1

در تحلیل یک رسانه اصولگرا مطرح شد⇐ فردي برای اجرای «هفت» خاطرخواه پيدا كرده كه روزي مي‌خواستند از پلِ قديمي خيابان انقلاب به پايين پرتابش كنند!!!

سینماروزان: در روزهایی که نام مهدی کرم پور کارگردان آثاری همچون «چه کسی امیر را کشت؟»، «جایی دیگر» و «پل چوبی» که آخرین فیلمش «سوفی و دیوانه» آماده اکران است در جشنواره ونیز حضور دارد، نامش به عنوان یکی از گزینه های اجرای فصل چهارم «هفت» مطرح گشته و در شرایطی که محمود گبرلو مجری فصل دوم «هفت» که علاقه زیادی به گردانندن لنز مخاطبان به سوی خود داشت هم همچنان سودای بازگشت به «هفت» را در سرمی‌پرورد رسانه اصولگرای «آینه نیوز» در تحلیلی پیرامون فصل تازه «هفت» هم از راههای تبدیل شدن «هفت» به برنامه ای راهبردی سخن گفته و هم طعنه هایی را نثار گردانندگان «هفت» کرده است.

جالب است «آینه نیوز» که خود رسانه ای اصولگراست به نقد گردانندگان اخیر «هفت» که آنها هم وابسته به گعده های اصولگرایی هستند پرداخته  و از این گفته چطور می‌شود زمانی «پل چوبی» را آماج حمله قرار دادند و حالا از کارگردان آن فیلم به عنوان گزینه‌ای برای اجرا استفاده کرد. این  یک نقد درون اصولگرایی است یا دعوا بر سر به توافق نرسیدن طرفین بر گزینه ای دیگر که نامش فاش نشده است؟؟؟

متن تحلیل «آینه نیوز» را بخوانید:

يك «هفت» و «هفتاد» مدعي!

از روزي كه سومين سري از برنامه تلويزيوني «هفت» به پايان رسيد، برخي شال و كلاه كردند تا به هر شكل ممكن و زودتر از ديگران، «مجري» اين برنامه را كه روزي مي‌خواست «90 سينما» باشد، كشف، شناسايي و معرفي كنند. در اين بين مهم‌ترين مسئله براي رسانه‌هاي مختلف، پيشي گرفتن از رقيبان براي معرفي مجري برنامه «هفت» بود و گمانه‌زني‌هاي مختلفي در ماه‌هاي طي شده صورت يافت و حتي برخي از رسانه‌ها انتخابِ فرد مورد نظر خود را به شكلي قطعي شده اعلام كردند و نوشتند؛ «… مجري برنامه «هفت» شد!»
چنان آشفته بازاري به راه افتاد و چنان ازدحامي جهت رخ به رخ شدن با گمشده تلويزيون صورت يافت كه روزي نام مجري قطعي شده! را هم به شكلي اشتباه رسانه‌اي كردند و ما مانديم كه در ميان «حسيني»‌ها به «سيدمحمد‌جان» تبريك بگوييم يا به«حسن‌خان»! سرآخر هم مشخص نشد گاف رخ داده از سوي مدير شبكه 3 بود يا خبرگزاري محترم! حالا بماند كه برخي از رسانه‌ها چنان در جهاني ديگر از سينما سِير مي‌كنند كه نام «سيدمحمد» را با تصوير «حسن» مخابره كردند!

