1

اصغر رفیعی‌جم: چند سال دیگر باید منتظر می‌شدم تا بیضایی فیلم بسازد؟/برای ۹ فیلمنامه بیضایی قرارداد بستم اما فقط ۳ فیلم به تولید رسید!/در “یتیم‌خانه ایران” با مولف کاری نداشتم؛ به دنبال تصویرسازی تاریخی استاندارد بودم/اگر هنرپیشه‌هایی شناخته‌شده‌تر در “یتیم‌خانه…” حضور می‌یافتند شاید با یک “زنده باد زاپاتا” مواجه بودیم!/حتی آنها که ژست روشنفکرانه می‌گیرند بارها با بودجه نهادهای خاص کار کرده‌اند/ وقتی یک هنرپیشه بین ۱۰۰ تا ۳۰۰ میلیون تومان می‌گیرد این حق ماست که حداقل ۱۰ درصد او دستمزد بگیریم/آدمهای بی‌ربط شده‌اند مدیران سینمای ایران!/این مدیران هم بالای ۷۰ درصد سینماگران را نمی‌شناسند

سینماروزان/حامد مظفری: اصغر رفیعی جم فعالیت سینمایی خود را با عکاسی آغاز کرد ولی زودتر از حد تصور به سمت فیلمبرداری کشیده شد و از اواخر دهه 50 به عنوان فیلمبردار و از اواسط دهه 60 هم به عنوان مدیر فیلمبرداری در سینمای ایران مشغول به کار شد.

رفیعی جم سابقه همکاری با کارگردانان مختلفی را داشته است؛ از بهرام بیضایی و مسعود کیمیایی گرفته تا علیرضا داوودنژاد، سیروس الوند، امیر قویدل و واروژ کریم مسیحی. رفیعی جم سابقه تهیه کنندگی هم در کارنامه دارد و از جمله “غیرمنتظره” محمدهادی کریمی و “خانه عنکبوت” داوودنژاد را تهیه کرده است با این حال علیرغم ارائه حد بالایی از استانداردهای فیلمبرداری در سالهای اخیر کم کارتر شده است.

یکی از دلایل کم کاری رفیعی جم درگیری او در پروژه های مختلف و البته ناتمامی مانند “لبه پرتگاه”، “مقصد” و “اشغال” بود که بنا بود با حضور بهرام بیضایی به عنوان کارگردان تولید شود اما در نهایت به دلایل مختلف هیچ کدام به نتیجه نرسید. رفیعی جم این روزها “یتیم خانه ایران” را به عنوان مدیر فیلمبرداری روی پرده دارد؛ فیلمی که از استانداردهای تصویری بالایی برخوردار است اما به یک دلیل عمده که شاید عقبه کارگردان در ساخت “قلاده های طلا” باشد در جلب مخاطب موفق نبوده است.

اینکه رفیعی جم که بیش از همه به خاطر رفاقت سالیان با بیضایی شناخته می شود مدیریت تصویربرداری فیلمی را پذیرفته که کارگردان “قلاده های طلا” آن را ساخته پرسش ابتدایی سینماروزان از این فیلمبردار بود. رفیعی جم با نگاهی منطقی در این باره گفت: دلیل قبول “یتیم خانه ایران” فیلمنامه خاص و متفاوت این کار بود. فیلمنامه ای که به دستم رسید به زمانی خاص برمی گشت و داستانی در صد سال قبل را روایت می کرد و فضاسازی هایی را می طلبید که در سینمای ایران رویاست.

کاری به مولف نداشتم و به دنبال تصویرسازی تاریخی درست جلوی دوربین بودم

وی ادامه داد: ما در سینمای ایران ژانر تاریخی به شکل استاندارد نداشته ایم. فقط در تلویزیون سریالهای تاریخی دارم که آنها هم استانداردهای بالایی ندارند. با این پیشینه من در برابر پیشنهاد فیلمی قرار گرفتم که بنا بود تصویرسازی تاریخی متفاوتی داشته باشد. راحتتان کنم کاری به مولف نداشتم و به دنبال تصویرسازی تاریخی درست جلوی دوربین بودم و پیشنهاد را پذیرفتم. از آن سو کار عقبه سیاسی خاصی نداشت و بیشتر واقعه نگاری تاریخی بود و دلیلی نداشت که بخواهم به خاطر عقبه سیاسی کارگردان ردش کنم.

