1

مستندسازی که خود را مستندساز نمی‌داند

سینماژورنال: مستند «یک موسیقیدان در دربار قاجار» روایت پیشینه سرود ملی یک کشور به کارگردانی مهران پورمندان است.

به گزارش سینماژورنال مستندی درباره «آلفرد لُمر» موسیقی‌دان و آهنگ‌ساز فرانسوی و خالق نخستین سرود ملی ایران به تهیه کنندگی مرکز گسترش سینما مستند و تجربی است.

پورمندان فارغ‌التحصیل آهنگسازی از کنسرواتوار سرگئی راخمانینوف فرانسه، متودولوژی از کنسرواتوار برن، سرپرست گروه تحقیقات هنرهای قاجاری و عضو کانون پژوهش‌گران خانه موسیقی است.

به مناسبت نهمین جشنواره بین ­المللی سینما حقیقت با مهران پورمندان کارگردان این فیلم مستند به گپ و گفت نشسته ­ایم.

 مهران پورمندان را به عنوان آهنگساز و پژوهشگر موسیقی می شناسیم. کسی که آهنگسازی چندین فیلم را نیز انجام داده است. چه شد که تصمیم گرفتید خودتان آستین ها را بالا بزنید و مهران پورمندان را نیز به عنوان فیلمساز معرفی کنید؟

من اساسا خود را نه فیلم ساز و نه مستند ساز نمی بینم. واقعیت این است که من برای اینکه آثار پژوهشی ام به گونه ای دیگر نیز نمود پیدا کند تصمیم گرفتم که در این زمینه فعالیت کنم. چون معتقدم در دنیای امروز قدرت تصویر در مقایسه با کتاب بسیار فراگیرتر شده است و می تواند مخاطبین زیادی را به خود جلب کند.

  یعنی شما معتقدید که مردم کمتر کتاب می خوانند و بیشتر ترجیح می دهند فیلم ببینند؟ از کجا و چه زمانی به این نتیجه رسیدید؟

نه به هیچ وجه معتقد نیستم که جمعیت کتاب خوان ما کم شده است بلکه معتقدم که خوانندۀ امروز جامعۀ ایرانی به دلیل حجم اطلاعات بسیار زیادی که از طرق مختلف برسر او ریخته می شود نیازمند اطلاع رسانی متناسب است. تاکنون سه کتاب در زمینه های مختلف موسیقی از من چاپ شده است. اما واقعیت این است که هم سال ها زحمت و تلاش برای نگارش کتاب هایم کشیده ام و هم سال ها انتظار برای چاپ آنها. اما متاسفانه کتاب ها آنجور که باید معرفی درستی نمی شوند و کتاب هایتان به دست خوانندگانشان نمی رسند. در نهایت کتاب شما با یک پخش خوب به قفسه های کتاب فروشی هایی می رود که حتی خود من نیز هنگامی که به دنبالشان می گردم باید با دقت قفسۀ مربوط به موسیقی را مرور کنم تا شاید کتاب خودم را پیدا کنم. این البته نتیجۀ یک نشر سنتی است که حقیقتا می بایست فکری در موردش کرد.

  گفتید که برای معرفی پژوهش ها و کتاب هایتان تصمیم گرفتید فیلمی درباره آنها بسازید. آیا پیش از این هم تجربه فیلمسازی داشتید؟

بله. “یک موسیقیدان فرانسوی در دربار قاجار” پنجمین تجربۀ من در فیلمسازی است پیش از این من دو مستند کوتاه، یک کلیپ و یک داستانی کوتاه نیز کار کرده ام.

 چه شد که اولین فیلم حرفه ای تان را با موضوع یک موسیقیدان فرانسوی در دربار قاجار آغاز کردید؟

در آبان 1394 من در مورد ” اولین گام های چند صدایی شدن موسیقی ایرانی” مقاله ای نوشتم که قرار بود آن مقاله را در یک کنسرت پژوهشی به همین نام به صورت کنفرانس ارائه کنم. ولی از آنجا که به نظرم همچون ارائه ای برای شنوندگان جذابیت زیادی نداشت تصمیم گرفتم که مطلب خودم را در فرمت یک فیلم مستند به نمایش درآورم. کار سختی بود ولی ارزشش را داشت. بنابراین هنگامی که مقاله را به پایان بردم آن را به یک متن فیلم نامه ای تبدیل کردم و تصاویر لازم را برایش آماده کردم و یک سری تصاویر بازسازی شدۀ ساده نیز برای آن گرفتم و فیلم را ساختم. در نهایت یک فیلم مستند 15 دقیقه ای شد که هنگامی که پخش شد بسیار مورد توجه قرار گرفت و همه به یادشان ماند. از آن موقع به بعد تصمیم گرفتم در کنار پروژه های تحقیقاتیم و با توجه به ذهنیت منفی ای که از انتشار و معرفی کتاب هایم داشتم ساختن فیلم مستند را نیز برای معرفی هر چه بیشتر پژوهشهایم در کنار نشر مکتوب آنها مورد نظر قرار دهم. ایدۀ ساختن “یک موسیقیدان فرانسوی در دربار قاجار” از اینجا شکل گرفت.

