1

روايت علي مصفا از افتادن در دام فيلمي به کارگرداني حاتمي‌کيا+عکس

سينماژورنال: علي مصفا بازيگري که با “پري” داريوش مهرجويي به سينما معرفي شد در همه اين سالها سعي زيادي نکرده است که از کاراکترش در آن فيلم فاصله بگيرد.

به گزارش سينماژورنال شايد يک دليل آن که مصفا را اغلب در قالب کاراکتري درونگرا، کم‌حرف و کم‌سروصدا ديده‌ايم همين غوطه وري او در يک قالب خاص است.

علي مصفا در گفتگويي که با “اعتماد” داشته به اين اعتراف کرده که اين قالب برگرفته از خودِ واقعي‌اش است و در آثاري که سعي کرده از اين قالب فاصله بگيرد اذيت شده است.

از جمله آثاري که به اعتقاد مصفا در آنها از خود واقعي اش دور شده و تلاشي نافرجام داشته براي بدل شدن به شخصيتي ديگر “برج مينو”ي ابراهيم حاتمي‌کيا بوده است که علي مصفا حضور در آن را اشتباه دانسته است.

گفتگوي مصفا در اين باره را بخوانيد:

شما در زمينه بازيگري آدم راحتي هستيد؟
نه خيلي ناراحتم و همه‌چيز برايم سخت است.
يك بخشي از اين ناراحتي در بازي‌هاي‌تان مشخص است.
از كجا مشخص است؟
شما آدم ماخوذ به حيايي هستيد..
خيلي خيلي خجالتي‌ام.
اگر در فيلمي قرار باشد نقش يك شخصيت سركش را بازي كنيد، كه كمتر پيش آمده، باز هم كم‌رويي را مي‌شود در آن شخصيت پيدا كرد. اين ويژگي‌تان باعث شده نقشي را نپذيريد؟
اصلا سعي مي‌كنم فيلمنامه‌هايي كه شخصيت متضاد با خودم از من مي‌خواهند قبول نكنم.
حتي اگر فيلمنامه خيلي خوبي باشد؟
من اصولا اول از همه نگاه مي‌كنم چقدر از عهده نقشي كه در فيلمنامه قرار است بازي كنم برمي‌آيم و آيا مي‌توانم چيزهايي را در آن نقش به نفع خودم تغيير بدهم. اگر نقش مطابق شخصيتم نباشد معمولا عذرخواهي مي‌كنم، اما مواردي هم بوده كه به دام افتادم. خودم اين تصور غلط را داشتم كه مي‌توانم نقش را تغيير بدهم يا اينكه بنا به شرايطي بازي در فيلم را پذيرفتم.
سر چه فيلم‌هايي اين اتفاق افتاده؟
مثلا «برج مينو».
در نهايت از نتيجه كار راضي بوديد يا فكر كرديد اگر بازي نمي‌كرديد، بهتر بود؟
كلا بعد از بازي در هر فيلمي فكر مي‌كنم اگر بازي نمي‌كردم بهتر بود. اين در مورد تمام كارهايم عموميت دارد. اما در «برج مينو» مطمئن بودم بازي در اين نقش اشتباه است اما خودم را در اختيار قرار دادم.

علی مصفا و محمدرضا شریفی نیا در نمایی از "برج مینو"
علی مصفا و محمدرضا شریفی نیا در نمایی از “برج مینو”

چرا اين كار را كرديد؟
چون هميشه با مخالفت از سمت طيفي از سينماگران مواجه مي‌شدم كه در مورد بازيگري اشتباه فكر مي‌كنم. آنها مي‌گفتند بازيگري آن طور نيست كه تو آن را مي‌بيني. بازيگري يك نوع نمايش است و تو بايد بر محدوديت‌هايي كه داري غلبه كني. من براي خودم يك تئوري مشخصي داشتم اما با كساني روبه‌رو مي‌شدم كه پيشكسوت من بودند و آنها هم تئوري خاص خودشان را داشتند.
در نهايت به چه نتيجه‌اي رسيديد؟
به نظرم من درست مي‌گفتم و آنها اشتباه مي‌كردند اما به هر حال در يك دوره‌اي هر كسي در هر كاري، بايد خودش را در اختيار قرار دهد تا ببيند مخالفانش چه مي‌گويند اما پايان ماجرا من به اين نتيجه رسيدم كه من درست مي‌گويم.
با همه اينها يك مقدار عجيب است كه باز هم سراغ بازيگري مي‌رويد!
بعضي وقت‌ها پول باعث مي‌شود اين كار را انجام بدهم يعني مي‌گويم هم كارم را انجام مي‌دهم و پولي دستم مي‌رسد كه بد نيست، پس چرا اين كار را نكنم؟ بعضي وقت‌ها هم رد كردن پيشنهادهايي كه مي‌شود، به نظر احمقانه مي‌آيد. هم از نظر خودم و هم از نظر ديگران. ديگران مي‌گويند يك چيزيت مي‌شود كه با وجود كارگردان خوب، فيلمنامه قوي و نقش درست، پيشنهاد بازي در فلان فيلم را رد مي‌كني. اما ته ته ماجرا هميشه ترجيح مي‌دادم آن كار را نكنم.