1

(۵+۱) چالش هادی حجازی‌فر برای کارگردانی پروژه “شهید باکری”

سینماروزان: هادی حجازی‌فر همیشه و از همان روزهایی که به عنوان بازیگر نامش سر زبان ها افتاد، در مصاحبه هایش دائم تاکید می کرد که قصدش از حضور در سینما کارگردانی است و بازیگری برایش چندان دغدغه نیست.

به گزارش سینماروزان و به نقل از “سازندگی” او سرانجام قرار است به زودی به این خواسته اش جامه عمل بپوشاند و پشت دوربین برود و به عنوان اولین تجربه کارگردانی فیلم-مجموعه زندگی شهید باکری رابسازد.

اما او برای نخستین گام با چالش هایی روبه روست که اگر به سلامت از آنها عبور نکند، شاید در همین ابتدا به نقطه ای برسد که این فیلم-مجموعه اولین و آخرین کارش در عرصه کارگردانی شود، البته با توجه به هوش و استعدادی که او در این سال ها از خودش نشان داده، قطعا می تواند از پس این چالش ها بربیاد.

چالش اول / همزمانی بازی و کارگردانی

مثل خیلی از بازیگر-کارگردان ها حجازی فر هم قرار است نقش اول فیلمش را خودش بازی کند. او با وجود اینکه می گوید بازیگری دغدغه اش نیست، اما نقش «شهید باکری» آنقدر برایش وسوسه کننده بوده که نتوانسته برآن فائق شود و و اینطور که در خبرها آمده می خواهد نقش این سردار شهید را خودش بازی کند. این اولین و بزرگترین چالش پیش روی حجازی فر است. بازی وکارگردانی آن هم در گام اول به خودی خود سخت و سنگین است، حالا وقتی قرار باشد کارگردان ایفاگر نقش حساسی چون «شهید باکری» باشد ؛ چالش ها شروع می‌شود. گذشته از سنگین بودن نقش، ماجرای گریم خودش حکایتی دارد. به دلیل دور بودن چهره حجازی فر از شهید باکری، گریم او نیازمند زمان زیادی است. حالا در نظر بگیرید او بازیگرنقش اصلی است و در اکثر سکانس ها حضور دارد و برای حضور جلوی دوربین باید چندین ساعت زیر گریم باشد. زمان صرف شده برای گریم، تحمل آن حجم از گریم روی صورت و تمرکز برای درآوردن نقش جلوی دوربین آیا زمانی برای تامل و تمرکز روی کارگردانی می گذارد؟ حالا باید دید حجازی فر از پس این چالش برمی آید؛ یا در نهایت مجبور به انتخاب می شود.

چالش دوم / مشاوری که شاید نباشد

با توجه به دوستی و صمیمیت محمدحسین مهدویان با هادی حجازی فر این احتمال وجود دارد که او به عنوان مشاور در این پروژه حضور داشته باشد. شاید حضور پر رنگ مهدویان بتواند حجازی فر را کمک کند تا با خیالی آسوده در کنار کارگردانی جلوی دوربین هم برود، اما در صورتی که پروژه شهید باکری امسال جلوی دوربین برود امکان حضور مهدویان به شکل تمام قد عملا میسر نیست. او قرار است تا چند روز دیگر فیلم «شیشلیک» را جلوی دربین ببرد و تقریبا تا پایان تابستان درگیر تولید و آماده سازی آن خواهد بود. مهدویان قرار است امسال فیلم دیگری را هم جلوی دوربین ببرد. یک فیلم اجتماعی که از اوایل پاییز پیش تولیدش شروع می شود و تا جشنواره او را مشغول می کند. بنابراین حجازی فر نمی تواند در صورت دعوت از مهدویان به عنوان مشاور روی او به شکل صددرصدی حساب کند.

