1

رسانه اصلاح‌طلب در تحلیلی کاملا حامیانه بر یکی از فیلمهای روی پرده نوشت⇐جامعه که عیبی ندارد! این مواد مخدر بدمصب است که باعث قتل می‌شود!!!

سینماروزان: از جمله فیلمهایی که در روزهای سرد زمستان روی پرده است «پل خواب» نام دارد که نامش برآمده از روستایی‌است در میانه جاده کرج-چالوس.

به گزارش سینماروزان در «پل خواب» این قتل یک پیرزن با پتک است که نقطه عطف فیلم را شکل می‌دهد. روزنامه اصلاح طلب «شرق» در تحلیلی حامیانه بر «پل خواب» طعنه‌ای زده به ممیزیهایی که باعث شده عامل اصلی قتل پیرزن داستان نه فقر و بدبختی که مصرف مخدر جلوه داده شود.

متن تحلیل «شرق» را بخوانید:

اينکه در آشفته‌بازار هجوم فيلم‌هاي يک‌بارمصرف به گيشه سينماها بشنوي فيلمي بر پرده رفته که اقتباسي است از رمان جاودانه «جنايت و مکافات» داستايوفسکي و درعين‌حال سازنده اين فيلم هم پسر رضا براهنی، يکي از تأثيرگذارترين نويسندگان، شاعران و پژوهشگران ادبي اين سرزمين؛ يعني اکتاي براهني باشد، انگيزه کافي براي ديدنش را ايجاد مي‌کند و مهم‌تر اينکه در اوج بي‌تفاوتي و بگويم نااميدي با فيلمي روبه‌رو شوي که سروشکل خوبي دارد، کارگرداني‌اش روان و بي‌ادا و اصول است و سازنده‌‌اش نخواسته با پرگويي و الاکلنگ‌بازي سوادش را به رخ بکشد، نکته ارزشمندي است.

هرچند دخالت‌هاي آشکاری در فيلم‌نامه باعث مخدوش‌شدن وجه ادبي کار شده و کليت فيلم را به بيماري فرافکني که در اين سال و زمان بسيار شايع شده مبتلا کرده است. توضيح لازم دارد؟ عرض مي‌کنم. از جمله قواعد نوشته و نانوشته در کار فيلم‌سازي، عدم نمايش طرز مصرف و آلات استعمال مواد مخدر است، اما در «پل خواب» براي نخستين‌بار کل اصول و آيين مصرف ماده مخدر شيشه با‌ وضوح کامل نشان داده مي‌شود، چون اين وجه به گمان من از سوی همان افرادی که اشاره شد، به بدنه اين داستان روان‌کاوانه وصله شده تا بگويند راسکولنیکوف وطني (شهاب – ساعد سهيلي) بر اثر مصرف مواد مخدر دست به چنين جنايتي زده، نه از روي استيصال و بدبختي و مبتلاشدن به بيماري روحي و رواني که ناشي از شرايط اجتماعي است. جامعه ما که عيبي ندارد، اين مواد مخدر بدمصب است که باعث بروز چنين افعالي مي‌شود؛ مثلا کشتن يک پيرزن پولدار غرغرو که با نفرت از جامعه خود انتقاد مي‌کند.

البته ممکن است اين وصله‌پينه‌ها با نظر موافق اکتاي براهني همراه بوده باشد. او هم تقصيري ندارد. پس از سال‌ها اين در و آن درزدن و دوگانه‌زيستن – در ايران و کانادا – و اين اواخر درگيرشدن با بيماري فراموشي پدر و اکتاي با نوشتن يک مقاله درخشان در آخرين شماره مجله تجربه، تصوير هولناکي از اين موقعيت ارائه کرده و هنگام خواندنش چندبار اشکم سرازير شد، خواسته است به هر قيمتي فيلمش را بسازد و از اين سرگرداني و پادرهوايي خود را نجات بدهد که لازمه‌اش کوتاه‌آمدن است؛ کاري که بسياري دارند مي‌کنند و خرشان را از پل مي‌گذرانند و از قديم گفته‌‌اند از اين ستون به آن ستون فرج است.

باري. «پل خواب» با وجود اين وصله ناجور، در کليتش فيلم‌نامه‌اي ساده، روان و ظريف دارد، به‌ويژه با شخصيت‌هاي اصلي‌اش، از جمله شهاب و پدرش با بازي درخشان اکبر زنجان‌پور، دوست شهاب؛ محسن – که نماد خوبي است براي نسل جوان و وامانده ما که از ناچاري به انواع خلاف‌ها مجهز شده – با بازي درخشان هومن سيدي که براي نخستين‌بار توانستم با لذت او را نگاه کنم، برخلاف نقش‌هاي ديگرش در اين سال‌ها که همه کپي هم بودند و حتي شخصيت کمي اغراق‌شده خانم قديمي که درمجموع رفتار تحقيرآميزي نسبت به همه، به‌ويژه شهاب دارد که آدم‌هاي قابل‌باوري هستند و نمونه‌هايشان دوروبرمان فراوان يافت مي‌شوند. به‌لحاظ کارگرداني ايراد گل‌درشتي در فيلم يافت نمي‌شود؛ مگر اينکه از فيلم‌برداري بدون کنتراست فيلم ايراد بگيريم که در آن صورت مي‌توانست وجه روان‌کاوانه و اکسپرسيونيستي داستان را برجسته‌تر کند، اما ساختن فضا‌هايي مثل خانه شهاب و پدرش غيرکليشه‌اي‌ترين فضاي خانوادگي است که در اين سال‌ها در سينما و تلويزيون ديده‌ايم.

رفتار سرشار از مهر پدر که مي‌کوشد مايه دلگرمي و پشتوانه فرزند درمانده و شکست‌خورده‌اش باشد و اين شايد شخصي‌ترين بخش فيلم هم باشد. چون اکتاي دست‌کم در دو مقاله‌اي که درباره پدرش نوشته، تقريبا چنين حال‌وهوايي را ترسيم کرده است. حال‌وهواي آژانس کرايه ماشين، به‌ويژه محل استراحت و روابط راننده‌ها و ميهماني خانم قديمي هم از نظر ميزانسن خيلي جذاب و پرکشش از کار درآمده‌اند. طراحي لباس و چهره هم به باورپذيري لحظه‌ها کمک کرده، به‌ويژه صحنه‌اي که شهاب تصميم به کشتن خانم قديمي گرفته و او را مي‌بينيم که گرمکن قرمزرنگ پوشيده و نمونه‌هايي از اين دست که به گمانم براي اثبات اينکه اين کارگردان جوان که احتمالا تحصيلات سينمايي هم دارد، مي‌تواند به آينده حرفه‌اي خود اميدوار باشد يا بهتر بگويم، تهيه‌کنندگان مي‌توانند روي اين جوان حساب باز کنند. اين فيلم مي‌توانست مثل برخي فيلم‌هاي صرفا جشنواره‌پسند، مخاطب داخلي را فراموش کند و فقط براي سازنده‌اش امتياز‌هايي به‌همراه داشته باشد، اما مخاطبان عام هم با گرمي از آن استقبال کرده‌‌اند و درعين‌حال فيلم آبرومندانه و حتي جشنواره‌پسندي هم از کار درآمده‌‌ و تا يادم نرفته بگويم که نقش جهانگير کوثري به‌عنوان تهيه‌کننده در ايجاد حال‌وهواي معتدل فيلم کاملا روشن و برجسته است.