1

تعلیق در اکران “حکایت عاشقی” بخاطر رادان بوده یا نگرش‌های قومیتی؟

سینماژورنال: درام عاشقانه “حکایت عاشقی” درست  24ساعت مانده به اکران عمومی از نمایش بازماند. دلایل توقیف این فیلم عنوان نشد و بلافاصله پس از رسانه‌ای شدن این موضوع شرکت «جوزان فیلم» اعتراض خود را به وزارت ارشاد اعلام کرد.

 اما هنوز پس از گذشت ده روز از این ماجرا بازار شایعات درباره دلایل توقیف این فیلم داغ است.

احمد رمضان زاده کارگردان “حکایت عاشقی” در گفتگو با “تماشاگران امروز” درباره این توقیف حرفهای صریحی زده است و درباره همه احتمالات از نقش مسائل قومیتی تا حضور بهرام رادان در تعلیق اکران فیلم سخن گفته است.

متن کامل گفتگوی رمضان زاده را در ادامه بخوانید:

آقاي رمضان‌‌زاده چه شد كه اين اتفاق براي حكايت عاشقي افتاد و درست يك روز مانده به اكران جلوي نمايش اين فيلم گرفته شد؟

اتفاقاً خود من هم مثل شما مشتاق هستم بدانم كه چرا اين اتفاق براي فيلم من افتاد.

چطور شما به عنوان كارگردان نمي‌دانيد چرا فيلمتان اكران نشده؟ يعني هيچ حاشيه قبلي و پيش زمينه‌اي وجود نداشته كه بتواند شما را توجيه كند؟

باور كنيد نه. شايعه كه هميشه هست اما چيزي كه باعث تعجب من مي‌شود كه چرا من به عنوان كارگردان از همه چيز بي‌خبرم و بايد از ديگران بفهمم كه فيلمم روي پرده نمي‌رود آن هم درحالي كه تمام مواد تبليغي آماده بود‌‌؛ از پوستر تا بنرهاي شهري. همچنين برنامه‌ريزي كرده بوديم كه در اكران شهرستان چطور عمل كنيم تا فروش بهتري داشته باشيم اما درست درحالي كه همه چيز دارد پيش مي‌رود از ديگران مي‌شنوم كه فيلمم درست يك روز مانده به نمايش عمومي، اكران نمي‌شود.

يعني بايد قبول كنيم كه فيلم شما توقيف شده؟

نمي دانم جواب سؤالتان را چه بايد بدهم فقط مي‌گويم كه وقتي اين جمله در رسانه‌ها عنوان شد كه «حكايت عاشقي» توقيف شده شايعه‌ها دوبرابر شده است. يك سايتي مي‌‌آيد و مي‌نويسد كه توقيف فيلم به خاطر بهرام رادان است، آن يكي مي‌گويد پست‌هاي اينستاگرام رادان كار دست فيلم ما داده و براي همين توقيف شديم. عده‌اي واكنش‌هاي قومي اخير مردم ايران به هر مسئله‌اي را دليل اصلي مي‌دانند و مي‌گويند ممكن است به خاطر واكنش‌هاي احتمالي كردها اين فيلم توقيف شده يا حتي باور كنيد اين را هم شنيدم كه «حكايت عاشقي» به خاطر هم‌آوازي زنان و موسيقي‌‌اش از اكران پايين كشيده شد. حالا شما همه اين شايعات را شنيديد و من هم شنيدم بعد خواندم كه آقاي فرجي در جايي گفتند كه به خاطر ترافيك در اكران «حكايت عاشقي» از نمايش جا ماند.

يعني به خودتان هيچ چيزي نگفتند؟

اصلاً من از همه جا بي‌خبر فقط اين مسائل را در رسانه‌ها خواندم و برايم عجيب است كه چرا به تهيه‌كننده و كارگردان اين چيزها گفته نمي‌شود. چطور ممكن است كه فيلم پروانه نمايش داشته و با سينمادار هم به توافق رسيده، عواملش برنامه‌ريزي اكران كردند و آماده نمايش هستند اما بدون هيچ توضيح و شفاف‌سازي به يك باره اجازه اكران به ما نمي‌دهند. ببينيد ما از اين برخورد خيلي گلايه‌مند هستيم كه چرا من به عنوان كارگردان و آقاي جوزاني به عنوان تهيه‌كننده هيچ توضيحي از مديران نشنيديم. اين از نظر شما توهين به ما و فيلم ما نيست؟!

گويا بعد از اين اتفاق به ارشاد اعتراض كرديد؟

بله ما نامه اعتراض نوشتيم و منتظر پاسخ از وزارت خانه هستيم، متأسفانه هنوز هيچ پاسخي دريافت نكرديم. من براي اين فيلم خيلي زحمت‌كشيدم و چون خودم كرد هستم با دل و جانم از هم قومي هايم دفاع كردم و خواستم كه از حلبچه حرف بزنم. اين دغدغه من بود كه متأسفانه با بدترين برخورد مواجه شد. فيلم من درام عاشقانه‌اي است كه همزمان مي‌شود با اتفاقات حلبچه و من هم ملودرامي عاشقانه ساختم و هم خواستم حرف صلح و ايران دوستي بزنم چيزي كه گويا به مذاق خيلي‌ها خوش نيامده كه اگر مي‌آمد طبيعتاً من نبايد الان اعتراض مي‌كردم كه چرا فيلمم را اكران نكرديد.

چرا اينقدر موضوع حلبچه براي شما مهم بوده؟

براي اينكه من در آن دوران فقط دوازده سالم بود و تجربه مشاهده از نزديك اين وقايع را داشتم. تأثير اين اتفاق روي من آنقدر زياد بود كه هنوز با من تأثيرات آن اتفاق‌ها همراه است. در همه جاي جهان از فجايع تاريخي‌شان هرسال فيلم مي‌سازند. شما ببينيد در هاليوود هر سال درباره جنگ جهاني دوم فيلمي روي پرده مي‌رود و هميشه ياد و تأثيرات آن اتفاق‌ها در سنيمايشان مشهود است و خودشان هم آن را با احترام زنده نگه مي‌دارند اما در ايران خلاف آن اتفاق مي‌افتد و فيلم حكايت عاشقي كه دارد از فاجعه‌اي انساني صحبت مي‌كند به خاطر يك سري دلايل واهي توقيف مي‌شود. اينكه بازيگر مردتان اين‌طور است و بازيگر زنتان چرا آواز مي‌خواند اين‌ها دليلي براي توقيف يك فيلم است كه داعيه ايران پرستي دارد؟! راستي تا يادم نرفته اين را هم بگويم يك كسي مي‌گفت چرا فيلمت عاشقانه است و براي روايت اين فاجعه از عشق استفاده كردي؟! خب مگر غير از عشق چيزي هست كه ما از اين فجايع نجات دهد؟