این فیلمبردار 66 ساله با اشاره به ساختار غیرصنعتی سینمای ایران خاطرنشان ساخت: اینجا هالیوود نیست که اگر یک پروژه خوب را رد کردیم و رزومه پر و پیمانی هم داشتیم بلافاصله یک کار هم اندازه قبلی پیشنهاد شود. اینجا ایران است و تولید چنین فیلمهایی هر ده سال یک بار هم شاید رخ ندهد و طبیعی است من تا ابد زنده نیستم که فرصت تجربه داشته باشم و بدیهی بود که “یتیم خانه ایران” وسوسه ام کند به تجربه ژانر تاریخی.

“یتیم خانه…” کاملا با دوربین دیجیتال فیلمبرداری شد اما خیلی ها فکر می کنند نگاتیو گرفته ایم

اصغر رفیعی جم که پیشتر و در “پرده آخر” واروژ کریم مسیحی هم ژانر تاریخی را تجربه کرده با اشاره به گستردگی لوکیشنهای “یتیم خانه ایران” به سینماروزان گفت: در “پرده آخر” بازه زمانی قاجار را تجربه کردیم اما در آنجا به دلایل مختلف که یکی اش کمبود بودجه بود لوکیشنهایمان محدود و بیشتر داخلی بود اما “یتیم خانه…” بضاعت مالی مناسبی برای طراحی و اجرای لوکیشنهای بیرونی داشت و من هم سعی کردم تصاویری را ضبط کنم که تا سالها در سینمای ایران بماند.

“یتیم خانه ایران” برخلاف بسیاری از فیلمهای تاریخ معاصر سالهای اخیر که با نگاتیو گرفته می شوند به صورت کاملا دیجیتال تصویربرداری شده اما توانایی رفیعی جم باعث خلق قابهای کاملا ملموسی شده است. این فیلمبردار درباره این وجه کارش اظهار داشت: فیلمبرداری کاملا دیجیتال بود چون فکر می کنم اتفاقا با ابزار مدرن بهتر می توان حتی تاریخی ترین قابها را خلق کرد ولی دقت بالایی در نورپردازی و انتخاب لنز به خرج دادم و شرایطی را فراهم آوردم که حتی همکارانم هم به شک افتادند کار را با دوربین نگاتیو گرفته ایم یا دیجیتال.

حتی آنها که ژستهای روشنفکرانه می گیرند هم با بودجه نهادهای خاص کار کرده اند…

رفیعی جم در پاسخ به این سوال که آیا از طعنه های برخی همکارانش که در محافل خصوصی او را به واسطه همکاری با کارگردان “قلاده های طلا” نقد کرده اند گلایه ندارد اظهار داشت: اگر در ساختار سینمای صنعتی قرار داشتیم و دایره انتخابها گسترده بود این طعنه ها کاربردی بود اما وقتی می بینیم حتی آنها که ژستهای روشنفکرانه می گیرند هم با بودجه نهادهای خاص کار کرده اند دیگر من که هیچ وقت اهل این اداها نبوده ام تکلیفم مشخص است.

وی ادامه داد: کم نداشته ایم سینماگران اصلاح طلب که با همکاری اصولگرایان فیلم تولید کرده اند و بالعکس. من نظرم این است که وارد کردن این بازیهای سیاسی به سینما کار را خراب می کند. همین “یتیم خانه ایران” پتانسیل این را داشت که همراهی قاطبه اهالی سینما را برانگیزد تا به کمک تولید یک فیلم خوب تاریخی بیایند. چه بسا اگر هنرپیشه هایی شناخته شده تر در فیلم حضور می یافتند شاید با یک “زنده باد زاپاتا” مواجه بودیم! حالا هم فیلم قابل قبولی پیش روی مان است و آنها که بهتر بلدند فیلم تاریخی بسازند حتما وارد گود شوند و بهترش را بسازند.

