بودند درست است ایران 2 گل به کویت‌ زده است و روزنامه هم پاسخ داده بود بله! به هر حال اینها تغییرات بزرگ نیست اما این را هم باید بدانیم که جذابیت یکی از ملزومات سینماست ولی ما سعی کردیم تا جایی که امکان دارد وفادار بمانیم. شما فرض کنید آقای کوتی را از آن بازی حذف کنیم یا اصلا فیلم بازی را نشان نمی‌دادیم، به نظرم با حذف اینها جذابیت فیلم از بین می‌رفت.




#فسیل ۳۲۴.۵میلیارد و #هتل ۲۷۵میلیارد/ #هاوایی ۸۳میلیارد و #ویلای_ساحلی ۶۳.۵میلیارد!/ #تمساح_خونی یک هفته‌ای حدود ۱۵میلیارد/عبور #روشن از ۲میلیارد/ #بی‌بدن و #پرویزخان دوروزه در مرز نیم میلیارد/ #نوروز و #ایلیا… دوروزه حوالی ۱۰۰میلیون/قعرنشینی #آپاراتچی +آمار کامل فروش

سینماروزان: اکران نوروز به طور رسمی آغاز شده و صدرنشین گیشه هفتگی نیز فیلم تمساح خونی از اکران نوروزی است که ۱۱میلیارد در هفته اخیر فروخته و ۱۵میلیارد را رد کرده.

مابقی فیلم‌های نوروزی چون در دو روز اخیر اکران شده اند هنوز نمیتوان درباره وضعیت نهایی آنها در اقبال مخاطب نظر قطعی داد ولی نگاه اولیه حکایت دارد از رقابت بی بدن و پرویزخان که در دو روز حوالی نیم میلیارد هستند.

دو فیلم کودک ایلیا و نوروز نیز در دوروز حوالی صدمیلیون فروش قرار گرفته اند.

 

با عرضه آنلاین، دوز فروش فسیل پایین آمده و این هفته فقط ۲۰۰میلیون فروخته و حوالی ۳۲۴میلیارد و نیم قرار گرفته. هتل ولی ۲میلیارد در این هفته فروش داسته و ۲۷۵میلیاردی شده. هاوایی حدود ۱میلیارد و نیم در این هفته فروخته و به نزدیکی ۸۳میلیارد رسیده.

ویلای ساحلی بیش از ۲میلیارد در هفته اخیر فروش داشته و ۶۳.۵میلیاردی شده.

 

آمار فروش سینماهای ایران تا ۲۵ اسفند ۱۴۰۲
آمار فروش سینماهای ایران تا ۲۵ اسفند ۱۴۰۲

✔️✔️✔️آمار کامل #فروش_سینماهای_ایران تا ابتدای ۲۵ اسفند ۱۴۰۲ به شرح زیر است:

 

(تمام ارقام به تومان است و منهای اکران سیار)

 

— #فسیل ۳۲۴میلیارد و ۳۳۰میلیون(۳۴۶روز/۶۰۰سالن)

 

— #هتل ۲۷۵میلیارد(۱۶۹روز/۲۱۱سالن)

 

— #هاوایی ۸۲میلیارد و ۶۰۰میلیون(۶۹روز/۷۷سالن)

 

– #شهر_هرت ۷۷میلیارد و ۵۴۵میلیون(۲۶۸روز/۳۰۰سالن)

 

— #ویلای_ساحلی ۶۳میلیارد و ۵۰۰میلیون(۹۹روز/۲۳۰سالن)

 

— #بچه‌زرنگ ۶۳میلیارد(۱۶۹روز/۲۲۲سالن)

 

— #ورود_و_خروج_ممنوع ۳۱میلیارد و ۴۴۰میلیون(۹۹روز/۹۰سالن)

 

— #نارگیل(۲) ۲۸میلیارد و ۱۵۰میلیون(۲۱۷روز/۳۰۰سالن)

 

— #مسافری_از_گانورا ۱۳میلیارد و ۷۶۰میلیون(۹۹روز/۱۳۰سالن)

 

— #ضد ۳میلیارد و ۱۰۰میلیون (۹۹روز/۱۰۰سالن)