چالش سوم / بی پولی تلویزیون

حجازی فر هم قرار است مثل فریبرز عرب نیا کارگردانی را با یک مینی سریال با سرمایه‌گذاری مرکز «سیما فیلم» شروع کند. این مرکز و در کل تلویزیون در حال حاضر به شدت با بحران مالی روبه رو هستند. در چنین اوضاع و احوالی سیما فیلم تولید یک ابر پروژه به نام «سلمان فارسی» را در مرحله تصویربرداری دارد و چند سریال دیگر هم در حال آماده سازی، بنابراین تامین بودجه آنها برایش در اولویت است، از همین رو در صورت شروع تولید فیلم-سریال شهید باکری قطعا با مشکل تامین بودجه روبه رو خواهد شد.«سیما فیلم» در وهله اول برایش مهم است که برندی چون حجازی فر را پای کار بیاورد و پروژه ای در اندازه شهید باکری را به جریان بیاندازد تا روی موج خبری اش سوار شود ؛ همین . بنابراین ادامه ماجرا که همان تولید اثر است در اولویت بعدی اش قرار می گیرد . «عرب نیا» هم دقیقا در همین گودال گرفتار شد. سریالش در میانه تولید به دلیل نرسیدن پول متوقف شد و او در نهایت مجبور شد سریال را جمع کند. سریالی که سرآخر آورده ای هم برای او نداشت.

چالش چهارم / پدیده ناقص الخلقه فیلم-سریال

«سیمافیلم» اواسط دهه هفتاد و در زمان مدیریت محمد مهدی حیدریان پروژه‌ فیلم -سریال را استارت زد. برای شروع کارگردانان صاحبنامی را هم پای کار آورد؛ کمال تبریزی، زنده یاد رسول ملاقلی پور، جمال شورجه، داریوش مهرجویی‌ و … ماحصل حضور آنرها تولید فیلم سریال های «لیلی با من است»، «سفر به چزابه»، «خلبان» و «مهمان مامان » بود. آثاری که فقط نسخه سینمایی آن ها کار موفقی از آب در آمد و نسخه سریالی یا همان تلویزیونی شان کارهای متوسط رو به ضعیفی شدند که تقریبا هیچکس چیزی از آن‌ها به خاطر ندارد. تازه این آثار جز کارهای موفق فیلم-سریال ها بودند ؛ تعداد زیادی کار با این فرمت ساخته شد که اکثرا جز کارهای ضعیف سینما و تلویزیون هستند. پرونده این سبک کار با توجه به شکست آنها در یک جبهه یا هر دو جبهه همان اواخر دهه هفتاد بسته شد. حالا گفته می‌شود حجازی فر قصد دارد پروژه شهید باکری را در قالب فیلم -سریال بسازد. فرمتی شکست خورده که کارگردان های معتبری چون کمال تبریزی، رسول ملاقلی پور و… را به لبه پرتگاه برد . فیلم-سریال برای حجازی فر تازه کار یک خطر بزرگ است . او برای گریز از این مهلکه باید در همین ابتدا تکلیفش را مشخص کند که می خواهد فیلم بسازد یا سریال. آیا می خواهد واقعا نخستین تجربه کارگردانی اش در سینما نسخه کوتاه شده یک مینی سریال باشد یا یک فیلم مستقل . البته هر چقدر فرمت فیلم_سریال برای کارگردان پر ضرر است اما در عوض برای تهیه کننده پر سود و فایده است. او با هزینه یک سریال صاحب یک فیلم هم می‌شود و به راحتی می تواند مسیرش را برای ورود به سینما هموار کند و تبدیل به یک تهیه‌کننده سینمایی شود.

