1

کاشان⇐ از آن “میعادگاه خشم” تا این میعادگاه خشم

سینماژورنال: ماجراي نشست يك فيلم “هنرو تجربه” در كاشان هر چه كه باشد ، براي آنهايي كه دقيق تر به موضوع فكر مي كنند حواشي جالب توجهي را  در ذهن خود متبادر مي يابند،  حاشيه هايي مهم تر از متن كه البته جوابشان هم در  حادثه هاي تكراري سالهاي گذشته نهفته است.

به گزارش سینماژورنال نخست آن كه از سال ٧٦ كه هنرمندان  علناً به واسطه  حضور نامزدي كه سالها سكاندار امور هنري و فرهنگي كشور بود وارد كمپين هاي تبليغاتي و سياسي اين نامزد و  آن نامزد شدند تا الان كه حدود دو دهه مي گذرد در موسم  هر انتخاباتي  حوادث مشابه به  كرات رخ داده كه هر دو طرف نيز  از بار خبري تبليغاتي  ماجرا سود خود را برده و به مقصود خود نائل  آمده است.

تقسیم کار ناخودآگاه؟

گويي يك اتحاد پنهان يا  تقسيم كار ناخودآگاه في مابين طرفين در قراردادي نامكتوب اما تا حدودي مشهود بسته شده تا با اجراي نمايشي تكراري هر جناحي راضي و خرسند برداشت ها و دستاوردهاي خود را براي خبر سازي ، كمپين سازي ، جمع آوري راي و … داشته باشد و اين ماجرا نيز تا اينجا براي طرفين ماجرا بسيار خوب به  پيش رفته است ، بخصوص كه فرد مورد هجمه ، بازيگري است كه در يك فيلم به زعم کارگردان استعاري كه مورد حمايت كامل مالي يك بانك بوده نقشي فراتر از يك بازيگر داشته است؛

فيلمي كه مشاور آن  يك فرد فرهنگي مشهور از حلقه  تيوريسين هاي فرهنگي نظام بوده و تابش آفتاب حقيقت بعد از ده روز بارش بي امان برف را در ده روز سخت و طاقت فرسا كه مي تواند نمادي از ده روز  پاياني  دوره پرالتهاب و سخت مبارزه عليه رژيم شاه تلقي شود، نشان مي دهد.

فيلمي كه استعاري اگر تلقي شود به شدت مدافع انقلاب اسلامي است و از اين رو ماجراي كاشان از اين حيث براي اين بازيگر مي تواند در آن تعادل بخشي و موازنه الاكلنگي بين جناح ها كمك كند آن  هم زماني كه سازنده آن فيلم هم در مصاحبه اي خواسته بود عليرغم چيزي كه فيلمش مي گويد ژستي اپوزيسيون وارالبته  به شكلي مليح  و نه به اصطلاح گل درشت به خود بگيرد.(اینجا را بخوانید)

مشکل عقاید سیاسی است یا پوشش؟

اما دومين نكته، مدعايي است  راجع به مردم  دارالمونين كاشان و مخالفت ذاتي  شان با مصاديقي كه يك نمونه اش حضور يك بازيگر حالا ميانسال  بعد از انقلاب اسلامی با  پوشش ، در سينما و در يك جلسه پرسش و پاسخ است، چيزي كه براي فرار از  طرح عقايد سياسي اين بازيگر و جناحي كه به آن دلبسته و وابسته است ،به عنوان دليل  اصلي اين هجمه ، عناويني چون مورد تاييد نبودن پوشش او  و مواردي از اين دست ، بازگو مي شود.

از “طوقی” تا “ذبیح” و “میعادگاه خشم” همه در کاشان فیلمبرداری شد

اما نكته جالب آنكه اگر دارالمومنين يا دارالعباده  خواندن بعضي شهرها را در پهنه ايران كه كل كشور به صفت اسلامي خوانده ميشود يك نكته انحرافي در اطلاعيه مذكور  بدانيم و به نويسندگان آن بيانيه اطلاع دهيم علاوه بر كاشان، همزمان قم و اردبيل و سبزوار هم خود را پايتخت و خاستگاه شيعه در ايران مي دانند و مي خوانند، سرانجام به اين موضوع اصلي مي رسيم كه اين كاشان كه مردم مومنش امروزه تاب تحمل يك بازيگر با پوشش را در سالن سينمايشان ندارند، چهار دهه پيش كه بايد قاعدتا سنتي تر مي بوده اند در شهري زندگي مي كردند كه يك پاي ثابت  فيلمسازي براي ساخت فيلم هايي بود كه ستاره هاي سابق سينماي  پيش از انقلاب با استانداردهاي آن زمان در آنها به ايفاي نقش مشغول مي شدند.

از “طوقي” علي حاتمي تا “ذبيح” متوسلاني و “ميعادگاه خشم” سعيد مطلبي و  ده ها فيلم  ديگر ايراني كه به واسطه خلوتي شهر ، معماري فوق العاده جذاب و نزديكي اش به كوير ، تهران و اصفهان و همچنين تكرار موفقيت  تجاري فيلم هايي چون “طوقي” در كاشان فيلمبرداري شده است، حتي فيلم هاي روشنفكرانه ي آن زمان چون “آدمك” خسروهريتاش كه بيشتر از فيلم هاي جريان اصلي، خط قرمز هاي امروزين را رعايت نمي كردند و حتي از خط قرمزهاي مميزي ديروز هم مي گذشتند  در كاشان و ابيانه و … فيلمبرداري شده اند.

از “غارتگران” تا “سفیر” فریبرز صالح

همچنين مجموعه هاي بيشماري نيز از پيش از انقلاب و از زمان “غارتگران” و “سمك عيار” به اين سو در  كاشان  تصوير برداري شده كه آخرين آن به يكي از مجموعه هاي نوروزي  سه سال پيش سيما باز مي گردد و اگر اصلاً اين سابقه قابل توجه در امر فيلمسازي در اين شهر نبود بي شك بيگ پروداكشن اول انقلاب ، “سفير” فريبرز صالح به كاشان نمي رفت.

اصلاً از نيمه دوم دهه ي چهل كه آغاز رونق فيلمسازي در ايران به حساب مي آيد تا نيمه دوم دهه شصت كه مهمانسراي شريتي يا كافه شربتي در كاشان باز بود ، هر روزه تعداد بسيار زيادي از بازيگران سينما و تلويزيون و ستاره هاي مشهور  آن زمان را مي شد ، در آن محل به واسطه حضور كاري در اين شهر ديد، اتفاقي كه شايد در يك پاتوق خاص در تهران كمتر اتفاق  مي افتاد ، حال چگونه بايد پذيرفت  همين مردم ناگهان به طور خودجوش پس از ديدن اولين بازيگر در شهر خودشان اين چنين شوك شده و به هم ريخته و بر انگيخته شده اند كه كار به اينجا رسيده است؟

دستاورد تبلیغاتی برای بازیگری که به ظاهر مظلوم واقع شده

باور اين موضوع بسيار سخت است همانقدر سخت كه باور كنيم  ماجراي رخ داده براي اين بازيگر براي او دستاورد تبليغاتي ويژه آن هم در آستانه انتخابات نداشته باشد.