 

— #روشن ۲میلیارد و ۱۵۰میلیون(۳۰روز/۱۸۰سانس)

 

— #سلفی_با_رستم ۲میلیارد و ۱۰۰میلیونن(۱۰۶روز/۷۰سالن)

 

— #پالایشگاه ۶۲۶میلیون(۸۵روز/۲۵ سالن)

 

— #توچال ۳۴۰میلیون(۵۸روز/۳۰ سالن)

 

— #پدران ۱۷۳میلیون(۳۰روز/۱۹۰سانس)

 

— #رویای_کاغذی ۱۲۱میلیون(۳۰روز/۱۲۰سانس)

 

✔️✔️اکران جدید

 

— #تمساح_خونی ۱۵میلیارد و نیم (۹روز/۳۰۰سانس)

 

— #پرویزخان ۳۶۰میلیون (۲روز/۱۰۰سانس)

 

— #بی‌بدن ۲۵۰میلیون(۲روز/۸۰سانس)

 

— #نوروز ۱۰۰میلیون(۲روز/۹۰سانس)

 

— #ایلیا… ۸۵میلیون(۲روز/۱۰۰سانس)

 

— #آپاراتچی ۳۲میلیون(۲روز/۹۰سانس)




اخراج خواننده لس‌آنجلسی از اف.بی‌.آی بخاطر‌.‌..

سینماروزان: پویا پورجلیل خواننده لس‌آنجلسی فاش کرده که به خاطر فعالیت سیاسی، از پلیس آمریکا اخراج شده.

پویا که آلبوم هایی مثل “قطره باران”، “غریبانه”، “رویا” و “تصویر” را ارائه کرده در تاک شوی منصور سپهربند گفته که قوانین نظامی آمریکا اجازه نمی‌داده کسی همزمان با خدمت در ارگان‌های نظامی، واکنش سیاسی داشته باشد و او نیز به دلیل حمایت از رضا پهلوی از پلیس اخراج شده!

این خواننده که سالها بود فعالیت خوانندگی را ترک کرده بود، دلیل این امر را کیفیت پایین آثار چند سال اخیر موسیقی پاپ ایرانی دانسته و بیان داشت: آن قدر کیفیت خوانندگی و آهنگسازی پایین آمده بود که ترجیح دادم اصلا کار تازه‌ای عرضه نکنم ولی بعد از اخراج از پلیس، ترجیح دادم چند کار متفاوت را ارائه کنم.

پویا پورجلیل خواننده لس‌آنجلسی
پویا پورجلیل خواننده لس‌آنجلسی

پویا که می‌تواند دنباله روی امثال نصرت الله معین، امید سلطانی، علیرضا افتخاری و..‌، در ترکیب مایه های موسیقی دستگاهی و موسیقی پاپ باشد، افزود: از کودکی به خلبانی علاقه داشتم و هرچند زاده انزلی هستم ولی زمانی هم در بندربوشهر و در نزدیکی نیروگاه اتمی، زندگی می‌کردیم و جایی که مجاور یک فرودگاه پروازی بود و انواع و اقسام هواپیماها را آنجا میدیدم و از خوانندگی هم همان پروازها و اوج گرفتن های روی استیج را دوست دارم و پلیس هم شدم به خاطر هیجان که درنهایت اخراج شدم و باز خواننده ام.

 

پویا که با آهنگسازانی همچون منوچهر چشم آذر، بابک رادمنش، جهانبخش پازوکی، محمد حیدری، کاظم عالمی و… کار کرده، تاکید نمود: در شروع به کار اخیر فعالیت خوانندگی و بعد از اخراج از پلیس، بیشتر با آهنگسازان و ترانه سراهای جوان داخل ایران کار میکنم تا لااقل فضایی فراهم کنیم برای رشد چند استعداد تازه. هرچقدر بیشتر بتوانیم میان موسیقی ماندگار ایرانی و جوانان ارتباط ایجاد کنیم، موفق تر خواهیم بود.

