1

شراره رخام در اظهاراتی قابل تأمل طرح کرد⇐باعث تأسف است که فقط در چند ماه ارزش داراییهایمان یک پنجم قبل شده!!/چرا حداقل بخشی از بودجه های میلیاردی سینما سهم اصناف نمی‌شود؟/سرمایه‌های میلیاردی صرف دستمزدهای نجومی گعده های خاص می‌شود و این بریز و بپاش جز به خطر انداختن سلامت اقتصادی سینما فایده ای ندارد!!!/باید قوانینی وضع کرد که بخشی از سرمایه هر پروژه پرهزینه سهم سینماگران بیکار شود

سینماروزان: اوضاع بغرنج اقتصادی جامعه و در عین حال بریز و بپاشهای عجیبی که در برخی تولیدات صورت میگیرد با واکنش شراره رخام بازیگر سینما و تلویزیون مواجه شده است.

به گزارش سینماروزان شراره رخام در یادداشتی برای “جام جم” با انتقاد از عدم فایده گردش میلیاردی سینما به حال بدنه صنف، خواستار وضع قوانینی برای تخصیص درصدی از بریز و بپاشها برای سینماگران بیکار شد.

یادداشت شراره رخام را بخوانید:

همواره گفته‌ام که بازیگری غیر از موارد معدود هیچ گاه پشتوانه‌ای مطمئن برای تامین معیشت زندگی بازیگران نبوده؛ چه برسد به شرایط حاد اقتصادی که در این صورت آسیب اقتصادی وارده به زندگی بازیگر بیشتر هم می‌شود.

در اتفاقات اقتصادی ماههای اخیر که متأسفانه به دلیل عدم کنترل قیمت ارز به ناگاه ارزش داراییهای بخش عمده جامعه به یک چهارم یا حتی یک پنجم قبل رسید آسیب وارده به بازیگری و در کل هنرمندان هم محسوس بود.

در تمام مشاغل وقتی حجم نقدینگی پایین می‌آید به افراد فعال در آن مشاغل شوک اقتصادی وارد می‌شود و در دنیای هنر هم همین طور است و زمانی که ارزش پول ملی پایین می‌آید ریسک سرمایه گذاری پایین می‌آید و به دنبال آن تولید کمتر می‍شود و کم‌کاری و بیکاری در هنرمندان بیشتر می‌شود.

اما اتفاق مهیب‌تر زندگی هنرمندان، آسیب دیدگی حسی است. هنرمندان شناخته شده چون ارتباط مستقیم با مردم دارند مدام باید گلایه‌های آنها را درباره اوضاع ملتهب بشنوند و از آن جایی که راکفلر نیستند(!) که بتوانند به همگان کمک کنند بارها پیش می‌آید که کاری برای کمک ازشان برنمی‌آید و همین به لحاظ احساسی آنها را متاثر می‌کند.

اگر در حیطه‌های مختلف هنری صنوف متمکن داشتیم شاید می‌شد در بزنگاهها بهتر از این به داد هنرمندان رسید ولی چون اغلب صنوف ما دارای قدرت مالی استانداردی نیستند معلوم است که نمی‌توانند کمک حال بدنه باشند. بودجه میلیاردی در هنر و از جمله در سینما هست اما این بودجه به سمت صنف نمی‌آید. بودجه‌ها اغلب در تولید و مابین گعده‌هایی خاص ردوبدل میشود و این حسرت را به جا می‌گذارد که چرا حداقل بخشی از بودجه های میلیاردی سهم اصناف نمی‌شود؟ اگر قوانینی وضع شود که بخشی از هر پروژه پرهزینه سهم صنف باشد و مثلا در صندوق حمایت از هنرمندان بیکار ذخیره شود معلوم است که اوضاع بهتر خواهد شد.

اما متأسفانه بودجه‌های میلیاردی صرف دستمزدهای نجومی عواملشان می‌شود و این بریز و بپاش جز به خطر انداختن سلامت اقتصادی هنر فایده ای ندارد؛ درست مانند آن است که در شومینه به جای هیزم، روزنامه بریزید!!! درست است که در کوتاه مدت آتش زبانه می‌کشد اما خیلی زود آتش فروکش کرد و استاندارد شومینه هم نزول می‌کند.

