1

واکنش یک مدیر سازمان ارزشی اوج به طعنه‌های کارگردان «ایستاده در غبار»⇐تو بعد از «ایستاده در غبار» شدی «محمدحسین مهدویان»ی که همه دوستت دارند!!!/هر چه گفتیم برادر حسین! بیا قربانت برویم، بیا دور سرت بگردیم، نیامدی که نیامدی!!!/این چندمین بار بود که ما را رنجاندی!!!

سینماروزان: به تازگی نسخه تلویزیونی «ایستاده در غبار» اولین فیلم بلند محمدحسین مهدویان که با حمایت سازمان هنری-رسانه ای اوج به تولید رسید روی آنتن رفته است.

به گزارش سینماروزان با این حال مهدویان واکنشی مثبت به پخش نسخه تلویزیونی فیلمش نشان نداده و در متنی اجتماعی و طعنه آلود نوشته است: خیلی‌ها می‌پرسند چرا حرفی از نسخهٔ سریال «ایستاده در غبار» نزدم؟ پاسخ‌اش خیلی ساده است. چیزی که هنوز خودم ندیده‌ام را به کسی توصیه نمی‌کنم. نه اینکه نگذاشته باشند که ببینم. نه. خودم ترجیح دادم نبینم. «ایستاده در غبار» برای من‌‌ همان فیلم صد و چهار دقیقه‌ای است که در سینما‌ها اکران شد. این سریال براساس یک توافق قدیمی آماده شد و من هم به دلایلی باید تن درمی‌دادم. چاره‌ای نبود. الان هم واقعا درست نمی‌دانم این نسخهٔ نادیده اصلا خوب از آب درآمده است یا نه. اما حتی با فرض این‌که عالی هم از آب درآمده باشد باز علاقه‌ای به دیدن‌اش ندارم. ایستاده در غبار از نگاه من‌‌ همان فیلم سینمایی یکصد و چهار دقیقه‌ای است که گفتم. این فیلم نسخهٔ دیگری ندارد.

این لحن محمدحسین مهدویان که ورود حرفه‌ای خویش به عرصه سینما را مرهون حمایت سازمان هنری-رسانه‌ای اوج از تولید فیلم «ایستاده در غبار» است به مذاق محمد ذوقی مدیر روابط عمومی سازمان اوج خوش نیامده و او با انتشار متنی جواب او را داده است:

متن جوابیه ذوقی را بخوانید:

مهدویان عزیز سلام!

متنت را که دیدم می خواستم تماس بگیرم که با هم بنشینیم،چایی بخوریم و گپی بزنیم. ولی از صبح خیلی‌ها سئوال کرده‌اند از من درباره ی پست اخیرت، و این چندمین بار بود که پست گذاشتی برایمان و ما را رنجاندی و سئوالات خلق الله را به سوی‌مان گسیل داشتی.این بار هم مثل خیلی اتفاق های دیگر بهترین راه سکوت است.

ولی چند خطی از برادر کوچکت:

حاج احمد مرد جهاد و عمل بود. درست همانطور که تو با ذوق و شوق بعد از۲سال تحقیق درباره ش گفتی و ما کیفور شدیم. و از خدایمان بود که کسی بیاید و یک کاری سینمایی بکند برای حاج احمد. بدون حرف و ادعا، این بار عمل، برای اولین بار در این سی و چند سالِ نبودن حاج احمد.

و بعد از آن‌همه تحقیق، مستند و… اهل فن، درباره این شیر مرد جهاد و بعد از پژوهش‌های خودت و باتجربه‌ای که از «آخرین روزهای زمستان» داشتی، گفتی بهترین راه برای روایت این‌همه تحقیق، یک سینمایی و یک سریال است. ما با هم نشستیم. گفتی که سینمایی بسازیم، و بعد که دیده شد تازه سریال را پخش کنیم. و ما با هم حرف زدیم، و از همه مهمتر به هم تعهد دادیم که یک فیلم سینمایی و یک مینی سریال درباره حاج احمد تولید کنیم. ما هم به سیاق بقیه برنامه هایمان به صداوسیما “تعهد” دادیم که یک سریال جذاب به نام «ایستاده در غبار» برایتان کنار گذاشته ایم. و البته که برایم عجیب بود که در مورد تهیه سریال گفته بودی: «من هم به دلایلی باید تن در می دادم!»

حالا خدا خواست و تو بعد از «ایستاده در غبار» شدی «محمدحسین مهدویان»ی که همه سینما مثل ما دوستت دارند. و بعد که در مورد سریال حرف زدیم، تو لابد تصمیمت عوض شد یا هرچه، و نیامدی پای سریال. هر چه گفتیم برادر حسین! بیا قربانت برویم، بیا دور سرت بگردیم، نیامدی که نیامدی. بر خلاف آن تعهد!

و سالگرد ربایش حاج احمد نزدیک بود و کم کم داشت آشِ خوش رنگ و لعاب «ایستاده در غبار» از دهن می‌افتاد، خب چه انتظاری از ما داری؛ جز این که بعد از این همه مماشات، یا علی بگوییم و سریال را برسانیم؟ سریالی که تعهد تو بود که حالا دلت نمی‌خواست باشد.

آخر مَشتی! مگر خودت نبودی که خط اصلی تدوین سریال را دادی؟ کسی دخالتی در بخش بندی سریال و گرفتن راش های سریال داشته جز خودت؟! از روی بخش های جدید سریال هم معلوم است که به نیت یک مینی سریال و یک سینمایی ضبط کرده بودی.

البته هنوز هم دیر نشده رفیق جان!

ما همچنان بر عهد خود هستیم. خدای ما بعد از سیمرغ های جشنواره هم خدای «اوفوا بالعهد» است. تو دوست دیرین مایی. اگر فرصت کردی بنشینیم و سریال را ببینیم و گپ بزنیم و کیف کنیم از دیدن و شنیدن حاج احمد.