 




تکلیف مدیریت فعلی روشن است و پای مجوزهایش می‌ایستد/محال است مجوز اثری را دهیم و شرایط اکرانش را فراهم نکنیم/همين مدیریت سینمایی برای سازندگان “برادران لیلا” در دستگاه قضا، ریش گرو گذاشت/در تاریخ سابقه ندارد که دادستان، یک نماینده تام‌الاختیار برای حل مشکلات سینماگران بگذارد/بیش از ۶۰ درصد متقاضیان، پروانه ساخت گرفته‌اند/قاطبه تهیه‌کننده‌ها مخالف تعطیلی شوراهای نظارتی هستند!/تولید فیلم با سی درصد تغییر فیلمنامه، ایرادی ندارد/قول داده بودند سکانس سیلی به پدر را از “برادران لیلا” حذف کنند/بنا بود “برادران لیلا” اکران دوم نوروز۱۴۰۲ روی پرده برود ولی…/ “شب داخلی دیوار” اصلا درخواست پروانه نمایش نداد/برای بازگشت به سینمای معتمدآریا، فراوان جلسه گذاشتیم/”جنگ جهان‌ی سوم” نمونه‌ی فیلمی است که همه مولفه‌های انتقادی و هجمه عليه سيستم را دارد ولی مجوز گرفته!/ پروانه بین‌الملل “قاتل و وحشی” زمینه‌ای است برای باز شدن باب مذاکره تا…

سینماروزان: اصلاحات لازم را به طور شفاف نگوييم و مثل ادوار قبل اعمال كنيم، بهتر است يا اتفاقا بگوييم كه دوستان مراقبت كنند؟ خيلي از كساني كه الان با هم مراوده داريم و صحبت مي‌كنيم، يكي از بحث‌هايي كه بيشتر از هر مورد ديگري مطرح مي‌كنند، درباره مديريت فعلي سينما اين است كه تكليف ما با شما روشن است. به من، آقاي خزاعي، ايل‌بيگي و دوستان مي‌گويند تكليف روشن است يعني مي‌فهميم فيلم كجايش بايد درست شود يا اين فيلم سه ماه بعد به چه نقطه‌اي مي‌رسد يا برعكس.

روح‌الله سهرابی معاون نظارت عرضه با بیان مطلب فوق به روزنامه اعتماد گفت:  مي‌خواهم دوره‌اي را كه واكنش و رويكرد منفعلانه بوده، نقد كنم كه گفته نشده. چه ايرادي دارد؟ آقاي فلان فيلمساز، آقاي بازيگر فلان، حواس‌تان باشد به دليل حساسيت‌هاي جامعه و شرايط موجود به دليل اتفاقاتي كه مي‌افتد يا افتاده، مراقبت كنيد كه فيلم‌تان و پروژه‌تان دچار مساله و مشكل نشود.تکلیف مدیریت فعلی روشن است و پای مجوزهایش می‌ایستد. محال است مجوز فيلمي را دهیم و شرایط اکرانش را فراهم نکنیم.

سهرابی ادامه داد: يك روز من پرونده همه سينماگرهايي را كه دچار مسائل عديده امنيتي و قضايي شده‌اند، نشان شما خواهم داد كه ببينيد اتفاقا همين وزير فرهنگ و ارشاد و همين رييس سازمان سينمايي براي‌شان چه ‌كار كرده‌اند. براي برادران ليلا بايد ببينيد كه اين آدم در قوه قضاييه چه ريشي گرو گذاشته است.

