1

کیومرث پوراحمد: یکی از داوران {جشن خانه سینما} گفت خودمان هم شوکه شده‌ایم که “چند متر مکعب عشق” این همه جایزه برده!!!

سینماژورنال: یکه تازی دو برادر به نامهای جمشید و نوید محمودی در داوری جشن خانه سینما و اهدای چندین جایزه به محصول این دو برادر یعنی “چند متر مکعب عشق”(اینجا را بخوانید) سبب ساز آن شده که برخی رسانه ها که چشم امید به موفقیت “قصه ها” در این جشن داشتند کمی شگفت زده شوند.

به گزارش سینماژورنال از جمله این رسانه ها “شرق” است که شگفتی خود درباره عدم حضور “قصه ها” در فهرست نهایی جوایز جشن خانه سینما را با کیومرث پوراحمد در میان گذاشته است و وی نیز همسو با این رسانه درباره روند رأی گیری در جشن خانه سینما سحن گفته است.

سینماژورنال متن کامل گفتگوی پوراحمد را ارائه می دهد:

 در جشن خانه سینما، اکثر جوایز به فیلم «چندمترمکعب عشق» داده شد. به‌نظر شما، پررنگ‌شدن یک فیلم در جشن و نادیده‌گرفته‌شدن فیلم‌های دیگری مثل «قصه‌ها» منصفانه بود؟ 
واقعیت این است که من فیلم «چندمترمکعب عشق» را ندیده‌ام و نمی‌دانم مستحق این‌همه جایزه هست یا نه، اما «ماهی و گربه» را هشت‌بار، «پرویز» را هم هشت‌بار و «قصه‌ها» را شش‌بار در سینما و دوبار قبل از اکران که دیده‌ام! نمی‌توانم تصور کنم «چندمترمکعب عشق»، خیلی برتر از این فیلم‌ها بوده. چنین اتفاقی نشان می‌دهد که ٤٠ نفر داور، فقط رأی داده‌اند، بی‌هیچ ‌بحث و چالشی. خب رأی را هرکسی می‌تواند بدهد ولی برای داوری یک جایزه، چهارنفر آدم سروزبان‌دار اهل تحلیل دلسوز متعهد، باید بحث ایجاد کنند و افراد را درگیر آرایشان کنند. داوری یعنی به‌نتیجه‌رساندن آرا. در چنین اتفاقی نه‌فقط داوران، که آقای اسعدیان و میری و میرکریمی هم نقش دارند. اینکه همه فقط رأی‌هایشان را بدهند، اسمش دموکراسی نیست. یعنی داوران یک جشن نباید خط‌مشی داشته باشند؟ یا دبیر جشن نباید به داوران هشدار بدهد و آنها را متوجه دیگر فیلم‌ها کند؟ خاطرم هست یک‌سالی داور جشنواره فجر بودم، یکی از فیلم‌ها که به‌نظر می‌رسید باید سروصدا کند، به‌نظر ما داوران فیلم بی‌ارزشی بود. جمال امید که آن زمان دست‌اندرکار جشنواره بود، به ما هشدار داد که این فیلم بین مردم رأی اول را آورده و از ما خواست لااقل در دو، سه رشته کاندیدش کنیم تا بین رأی ما و مردم شکاف عمیقی نباشد. به‌هرحال، گاهی لازم است مثلا دبیر دخالت کند چون این آرا و نتیجه نهایی، برای آینده سینمای ما مهم است. فقط کنارایستادن و رأی‌شمردن که دموکراسی نیست. نتیجه، هدایت‌کردن می‌خواهد. با یکی از داوران که حرف می‌زدم می‌گفت خودمان شوکه شده‌ایم که «چندمترمکعب عشق» این‌همه جایزه برده. در داوری نباید جو‌گیر شد.
 خاطرتان هست که در دوره‌های قبلی هم چنین اتفاقی افتاده باشد؟ 
