1

یکی از مدیران حوزه هنری در نوشتاری بیان کرد⇐مدتهاست چرخه اکران گرفتار مناقشات متعدد است ولی هیچ تلاشی برای اصلاح ساختار صورت نمی‌گیرد/انتظار می‌رفت با آمدن انتظامی افق‌های تازه‌ای باز شود ولی ظاهراً انتظامی هم در «محاق» اطرافیان واقع شده!!/در ترکیه بیش از ۲هزار سینما دارند و سالی ۱۰۰ فیلم تولید میکنند؛ در ایران فقط ۴۰۰ سالن داریم ولی سالی ۱۵۰فیلم تولید میشود!!!/وقتی سالنهای ما ظرفیت این حجم از تولید را ندارد چرا به جای ریخت و پاش‌های بی‌ثمر برای جشنواره‌های زاید و شوراهای متعدد، نهضتی در زمینه سینماسازی و توسعه زیرساخت‌ها ایجاد نمی‌شود؟

سینماروزان: مشکلات متعددی که در اکران وجود دارد و فیلمسوزی گسترده ای که در نتیجه تبعیض میان فیلمها در توزیع سالن و سانس صورت پذیرفته ماههاست ادامه دارد و متأسفانه هیچ کدام از مدیران سینمایی فعلی و قبلی نتوانسته اند حتی طرحی برای جلوگیری از تلفات بیشتر فیلمها در اکران داشته باشند.

یزدان عشیری مدیر روابط عمومی سازمان سینمایی حوزه هنری در نوشتاری با اشاره به معضل تولید بی رویه محصولات سینمایی و عدم وجود سالنهای کافی برای این حجم از تولیدات، از مدیران سینمایی خواسته است به جای خرج بودجه های میلیاردی برای جشنواره ها و شوراهای متعدد به سمت سالن سازی بیایند تا حجم تولیداتی که گرفتار فیلمسوزی میشوند، کمتر شود.

متن نوشتار یزدان عشیری را بخوانید:

چرخه اکران در همه این سالها و ماه‌ها یکی از سرفصل‌های مهم تصمیم گیری و بستر بحث و مناقشات در محافل سینمایی بوده و همواره است. دلیلش روشن است. «عدم توازن در تولید و زیرساخت‌ها».

ظرفیت سینماهای ما گنجایش این حجم از تولید بیرویه را ندارند. به خاطر همین همیشه سر صف اکران و جاگیری دعواست. عادت هم کردیم دست به اصلاح ساختار نزنیم و این کشمکش‌های تکراری و دنباله دار همچنان ادامه داشته باشد. از این رئیس سازمان تا رئیس بعدی. فرقی هم نمی‌کند دوره مهندس باشد یا دکتر. در بر همان پاشنه می چرخد.
به نظرم باید بازنگری اساسی روی تولید در سینمای ایران صورت بگیرد. انتظار می‌رفت با آمدن دکتر انتظامی با توجه به سابقه مدیریتیاش افق‌های تازه‌یی باز شود ولی ظاهراً اقای انتظامی در «محاق» اطرافیان واقع شده اند.
چالش اکران ریشه در چند بخش دارد. محتوای فیلم ها و عدم تنوع ژانر، ساختار کهنه و سنتی اکران و محدودیت زیرساخت ها. بر اساس آمار سالانه، بین ۷۰ تا ۱۵۰ فیلم در سینمای ایران تولید می شود. با احتساب مشارکت بخش‌های خصوصی و دولتی و خصولتی و سرمایه گذاری مستقیم تهیه کننده، کارگردان و بازیگر و … میلیاردها تومان صرف تولید این حجم از آثار در سال می‌شود.

از میان این آثار کمتر از ۴۰ درصد شانس اکران دارند و بیش تر آنها در حسرت اکران می‌مانند. با یک حساب سرانگشتی، با توجه به سرنوشتی که بسیاری از این آثار پیدا می کنند عملاً میلیارد تومان از سرمایه سینما دور ریخته می‌شود.
نکته قابل تامل، فرایندهای روی پرده سینماست. موجی از اثاری شبیه به هم با مضامین مشابه و بازیگران تکراری. فقط ضریب قوت و ضعف این اثار متفاوت است اما اغلب آنها با چاشنی طنز، هجو، اشارات و کنایه های جنسی، شوخی‌های فیزیکی و ادا و اطوارهای سبک و مسخره و … به سراغ تماشاگر می‌روند.