سهرابی افزود: با مسئولان قضایی جلسات متعددي برگزار كرديم، با همين خانه سينمايي‌ها به قوه قضاييه رفتيم. با بعضي از نمايندگان صنوف، با بعضي از سينماگرها. اگر بخواهم نام ببرم از حوصله شما و اين برنامه خارج است كه ببينيد براي چه تعداد سينماگر با قوه قضاييه صحبت كرديم. شما فكر كنيد دادستان كل كشور يك نماينده تام‌الاختيار براي حل و فصل مشكلات گذاشت كه در تاريخ انقلاب چنين چيزي نداشتيم. اينكه كسي را مامور كنند صرفا براي اينكه فلاني شما حتما براي حل و فصل مشكلات سينماگران كار كنيد كه اتفاقا به دليل حمايت و مساعدت وزير و رييس سازمان و نگاه دولت اين بود. اگر سازمان سينمايي ورود نمي‌كرد الان واويلا بود. خيلي از فيلم‌هايي كه امسال در جشنواره فجر بودند، نمي‌توانستند توليد شوند. نمي‌خواهم اسم ببرم، ممكن است افراد راضي نباشند. خيلي از آدم‌هايي كه در فيلم‌هاي امسال حضور دارند و در عرصه‌هاي مختلف جلوي دوربين يا پشت دوربين حضور داشتند، ممنوع‌كار بودند و رفع شد. رفع ممنوعيت‌ها اتفاقا به خاطر پيگيري سازمان سينمايي بود و از دل همان تعامل و پيگيري و خواهش و تمنا از قوه قضاييه حاصل شد وگرنه ما در سينما الان وضعيت بغرنجي داشتيم.

وی با ذکر شاهد مثال از خودش گفت: همان فیلم “خاکستر و برف”خودم اگر الان ارائه می‌شد احتمالا با كمي اصلاحيه [با لبخند]، پروانه ساخت میگرفت. الان كمي سخت است. آن فيلم حدود سه، چهار سال در نوبت اكران ماند و واقعا دوست داشتم كسي آن زمان در پروانه ساخت به من توصيه‌هايي مي‌كرد، آن متن را اجازه نمي‌داد بسازم و به من مي‌گفت اگر اين فيلم را توليد كني، احتمالا در مرحله اكران به مشكل خواهي خورد و با يكسري اصلاحات و تغييرات و جرح و تعديل به نظرم يك فيلم سرحال‌تر و كم‌مساله‌تري مي‌شد كه زودتر به جريان توزيع وصل شود.

او اظهار داشت: اگر اشتباه نكنم آخرين آماري كه دارم مربوط به ۲۰ روز قبل است كه حدود ۳۰۰ فيلمنامه متقاضي پروانه ساخت بودند. از اين ۳۰۰ فيلمنامه چيزي حدود ۱۸۰ يا ۱۸۵ اثر مجوز ساخت گرفته‌اند. يعني چيزي بيش از ۶۰ درصد متقاضي. از دوستان نماينده صنوف بپرسيد كه متوجه شويد سطح و كيفيت آثاري كه رد شده‌اند در چه حد بوده است.

سهرابی با اشاره به علاقه شخصی برای حذف شوراهای نظارتی بیان داشت: در شوراها بحث من با دوستان مثل حسین كرمي هم اين بود كه فلسفه اين شورا را نمي‌فهمم. اين شورا اصلا چرا بايد تشكيل شود؟ ۴۵ سال است از انقلاب گذشته و اهالي سينما مي‌دانند چه چيزي بسازند و چه چيزي نسازند. من بگويم شوراها را چه كساني نگه داشته‌اند تهيه‌كننده‌ها! اينقدر معروف است كه شما فرموديد. طبيعي هم هست من هم اگر تهيه‌كننده باشم زير بار چنين قانوني نمي‌روم. من يك تضمين حداقلي اوليه براي آوردن سرمايه و هزينه كردن در يك فيلم مي‌خواهم.

سهرابی بیان داشت: الان به فيلم‌ها پروانه ساخت مي‌دهيم. ۱۸ تيتر يا ماده منهيات را امضا مي‌گيريم. يعني تعهد مي‌دهند كه اين موارد را رعايت كنند مثل بحث مصرف مشروبات و دخانيات. بعد از چند صفحه تعهد و امضا مي‌رود يك فيلم ديگري مي‌سازد.