به دنبال ناجی
خلاصه بلبشويي بود بدتر از ماجراي «سه خواهر» چخوف و انواع تركيب‌ها در باغ هزار برگ به ميدان آمد. و در نهايت جهان آرزومندي رسانه‌ها بدين جا رسيد كه حالا فردي بيشتر از همه خاطرخواه پيدا كرده كه روزي براي ساخت «پل چوبي» مي‌خواستند از همان پلِ قديمي خيابان انقلاب به پايين پرتابش كنند! آنچه پيداست در شرايط حاضر اجماع بر سر اين است كه «مهدي كرم‌پور» به عنوان گزينه‌اي مطبوع براي اجراي برنامه «هفت» مي‌باشد و برخي رسانه‌ها بساط شادي را از معرفي زودهنگام خود و تحقق خبر منتشره پهن كردند! برخي نيز پا را فراتر گذاشته و عنوان ساختند كه قرار است به زودي سري جديد برنامه «هفت» به شكل چراغ خاموش و در شبي از شب‌هاي بي‌خبري به دل ما شبيخون بزند و «لرزون لرزون» به روي آنتن برود!
اين نوع رفتارهاي شتاب‌آلود از آن جا ناشي مي‌شود كه اصولاً ايران سرزميني بوده و هست كه هميشه اين افراد بودند كه نقش قهرمان و ناجي را رقم مي‌زدند و اگر نبود همت چند مربي خارجي، همچنان تنها در كشتي و وزنه‌برداري و تكواندو و ديگر ورزش‌هاي انفرادي مقام مي‌آورديم!
حكايت «هفت» تلويزيون هم اين گونه است و گمان همه بر اين مي‌باشد كه «فرد» مي‌تواند ناجي برنامه‌اي به بن‌بست رسيده باشد و به همان پنداري كه آثار سينمايي را براساس محتوا و داستان مي‌سنجند و در نگاهشان، فرم و ساختارِ اثر، محلي از اعراب ندارد و اصولاً ساختارمندي و داشتن شاكله‌اي منسجم در احوال غريب و فعاليت‌هايمان غريبه مي‌باشد، براي تلويزيون يا رسانه‌هاي ديگر هم قائل به وجود «فرديت» هستيم تا رسيدن به سازماني هدفمند، پويا و قابل كدگذاري جهت رسيدن به مقصودي از پيش تعيين‌شده.
همگان از نام‌ها مي‌گويند و به دنبال يك ناجي گمشده مي‌گردند، غافل از اينكه اگر پيكري مُرده باشد، بايد تنها در پزشكي قانوني به دنبال شخص مورد نظر بود و كاملاً روشن است كه چنين مورد شناسايي شده‌اي، قابليت پويايي و رسيدن به چارچوب‌هاي مورد نظر در برنامه‌اي زنده را نخواهد داشت!

یک پیش‌نیاز مهم
القصه اينكه بايد پيش از ذوق‌زدگي‌هايي كه رسم كودكانگي است، در پي تحقق يافتن اين مسئله مهم باشيم كه برنامه «هفت» مانند هر رسانه يا فعاليت قابل اهميت ديگر نياز دارد كه هدف‌گذاري‌هاي لازم را پيش از انتخاب مجري صورت دهد و اين مسئله در وهله اول بر دوش مسئولان رسانه مذكور يعني تلويزيون خواهد بود كه تكليف‌شان را زودتر روشن كنند كه در پي برپايي چه برنامه‌اي و با چه ويژگي‌ها و اهدافي هستند.

آيا نقد سينما براي رسيدن به دريچه‌هايي تازه‌تر مهم‌ترين رسالت «هفت» بايد باشد يا تنها پهن كردن بساط خوش و بش از سوي يك‌سري سينماگر به صورت هفتگي كفايت مي‌كند؟!

