1

شاهدی تازه بر مدعای همپوشانی حداکثری چپ و راست ⇐پذیرایی از یک عضو مرکزی حزب کارگزاران در پشت صحنه فیلم تازه سازمان ارزشی!

سینماروزان: مدتهاست در درددل‌های بدنه جامعه گلایه‌هایی با کلیدواژه مشترک می‌شنویم ناظر به اینکه چپ یا راست، فرقی نمی‌کند؛ اغلب به فکر خود و آقازادگان خود هستند و در این میان کف جامعه است که قربانی دعواهای زرگری آنها در مواعیدی همچون انتخابات می‌گردد.

این همدستی چپ و راست اگر در سالهای گذشته پنهان‌تر بود در سالهای اخیر آشکارتر شده تا جایی که روزنامه‌های منادی اصلاحات مدام تصاویر پروژه‌های ارگانی متبوع راست را روی جلد می‌برند و آنها را ستاره‌باران می‌کنند و حتی دست‌اندرکاران این رسانه‌‌ها افتخار می‌کنند به هنروری کودکان خود در چنین پروژه‌هایی!!

حالا و در خلال گزارش پشت صحنه‌ای که روزنامه اصولگرای “فرهیختگان” از پشت صحنه “لباس شخصی” از تازه‌ترین محصولات سازمان هنری-رسانه‌ای اوج ارائه داده، خبر حضور یک عضو شورای مرکزی کارگزاران سازندگی(محمد عطریانفر) در پشت صحنه این فیلم و مشاوره‌های او به سازندگان هم لو رفته است.

“فرهیختگان” گزارش داد: در پشت صحنه «لباس‌شخصی» علاوه‌بر اینکه ما برای گزارش رفته‌ایم، یک میهمان دیگر هم دارند؛ محمد عطریانفر، روزنامه‌نگار و عضو حزب سازندگی، به دعوت تهیه‌کننده و کارگردان آمده است در جریان ساخت فیلم قرار بگیرد، دلیل دعوت هم این می‌شود که او در دهه 60 و اتفاقات آن زمان حضور داشته است و می‌تواند به روند تولید فیلم کمک کند و مشورت دهد، کما اینکه از افراد دیگر هم برای حضور در این پروژه و بازدید پشت صحنه دعوت شده است. وقتی که می‌رسد به اتاقی دعوت می‌شویم و کارگردان و تهیه‌کننده هم می‌آیند. عطریانفر از آنها می‌خواهد توضیحی در مورد فیلم دهند.امیرعباس ربیعی، کارگردان و نویسنده لباس‌شخصی است. ربیعی برای عطریانفر از موضوع و زمان فیلم می‌گوید. فیلمی که در دهه 60 روایت می‌شود و قرار است از اتفاقاتی بگوید که تا به حال هیچ چیزی درمورد آن گفته نشده است و با روایتی که در فیلم می‌آید، با اتفاق جدیدی در آن دهه مواجه خواهیم شد.

این روزنامه ادامه داد: عطریانفر وقتی از موضوع فیلم و اینکه در دهه 60 می‌گذرد، آگاه می‌شود به فیلم مهدویان اشاره می‌کند و می‌گوید: «به مهدویان گفتم اگر قبل از فیلم با من صحبت می‌کردی، حتما اطلاعات بهتری از عباس زریباف به تو می‌دادم، چون عباس را می‌شناختم، همان موقع هم که دستگیرش کردند، همسرش با من تماس گرفت و گفت از عباس خبری ندارد و من سراغ یکی از دوستان رفتم و گفتم اگر عباس را گرفته‌اید به همسرش اطلاع دهید. بعد هم گفتم باید همسرش را هم می‌گرفتید، چون مثل خودش اطلاعات زیادی دارد.»

فرهیختگان افزود: عطریانفر در مورد بازیگران کار می‌پرسد و ربیعی می‌گوید: «بازیگران همه کسانی هستند که در تئاتر فعالیت داشته‌اند و قبل از این شهرتی نداشته‌اند، اما همه با تمام توان در حال کار هستند.»والی‌نژاد می‌خواهد برای گرفتن صحنه‌ای که امروز می‌خواهند بگیرند، به طبقه بالا رفته و از نزدیک کار گروه را ببینند. صحنه‌ای که قرار است، فیلمبرداری شود، بازجویی از یکی از شخصیت‌هایی اصلی است. بازجو که یک روحانی است به‌همراه کسی که قرار است بازجویی شود، داخل اتاق هستند و بقیه هم پشت دوربین می‌نشینند، تلویزیون کوچکی جلویمان قرار می‌گیرد و کار شروع می‌شود، سایه‌ای که در اتاق بازجویی می‌افتد، باعث می‌شود، تا ربیعی کات بدهد و بخواهد تا آن مشکل حل شود و دوباره فیلمبرداری شروع می‌شود، این‌بار دوربین کسی را که بازجویی می‌شود دقیق در کادر خود ندارد و چون دوربین پشت پنجره است، بازیگر باید خودش را با دوربین تراز کند و همان جایی که می‌گویند، سرش را نگه دارد. ربیعی چندین‌بار کات می‌دهد و چند باری هم تمرین می‌دهند و درنهایت این صحنه کوتاه چند دقیقه‌ای، ضبط می‌شود. بعد از تمام شدن ضبط، عطریانفر داخل اتاق بازجویی می‌شود و می‌گوید: «من چون تجربه اتاق بازجویی زیاد دارم، این اتاق با اتاق‌های بازجویی اصلی کمی متفاوت است.»بعد هم نگاهی به لباس بازیگری که بازجویی می‌شد، می‌اندازد و می‌گوید: «لباس این دوست‌مان هم باید لباس زندان باشد، اما انگار لباس خودش را به تن دارد.»ربیعی توضیح می‌دهد این چندمین بازجویی او است و لباسش هم مدام در‌حال تعویض است، چشم‌بند هم دارد. عطریانفر برای ربیعی آرزوی موفقیت می‌کند و می‌گوید: «طبیعتا این جمع که همه جوان هستند، می‌توانند اتفاق خوبی را در جشنواره رقم بزنند.»