1

روایت مهدی فخیم‌زاده از قرارداد ترکمانچایی که فارابی در سازوکار تازۀ مشارکت پیش‌روی فیلمسازان می‌گذارد⇐فارابی ابتدا گفت بیشتر از ۲۰۰ میلیون نمی‌شه به شما وام داد!/بعد از حضور ایل‌بیگی در فارابی گفتند ۴۰۰ میلیون وام می‌دهیم اما هم ۳۲درصد شراکت می‌خواهیم و هم بابت شراکت چک می‌گیریم!! حق هم نداری شریک ثالث بگیری!/معلوم نیست فارابي چرا يهو همچين ويراژي داده و از وام به شراکت سوييچ کرده/آیا این شراکت، یک جور رانت تازه است؟/آیا فارابی می‌خواهد به اسم شراکت به هنروتجربه و ناقلان ژن خوب، پول برساند؟/تابش گفته هميني هست که هست!/باعث تأسف است که سینما شده خوکچه آزمایشگاهی!/خوشحالم که با طناب پوسیده فارابی در چاه مشارکت نرفتم!

سینماروزان: بنیاد سینمایی فارابی به عنوان مهمترین نهاد زیرمجموعه سازمان سینمایی سالهاست که براساس ضوابط خاص خود از فیلمسازان به گونه های مختلف از شراکت در تولید یا اعطای وام حمایت میکند.

به گزارش سینماروزان در هفته های اخیر علیرضا تابش مدیرعامل متأخر این نهاد که با حداقل رزومه سینمایی موثر، سر از مدیریت در این نهاد درآورد و البته که این دریافت منصب هم هیچ ربطی به خویشاوندی شان با رییس دولت اصلاحات نداشت(!!) از ضوابط تازه در اعطای حمایت به فیلمسازان سخن گفت؛ ضوابطی که جز فیلمسازانی که پیه دریافت آن را به تن مالیده‌اند کسی از جزییات آن باخبر نیست.

مهدی فخیم زاده فیلمساز صریح اللهجه سینما و تلویزیون از جمله آنهاست که مترصد بود با دریافت حمایت فارابی کمدی «مشت در وقت اضافه» را بسازد اما در نهایت این امر میسر نشد.

فخیم زاده در یادداشتی با درونمایه طنز با مرور تلاشهای ناکامش برای دریافت حمایت از فارابی سازوکار جدید این ارگان در اعطای حمایت را شبیه به قرارداد ترکمانچایی دانسته که بیش از آن که به نفع فیلمسازان مستقل باشد به ضرر آنهاست.

سینماروزان متن کامل یادداشت مهدی فخیم زاده را ارائه میدهد:

والله من يه تجربه شخصي دارم که اگه اونو توضيح بدم ممکنه خيلي چيزا براي خوانندگانتون مشخص بشه. من طي اين سي‌و‌سه چهارسال که از عمر فارابي مي‌گذره هيچ وقت براي گرفتن وام يا تسهيلات فيلمسازي سراغ فارابي نرفتم، يعني دوطرفه بود، نه فارابي‌چي‌ها مارو تحويل مي‌گرفتن، نه ما خودمونو سنگ رو يخ مي‌کرديم. فارابي جاي آدم‌هاي خاص با نوع فيلمسازي خاص و روابط خاص بود، بگذريم.

اواخر سال‌گذشته من براي فيلمنامه‌اي پروانه‌ساخت گرفتم. ولي اين روز‌ها پيدا کردن تهيه‌کننده و سرمايه‌گذار براي هر نوع فيلمنامه‌اي کارآسوني نيست. چون تهيه‌کننده‌هاي ما فعلا به يک نوع کمدي بخصوص از نوع لودگي تمايل پيدا کردن. (البته حق دارن بيچاره‌ها‌، چون درحال‌حاضر به‌هر دليلي اين نوع فيلم مورد استقبال مردم قرارگرفته، تهيه‌کننده بخش‌خصوصي هم که مثل موسسه اوج و حوزه هنري و نورتابان سرگنج ننشسته) قصه من از اون نوع نبود، تهيه‌کننده بخش دولتي هم با من و امثال من پالوده نمي‌خورن، اونا مشتري‌هاي خاص خودشون و سوژه‌هاي خاص خودشونو مي‌طلبن.