چالش پنجم / هزارتوی تصویب فیلمنامه

به سرانجام رسیدن فیلمنامه در تلویزیون هم برای خودش حکایتی دارد. الان که طرح فیلم_سریال «شهید باکری»تصویب شده و کد تولید گرفته گروهی هفت نفره تحت عنوان شورای تصویب طرح فیلمنامه روی آن بحث کرده و نظر داده اند. یعنی طرح اولیه با نظر مشورتی یک تیم هفت نفره به سرانجام رسیده. حالا طرح مصوب در اختیار نویسنده قرار میگیرد تا زیر نظر ناظری که توسط آن تیم تعیین شده فیلمنامه رابنویسد. در این مرحله حجازی فر به اتفاق نویسنده باید داستان را مطابق با معیارهای که ناظر مشخص می کند بنویسد. پس از مدتی که بخشی از فیلمنامه آماده شد ، نوبت به ارسال آن به شورای فیلمنامه سیما فیلم میرسد. اعضای این شورا به شکل مستقیم توسط ریس سازمان انتخاب شده اند. تعدادی از اعضا همان اعضای شورای طرح فیلمنامه سیما فیلم متشکل از حسن اسلامی مهر (رئیس سابق سیما فیلم)، اکبر نبوی ( کارشناس سینما) ،حجت الاسلام و المسلمین حسین رحیم زاده ، جواد آقازاده ( مدیر طرح و برنامه مرکز سیمافیلم)، ابوطالبی (نماینده رئیس سازمان در شورا) هستند .علاوه بر آن چند نفر دیگر در این شورا حضور دارندمسعود ترقي جاه ( معاون اسبق فرهنگی سیما فیلم ) ، دکتر محسن مهاجرانی و مجید رضا بالا (مشاور فیلم وسریال ها) . وظیفه این شورا نظارت محتوایی است نه توصیه های دراماتیک. به این معنا که داستان فیلمنامه تعریف می شود و اعضا گوش می دهند و پرسش های احتمالی را مطرح می کنند. طبعا به دلیل حجم بالای صفحات فیلمنامه و نیز تعداد زیاد فیلمنامه ها و البته مشغله های این افراد، آن ها فرصت خواندن کامل را ندارند و به شنیدن کلیات اکتفا می کنند. البته هر کدام از این اعضا مشاوری دارند که خواندن فیلمنامه به آنها محول می شود. در این مرحله است که اعضای شورای فیلمنامه سیما فیلم توصیه ها را مطرح می کنند. در واقع فیلمنامه با عبور از این مسیرها و اعمال نظرات محتوایی این افراد در نهایت به حجازی فر میرسد تا آن را جلوی دوربین ببرد.

چالش آخر/ تهیه کننده

تولید این فیلم-مجموعه نیازمند این است که تهیه کننده پروژه نگاهی سینمایی به آن داشته باشد، تهیه کننده تلویزیونی با نگاه تلویزیونی آفت این کار است. تهیه کننده ای که سریال هایش را با مقایس های تلویزیونی بسته و عوامل همه مجموعه های تلویزیونی‌اش از کارگردان تا بازیگر و عوامل فنی اکثرا تلویزیونی بوده اند، قطعا برای تولید این کار دچار چالش می شود، چراکه برای به سرانجام رساندن آن می‌بایست عوامل حرفه ای سینمایی را پای کار بیاورد، عواملی که قطعا دستمزدشان با عوامل تلویزیونی تفاوت های اساسی دارد. تفکر تلویزیونی تهیه کننده آفت دیگری هم دارد و آن توقع بالابودن تایم مفیدگرفته شده در هر جلسه کاری است. معمولا در تلویزیون اگر کارگردان زیر هفت دقیقه بگیرد مواخذه می شود و چالش هایش با تهیه کننده استارت می خورد. با توجه به تجربه اول حجازی فر، حضور توامان جلوی دوربین و البته حساسیت کار تایم مفید فاصله زیادی با تایم مفید یک اثر تلویزیونی خواهد داشت. در صورتی که تفکر تهیه کننده ، حرفه ای و سینمایی نباشد بزرگترین چالش حجازی فر همین خواهد بود.

 

هادی حجازی‌فر+شهید مهدی باکری
هادی حجازی‌فر+شهید مهدی باکری