1

روایت کاوه یغمایی از دورانی که شبیه بودن صدا به خوانندگان قبل از انقلاب “ارزش” بود!!!

سینماژورنال: کاوه یغمایی فرزند خلف کوروش یغمایی خواننده و آهنگساز مطرح موسیقی پاپ به تازگی تازه ترین آلبومش با عنوان “منشور” را به بازار عرضه کرده و البته به زودی نیز کنسرتهایش را برگزار خواهد کرد.

به گزارش سینماژورنال کاوه یغمایی در گفتگویی که به بهانه انتشار “منشور” با “شرق” داشته در خلال واقعه نگاری اش از روند راه اندازی دوباره موسیقی پاپ در دهه هفتاد به برخی از مشکلات آن دوران اشاره کرده است.

یکی از ارزشها شبیه خواندن به خوانندگان لس آنجلسی بود

کاوه یغمایی در این باره می گوید: در آن سال‌ها به‌تازگی اجازه خواندنِ خوانندگان مرد صادر شده بود، گرچه امروز شاهد چرخش محسوسی در نگاه مدیران شرکت‌های موسیقی هستم اما در آن زمان به‌سختی امکان داشت خواننده‌ای موسیقی مدرن یا پاپ را برای ادامه حیات هنری خود انتخاب کند و مطمئن باشد از هفت‌خان رستم اعم از ممیزی و دیدگاه‌های کاسب‌کارانه شرکت‌های موسیقی محدود آن زمان گذر خواهد کرد.

وی ادامه می دهد: برای مثال، یکی از ارزش‌ها از دیدگاه همین شرکت‌ها، نزدیک‌بودن هرچه بیشتر صدای خواننده به خوانندگان قبل از انقلاب بود و این دیدگاه با اینکه در آن دوران پول خوبی برای شرکت‌های مذکور ساخت، اما پس از یک دهه به‌شدت میان مردم اشباع شد و جای خود را به نسل جدیدی از خواننده‌ها داد. قصد من در اینجا به هیچ‌وجه بی‌احترامی به هنرمندان آن دوره نیست، بلکه ناگزیر به عنوان یک موزیسین وظیفه خود می‌دانم مشکلات و ضعف مدیریت صنعت موسیقی مدرن ایران را پس از دو دهه سکون، بیان کنم.

تصمیمات متغیر ارشاد، آبی بود به آسیاب شرکتهای موسیقی

کاوه یغمایی می افزاید: دوران جنگ را سپری کرده بودیم و در چنین شرایطی به همان اندازه که هنر اهمیت و اعتبار خود را به طور طبیعی از دست می‌داد، موارد اولیه زندگی اولویت‌های بیشتری برای همگان پیدا می‌کرد و همین‌طور هنرمندان، عرصه اجتماعی و سیاسی را بر خود تنگ‌تر می‌دیدند. موشک‌باران شهرها و… مشکلاتی بودند که پس از اتمام جنگ چشم‌اندازی امیدبخش فراروی هنرمندان پدیدار می‌کرد اما متأسفانه تصمیم‌های اصلی و کلیدی در مدیریت موسیقی پس از جنگ نه به‌وسیله هنرمندان، بلکه به‌وسیله اشخاصی دلال و سودجو در شرکت‌های محدود موسیقی رقم می‌خورد. البته از این نکته نباید غافل شد که تصمیم‌های متغیر و عجیب وزارت ارشاد در آن دوران گاهی آبی در آسیاب همین شرکت‌های به‌اصطلاح فرهنگی نیز بود.

مدیر یکی از این شرکتها گفت به جای آهنگ تو، یک سی.دی جو ساتریانی می خرم

این خواننده با اشاره به یکی از این تصمیمات می گوید: برای مثال، صدور مجوز پخش آثار هنری بی‌‌کلام موسیقی‌دانان غیر‌ایرانی، بدون در نظرگرفتن حق کپی‌رایت خالق اثر برای شرکت‌های موسیقی‌ ایرانی‌؛ این اتفاقات عملا موسیقی‌دانان مدرن ‌ایرانی را به پایین‌ترین جایگاه خود از نظر اولویت برنامه‌ریزی فرهنگی از دیدگاه دولت در آن دوران سخت تبدیل می‌کرد. شرکت‌های موسیقی به‌راحتی کارهای موسیقی بدون کلام تولید داخلی را که به دلیل محدودیت گذشته برای آثار با کلام به‌طور اتفاقی، کمی جان تازه گرفته بودند، بی‌ارزش می‌خواندند و به‌صراحت اعتقاد داشتند: «چون این کارها دیگر فروشی ندارند، بی‌ارزش و فاقد هرگونه اعتبار اقتصادی هستند بنابراین از پخش این کارها معذوریم».

یغمایی می افزاید: به خاطر دارم مدیرعاملی از مدیران همین شرکت‌های فرهنگی درهمین‌باره روزی به من تأکید کرد: به جای اینکه آهنگ تو را بخرم، می‌روم یک سی‌دی از جو ساتریانی می‌خرم و آن را تکثیر می‌کنم، هم فروش بیشتری دارد و هم هزینه کمتری در حد خرید یک سی‌دی برای من و با پوزخندی به چای جلوي من اشاره کرد و گفت: بفرمایید چایتان سرد نشود!

کاوه یغمایی اظهار می دارد: مشکلات اقتصادی همکاران موزیسین من به‌ویژه آنهایی که تا آن زمان یا به‌صورت مستقل کنسرت‌های بدون کلام برگزار می‌کردند، یا از راه تدریس به زندگی خود ادامه می‌دادند، هرچه بیشتر خود را نمایان می‌کرد. تا جایی‌که آنها یا باید تصمیم می‌گرفتند به‌عنوان یک نوازنده در اختیار ارکستر یک خواننده قرار گیرند و از این طریق به‌طور ماهانه حقوقی بگیرند یا با ریسک کمبود درآمد، خود و خانواده خود را به خطر می‌انداختند.