درنتيجه فکر کردم بهتره خودم سرمايه فيلمو جور کنم، ولي من که يک‌ميليارد و پانصد‌ميليون تا دوميليارد تومن پول نقد نداشتم. چه کنم چه نکنم به‌فکر فارابي افتادم، به‌خودم گفتم خدا رو چه ديدي شايد براي يه‌دفعه‌‌ام که شده ازاين نمد فارابي يه کلاهي هم واس ما درست بشه. شال و کلاه کردم و تو ارديبهشت امسال فتوکپي شناسنامه و کارت ملي و اصل و خلاصه فيلمنامه و فيش ثبت بانک فيلمنامه وکوفت و زهره‌مارو… بردم تحويل بخش فرهنگي فارابي دادم، گفتن خبر ميديم. يک‌ماه گذشت خبري ندادن. زنگ زدم گفتن منتظرباش خبر ميديم، يه‌ماه ديگه گذشت بازم خبري نشد دوباره زنگ زدم خلاصه چه دردسرتون بدم بعد از دوماه‌نيم يه آقايي تماس گرفت وگفت ما بيشتر از دويست‌ميليون به‌شما نمي‌تونيم وام بديم، گفتم خيلي‌ممنون دست شما درد نکنه به‌درد من نمي‌خوره.

ول کردم و بي‌خيالش شدم. گفتم عجله‌اي نيست باشه ببينيم چي ميشه. پونزده، بيست روز بعد آقاي ايل‌بيگي که تازه شده بود قائم مقام فارابي زنگ زد وحال واحوال کرد و گفت فلاني تو يه تقاضا‌نامه اينجا داري، مي‌خواي دوباره به‌جريان بندازيم؟ گفتم نيکي و پرسش. يه ماه‌و نيم ديگه گذشت باز خبري نشد اين‌بار من يه اس‌ام‌اس فرستادم وگفتم آقاي ايل‌بيگي…

خلاصه تو اواخر شهريور يا اوايل مهر بود که خبردادن بيا براي عقد قرارداد. شال و کلاه کردم، رفتم. مسئول بخش مالي گفت :«کشتي‌بان را سياستي دگر آمد، فارابي ديگه به کسي وام نميده، ما مشارکت مي‌کنيم.» يه قرارداد پونزده بيست صفحه‌اي گذاشت جلوم. قرارداد رو ورداشتم آوردم خونه و نشستم خوندم، ديدم نوشته ما چهارصد‌ميليون به‌شما وام مي‌ديم در عوض به نسبت 32‌درصد از فيلم شريک مي‌شيم و هراتفاقي که براي فيلم بيفته 32درصدش مال ماست. درضمن قيد کرده بود که طبق اين قرار‌داد گرفتن شريک ثالث قدغنه. همچنين بابت اين قرارداد همون اول يه چک چهارصد‌ميليوني بدون تاريخ بايد بدي.

گفتم عجب قراردادي، مي‌خوان شريک بشن بعد چکم مي‌گيرن. تا حالا شريک اينجوري ديدين؟ به‌هرحال چاره‌اي نبود، مي‌خواستم فيلمو بسازم. ولي هرچي فکر کردم ديدم با چهارصد‌ميليون فارابي و نقدينگي خودم نمي‌تونم فيلمو تموم کنم. دوباره بلند شدم و رفتم فارابي و گفتم آقاي مسئول مالي، اين قرارداد ترکمنچايي قبول، ولي من اگه اينجوري فيلمو شروع کنم نيمه‌کاره مي‌مونه، شريک ديگه‌اي هم نمي‌تونم بگيرم، مي‌گي چيکار کنم؟ نمي‌شه پنجاه پنجاه بشيم؟ گفت شرمنده، مامورم و معذور. آقاي تابش گفته هميني است که هست، بيشتر از اين مقدور نيست. منم ول کردم و اومدم.