اضافه بر آن، کورس گذاری و رقابت فراگیری است که از سوی فیلمسازان برای تولید آثاری از این دست وجود دارد. بماند که پشت پرده خیلی از این آثار که بعضاً، گیشه های پر رونقی هم داشتهاند، سرمایه های مشکوک و پول‌های کثیف وجود دارد. این روند تا کی و به کجا ختم می‌شود؟ اساساً، نقطه پایانی برای این جریان پیش بینی شده است؟
ریشه این بحران و وخامت اوضاع به فقدان استراتژی هدفمند برای نیازسازی و ذائقه سازی از سوی سازمان سینمایی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بر می گردد. شاهد وضعیت بغرنج رهاشدگی مدیریت و مهندسی تولید در سینما هستیم.
نگاهی به سینمای غرب نشان می‌دهد که افق تولید فیلم و سریال بر اساس نیازها و اولویتها صورت می گیرد. متولیان سینمایی و مسئلان متاسفانه، متوجه سینما نقش و جایگاه کارکردی کلان و فراگیر این رسانه نافذ و جریان ساز نیستند. سینمای غرب به صورت مشخص در ادوار مختلف بر اساس تئوریهای مشخص حرکت کرده است. در مقطعی به تاریخ سازی برای آمریکای بی تاریخ پرداخته که به آن نیاز داشت، در دوره‌یی بر روی اماده سازی افکار عمومی برای جنگ با ژاپن و آلمان و رویدادهای پیرامونی آن، در دوره جنگ سرد بر روی برجسته سازی سبک زندگی غربی و جامعه سرمایه داری و زیبا نشان دادن آن برای ایجاد حسرت و آرزو در بلوک شرق کار شده که موفق هم بودهاند و در سالهای اخیر بر روی تخریب چهره اسلام و مسلمانان با روایت سازی جعلی و ارائه تصویر دروغین از تروریسم.
سینمای ایران اما فاقد تئوری و استراتژی مشخص است. افق ندارد. تولیداتش در خدمت منافع ملی نیستند. از این رو، سینمایی داریم که فعال نیست و به شدت، منفعل است و در سال های اخیر در چنبره روزمرگی و گیشه دست و پا می زند. یکی از مهم ترین دلیل برای چالش اکران و عدم رغبت مخاطب با سینما همین عرصه محصولات مامربوط با دغدغده ها و دردهای جامعه است.
سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیاز دارد تا کارگروهی متشکل از روان شناسان اجتماعی و جامعه شناسان و اساتید رسانه بر روی نیازها و اولویت های اجتماعی رصد و مطالعه نمایند و در جدولی نیازهای سال سینمایی کشور را به صورت کلان اعلام نمایند.
سینما شاخص توسعه و پیشرفت هر کشوری است. جامعه شناسان کشورها را بر اساس نرخ مطالعه، تعداد مخاطبان سینماها و سینماروها، تعداد سالن‌های سینما و پراکنش آن ارزیابی می کنند. طبق استانداردهای جهانی برای هر ۱۰ هزار نفر یک سالن سینما لازم است. در ایران این رقم برای هر ۲۶۰ تا ۳۰۰ هزار نفر است. از سوی دیگر، بیش از ۱۰۸۰ شهر فاقد سینما هستند و فقط ۶۰ تا ۷۰ شهر سینما دارند. ۲۵ میلیون شهر نشین دسترسی به سینما ندارند که با احتساب روستاها این امار به ۴۶ میلیون نفر می رسد. وزیر ارشاد هم اخیراً گفتند ۸۸ درصد مردم به سینما نمی روند. شاخص سالانه سینما رفتن در ایران به طور متوسط ۰/۳ است یعنی به طور متوسط هر ایرانی هر ده سال سه بار به سینما می‌رود. شاید، باورش سخت باشد بیشترین جمعیت شهری استان تهران دسترسی به سینما ندارند. بر عکس استان قم که همگی دسترسی دارند. البته با این حال بیشترین تعداد سالن ها یعنی ۱۱۰ سالن در تهران واقع شده اند و استان هایی داریم که اصلاً سینما ندارند. سیستان و بلوچستان، کهکیلویه و بویر احمد و خراسان شمالی.

با این چشم انداز غم انگیز، آمار تولیدات سینمایی ما بعضاً سالی بیش از ۱۰۰ تا ۱۵۰ عنوان فیلم است و تعداد کل سالنهای سینمایی ما دور و بر ۴۰۰ سالن. در ترکیه ۷۰ تا ۱۰۰ عنوان فیلم تولید میشود در حالی که ۲ هزار و ۳۵۶ سالن سینما دارد و ۵۷ میلیون تماشاگر در سال. کشور امارات با یک میلیون جمعیت، ۳۰۰ سالن سینما دارد. کره جنوبی با ۴۸ میلیون جمعیت ۳۰۰۰ سالن سینما دارد. سال گذشته ۲۰۵ میلیون نفر در کره به سالن سینما رفته اند، یعنی بطور میانگین هر کره ای حدود سه و نیم بار در سال.
چرا یک عزم ملی برای توسعه زیرساخت‌ها در کشور فراهم نمیشود. البته نهادی مثل حوزه هنری به تنهایی از طریق بهمن سبز طی دو سال گذشته حدود ۴۰ سالن سینما و پردیس سینمایی را ایجاد و احیاء کرده است آن هم در شهرستانها آیا وقت آن نرسیده به جای جشنواره‌های زاید سینمایی، شوراهای متعدد و ناکارامد، بروکراسی‌های پیچیده، صرف هزینه ها و ریخت و پاش های بی ثمر، رضایت تراشی برای اطرافیان و دوستان به هر قیمت و … با ایجاد انقلابی در محتوای فیلمهای سینمایی و نگاه سخت گیرانه تر و کیفی تر، نهضتی در زمینه سینماسازی و توسعه زیرساخت‌ها ایجاد کنیم؟