1

مسعود ده‌نمکی در شبکه چهارم سیما مطرح کرد⇐هیچ کدام از نشریات اصولگرایان در جریان تعطیلی نشریاتم از من حمایت نکردند/حزب‌اللهي‌هاي سينمايي‌نويس براي دلبری از شبه‌روشنفکران، به من حمله می‌کنند!!/برخی از منتقدان پرمدعا به روابط عمومی بدل شده‌اند!/براساس کدام متر و معیار در نماز جمعه‌، نرده و سیم خاردار می‌کشیم؟!/فاصله انداختن میان مردم و مسئولین فاصله‌ای ایجاد کرد که حالا آسیبهایش را نشان می‌دهد

سینماروزان: مسعود ده‌نمکی از فیلمسازان منتسب به جریان اصولگرایی این روزها حتی از اصولگرایان هم دل خوشی ندارد.

به گزارش سینماروزان ده‌نمکی که در روندی کاملا عجیب و غریب نتوانست بودجه لازم برای ساخت فیلم «طیب خان» را جور کند جشنواره امسال را بدون فیلم و در حالی پشت سر گذاشت که برخی فیلمسازان شبه‌روشنفکر با حمایت ارگانهای ارزشی بودجه‌های پر و پیمانی برای تولید در اختیار گرفتند!!

شاید همین تناقضات بوده که باعث شده تازه‌ترین حضور تلویزیونی ده‌نمکی که در برنامه «پیش رو»ی بیژن نوباوه بود شامل طعنه‌های تند ده‌نمکی به جریان موسوم به اصولگرایی باشد.

 ده‌نمكي در «پایش» با اشاره به کیفیت نقد در حوزه های مختلف گفت: كساني كه از سر دلسوزي نقد مي‌كنند بايد واقع‌نمايي كنند. من مسائل درون مستند فقر و فحشا را قبلاً در نشريات مختلف مي‌نوشتم اما آن زمان متهم به افراطي‌گري و تندروي مي‌شدم. اين چگونه تندروي‌اي است كه شما 30 سال بعد همان حرف‌ها را داريد در تريبون‌هاي رسمي مي‌زنيد.

الان در تريبون‌هاي رسمي راجع به اختلاس، فساد و اشرافي‌گري حرف مي‌زنند، آن زمان (بيست و اندي سال قبل) من در نشرياتم اين حرف‌ها را مي‌زدم و متهم به افراط مي‌شدم. اين مسئله نشان مي‌داد منتقدان ما كند مي‌رفتند و ما تند نمي‌رفتيم. در نشريه شلمچه يا جبهه من خيلي صريح انتقاد كردم. روايت هست وقتي وارد نمازجمعه‌ مي‌شدند گرد مي‌نشستند و جايگاه پيامبر غيرقابل تشخيص بود. ما در نمازجمعه‌هاي خودمان بر اساس كدام متر و معياري نرده و سيم‌خاردار مي‌كشيم و طبقات را از هم جدا مي‌كنيم؟ اين فاصله انداختن ميان مردم و مسئولان يك تبختري و تكبري ايجاد مي‌كند و به مرور و حالا آسيب‌هاي خودش را نشان مي‌دهد. من اين حرف‌ها را سال ۷۷ مي‌زدم و نشريه من اجازه پخش در نمازجمعه‌ها را نداشت.

در ادامه اين برنامه بيژن نوباوه از مسعود ده‌نمكي پرسيد مستند فقر و فحشا را با چه جرئتي ساختي؟ كارگردان اخراجي‌ها پاسخ داد: با همان جرئتي كه يك روزي آرپي‌جي دستمان مي‌گرفتيم و جلوي دشمن مي‌جنگيديم. جرئت را به ما انقلاب داده است. امام در سال ۶۷ حكم انقلابي اعدام سلمان رشدي را صادر كرد. افراد وقتي پيرتر مي‌شوند محافظه‌كارتر مي‌شوند امام برعكس بود. ايشان در ماه‌هاي آخر حيات خودشان انقلابي‌تر شده‌اند. نقد انقلابي همواره هزينه دارد و برايش فرش قرمز پهن نمي‌كنند.