دوباره بي‌خيال ساختن فيلم شدم تا ببينم مزاج سينما کي تغيير مي‌کنه و شرايط براي ساختن فيلمي که لوده نباشه کي آماده مي شه. تب و تاب ساختن فيلم که ازسرم افتاد تازه فرصت کردم که بشينم و سَکيس دوقوز کنم و به اين خط ومشي جديد فارابي خوب دقيق بشم. اين ديگه چيه؟ کدوم شير پاک خورده‌اي نشسته و يه همچين فکرِ بکري کرده؟ فارابي تاحالا وام مي‌داد و مي‌گفت مي‌خوام فيلمسازي رو تسهيل کنم و نقدينگي بچه‌هاي فيلمسازو تامين کنم که بتونن فيلمي که مي‌خوان در ژانرهاي مختلف و متنوع بسازن، حالا بگذريم که چي مي‌شد و چيکار مي‌کردن و به کيا مي‌دادن، کدومش درست درمي‌اومد و کدومش غلط، ولي صورت مسئله اين بود. ولي صورت مسئله مشارکت چيه؟ کي حاضر مي‌شه با اين شرايط با فارابي شريک بشه؟ اگرکسي قصد داشته باشه يه فيلم حرفه‌اي و جذاب و پرمخاطب بسازه چرا بايد با فارابي شريک بشه؟ خوب خود بچه‌ها و تهيه‌کننده‌ها و دست اندرکاران سينما مي‌تونن باهم شريک بشن، يا سرمايه‌گذاري از بيرون جورکنند و فيلم بسازن، همون کاري که الان خيلي‌ها دارن مي‌کنن، چرا برن فارابي‌؟ فارابي که معلومه چي‌کار مي‌کنه و قدرالسهمش رو چطوري پرداخت مي‌کنه. مگه درطي اين سال‌ها وام‌هاشو چطوري پرداخت کردن؟ به‌قسط‌هاي حلوا جوزي. يه قسط اول، يه قسط وسط، يه قسط آخر، يه قسط بعد از صداگذاري… الي آخر. تو پيش‌نويس قرارداد منم همينجوري نوشته‌ بودن.

