1

«سونامی»(میلاد صدرعاملی)⇐ژن تلف شده!!

سینماروزان/محمد شاکری:

منفی: سکانسهای بد از مسابقات تکواندو چه در المپیک و چه در دخمه های شرط بندی! معلوم نیست مشاور رزمی چه میکرده؟

منفی: انتخاب غلط امیرمهدی ژوله برای سرپرستی فدراسیون تکواندو!! با همان لحن “دیوار به دیوار” و “گلشیفته” آمده، شده سرپرست فدراسیون!

منفی: شجاع نوری با ادبیات آرکاییک “روز واقعه” شده است مربی تیم ملی!! اکتهای تصنعی شجاع نوری حین گفتگو با آدمهای پیرامون! بماند که در مقام مربی تیم ملی حتی یک بار هم وسط زمین نمیاید که دو فن به بازیکنان بیاموزد! مقایسه کنید با یکی مثل محمد بنا که در کهنسالی با چه شوری تمرین میداد

منفی: عدم درک بهرام رادان از قهرمانی سالها دور از تاتامی “مرتضی” کار را به جایی رسانده که طعنه زنی به رفیقش با مضمون “دوست دختر” بسیار گیراتر از نماهای رزمی است!

منفی: تیترفروشی روزنامه ها در روزگار ورشکستگی قدیمی ترین مطبوعه های کشور چقدر عقب افتاده است! حداقلش این بود که برای پروپاگاندا حول یک ملی پوش سفارش پست به شاخهای اینستا را داشته باشیم‼️

منفی: شکستی دیگر برای فارابی که بعد از “تختی” دومین فیلمش در گونه ورزشی اصلی ترین عنصری که ندارد سکانسهای استاندارد ورزشی است! قرار نیست از هالیوود یاد بگیرید. از هموطنان بیاموزید! “بدرود بغداد” و “کمدی انسانی” را که دیده اید! “کیفر” یا حداقل “ممنوعه” را می دیدید!

منفی: منگنه کردن متظاهرانه بستکبالیست زن افغان کنار معشوق ایرانی رزمی کار جز از ریتم انداختن درام چه سودی دارد؟ عدم شخصیت پردازی صحیح از این دو قهرمان(؟؟) موجب خنده دار شدن رابطه شده! پسر قدبلند خوش تیپ ایرانی چطور آویزان دختر صورت سنگی افغان شده را خدا داند؟

مثبت: اجرای نمای درگیری ناموسی “بهداد” در خیابان به مراتب رئالیستی تر از تمام نماهای ورزشی فیلم است!!

مثبت: رکورددار اسپانسر از فارابی تا مونا تفضلی! از رسول صدرعاملی تا “رعنا”! از “استیل البرز” تا “ستاره 780 مربع”!!

منفی: پایان بندی باسمه ای با نریشن دختر افغان که از محرومیت در ایران میگوید! چقدر در تقابل است با رشد ضربتی همین بازیگر افغان در سینمای ایران!! چرا دروغ؟؟

*کاراکتر
-یک عضو هیأت مدیره فدراسیون با بازی علی استادی که تجربیات متنوعش در نقشهای فرعی عاملی شده برای آن که سرخود همه جور نقشی را به درستی ایفا کند.

*گاف
-در یک نشست خبری معمولی کارت انداخته اند گردن خبرنگار! آقازاده صدرعاملی که پدرش مدام از سوابق خبرنگاری خود در نوفل لوشاتو میگوید حتی وقت نگذاشته سری بزند به نشستهای خبری معمول.