1

اکبر عبدی در تازه‌ترین گفتگوی خود اظهار داشت⇐هدیه بزرگداشت جشنواره، ده میلیون بود!!/به خاطر ندادن مالیات ممنوع‌الخروج شدم/در مدت دیالیز، رهبر انقلاب دو بار حالم را پرسید و پیگیر دوا و درمانم شد/رهبری درباره «آدم برفی»، «اخراجی ها» و «رسوایی» دست خط نوشتند/رهبری درباره بازی بنده در «رسوایی» فرمودند، در ۳۵ سال گذشته کسی به این خوبی نقش یک روحانی را بازی نکرده بود/برای بازی در «اجاره نشینها» ۴۰هزار تومان دستمزد و ۱۰هزارتومان تشویقی گرفتم/بعد از حضور افخمی به عنوان کارگردان «میرزا کوچک خان» قراردادم را پاره کردم/علی حاتمی سروقت نمازش را می‌خواند!!/قرار بود در «تختی»علی حاتمی نقش یک خدمتکار کر و لال را بازی کنم/گاهی به خاطر پول وسوسه می‌شوم و گول می‌خورم

سینماروزان: اکبر عبدی بازیگر باسابقه و پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون در گفتگو با «سینما دو» شبکه دو را مدرسه بازیگرها و هنرمندان دانست و گفت: پایه های کار تصویر را از شبکه دو شروع کردیم و کارهایی مانند «محله برو بیا» و «محله بهداشت» نمونه هایی از این کارها هستند.

وی تصریح کرد: به نوعی اکثر بازیگرها مدیون تلویزیون هستند چون تلویزیون خانه هر بازیگری است. من هم در مقام نویسنده به مدت 20 سال در خدمت تلویزیون بوده ام.

عبدی در پاسخ گفت: همانطور که بارها اعلام شده و حتی خواجه حافظ شیرازی هم می داند، به مدت دو سال بیمار بوده ام. یک سال که دیالیز می شدم و یک سال هم پیوند کلیه و دوران نقاهت بودم که در این مدت به دلیل همین بیماری ممنوع الملاقات نیز بودم.

وی ضمن اشاره به کارت طلایی بیمه که در اختیار دارد، اظهار کرد: مشکلات کلیوی هزینه های خاص خود را دارد اما با اینکه هنرمندان کارگر وزارت ارشاد و تلویزیون محسوب می شوند، اما آنها از احوال ما خبر نداشتند. در چنین حالتی، یک روز رفتیم هزینه های درمان را از طریق بیمه طلایی پس بگیریم اما با مراجعه، افرادی را دیدیم که مشکلاتی هزاران برابر ما دارند و به همین دلیل به پول بیمه بیش از ما نیاز دارند، بنابراین خودمان از این کار خجالت کشیدیم، چون این افراد قطعا نیازمندتر بودند.

این هنرمند از پیگیری حال و اوضاعش توسط یک فرد خاص گفت و بیان کرد: شاید باور کردنی نباشد اما در این مدت کسی که اصلا فکرش را هم نمی کردیم وقتش را داشته باشد، به ما فکر کند، جویای احوال ما شد؛ «آقا» (مقام معظم رهبری) در این مدت دو بار از طریق دوستانی که خدمت شان می رسند، حال من را پرسیده بود و به این دوستان گفته بودند، پیگیری احوال اکبر عبدی شوید و اگر کمک مالی یا دوا و درمان نیاز دارند، رسیدگی کنید. واقعا این موضوع برای من جالب بود زیرا اصلا فکر نمی کردم بنده را به یاد داشته باشند زیرا ایشان در راس یک کشور قرار دارند و بسیار سرشان شلوغ است.

عبدی گفت: تاکنون ملاقاتی با رهبر معظم انقلاب نداشتم اما از طریق فیلم ها به من توجه کردند. ایشان حتی درباره بعضی از کارهای من مانند «آدم برفی»، «اخراجی ها» و «رسوایی» دست خط نوشتند. ایشان درباره بازی بنده در «رسوایی» فرمودند، در 35 سال گذشته کسی به این خوبی نقش یک روحانی را بازی نکرده بود.

وی در ادامه از بدهی اش به سازمان مالیات برای این دو سالی که به علت بیماری نتوانسته بود، فیلم بازی کند، گفت و ابراز کرد: سازمان مالیات اعلام کرد اگر این پول را ندهید، ممنوع الخروج می شوید که این کار را هم انجام دادند! بعد از آن نیز ممنوع المعامله و ممنوع الحساب شدم و تازه حدود سه ماه است که این مشکل حل شده است. واقعیت این است که قضیه مالیات اصلا شوخی بردار نیست و نمی توان از آن به راحتی گذشت و تنها شاید از بعضی ها نتوان مالیات گرفت!

بازیگر فیلم هایی چون «اخراجی ها» و «رسوایی» عنوان کرد: در ذهن همه آدم ها به خصوص دوستان و فامیل این سوال ایجاد شده است که در این بزرگداشت، چقدر هدیه نقدی داده اند؟ یک هدیه آن قابی بود که دست خط وزیر را داشت و ما آن را به عنوان هدیه معنوی به یادگار نگه می داریم اما آنچه در چشم همه است، هدیه مادی است.