تازه همه مي‌دونن فارابي هيچ‌وقت سر موقع پرداخت نمي‌کنه، يه‌سال يه‌سال عقب مي‌ندازه، مي‌گه ندارم، بودجه‌ام نرسيده، مقدور نيست… کاريش نمي‌شه کرد. فارابي که تهيه‌کننده بخش‌خصوصي نيست که دلش شورسرمايش رو بزنه، بخش دولتيه، با يک نهاد دولتي کاري نمي‌شه کرد. اگه کسي رو شراکت و قول و قرار فارابي حساب کنه و فيلم‌برداري رو شروع کنه، ته‌حسابش با کرام‌الکاتبينه. اگه وسط فيلم مطابق معمول فارابي سهمشو پرداخت نکرد و به‌تعويق انداخت چي‌کار بايد کرد؟ فيلم‌برداري رو که نمي‌شه تعطيل کرد تا فارابي پول براش بياد و احتمالا سهمش رو بده يا نده. شريک ديگه‌اي هم که طبق قرار‌داد نميشه گرفت. فعل‌وانفعال مالي ديگه‌اي هم رو فيلم نمي‌توني بکني و از جايي هم نمي‌توني پول بگيري چون اول بايد موافقت شريکت يعني فارابي رو جلب‌کني، جلب کردن چنين موافقت‌هايي هم از يه‌ نهاد دولتي مثل فارابي کار حضرت فيله و باهزار اگر و اما روبه‌رو مي‌شي.
به هرحال از هرطرف که نگاه مي‌کني نمي‌توني بفهمي که فارابي چرا يهو همچين ويراژي داده  و از وام به شراکت سوييچ کرده. ازمن که گذشت، من چهارصد‌ميليون فارابي‌رو نگرفتم و از خير وام و شراکتشم گذشتم. ولي آقاي تابش‌جون ما بگو اين فکر بکر از کجا به کله شما افتاده؟ والله من که چهل‌ساله تو اين سينمام و از دور و نزديک فعل‌وانفعالات سينما رو رصد مي‌کنم هرچي فکر مي‌کنم نمي‌تونم بفهمم قضيه چيه‌؟ اگه راستشو بخواي، ببخشيدا! تنها منطقي که به‌نظرم مي‌رسه اينه که اين شراکت يه جور رانت تازه است. وام‌هايي که تا حالا به بعضي فيلم‌ها و آدم‌ها دادين سروصدا راه‌انداخته و اينور اونور نوشتن و بازخواست کردن‌، حالا فارابي مي‌خواد به اسم شراکت به فيلم‌هاي خاص که هيچگونه امکان فروش ندارن و از همون اول معلومه که نمي‌تونن مخاطب‌رو به سالن بکشه و به قصد جشنواره و «هنروتجربه» ساخته مي‌شه و سازنده و تهيه‌کننده‌‌اش هم احتمالا از ژن خوب برخورداره به اسم شراکت يه‌پولي برسونه و يه ژن خوب به سينما تزريق کنه. بعدم هر کي بگه چرا يه‌همچين پولي به يه‌همچين آدم و يه‌همچين فيلمي دادين، بگن وام قرض‌الپس‌نده که نداديم، شريک شديم، پول بيت‌المال‌و پس مي‌گيرم. ولي کدوم پول؟ از کي پس مي‌گيري؟ پدربيامرز، شما که به‌قول خودتون از فيلم‌هايي که فروش کردن نمي‌تونين وام‌هاي کلوني رو که دادين پس بگيرين و به قول خودتون يه اطاق چک برگشتي از بچه‌هاي سينما دارين، حالا چطوري مي‌خواين سهم شراکتتون ‌رو از فيلمي که نفروخته بگيرين؟ از کي پس بگيرين؟ فيلمي که نفروخته و با خاک يکي شده و زير صد‌ميليون فروخته پولش کجا بود که به‌شما پس بده؟
به ‌هرحال سال‌هاست که سينما شده خوکچه آزمايشگاهي، هرکي هرچي به فکرش مي‌رسه رو اين سينماي بدبخت پياده مي‌کنه و نفر بعدي مياد و مي‌گه اشتباه بود، خراب مي‌کنه و دوباره يه چيز جديد راه ميندازه. من به شما قول مي‌دم که اين شراکت فارابي هم از همون کار‌هاست، امکان نداره پا بگيره و جواب بده، من مرده و شما زنده، خواهيد ديد که بعد از مدتي يا خودشون کنسل مي‌کنن و مي‌گن جواب نداد يا جانشينشون اينکار رو مي‌کنه. فقط چيزي که مي‌مونه اينه که : اجر خود مي‌برن و زحمت ما مي‌دارن.
درپايان لازمه يه ‌تشکري از جناب تابش داشته باشم، چون ايشون با عدم‌موافقت پنجاه‌درصدي باعث شدند که من با فارابي شريک نشم و يه ‌بلاي گنده از سرم برداشته بشه، چون اگه موافقت کرده بود و من با طناب پوسيده فارابي تو چاه فيلمسازي رفته بودم الان يه فيلم نيمه‌کاره رو دستم مونده بود. ولي حالا مي‌تونم صبرکنم تا اين موج لوده‌بازي تو سينما بخوابه و من يه تهيه‌کننده يا شريک درست وحسابي پيدا کنم و فيلمم‌رو بسازم…