1

چرا اهالی سینما به‌جای حمایت همه‌جانبه از کاندیداهای سینماگر، باز هم دنباله‌روی جریانات سیاسی شدند؟

سینماژورنال/محمدصادق عابدینی: استفاده از محبوبيت هنرمندان براي جمع كردن رأي بيشتر در انتخابات ايده‌اي تكراري اما هنوز هم متداول است و هر بار با نزديك شدن به ايام انتخابات شاهد اظهارنظرهايي از جنس حمايت فلان بازيگر از جناح سياسي خاص و حضور يك چهره سياسي در جمع هنرمندان و نامه حمايت‌آميز عده‌اي از بازيگران سينما در تأييد كانديداتوري شخصيتي سياسي هستيم.

در انتخابات پيش رو نیز یک جریان سیاسی حساب ويژه‌اي روي سلبرتي بازي بازيگران سينما باز كرده‌اند. هر روز مي‌خوانيم كه فلان بازيگر زن كه مادر شوهرش قرار بوده كانديداي مجلس شود در اينستاگرامش چه نوشت يا فلان كارگردان بيكار كه سه فيلم توقيفي كل كارنامه هنري‌اش را تشكيل مي‌دهد نامه نوشته كه بياييد به جناح فلان رأي دهيد.

در حالی که امسال سينمايي‌ها عزمشان را جزم كرده‌اند كه چند كرسي در مجلس داشته باشند، حالا علت اينكه اينگونه اصرار بر حمایت از سیاسیون به جای کاندیداهای سینماگر چیست را فقط خدا مي‌داند.

چرا بازيگران سينما در پازلي كه سیاسیون چيده‌اند بازي مي‌كنند؟

وقتي به حرف‌هاي بازيگران در مورد سينما نگاه مي‌كنيم شعار هنر براي هنر و جدايي هنر از سياست بارها و بارها تكرار مي‌شود. با اين شعار هر چه فيلم سياه و نااميدكننده است ساخته مي‌شود، به آرمان‌ها و علائق ملت ريشخند زده مي‌شود و كلاً «هنر از سياست جدا است» وسيله‌اي مي‌شود براي پيدا كردن هر نوع سياستي.

در نقطه مقابل همين افراد كه تا ديروز شعار هنر براي هنر را سر مي‌دادند مي‌شوند تبليغاتچي‌هاي جناحي سياسي و حاضرند به عنوان پياده نظام وارد ميدان انتخابات شوند و از خرده شهرتي كه دارند براي جمع كردن رأي براي چهره‌هاي سياسي استفاده ‌كنند!

یا معنای شعارهایشان را درک نکرده اند یا بشدت ساده هستند

اين تناقض رفتاري چهره‌هاي شناخته شده سينمايي را مي‌توان اينگونه تعريف كرد كه يا اصلاً آنها معناي شعار هنر صرفاً براي هنر و جدايي هنر از سياست را درك نكرده‌اند و نادانسته در بوق و كرنا شعار استقلال هنر را سر مي‌دادند يا اينكه آنقدر ساده هستند كه جناح‌هاي سياسي آنها را گول زده و با خود همراه مي‌كنند!

هر دو پاسخ بسيار محتمل است اما پاسخ دوم مي‌تواند جامعيت بيشتري داشته باشد. پيش از اين نيز یک جریان سیاسی خاص توانسته بود برخی چهره‌ هاي سينمايي را با خود همراه كرده و کاندیداهای خود را به مجلس بفرستد.

آیا مشکلات اولیه سینمای ایران حل شد؟

حضور اين نمایندگان اما در آخر به چه چيزي ختم شد؟ آيا فضاي كار در سينما و حقوق اوليه‌اي مانند بيمه هنرمندان پيگيري شد و به نتيجه رسيد؟ يا اينكه حق بازنشستگي و حمايت مالي در صورت از كار افتادگي به صورت قانون در آمد؟ بودجه هنر افزايش پيدا كرد؟ همه اين سؤال‌ها تنها يك پاسخ دارد، «نه»!

کسی منکر آزادی سینماگران در استفاده از حق شهروندی نیست اما چرا سینماگران که سالهاست دنباله روی سیاسیون شده‌اند و البته که از این دنباله روی طرفی نبسته اند یک بار هم که شده حمایت از کاندیداهای هنرمند را در دستور کار قرار نمی دهند؟

آیا وقت آن نرسیده که سینماگران یک بار برای همیشه قید تبدیل شدن به بیلبورد انتخاباتی جناحها را زده و ظرفیت هنری خویش را صرف کاندیداهای هنرمند کنند؟