وی ادامه داد: وقتی پاکت هدیه مالی را دریافت کردیم، همسرم آن را باز کرد و با خوشحالی گفت صد میلیون هدیه داده اند! اما وقتی دخترم نگاه کرد، گفت این صد میلیون ریال است!

عنقا درباره موضوع مالیات بیان کرد: وقتی اکبر عبدی قرارداد های گران می بندند، قطعا مالیاتش هم از یک کارگر و کارمند بیشتر است.

عبدی در پاسخ به قانون معافیت هنرمندان از پرداخت مالیات اشاره و عنوان کرد: بر اساس این قانون هنرمندان از پرداخت مالیات به شرطی که دستمزد قراردادهایشان را اعلام کنند، معاف هستند. همچنین به دلیل اینکه در دو سال گذشته بیمار بودم و نتوانستم کار کنم، پولی هم دریافت نکردم اما متاسفانه سازمان مالیات اعلام کرد باید این موضوع را به اطلاع آنها می رساندم و چون این کار را نکردم، مشمول اخذ مالیات شدم! این در حالی است که به آنها گفتم به دلیل بیماری توانایی مراجعه به سازمان مالیات را نداشتم و اگر این توانایی را داشتم، قرار داد بازی در یک فیلم را امضا می کردم. ضمن اینکه همه می دانستند من بیمار هستم اما آنها مصر بودند که باید این موضوع را اعلام می کردم.

وی با اشاره به پرداخت مالیات و رفع ممنوع الخروجی، عنوان کرد: البته بعد فهمیدیم کاش ممنوع الخروج می ماندیم، چون هر کسی که می خواهد از کشور خارج شود، در هر مرتبه، عوارض بیشتری باید پرداخت کند.

بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون با بیان اینکه مردم هر روز برای من بزرگداشت می گیرند، اشاره کرد: به اندازه ای که از بزرگداشت آقایان اسماعیلی و نجفی خوشحال شدم، برای برگزاری بزرگداشت خود خوشحال نشدم.

عبدی در ادامه به همکاری با داریوش مهرجویی اشاره کرد و گفت: آشنایی من با استاد مهرجویی جزو خاطرات شیرین من است. تئاتر کار می کردم که دستیار مهرجویی یک سناریو به من داد و گفت شنبه ساعت 5 بعداز ظهر دفتر پخش حضور داشته باشید تا با مهرجویی درباره این نقش حرف بزنید. بنده تا آن روز موعود خوابم نمی برد و دائم به این دیدار و بازی در نقشی مقابل عزت الله انتظامی فکر می کردم. وقتی روز موعود رسید به دفتر رفتم و با مردی که شلوار جین ریش ریش شده و پوتین سربازی داشت، روبرو شدم که داشت برای خودش قهوه درست می کردم. داخل رفتم و بعداز سلام و احوالپرسی، گفتم یکی هم برای من درست کن!

وی با اشاره به این موضوع که با وجود تماشای فیلم های مهرجویی، هرگز او را از نزدیک ندیده بودم، عنوان کرد: وقتی با قهوه به سراغ من آمد، پرسیدم آقای مهرجویی را می خواستم ملاقات کنم که او خودش را معرفی کرد و آن موقع فهمیدم چقدر کار بدی کردم. به او گفتم بگذارید، قهوه را دور بریزم و خودم یکی دیگر درست کنم که اجازه این کار را نداد. از آنجا با هم آشنا شدیم و قرارداد بازی در فیلم را با رقم 40 هزار تومان بستیم! با این پول می توانستم، یک تکه زمین 150 متری در آن زمان در خیابان پیامبر فعلی بخرم. قرار داد استاد انتظامی در آن زمان 80 هزار تومان بود.

بازیگر «اجاره نشین ها» افزود: مهرجویی برای نقش های دیگر از من مشاوره گرفت و در آن زمان خانم سلیمی و استاد کاویانی را که در تئاتر حضور داشتند، معرفی کردم. در نهایت آقای مهرجویی از کار من راضی بود و به همین دلیل 10 هزار تومان دیگر به قرارداد من اضافه کرد.

عبدی از برگزاری فستیوالی توسط بنیاد چارلی چاپلین گفت و اظهار کرد: این بنیاد که توسط خانواده چاپلین اداره می شود، فیلم های کمدی خانوادگی جهان را بررسی می کند و به بهترین ها جایزه می دهد. بعد از برگزاری این مراسم، استاد انتظامی به شوخی به من گفت مهرجویی زبل بازی درآورد، چون معمولا بازیگر نقش اول و مکمل را دعوت می کنند اما مهرجویی به جای من و تو زن و بچه اش را برد. البته رفتن به این جشنواره در آن زمان برای من خیلی زیادی می شد و همینکه در کنار این آدم ها و در مقابل دوربین این اساتید در فیلم «اجاره نشین ها» بازی کردیم، برای هفت پشت من بس بود.