هنر ایران چاره ای ندارد که برای قوام خود هم که شده به سمت تقویت صنوف برود و تقویت صنوف هم رخ نمیدهد مگر با ملزم کردن صاحبان سرمایه های هنگفت به هزینه کردن بابت صنف البته که این الزام هم مخالفان خاص خود را خواهد داشت ولی چون منطبق با منطق و به نفع همگان است یا یک طیف خاص، میتوان الزامات را اجرایی کرد.

همواره گفته‌ام که بازیگری غیر از موارد معدود هیچ گاه پشتوانه‌ای مطمئن برای تامین معیشت زندگی بازیگران نبوده؛ چه برسد به شرایط حاد اقتصادی که در این صورت آسیب اقتصادی وارده به زندگی بازیگر بیشتر هم می‌شود.

در اتفاقات اقتصادی ماههای اخیر که به دلیل عدم کنترل قیمت ارز به ناگاه ارزش داراییهای بخش عمده جامعه به یک چهارم یا حتی یک پنجم قبل رسید آسیب وارده به بازیگری و در کل هنرمندان هم محسوس بود.

در تمام مشاغل وقتی حجم نقدینگی پایین می‌آید به افراد فعال در آن مشاغل شوک اقتصادی وارد می‌شود و در دنیای هنر هم همین طور است و زمانی که ارزش پول ملی پایین می‌آید ریسک سرمای‌گذاری پایین می‌آید و به دنبال آن تولید کمتر می‍شود و کم‌کاری و بیکاری در هنرمندان بیشتر می‌شود.

اما اتفاق مهیب‌تر زندگی هنرمندان، آسیب دیدگی حسی است. هنرمندان شناخته شده چون ارتباط مستقیم با مردم دارند مدام باید گلایه‌های آنها را درباره اوضاع ملتهب بشنوند و از آن جایی که راکفلر نیستند(!) که بتوانند به همگان کمک کنند بارها پیش می‌آید که کاری برای کمک ازشان برنمی‌آید و همین به لحاظ احساسی آنها را متاثر می‌کند.

اگر در حیطه‌های مختلف هنری صنوف متمکن داشتیم شاید می‌شد در بزنگاهها بهتر از این به داد هنرمندان رسید ولی چون اغلب صنوف ما دارای قدرت مالی استانداردی نیستند معلوم است که نمی‌توانند کمک حال بدنه باشند. بودجه میلیاردی در هنر و از جمله در سینما هست اما این بودجه به سمت صنف نمی‌آید. بودجه‌ها اغلب در تولید و مابین گعده‌هایی خاص ردوبدل میشود و این حسرت را به جا می‌گذارد که چرا حداقل بخشی از بودجه های میلیاردی سهم اصناف نمی‌شود؟ اگر قوانینی وضع شود که بخشی از هر پروژه پرهزینه سهم صنف باشد و مثلا در صندوق حمایت از هنرمندان بیکار ذخیره شود معلوم است که اوضاع بهتر خواهد شد.

اما متأسفانه بودجه‌های میلیاردی صرف دستمزدهای نجومی عواملشان می‌شود و این بریز و بپاش جز به خطر انداختن سلامت اقتصادی هنر فایده ای ندارد؛ درست مانند آن است که در شومینه به جای هیزم، روزنامه بریزید!!! درست است که در کوتاه مدت آتش زبانه می‌کشد اما خیلی زود آتش فروکش کرد و استاندارد شومینه هم نزول می‌کند.

هنر ایران چاره ای ندارد که برای قوام خود هم که شده به سمت تقویت صنوف برود و تقویت صنوف هم رخ نمیدهد مگر با ملزم کردن صاحبان سرمایه‌های هنگفت به هزینه کردن بابت بدنه صنف البته که این الزام هم مخالفان خاص خود را خواهد داشت ولی چون منطبق با منطق و به نفع همگان است و نه یک گروه خاص، میتوان با یک برنامه‌ریزی دقیق الزامات را اجرایی کرد.