روح‌الله سهرابی
روح‌الله سهرابی

او ادامه داد: هميشه به دوستان هم مي‌گويم كه تا ۲۰، ۳۰ درصد به شرط آنكه در مفهوم كلي تغييري ايجاد نشود، طبيعي است. من و شما فيلم ساخته‌ايم و مي‌دانيم. طبيعتا بعضي اتفاقات لحظه‌اي و حسي و اقتضاي سر صحنه است و اين‌طور نيست كه از پيش در متن آورده باشم. منتها عرض من اين است كه اگر اين اتفاق بيفتد… از همان ابتداي دولت آقاي خزايي شعاري بود كه به نظرم خيلي شعار مهمي بود و به نظرم اگر سينماگرها و اهالي سينما به اين امر دقت كنند، ايشان نكته مهم و قول بزرگي داده است. ايشان گفت هيچ فيلمي در دوره ما توقيف نخواهد شد مشروط بر آنكه به فيلمنامه‌اي كه داده و پروانه ساخت گرفته، وفادار بماند. حالا آن ۱۰، ۱۵ درصد كه طبيعي است و به ذوق و سليقه كارگردان برمي‌گردد. مي‌خواهم عرض كنم سخت‌گيري‌اي كه شما مي‌گوييد، اگر در جلسات شوراي پروانه ساخت باشيد، سخت‌گيري شوراي فعلي اتفاقا از جنس بگير و ببند و محدود كردن و اصطلاحا گرفتن حقي از كسي نيست.

سهرابی پیرامون وضعیت «شب، داخلي، ديوار» گفت: به شما بايد پروانه نمايش بدهم؟ شما به من مراجعه كرده‌ايد كه پروانه نمايش بگيريد؟ من كه در روياها و توهمات خودم نمي‌توانم تصميم بگيرم يك چيزي صادر كنم. اينها رفقاي ما هستند. ما قبل از جشنواره‌هاي سال قبل كه اين فيلم به جشنواره برود…اصلا اين فيلم به شوراي پروانه نمايش نرسيد. ما فقط يك نكته گفتيم كه به همه مي‌گوييم. گفتيم اگر قائل به اين هستيد كه تحت مقررات و موازين تعريف ‌شده و مرسوم سازمان سينمايي در جشنواره‌ها شركت كنيد و به شكل روتين و معمول به اكران برسيد، حتما فيلم‌تان توسط شوراي پروانه نمايش ديده شود و بعد برويد… نمونه قبلي «جنگ جهاني سوم»، «تفريق» و نمونه‌هاي زيادي داشتيم كه اين مسير را رفتند. بپرسيد اين فيلم‌ها چه ميزان اصلاح خوردند. وقتي اين مسير را نمي‌پذيريد و خودسر مي‌رويد، مسيري كه تصورتان است كه درست است، در اين زمينه بحثي ندارم. شايد آنها فكر كرده‌اند آن مسير درست است. ولي اگر مي‌آمدند و در شوراي پروانه نمايش اين فيلم ديده مي‌شد، چه بسا با چند اصلاح، فيلمي كه ۱۱۰ دقيقه است چهار تا 2۰- 10 ثانيه دربيايد، چه اتفاقي قرار است بيفتد؟ دوم اينكه در شلوغي‌هاي سال گذشته، اينها معني دارد. وقتي يك اتفاقي مي‌افتد غائله‌اي در جامعه و كف خيابان به پا مي‌شود، اعتراضات، شلوغي‌ها، ناآرامي‌ها، شما وقتي برشي از يك فيلم را كه اصطلاحا معني اتفاق روز است بدون اينكه مجوزي از سازمان سينمايي گرفته باشيد، بيرون مي‌دهيد و فضا را كمي ملتهب مي‌كنيد و اتفاقات بدتر را رقم مي‌زنيد، معتقد هستم كه ديگر از دست من مدير سينمايي خارج است و تصميم ممكن است جاي ديگري گرفته شود. شما اگر استاد دانشگاه، معلم آموزش و پرورش، پزشك سازمان نظام پزشكي باشيد هم همين است. مادامي كه فعاليت و رويكردت صنفي و حرفه‌اي است و مربوط به فضاي حرفه‌اي خودت است، مدير مربوطه‌ات مي‌تواند ورود كند و اصلاح كند. از لحظه‌اي كه از اين غائله عبور كنيد، جاي ديگري بايد درگير شويد.