این بازیگر سینما در ادامه خاطرنشان کرد: تلویزیون سریالی با عنوان «میرزا کوچک خان» با نویسندگی و کارگردانی استاد تقوایی تهیه و تولید کرد. قرار بود ارجمند نقش میرزا کوچک خان را بازی کند. اما فرد دیگری به نام افخمی کارگردانی را از تقوایی گرفت و نقش من را هم تغییر داد.

وی اضافه کرد: اما من اعلام کردم قراردادم با تقوایی بود و پس از بازگرداندن 20 هزار تومانی که بابت پیش پرداخت دریافت کرده بودم، قرارداد را پاره کردم. وقتی این موضوع به گوش تقوایی رسید، من را به خانه اش دعوت کرد و خیلی تحویلم گرفت و همان جا قرارداد یک فیلم را امضا کردیم که بابت بازی در آن که چند ماه طول کشید 190 هزار تومان دریافت کردم. خاطرم است، در آن فیلم، به دلیل وزش باد، دکور به داخل رودخانه افتاد و از بین رفت و به همین دلیل کار هم کمی دچار تاخیر شد.

عنقا در ادامه به دو فیلم «مادر» و «دلشدگان» ساخته مرحوم حاتمی اشاره کرد و گفت: درباره این دو فیلم به ویژه مادر که خاطره همه ایرانیان است و همچنین تجربه کار با مرحوم حاتمی توضیح دهید.

عبدی گفت: مرحوم استاد علی حاتمی آن تیپ شخصیت هایی را که در فیلم هایشان نمایش دادند خیلی خوب می شناختند و با آنها زندگی کردند. مرحوم حاتمی جزو معدود شخصیت هایی بودند که سر وقت و هنگام پخش اذان به اقامه می ایستاد و نمازش را می خواند.

وی درباره حاتمی اظهار کرد: مرحوم حاتمی هیچ وقت صد صفحه سناریو در اختیار بازیگر قرار نمی داد. او داستان را تعریف می کرد و عموما سناریو و دیالوگ ها را در مسیر رفت و آمد به خانه و محل فیلمبرداری می نوشت.

این هنرمند به آخرین همکاری خود با مرحوم حاتمی اشاره و بیان کرد: در فیلم آخر مرحوم حاتمی که متاسفانه نصفه کاره ماند، قرار بود نقش یکی از مریدان مرحوم تختی را که کر و لال بود و کارهای خانه تختی را هم انجام می داد، بازی کنم. این کارگر مرگ تختی را هم می بیند اما چون کر و لال بود، نمی توانست بگوید. مرحوم حاتمی به من گفت چون شما می توانید در مراسم تشییع تختی، اشک تماشاگر را در بیاورید، به شما نیاز دارم اما متاسفانه قسمت نشد و ایشان در 54 سالگی فوت کرد و به این شکل شاعر سینمای ایران از دست رفت.

عبدی همچنین خاطره دیگری از فیلم «مادر» مطرح و اظهار کرد: به اتفاق استاد جبلی و کلاری در سینما بهمن، فیلم را تماشا می کردیم و قرار بود به جشنواره برویم. وقتی از سینما خارج شدیم. یک آقایی گفت خانه من در نزدیکی سینما است و دختری دارم که از ناحیه پا دچار مشکل است و علاقه مند است شما را ببیند. با اینکه جشنواره آغاز شده بود و باید می رفتم، اما دعوت این پدر را پذیرفتم. وقتی به خانه آنها رفتم، دخترشان که روی ویلچر بود، با دیدن من بسیار خوشحال شد. آنها مرا شام هم دعوت کردند و در نهایت آن آقا که بلور ساز بود، یک جام بلورین که توسط دخترش نقاشی شده بود، به من هدیه داد. من هم خدا را شکر کردم با اینکه جایزه سیمرغ نگرفتم، اما جایزه ام را از مردم مستقیما آن هم قبل از جشنواره گرفتم.

وی ادامه داد: وقتی به جشنواره رسیدیم، کاندیداها را اعلام کردند و در نهایت گفتند جایزه به اکبر عبدی برای فیلم «مادر» می رسد و سیمرغ را گرفتیم. وقتی خانه رسیدم، پدرم گفت این جام بلورین طلا است؟ گفتم فکر نمی کنم اما پدرم تاکید کرد حتما طلا است اما آن سیمرغ، شیشه است و به همین خاطر دور بیانداز اما این بلور، دو کیلو طلا است! وقتی هم آن را جابجا می کرد، بخش انتهایی آن افتاد و متوجه شد از گچ ساخته شده است!

این بازیگر پیشکسوت درباره دومین سمرغ بلورین خود بابت فیلم «خوابم میاد»، اظهار کرد: هنوز مشخص نیست این سیمرغ را بابت بازی به عنوان مرد یا زن گرفته ایم؟ فعلا همینطور روی هوا هستیم.

عبدی در پایان از اشتباهات دوران هنری اش گفت و بیان کرد: خودم را همیشه هنربند و نه هنرمند می دانستم. ما هم مثل بقیه آدم ها فریب می خوریم و گاهی با پول وسوسه می شویم چون آدم معمولی هستیم.