1

پرسش یک رسانه اصولگرا⇐چرا تلويزيون زير بليت “شامپوي تقلبي” رفت؟

سینماروزان: تبلیغات یک شامپوی خاص در رسانه ملی و مخالفت سازمان غذا و دارو با تبلیغ این شامپو سوژه گزارشی در روزنامه “جوان” شده است؛ گزارشی که در آن به گلایه از عدم رسیدگی به کیفیت آثاری که مدام در رسانه ملی تبلیغ می شوند پرداخته شده است.

متن کامل گزارش “جوان” را بخوانید:

چرا تلویزیون زیر بلیت شامپوی تقلبی رفت؟

یک: فقر مالي رسانه‌هاي ما از مكتوب تا مجازي و تصويري در اين سال‌ها باعث به وجود آمدن پديده‌اي به نام معامله تساهل‌آميز بر سر سلامتي شهروندان و چشم بستن بر اغراق‌ها و ادعاها در محتواي تبليغات آگهي‌ها شده است. واقعيت آن است كه بسياري از رسانه‌هاي ما به خاطر نبود اقبال مخاطبان و خريد محصول آنها عملا مؤسسه‌هايي زيانده هستند و به شدت به آگهي‌هاي تبليغاتي نياز دارند، از آن سو كشور در ركود اقتصادي به سر مي‌برد و در اين ميان آگهي‌هاي ناسالم در فضاي احتياج رسانه به منابع مالي فرصت تنفس بيشتري پيدا مي‌كند. البته اينكه يك رسانه تا چه ميزان مسئوليت اخلاقي در تبليغ محتواي يك آگهي دارد، بحث مفصلي است اما آنچه باعث شد به اين موضوع پرداخته شود، خبر چند روز گذشته‌اي بود كه مي‌تواند هشداري به رواج پديده‌اي باشد كه از مدت‌ها پيش رسانه‌هاي ما و حالا حتي رسانه ملي را درگير كرده است.

دو: در روزهاي اخير خبري منتشر شد مبني بر اينكه سازمان غذا و دارو با ارسال نامه‌اي به رسانه ملي و ارائه مستندات لازم، تبليغات شامپويي كه سازنده آن مدعي تأثير معجزه‌آساي آن در جلوگيري از ريزش و حتي رويش مجدد مو شده بود، خواستار توقف تبليغات اين شامپو از تلويزيون شده است. گفتني است هر بسته از اين شامپو با رقم غيرمتعارف و عجيب 284 هزار تومان به مشتري‌ها عرضه مي‌شده است.

سه: اين مطلب به دنبال تحليل جامعه‌شناسي و روانشناختي استقبال عجيب جامعه از اين فريب نيست. اينكه گفته شده تاكنون 140 هزار بسته از اين محصول در كشور به فروش رفته است در صورت صحت مي‌تواند زنگ خطري بر بينش مخاطبان يك رسانه باشد كه چطور با وجود اين همه برنامه‌سازي و امكان جست‌وجو باز سودجويان و سوداگران مي‌توانند به راحتي مخاطبان خود را دور بزنند.

اين مطلب بيشتر به دنبال آن است كه بگويد در فضايي كه گرد فقر بر دامن رسانه‌ها بنشيند، از‌ آنها نمي‌توان انتظار داشت اخلاق را در حد اعلا مراعات كنند و اجازه ندهند فضاي غلو و دروغ بر محتواي آگهي‌هايي كه عرضه مي‌شود سايه بيندازد، در حالي كه متأسفانه عمده تحليل‌هاي ما در اين ميان در فضاي جناحي و سياست‌زده صورت مي‌گيرد.

واقعيت آن است كه هر زمان توليدكنندگان اصيل در يك كشور نتوانند فعال باشند و كارآفريني در مفهوم اصيل آن امكان توسعه نداشته باشد، در آن صورت رسانه‌ها نيز زير بليت كارآفرين‌نماها و توليدكنندگان محصولات تقلبي خواهند رفت و فاجعه آنجاست كه اگر روزي به تبليغ اين‌گونه محصولات از رسانه‌هاي آن‌ور آبي مي‌خنديديم و محتوا و ادعاي مطرح شده در اين آگهي‌ها را خنده‌دار و مضحك مي‌يافتيم، امروز علناً و در روز روشن مي‌بينيم كه همين نوع آگهي‌ها سر از رسانه ملي درآورده است.

در اينكه هر رسانه‌اي بايد كلاه خود را قاضي كند و بر وجدان اخلاقي خود سرپوش نگذارد و ببيند كه چه محصولي را تبليغ مي‌كند، ترديدي نيست اما همچنان كه اشاره رفت ما در فضاي ايده‌آل حركت نمي‌كنيم و بايد واقع‌بين بود كه اگر رسانه از يك سو با بحران مخاطب روبه‌رو باشد و از طرف ديگر بحران منابع مالي تهديدش كند، گاه چاره‌اي براي او نمي‌ماند كه سراغ آگهي‌هايي برود كه يا محتواي اغراق‌گونه و كاريكاتوريزه دارند يا اساساً محتواي‌ آنها از اغراق هم گذشته و يك دروغ بزرگ را با قيمتي عجيب به عنوان يك محصول و كالاي معجزه‌آسا به مخاطبان آن رسانه عرضه مي‌كند.