1

تحليل واپسگرايانه و البته گاف‌آلود رسانه اصلاح‌طلب⇐کمتر از ۵ درصد مخاطبان «جدايي» به تماشاي «اخراجيها» رفتند!!!

سينماروزان: در دوراني که عليرغم همه تبعيضها در تخصيص سالن و ارائه تبليغات، آثار مستقل سينماي ايران هم توانسته‌اند در کنار محصولات تجاري مخاطب جلب کنند و مخاطبان هم فارغ از دسته‌بندي‌هاي محفلي مي‌کوشند همه جور فيلمي را در سبد نمايش خود قرار دهند اينکه باز رسانه‌اي پيدا شود و تزهاي دو دهه قبل را درباره تقسيم بندي مخاطبان طرح کند جاي سوال دارد.

به گزارش سينماروزان رسانه اصلاح طلب «اعتماد» به تازگي با ارائه يادداشتي درباره لزوم تنوع در اکران نوروزي مدعي شده فقط کمتر از 5 درصد مخاطبان «جدايي» حاضر بوده‌اند به تماشاي «اخراجيها» بروند!! ادعايي که نه سندي درباره‌اش وجود دارد و نه ريشه استدلالي قوي دارد و شايد همه تصور نگارنده از طرح چنين ادعايي و تلاش براي تعميمش به روزگار معاصر دسته بندي‌هاي سياسي چپ و راست سنتي باشد که هر کدام فيلمي را مطبوع خود معرفي مي‌کنند.

مدعيان چنين تحليلي اگر فقط ساعتي را در دل مردم و مخاطبان سينمايي در نقاط مختلف ايران و نه فقط منطقه‌اي خاص از پايتخت بگذارنند قطعا خواهند دريافت که براي مخاطب، اول و آخر کيفيت محصول است که تعيين‌کننده اقبال است و نه توصيه‌هاي سران چپ و راست سنتي يا حتي محافلي که با ژست انتلکت، بودجه کار فرهنگي و راه‌اندازي گروه سينمايي خالي از مخاطب مي‌گيرند.

اين محافل و گعده‌ها مدتهاست حنايشان براي کف جامعه، رنگي ندارد و اگر بناست تحليلي درباره خواسته‌هاي مخاطب ارائه دهيم بهتر آن است که با حداقل آلودگي محفلي باشد. بماند که تحليلگر اين رسانه اصلاح‌طلب گافی هم داده درباره سقف پخش فقط یک فیلم از هر دفتر پخش و گويا خبر ندارد مدتهاست سقف پخش هر دفتر پخش در هر دوره اکران 2 فیلم است؛ روندی که در نظام نامه اکران97-98 هم بر آن تأکید شده!

متن تحليل «اعتماد» را بخوانيد:

پيش‌تر  به غلط‌ترين تصور جاري درباره پديده «پسند مخاطب» در سينماي خودمان پرداخته بوديم. چكيده‌اش اين بود كه تهيه‌كننده و پخش‌كننده نمونه‌اي سينماي ايران همچنان و مانند سال‌هاي دهه سي، «مردم» و سليقه آنها را از يك جنس و يكدست مي‌پندارد. در حالي كه در اين سال‌ها و دهه‌ها، طيف‌ها متنوعند و مثلا شايد در مجموع كمتر از پنج درصد از بيننده‌هاي فيلم «جدايي نادر از سيمين» در نوروز سال 90 حاضر باشند پا به سالن سينماي نمايش‌دهنده هر يك از سه قسمت «اخراجي‌ها» بگذارند.

حالا و در آستانه نوروز 97، اشاره به اين تبارهاي متفاوت سليقه نزد مخاطب، باز هم ضروري به چشم مي‌آيد. ضوابط مطرح شده براي انتخاب فيلم‌ها توسط شوراهاي مرتبط تنها دو دامنه را در بر مي‌گيرد: تلاش براي اكران فيلم «مناسب» براي اكران نوروزي و رعايت عدالت در اكران فقط يك فيلم{؟؟؟} از هر دفتر توزيع. اينها قبول و خيلي هم درست. اما بر سر آن تعبير «مناسب» جاي مكث و بحث وجود دارد.

در اين زمينه، تناسب، ويژگي مشخص يك فيلم نيست؛ بلكه تناسب را بايد در تركيب فيلم‌ها و گستردگي طيف و قشر و طبقه‌اي كه هر كدام به عنوان «مخاطب هدف» خود برگزيده‌اند، در نظر گرفت. وقتي فيلمي به قصد جذب مخاطب جوان طبقات عام ساخته شده باشد و فيلمي ديگر، بداند كه مي‌خواهد با روايت و دنيا و حتي تبليغاتش افرادي از طبقه اهل فرهنگ را درگير خود كند، ما به تدريج مي‌توانيم با كنار هم چيدن اين دو و انواع فيلم‌هاي ديگر با مخاطباني ديگر، به تركيب متناسب برسيم. بابت اينكه سينماي ايران عملا تفكيك ژانري مشخص ندارد، ناگزيريم با همين تفكيك طبقات و سليقه‌هاي مخاطب به چيدن سبد متنوع و به درد بخوري از محصولات سينمايي براي تعطيلات عيد برسيم؛ نه با «تقسيم غنائم» به شيوه تلاش براي راضي نگه داشتن همگان.