او گفت: فیلم “شب داخلی دیوار” به لحاظ سينما و بماهو سينما فيلم خوبی است ولي به لحاظ نگاه و رويكرد احتمالا اختلاف سليقه داريم. معتقدم با جرح و تعديلي همان هم قابل دفاع است و درست مي‌شود. منتها بعد از اتفاق قاچاق فيلم ممكن است سينمادار زير بار اين كار نرود كه يك پرده را اختصاص دهد به فيلمي كه نسخه‌اش در خانه‌هاي مردم هست. به هر حال فقط ما تصميم‌گير نيستيم سينمادار هم بايد تصميم بگيرد.

سهرابی تاکید کرد: اي كاش فیلم‌هایی که به جشنواره های خارجی میروند، از قبل‌تر ديده مي‌شد كه اين فضاي فضاحت‌‌بار از كشوري كه همه‌مان بالا و پايينش را مي‌دانيم به بيرون مخابره نمي‌شد. كساني بوده‌اند كه نزد من آمده‌اند، طي همين دو سال فيلمي داشته‌ايم كه- نمي‌خواهم اسم ببرم- در جشنواره كن يا ونيز سال قبل بوده، از دوستان سينماگر همفكر شما مي‌گفتند از شدت خجالت و شرم از روي صندلي بلند شديم كه اين فضا و تصوير را از كشوري كه من در آن زندگي مي‌كنم، نشان مي‌دهد و آنقدر دروغ، به خاطر يك جايزه. اتفاقا اگر اين مراقبت و نظارت طبق چيزي كه داشتيم… “جنگ جهاني سوم” نمونه عيني ماست که همه مولفه‌هاي انتقادي و هجمه را عليه يك سيستم دارد. ولي با كارگردان فيلم تعامل كرديم. بحثم اين است به آن بخشي كه ممكن است باعث شرم يك مخاطب ايراني شود ما قائل نيستيم و فكر مي‌كنم اگر قبلا اين اتفاق نمي‌افتاده، غلط بوده. اميدوارم اسامي را درست بگويم، سال قبل آقايي از ما براي فيلم «تا فردا» به تهيه‌كنندگي خانم نيكي كريمي پروانه نمايش گرفت. به فيلمي كه به ‌غايت تلخ است ما پروانه نمايش داديم. پنج يا شش ماه بعد با فيلم «آيه‌هاي زميني» بدون پروانه نمايش به جشنواره كن رفت. به چه دليل يك فيلمساز كه قبلا يك مسير باز را جلوي چشمش ديده، يك فيلم با آن شدت تلخي توانسته از ما پروانه نمايش بگيرد، از اين مسير عبور مي‌كند.

معاون نظارت عرضه افزود: فیلم «عصباني نيستم» را حتی از فهرست جوایز جشنواره فجر خارج کردند و مدتها توقیف بود ولی ما به فیلم دیگر رضا درمیشیان  پروانه نمايش داديم به نام «مجبوريم» كه سال‌ها توقيف بوده است و فيلم‌هاي ديگر. مدیران فعلی همان‌ها هستند كه به «مجبوريم»، ابلق، روشن، قاتل وحشي، چپ راست، علفزار، عامه پسند و… پروانه نمايش دادند.