«هفت» طي ادوار مختلف، روش‌هايي متفاوت را در پيش گرفت؛ گاه چنان فيلم‌ها را با زباني خارج از قواعد ادب و فرهنگ كوبيد كه جبهه‌هاي مخالف شكل گرفت و گاه بي‌هيچ نقش و نگار در دل ماجراهاي بسيارِ سينما، بر مبناي روشي محافظه‌كارانه تنها به حفظ صندلي خود فكر كرد. اتخاذ اين روش‌هاي متضاد به اين دليل بوده كه هيچ راهكار مشخصي براي پيشبرد برنامه «هفت» تنظيم نشده است و متوليان تلويزيون تنها با دعوت از شخصيت‌هايي مطرح و گاه حتي در حال خوردن يكي از وعده‌هاي غذايي، قول و قرار راه‌اندازي سري جديد برنامه را ريختند كه پخش قسمت اول از سريال طولاني بهروز افخمي دقيقاً هويداي چنين چيدماني است!
در واقع راحت‌ترين راه ممكن زماني است كه ايده‌اي در كار نباشد و از طريق تكيه دادن به شخصيتي شناخته‌شده بتوان راهي بختكي را در پيش گرفت! مسيري مبهم كه مي‌تواند براساس سليقه فرد انتخابي و دوستانش به هر سو برده شود و البته تعداد مشتاقان سينما و مخاطبان تلويزيوني چنان گسترده در سطح كشور است كه آن گروه نيز آماري مضحكانه ناشي از اثربخشي برنامه خود و اظهار ارادت مردم در كوي و خيابان سر دهند. آنچه پيداست ديگر نام‌ها در جهاني كه همه چيز براساس داده‌هايي دقيق و طراحي راهكارهايي مهندسي شده شكل مي‌گيرد، پاسخگو نخواهند بود و بايد از «برنامه‌ها» به «نام‌ها» رسيد و مهدي كرم‌پور هم فيلمسازي شناخته‌شده‌تر يا كارشناسي آگاه‌تر نسبت به بهروز افخمي در سينما نيست كه با وجود همه ادعاهايش نتوانست آنچنان كه بايد برنامه‌اي مؤثر را شكل بخشد. پس مهم‌ترين اصل براي راه‌اندازي هر برنامه و فعاليت در هر صنفي، ايجاد بستر مناسب و طراحي و شكل‌دهي چارچوب ساختاري آن خواهد بود و هنگامي كه پي‌ريزي و شاكله‌مندي لازم صورت يافت و اهداف و برنامه‌ها از طريق مجري طرح با مشورت از كارشناساني واقعي نمايان شد، آن هنگام مي‌توان به سراغ اهرم‌هايي رفت كه توانايي بياني و علمي لازم را براي بهره‌وري بيشتر از اهداف تعيين شده دارا مي‌باشند.

سینما نیازمند نقد اصولی
مسئله مهم ديگر اين است كه تلويزيون بايد از يك‌سري موانع بيهوده گذر كرده و امكان چالش‌افكني با مسئولان مختلف را همانند «نود» براي «هفت» هم فراهم سازد. همچنين با دعوت از كارشناسان آگاه سينمايي كه متأسفانه تعدادشان در كشور بسيار پايين است، موجب بالارفتن فهم سينمايي مخاطبان شود. منتقداني كه تنها در شرايطي براي حضور در رسانه ملي رغبت پيدا مي‌كنند كه اين اطمينان را بيابند كه گفته‌هايشان بدون هرگونه خودسانسوري منعكس خواهد شد و فيلم‌ها را بر بناي تحليلي سينمايي و فارغ از هرگونه جهت‌گيري سياسي و فكري فيلمسازش نقدي اصولي خواهند كرد.
سينماي ايران در روزهايي كه سوءتفاهمات بسياري در زمينه سينما و رسانه باقي است و شاهد انواع نقدهاي بي‌هويت و منتقداني ناآگاه و فيلم‌هايي ناكارآمد و نيز رسانه‌هايي هستيم كه به جاي «پيشرو بودن»، «دنباله‌رو»ي ايده‌ها و نگاه‌هاي ديگران هستند، بيش از هميشه نياز به برنامه‌اي تخصصي و در عين حال جذاب و راهگشا در رسانه ملي دارد و اگر به دور از راهي كه تاكنون پيموده شد، به برنامه «هفت» نگريسته شود، امكان تحقق آرزويي دلنشين مي‌تواند فراهم شود وگرنه اگر قرار بر پخش برنامه‌اي باري به هر جهت باشد، همانند بسياري از ديگر برنامه‌هايي كه از تلويزيون پخش مي‌شود و حتي تحت عناويني مختلف هم شكل و كپي شده از ديگري است، «هفت» كه هيچ، «هفتاد» هم بيايد جايي در سفره هفت‌سين سينما پيدا نخواهد كرد، چراكه اين سفره نياز به ماهي زلال، جسور، علاقه‌مند و آگاه دارد.