1

جامعه صنفي تهيه‌کنندگان عدم جذابيت بسياري از فيلمهاي اکران شده را عامل ريزش مخاطب دانست⇔پرسش سينماروزان: آيا «عدم جذابيت» ناظر به اکران فيلمهاي ويديويي و آثار ارگاني براي بي‌رقيب ماندن يک کمدي رقص‌آلود است؟

سينماروزان: جامعه صنفي تهيه کنندگان سينماي ايران در تازه ترين جلسه خود که به بررسي ميزان فروش سينماها در سه ماهه نخست 96 اختصاص داشت چندين عامل را عامل کاهش فروش فيلمها در سه ماهه ابتدايي امسال دانسته است.

البته که مهمترين دليل اين کاهش فروش همان ممنوعيت پخش تيزر از GEM است که تا بود باعث مي شد بسياري از آثار بي‌کيفيت هم فروشي متوسط داشته باشند.

جامعه صنفي اما منهاي اين ممنوعيت و همچنين درگيري در انتخابات رياست جمهوري دلايل ديگري را هم به عنوان عامل ريزش مخاطب معرفي کرده است.

عدم جذابيت بسياري از فيلم‌هاي اکران‌شده، فقدان تبليغات مناسب، بي‌توجهي به ظرفيت شبکه‌هاي مجازي براي تبليغ مناسب، عدم حمايت شهرداري از توليدات ايراني و تأثير اندک تبليغات صداوسيما در ميزان فروش فيلم‌ها از جمله اين دلايل هستند.

در ميان دلايل جامعه صنفي دليل اول که همان عدم جذابيت بسياري از فيلمهاي اکران شده است بيشتر از ديگر دلايل اهميت دارد و البته مي تواند ناظر باشد به ماجرايي به نام روي پرده فرستادن آثار بي کيفيت و کم کيفيت براي بي رقيب شدن يک فيلم خاص که پيشتر در سينماروزان به آن اشاره کرديم.

آنچه بعد از روي پرده رفتن «نهنگ2» مي بينيم آن است که نه فقط حجم بالايي از سالنهاي سينما به اين فيلم اختصاص يافته بلکه بخش عمده سانسهاي پرديسهاي مختلف پايتخت نيز در اختيار اين فيلم قرار گرفته و به اين ترتيب طبيعي است که مابقي فيلمهايي که روي پرده ميروند حتي اگر پتانسيل فروش داشته باشند به دليل در اختيار نداشتن سالن کافي نتوانند بفروشند.

از آن گذشته در مدتي که اين فيلم روي پرده رفته است شاهد روي پرده رفتن يک سري آثار بی کیفیت و کم کیفیت مانند «قلب سفيد قاصدکها»، «دو عروس»، «مالیخولیا» و «مسلخ» بودیم که برخی از آنها با پروانه ویدیویی ساخته شده اند. مشخص نيست انتخاب آثاری که کیفیت تله فیلمهای استانی را تداعی میکنند برای اکران سینمایی چه معنایی دارد و از آن سو چرا فيلمي ويديويي مانند «قلب سفید…» که براي شبکه نمايش خانگي توليد ميشود از اکران سينمايي سربرآورده است؟

آيا اينکه جامعه صنفي تهيه کنندگان  از عدم جذابيت برخي فيلمها اشاره کرده مي تواند در درجه اول ناظر به همين ماجرا باشد و در درجه دوم ناظر به اکران برخي فيلمها مانند «ويلاييها» که با مشارکت نهادهايي مانند فارابي توليد شده اند اما کيفيت ساختاري آنها آن قدر ضعيف بوده که حتي با تخصيص انبوه تيزر و توزيع بليتهاي رايگان در قالب نذري و مانند آن باز هم نتوانسته به عنوان رقيبي جدي براي اکران خود را بنمايانند؟