ده‌نمكي در ادامه درباره نقد آثار خودش اشاره كرد: اولاً هيچ كس بدون عيب نيست. فضاي نقد جامعه امروز ما مسموم است. يعني همان نگاه اشرافي كه در حوزه سياست بود و نقدهاي آن زمان ما را برنمي‌تابيد الان اگر در اثر سينمايي نقدشان كنيد چه تفكر، چه جريان سياسي، باز هم فيلم را برنخواهند تابيد. اصلاً حوزه نقد فيلم منتسب به يك جريان فكري خاص است. شبح روشنفكري بر حوزه نقد فيلم سايه افكنده است و اشرافی‌گري در اين حوزه وجود دارد و با هم بده بستان دارند. اينها علم نقد را بلند كنند و به اسم نقد ساختاري محتوا را مي‌كوبند. به نظرم در جامعه ما وفور منتقد وجود دارد چه در حوزه سياست، چه حوزه سينما، همه منتقد هستند. فيلمسازان ما فيلمي را كه عرضه مي‌كنند و نمايش داده مي‌شود در مظان نقد قرار دارد.

او در ادامه اشاره كرد: اينكه بگوييد فيلم را نقد نكنيد نگاهي كاملاً ديكتاتوري است. همه ما فرعون هستيم فقط مصرهايمان كوچك است. طرف رئيس‌جمهور است، مصر او به اندازه وزارتخانه‌هايش است. مصر كارگردان سينما به اندازه فيلم اوست. مسئله اين است كه نقد سينمايي ما با نقدهاي دهه 60 بسيار متفاوت است. نقدهاي شهيد آويني كجا، نقدهايي كه در مجله دهه 60 نوشته مي‌شد كجا، نقدهايي كه الان نوشته مي‌شود كجا؟ برخي از منتقدان پرمدعا روابط عمومي فيلم‌هاي سينمايي هستند. هركسي كه مي‌خواهد ثابت كند منتقد سينماست اول بايد ده‌نمكي را بكوبد. يعني حزب‌اللهي‌هاي سينمايي‌نويس براي اينكه به شبه‌روشنفكران ثابت كنند ما سينما را مي‌فهميم اول شروع مي‌كنند به ده‌نمكي حمله كردن. طوري رفتار مي‌كنند تا ثابت كنند ده‌نمكي از ما نيست. شما ببينید در ارزش‌‌گذاري‌هايشان اصلاً فيلم‌هاي مرا به رسميت نمي‌شناسند و تلاش مي‌كنند ثابت كنند ده‌نمكي نماينده تفكر ما نيست. از آن طرف هم روشنفكران با هزار قصد و نيت خير مي‌كوبند.

ده‌نمكي در مورد اقبال گسترده مردمي آثارش به نوباوه گفت: من در فيلم‌هايم حرف‌هايي را مي‌زنم كه ديگران نمي‌زنند. فيلم‌هاي من به همان دليلي كه مستندهايم پرمخاطب بود، پرفروش است. به همان دليلي كه نشرياتم پرمخاطب بود. هفت الي هشت سال من پرمخاطب‌ترين هفته‌نامه ايران را منتشر كردم. «شلمچه» توقيف مي‌شود، «جبهه» توقيف مي‌شود، به هفته‌نامه «صبح» با آن مشكلات مالي، آنقدر فشار مي‌آورند كه تعطيل شود. من برخي وقت‌ها دادگاه داشتم؛ ۱۸ تا شاكي داشتم، از رئيس‌جمهور تا چند تا وزير چپ و راست. در حوزه روزنامه‌نگاري نيروهاي انقلابي گوشت قرباني بودند. هر وقت مي‌خواستند ثابت كنند بي‌طرف هستند چند تا از نشريات نيروهاي انقلابي را تعطيل مي‌كردند. با من هم اينگونه تا مي‌كردند. وقتي «شلمچه» تعطيل شد شما ببينيد در جريان نشريات اصولگراي آن زمان هيچكس حمايت نمي‌كند، يك جور خوشحالي زيرپوستي‌هم دارند. مي‌خواستند يك جور سفره خودشان را جدا كنند. الان تيترهاي برخي نشريات اصولگرايي كه تريبون رسمي نظام هستند از تيترهاي شلمچه 20 سال پيش استفاده مي‌كنند و عقب‌تر از زمان خودشان هستند.