چقدر باید منتظر می ماندم تا بیضایی بتواند کاری را تولید کند؟

وقتی به رفیعی جم گفتیم شاید دلیل برخی طعنه ها این باشد که او رفیق سالیان بهرام بیضایی بوده و برای همین قرار گرفتنش کنار ابوالقاسم طالبی غریب می نماید، وی با اندکی مکث گفت: هنوز هم رفیق بیضایی هستم و همین الان هم بیضایی بخواهد فیلمی را کلید بزند قرارداد سفید می بندم اما پرسشم این است که چقدر باید منتظر می ماندم تا بیضایی بتواند کاری را تولید کند؟ من برای 9 فیلمنامه بیضایی قرارداد بستم اما فقط 3 فیلم به تولید رسید!!! همین مدیران فعلی که مرتب از بهبود اوضاع می گویند برای بیضایی چه کردند جز وعده دادن؟

اصغر رفیعی جم در پشت صحنه "یتیم خانه ایران"
اصغر رفیعی جم در پشت صحنه “یتیم خانه ایران”

وقتی یک هنرپیشه بین 100 تا 300 میلیون تومان می گیرد این حق ماست که حداقل 10 درصد او دستمزد بگیریم

این فیلمبردار پیشکسوت در سالهای اخیر کم کارتر از قبل شده است و در هفت سال اخیر نیز به جز “یتیم خانه ایران” فقط در یک فیلم دیگر با نام “گذر موقت” به عنوان مدیر فیلمبرداری حضور داشته است؛ شاید به خاطر حضور یکی از اعضای گروه بیضایی یعنی افشین هاشمی در قامت کارگردان “گذر موقت”.

رفیعی جم در پاسخ به این پرسش سینماروزان که آیا بالا بودن دستمزد پیشکسوتی همچون او باعث کاهش فعالیت شده است یا سختگیری در قبول فیلمنامه اظهار داشت: نه فقط سختگیر نیستم که اتفاقا آدم پولکی هم نیستم. من فکر می کنم آدم اگر کار نکند مریض می شود و باید به داشته ها بسنده کرد و حتی از یک پروژه متوسط هم محصولی بالای متوسط بیرون کشید. دلیل اصلی بیکاری نسل من ورود دستیارانی مبتدی است که به رایگان به عنوان فیلمبردار وارد پروژه ها می شوند و همین که اسمشان در تیتراژ بیاید قانعشان می کند. وقتی طرف می آید و مجانی کار می کند تا رزومه درست کند طبیعی است که برای امثال رفیعی جم کار نمی ماند.

وی در تشریح رقم دستمزد فیلمبرداران نسل خود گفت: وقتی یک هنرپیشه بین 100 تا 300 میلیون تومان می گیرد این حق ماست که حداقل 10 درصد دستمزد او را بگیریم و این رقم زیادی نیست.

آدمهای بی ربط شده اند مدیران سینمای ایران!

رفیعی جم با اشاره به مشکلات مدیریتی سینما که سالهاست وجود دارد خاطرنشان ساخت: اینکه دستیار دوی فیلمبردار می آید و با دوربین عروسی فیلم می گیرد و اسمش هم به عنوان مدیر فیلمبرداری در تیتراژ می آید، نتیجه سوءمدیریت در سینماست. هرچند وقت یک بار آدمهای بی ربط می آیند مدیر سینما می شوند و خیالتان را راحت کنم این مدیران هم بیشتر از 70 درصد آدمهای سینما را نمی شناسند. من 45 سال است در سینمای ایران حضور دارم و به جرأت می گویم مدیران سیاسی که وارد سینما می شوند ابدا نه سینما را می شناسند و نه پیشکسوتان را و نهایتا 4 بازیگر را می شناسند و 4 کارگردان را. با این وضع معلوم است که از داشته های انسانی مان نمی توانیم در سینما استفاده کنیم.

این فیلمبردار پیشکسوت خاطرنشان ساخت: همین مدیران سیاسی هستند که می آیند و مدرسه ای به نام مدرسه ملی سینما راه می اندازند اما بزرگان سینمای ایران در کرسی های تدریس این مدرسه جایی ندارند.

وی ادامه داد: البته شخصا علاقه ای به تدریس در سیستم آموزشی فعلی ندارم و این حرفها را نمی زنم که فردا روزی از من دعوت کنند برای تدریس اما حرفم این است مدیری که هنوز نفهمیده سینمای ایران هر چه داشته باشد کمبود مدرسه و دانشکده و ورکشاپ ندارد چرا باید اصلا مدیریت در سینما را قبول کند!؟