  در فیلم می گویید که تحقیقات این فیلم شش سال طول کشیده است. از نظر شما اهمیت آلفرد لمر چیست که این همه برای آن وقت صرف کردید؟

لمر بخشی از پژوهش های من در قالب یک پروژه بزرگ تر به نام “همزمانی هنرها در روند تاریخی دوران قاجار” است. در این پروژه من و گروهم تلاش داریم تا نشان دهیم چگونه آثار هنری زاییدۀ یک واقعۀ تاریخی اند و یا برعکس چگونه یک واقعۀ تاریخی موجب می شود که یک اثر هنری بوجود بیاید. در این پژوهش لمر به دلیل چند ویژگی مهم هنری – تاریخی مورد بررسی قرار گرفته است. در زمینۀ موسیقی، او سرایندۀ اولین سرود ملی، بنیانگذار موسیقی آکادمیک غیر ایرانی، نگارش و چاپ گوشه هایی از ردیف موسیقی ایرانی با کمک ناصر همایون برای اولین بار، نگارش و چاپ بعضی از نواهای محلی به نت برای اولین بار است. در زمینۀ اقتصادی او در بسیاری از قراردادهای اقتصادی دست داشته و از نظر سیاسی او اولین رئیس لژ فراماسونری رسمی در ایران بوده است. بدیهی است چنین فردی با چنین ابعادی نه تنها در تاریخ هنری بلکه در تاریخ سیاسی- اقتصادی ایران هم اهمیت دارد و هم قابلیت بررسی.

 ساختار فیلم مجموعه ای از عکس و فیلم قاجاری، تصاویر امروزی تهران و پاریس و زادگاهش و انیمیشن است. فکر می کنید برای ساختن یک مستند پرتره همچین قالبی جذاب است و اساسا چرا این شکل را انتخاب کرده اید؟

ما برای ساختن این مستند به جز چند عکس از لمر که تازه بعضی از آنها را نیز با زحمت زیاد بدست آوردیم چیز دیگری نداشتیم. بنابراین سعی کردیم تا با استفاده از عناصر دیگر روایت خود را شکل دهیم. فیلمنامۀ این مستند کلا از 13 پرده تشکیل شده است که در هر پرده یک مقولۀ مشخص توضیح داده می شود. بدیهی بود که ما برای توضیح تصویری هر پرده با کمبود مواجه شویم. بنابراین سعی کردیم تا با روایت داستانی – پژوهشی مبتنی بر اسناد و عکس های مستند و تصاویر آرشیوی و امروزی و بازسازی، پلان ها را روایت کنیم. برای بعضی از پلان ها نیز که هیچ منبع تصویری و یا قدرت بازسازی نداشتیم از قالب انیمیشن استفاده کردیم. مسلما ما خواستیم که روایت جذابی در این مستند شکل بگیرد چون اساسا چنین مستندهایی به دلیل محتوای پژوهشی که دارند قابلیت خسته کنندگی زیادی را در درون خود می پرورانند که فکر می کنم ما از این مهلکه جان سالم به در بردیم.

 از آنجایی که این مستند دربارۀ یک موسیقیدان است، چه جایگاهی موسیقی این فیلم دارد؟

در این مستند از دو نوع موسیقی استفاده شده است؛ یکی موسیقی هایی که در مورد آنها در فیلم صحبت می شود مثل اولین سرود ملی ایران که در سال 1906 ضبط شده است و آثار دیگر. یکی هم قطعات آهنگسازی شده. در واقع در این فیلم موسیقی دو وظیفه را به عهده می گیرد اول به عنوان سند و دوم به عنوان موسیقی متن. به همین دلیل در طول 52 دقیقۀ فیلم ما قطعات زیادی می شنویم که از انواع مختلفی می باشند و البته باید بگویم که به همین دلیل تدوین موسیقی این مستند هم کار دشواری بود چون به راحتی می توانست کار را آشفته کند یعنی نه تنها موجب جذابیت آن نشود بلکه برعکس باعث دل آزاری بیینده هم بشود. نکته ای را که به عنوان آهنگساز این مستند دلم می خواهد بگویم این است که به جز قطعۀ شاه کج کلاه که ساختۀ آقای افتخار حسینی است من به شدت از حضور موسیقی قاجاری و یا مثلا فرانسوی (در پلان های مربوط به فرانسه) پرهیز کردم تا موسیقی متن دراماتیزه شود. اما در عین حال سعی کردم که هر دو این حالات را به گونه ای تلفیقی نیز بوجود بیاورم که نمونۀ بارزش موسیقی تیتراژ است.  

 در فیلم شما پژوهش رکن اساسی را دارد. آیا شما برای به تصویر کشیدن پژوهش تان فیلمنامه ای از قبل نوشته بودید یا اینکه روی میز تدوین این فیلم ساخته شده است؟ چرا که خیلی از فیلمسازها معتقدند فیلم مستند روی میز تدوین ساخته می شود.

این حرف شما درست است اما این فیلم دارای یک فیلمنامۀ مشخص و دکوپاژ شده بود، مشخص بود کجا چه می خواهیم و چه پلانی باید گرفته شود اما از طرف دیگر به دلیل وجود تعداد زیادی عکس و پلان های امروزی و انیمیشن و غیره، به نظرم اتفاقا تدوین این کار اصلا ساده نبود چون به راحتی می توانست کار را آشفته کند. من این شانس را داشتم که با یک تدوین گر خوب، پرحوصله و با ایده های ناب کار کنم. در این صورت بله می توانم بگویم: در خیلی جاها جادوی تدوین به کمکم آمد.