سهرابی گفت: صدور پروانه بین الملل “قاتل و وحشی” اصطلاحا تدبيري بود كه اين مرحله را عبور كنيم، يك اكران بين‌الملل بدهيم و دوباره وارد مذاكره شويم. فيلمي كه مطلقا امكان نمايش نداشت، لااقل فضايي را باز كرديم؛ جمله آقاي نعمت‌الله است كه گفت ما صد سال مديون شما هستيم. حالا اميدوارم كه هنوز بر همين اعتقادشان باشند. براي اكران در بين‌الملل. مي‌خواهم بگويم اينكه چه اتفاقي مي‌افتد، يك جرياني كه شروع كرده تك‌تك مشكلات فيلم‌ها را حل مي‌كند، چطور مي‌شود كه در يك جا مي‌ايستد و اتفاقا مر قانوني رفتار مي‌كند. مراوده‌اي با دوستان برادران ليلا داشتيم، مفصل هم صحبت كرديم. ابتداي امر هم اعلام آمادگي كردند. منتها اصلاحات انجام نشد يعني گفتند زمان نداريم، اصلاحاتي كه بايد، انجام نشد. به كن رفتند، حواشي پيرامون فيلم در كن به گونه‌اي بود كه به‌ كل مغاير با توافقات و تفاهمات ما بود. يعني قرار بود جوري رفتار شود كه اين فيلم پروانه نمايش دارد. ولي نه‌تنها در اين باره سكوت نشد، بلكه با صداي بلند اعلام شد كه ما بدون پروانه نمايش آمده‌ايم. اصطلاحا اين كار خط و نشان كشيدن يا هر چيزي اسمش را بگذاريم، است. يك مدير سينما چطور مي‌تواند يك سينما با اين همه مسائل را مديريت كند؟ دوستان حي و حاضر هستند، تمام شرايط حضور در جشنواره را برايش فراهم كرديم. نگفتيم كه شما نمي‌توانيد برويد. سه مورد اصلاح داديم كه جمعش به سه دقيقه نمي‌رسيد از كل ۱۰۶ دقيقه فيلم.

او ادامه داد: سکانس سیلی فرزند به پدر جزو اصلاحات ما بود و به شخصه معتقد بودم به آقاي روستايي هم گفتم، بحثم فني و سينمايي نبود. يك گپ درددلانه بود و مدل خودم به ايشان گفتم. دوست دارم اينجا هم بگويم شايد براي فيلمسازان ديگر هم خوب باشد. گفتم سعيدجان، ما كه معتقد هستيم فيلم كتاب رسالت يك فيلمساز است و اگر اين پيش‌‌فرض را قبول داشته باشيم كه نمي‌خواهم بگويم ۱۰ ميليون نفر، بگوييم يك ميليون نفر، نه بگوييم ۱۰۰ هزار نفر يا هزار نفر، فيلم شما را ببينند و بابت اين پلان از فيلم شما تاثير بگيرند براي اسائه ادب به ساحت و جايگاه پدر؛ گفتم به شخصه معتقدم كه نه به تو، به خانواده و زندگي يك فيلمساز برمي‌گردد به دليل اينكه يك خطي را شكسته كه نه الان، نه قبل از انقلاب، از نياكان ما نه حتي از دوره بعد از اسلام، مساله بوده و اصطلاحا خط قرمز بوده كه ايشان هم پذيرفت و گفت از اين منظر نگاه نكرده بودم و منطقي است و اصلاحش مي‌كنم. آخرين ديالوگ‌هاي ما بود و قرار بود بعد از كن اصلاح شود و بعد از اين اصلاحات فيلم به اكران برسد. يعني همه كارهايش انجام شد. ما در آخرين مراوده و مذاكرات با عوامل برادران ليلا، حتي به اولين اكران بعد از نوروز ۱۴۰۲، فكر مي‌كرديم كه متاسفانه فيلم قاچاق شد.

معاون نظارت عرضه گفت: بحث حجاب در سينما شايد بحث مبنايي و حتي فراسازماني است. يعني تصميمي است كه اتفاقا بايد در مراجع ديگر، در محافل بالادستي گرفته شود. بماند كه با بعضي از اين دوستان ارتباط گرفتيم و صحبت و تلاش كرديم كه به اين فضا برگردند. مي‌توانيد بپرسيد مثلا جلسات كمي با خانم معتمدآريا نداشتم. مفصل جلسه داشتم و اتفاقا رويكردم اين بوده كه خانم معتمدآريا به اين فضا برگردد. منتها اين برگشت مقدمات و شرايطي دارد. چون بحث حجاب در كشور ما شايد فراتر از بحث قوانين و مقررات آيين‌نامه‌اي يك وزارتخانه است…در صلاحيت و اختيار من نيست و ممكن است هر چيزي بگويم، اشتباه باشد. منتها مي‌توانم اين را به شما بگويم كه حتي براي چيزي كه خيلي در اختيار ما نبوده، تلاش كرده‌ايم. دوستان هستند و مي‌توانند شهادت بدهند. حتي يادم هست در ختم يكي از سينماگرها تماسي داشتيم يا در جلسه‌اي به يكي از دوستان گفتم اين مراسم خيلي بهانه خوبي است براي شركت شما در همان موازين قبلي كه به ‌نوعي التزام شما به قوانين و مقررات را نشان دهد. بعضي‌هاي‌شان را موفق شديم و بعضي‌هاي‌شان شايد هنوز مواضع و ملاحظاتي دارند. به نظرم شايد زمان حلال اين مشكل باشد.