دوره‌ای که خودم دبیر بودم، داوری یک‌مرحله‌ای بود و ما از آرا راضی بودیم. زمان سیف‌الله داد که داوری دومرحله‌ای بود، داور بودم و یادم هست که این‌طور نبود که ما در جایگاه داور فقط رأی بدهیم. دیگر داوران بر یک فیلم اصرار داشتند و من احساس می‌کردم این‌طوری همه جوایز به سمت آن فیلم می‌رود و فیلم «سرزمین خورشید» که فیلم قابلی است، اصلا دیده نمی‌شود. سر این موضوع بحث درانداختم و دیگران را درگیر بحث کردم و بیش از همه یادم هست با ملک‌جهان خزاعی چالش داشتم. درواقع آن زمان، این‌طور نبود که فقط رأی بدهیم.
 در فجر چطور؟ این یک‌صدایی داوران تجربه شده بود؟ 
سالی که «آژانس شیشه‌ای» در فجر بود، همه آرا به سمت این فیلم رفت. بعد از جشنواره، جمشید اکرمی که به ایران آمده بود را دیدم و او گفت این دیگر رأی و داوری نبود، صدور مانیفست سیاسی بود. حرفش را که شنیدم، احساس کردم راست می‌گوید، ما جوگیر شده بودیم. همه هم‌نظر بودیم و اصلا چالشی هم به وجود نیامد. یک دوره دیگر هم در داوری فجر، من، جوزانی، منوچهر محمدی، بابک بیات و… داور بودیم و سر فیلم «به همین سادگی» و «آواز گنجشک‌ها» چالش‌های بسیاری داشتیم. درواقع آخرین مرحله داوری، صدور رأی است. بحث و هشدار در آن مهم است. برگزار‌کنندگان هم، مسئول انتخاب‌ها هستند.
 در یک کلام بگویید به نظر شما چه می‌شود که یک فیلم اکثر جوایز را می‌گیرد و فیلم‌های دیگری که مستحق بودند، هیچ جایزه‌ای نمی‌گیرند؟ 
این شاید ناشی از جوگیرشدن داوران است والا چطور ممکن است تماشاگری مثل من که مدت‌هاست سینمای ایران را دنبال نمی‌کند و حتی حاضر نیست یک‌بار هم فیلمی را در سالن سینما ببیند، چون موبایل‌های روشن مردم آزارش می‌دهد، آن‌وقت «پرویز» و «ماهی و گربه» و «قصه‌ها» را بارها در سالن می‌بیند و داوران، اصلا این فیلم‌ها را در انتخاب‌هایشان نمی‌بینند؟ منظورم این است که این فیلم‌ها آن‌قدر اثرگذار بوده‌اند که یک تماشاگر را کنجکاو کنند بارها ببیندشان. چطور می‌شود فیلم دیگری اکران شده باشد و همان تماشاگر، حتی ندیده باشدش و فیلم این‌قدر مهم باشد، ولی در زمان اکران آن‌قدر تأثیر نداشته باشد که تماشاگری که سینما را دنبال نمی‌کند کنجکاو کند تا حداقل یک‌بار آن را ببیند. در این اتفاق، نحوه رأی‌دادن و جهت‌دهی برگزار‌کنندگان را مؤثر می‌دانم. سالی که خسرو شکیبایی برای «اتوبوس شب» کاندیدا شد، برای فیلمی دیگر هم نامزد شد. من تعجب کرده بودم چطور برای آن فیلم هم نامزد شده. چون هم آن فیلم، فیلم بدی بود و هم خسرو در آن فیلم خوب نبود. نهایتا برای «اتوبوس شب» جایزه گرفت ولی همان موقع فکر کردم، واقعا آنهایی که داورند چه درکی از بازیگری دارند؟ و بر چه اساسی کاندیدا انتخاب می‌کنند.
ببینید ٤٠ داور، نهایتا در رشته‌های مختلف، «چندمترمکعب عشق» را برگزیده‌اند. اگر از این ٤٠نفر، چهار نفر هم اهل تحلیل و بحث بودند، حتما امکانش را داشتند که بحث ایجاد کنند. باید دید آنها اهل تحلیل نبودند یا امکانش را نداشتند؟ اگر امکانش را نداشتند که اشکال از برگزارکنندگان است و اگر امکان داشته‌اند و بحث نکرده‌اند، که خب حتما ناآگاه و کم‌اطلاع بوده‌اند یا اینکه تشتت و بی‌اعتمادی بالایی بین داوران بوده و امکان بحث‌کردن ایجاد نمی‌شده. به نظرم اشکال اساسی در فرمول و نحوه رأی‌گیری است.