درگذشت داوود قچاق؛ تهیه کننده تلویزیون و مجری طرح “آقای حکایتی”

سینماروزان: داوود قچاق تهیه‌کننده تلویزیون مرحوم شد.

داوود قچاق کار تلویزیونی خود را از دهه شصت و حضور در گروه تولید آثار کودک و نوجوان آن دوران شروع کرد و ازجمله در مجموعه “زیر گنبد کبود” یا همان “آقای حکایتی” به عنوان مجری طرح حضور داشت.

داوود قچاق سابقه خوبی در تولید آثار کودک داشت ولي در کنار آثار کودک، آثاری برای بزرگسالان هم تهیه کرده بود.

سریال‌هایی نظیر فاخته، امروز و فردا، مثل من مثل تو و تله فیلم‌هایی مثل معلم کوچولو، میراث زمین و… ازجمله آثاری است که داوود قچاق تهیه‌کننده آنها بوده است.

داوود قچاق تا اواخر عمر به کار کودک علاقه داشت و بارها از ناملايمات بر سر راه تولید آثار کودک گلایه کرده بود…

داوود قچاق تهیه‌کننده تلویزیون مرحوم شد
داوود قچاق تهیه‌کننده تلویزیون مرحوم شد




درگذشت مصطفی احمدیان؛ فیلمبردار “خودرو تهران۱۱”

سینماروزان: مصطفی احمدیان از فیلمبرداران باسابقه تلویزیون که در سینما هم فعالیت داشت، به دلیل سکته قلبی فوت شد.

مصطفی احمدیان از حدود چهار دهه قبل کار خود را به عنوان فیلمبردار در تلویزیون شروع کرده بود و از مهم‌ترین آثار تلویزیونی مصطفی احمدیان می‌توان به فعالیت در سریال “خودرو تهران۱۱”،  “همسایه‌ها”، سریال “روزهای زندگی” و سریال “گاو صندوق” اشاره کرد.

مصطفی احمدیان در ۱۸ اثر در تلویزیون با نام‌های سریال “همسایه‌ها”، “سریال خط”، سریال “راه شب”، سریال “زمین انسان‌ها”، سریال “عملیات ۱۲۵”، سریال “گاو صندوق”، سریال آواز در باران، سریال بیداری، سریال “پرستار”، سریال “زیرزمین”، سریال “طلسم شدگان”، سریال “روزهای زندگی”، سریال “روزی عقابی”، سریال “شرکت”، سریال “وکلای جوان”، سریال “خودرو تهران ۱۱”، سریال “مهر و ماه” و سریال “بخش چهار جراحی” فعالیت داشت.

درگذشت مصطفی احمدیان فیلمبردار باسابقه تلویزیون و سینما
درگذشت مصطفی احمدیان فیلمبردار باسابقه تلویزیون و سینما

فیلمهای “شاباش”، فیلم “صدای پای من”، فیلم “پروانه ای در مه”، فیلم “پیک نیک در میدان جنگ” و “زخم زیتون” از جمله آثار سینمایی این فیلمبردار بوده است.

آخرین کار او مربوط به سریالی با عنوان “آسانسور” بود که از تلویزیون پخش نشد.

یکی از آثار ماندگار مصطفی احمدیان در مقام مدیر فیلمبرداری، سریال دیدنی “خودرو تهران۱۱” بود که هرچند درظاهر تبلیغی برای یک خودروی مونتاژ داخل(!) محسوب می‌شد -که آن زمان شیک بود و حالا چیپ- ولی کیفیت فیلمبرداری احمدیان به خصوص در نماهای خودرویی باعث شده بود به لحاظ تصویری، سریالی دیدنی شکل گیرد.